اندیشیدن تنها راه نجات
5.28K subscribers
22.6K photos
21K videos
845 files
8.65K links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم)

آیدی ادمین
@Printrun
@Salim_Evolution

گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند

https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli


اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=


کتابخانه کانا
Download Telegram
میمون‌ها و موش‌ها و اینکه
چرا #عشق رنگ می‌بازد.

از برخی جهات مطالعه‌ی موش‌ها نسبت به انسان‌ها آسان‌تر است. دانشمندان می‌توانند بدون نگرانی بابت مسایل اخلاق پزشکی درباره‌ی موش ها تحقیق کنند. آنها برای بررسی این نکته که آیا غذا نیز می‌تواند مانند دارو سبب تحریک ترشح دوپامین شود یا نه، برای تحریک نورونهای ترشح کننده دوپامین الکترودهایی را در مغز موش ها جاسازی کردند. موش ها را در قفس هایی مجهز به کانال هایی برای پرتاب گلوله های غذا جای دادند. با پرتاب اولین گلوله مواد غذایی دیدند که سیستم دوپامین مغز موش های فعال شد. پس نتیجه مثبت بود! یعنی پاداش های طبیعی نیز می توانستند مانند کوکائین و داروهای اعتیاد آور مشابه آن فعالیت دوپامین را تحریک کنند.

در مرحله بعد آزمایش را مختصری تغییر دادند. آنها روزهای متوالی حین انداختن گلوله مواد غذایی به درون قفس به بررسی و پایش موشها پرداختند، موش ها مثل سابق غذاها را می خوردند و پیدا بود که لذت می برند. اما فعالیت سیستم دوپامین آنها متوقف شده بود.
چرا با وجودی که تحریک ادامه داشت سیستم
دوپامین آنها دیگر فعال نبود؟ پاسخ با مطالعه‌ای با شرکت میمون و چراغ معلوم شد.

ولفرام شولتز یکی از محققان پیشرو در عرصه تحقیق پیرامون دوپامین است.، او زمانی که استاد فيزیولوژی اعصاب دانشگاه فرایبورگ سويس بود به مطالعه نقش دوپامین در زمینه یادگیری علاقه یافت و الکترودهای کوچکی در بخشی از میمون ماکاک که محل تجمع سلول‌های ترشح کننده دوپامین بود، جاسازی کرد. سپس میمون‌ها را در دستگاهی دارای دو چراغ و دو جعبه قرار داد. هر از گاهی  یکی چراغ‌ها روشن می‌شد. روشن شدن یکی از چراغ‌ها به این معنی بود که در جعبه سمت راست غذا وجود دارد. روشن شدن چراغ دیگر نشان می‌داد در جعبه سمت چپ غذا وجود دارد
مدتی طول کشید تا میمون ها به این نکته پی بردند.در ابتدا آن ها در جعبه ها را بطور تصادفی باز می کردند و در نیمی از موارد غذا را می یافتند و وقتی موفق می‌شدند  سلول‌های دوپامینی مغزشان مثل موش ها فعال می‌شد.
کمی بعد میمون ها به مفهوم سیگنال‌ها پی بردند و با هربار روشن شدن چراغ جعبه محتوای غذا را بلافاصله پیدا می‌کردند. به این ترتیب زمان فعال شدن سلول های دوپامینی از لحظه کشف غذا به لحظه روشن شدن چراغ تغییر یافت، چرا؟

روشن شدن چراغ ابتدا اهمیتی نداشت. اما وقتی میمون‌ها فهمیدند که روشن شدن چراغ به معنی رسیدن به  غذاست «تعجب» آن ها از زمان دریافت غذا به لحظه ای منتقل شد که چراغ روشن می‌شد. اینجا بود که معلوم شد فعالیت دوپامین فقط شاخص لذت نیست بلکه فعالیت دوپامین نوعی واکنش در برابر پیشامدهای  شگفتی‌زا و رویدادهای محتمل و پیش بینی هاست.

انسان‌ها نیز در برابر وقایعی که با بروز تعجب و شگفتی همراه هستند دچار افزایش ترشح دوپامین می‌شوند .
مثلا دریافت پیامی از جانب کسی که دوستش دارند با دیدن نشانه دریافت پیام روی گوشی از خود می پرسند؛( محتوی پیام چیست؟) یا رسیدن نامه‌ای الکترونیک از جانب دوستی که سال هست او را نادیده اند. (از خرد می پرسند مگر اتفاقی افتاده؟) یا اگر در پی ایجاد رابطه عاطفی باشند ملاقات با فردی جذاب کنار میزی چوبی در کافه ای قدیمی به خود می‌گویند. (بگذار ببینم چه می شود!). اما وقتی این رویدادها تکرار می شوند و دیگر تازگی ندارند نمی‌توانند موجب افزایش ترشح دوپامین شوند و دیگر یک پیام دلخواه با نامهای طولانی با میزی جذاب تر نمی‌تواند آن حجم قبلی ترشح دوپامین را ایجاد کند.

این ایده‌ی ساده می‌تواند پاسخ علمی مناسبی برای آن پرسش قدیمی باشد: چرا عشق با گذشت زمان رنگ می‌بازد و سستی می‌گیرد؟
مغز انسان طوری تکامل یافته که شیفته امور غیر منتظره و چشم به راه امور آینده باشد. آینده‌ای که آبستن رویدادهای هیجان انگیز بسیار است. اما وقتی همه چیز عادی و روزمره شود و هیجان عاری باشد، مغز به مسایل جدیدتر گرایش می‌یابد.

#دوپامین_ملکولی_با
#خواص_شگفت_انگیز
#دانیل_لیبرمن
#مایکل_ای_لانگ




@AndisheKonim