اندیشیدن تنها راه نجات
5.28K subscribers
22.8K photos
21.3K videos
847 files
8.91K links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم)

آیدی ادمین
@Printrun
@Salim_Evolution

گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند

https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli


اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=


کتابخانه کانا
Download Telegram
آخرین باری که #پاپ به ایرلند رفته بود ‎همجنس‌گرایی جرم بود، امروز نخست‌وزیر ایرلند همجنس‌گراست.
-واشنگتن‌پست
• نقد و تمسخر #مذهب، حق مسلم ما



۱. #دموکراسی و #آزادی‌بیان

ما ایرانی‌ها در تحریف‌معانی و سفسطه، دستی دراز داریم.
مفهومی مانند #دموکراسی بصورت نقل محفل‌هاست، ولی هرگز این مفهوم را نمی‌خواهیم، بلکه ایده و عقاید خام خود را بعنوان دموکراسی به یکدیگر معرفی می‌کنیم.

از جمله گروهی از هموطنان عمدتا مذهبی ما پای می‌فشارند بر این نظر که در دموکراسی باید به #عقاید یکدیگر احترام گذاشت.

اما، #احترام‌به‌عقیده چیست؟ یعنی هرنوع طرز فکر و عقیده دیگران باید برای ما محترم باشد؟

× آیا این دموکراسی است؟
• هرگز

× احترام‌به‌عقیده عین ترویج استبداد است


× در #دموکراسی هیچ عقیده‌ای پایدار نیست و همه‌چیز قابل نقد است.

#جامعه‌دموکرات، جامعه‌ایست که در آن، هیچ عقیده‌ای الزامی و پایدار نباشد. یعنی هر چیزی #قابل‌نقد و حتی #مسخره‌شدن باشد

× آزادی بیان محترم است و آزادی‌عقیده حق همه انسان‌ها، اما مطابق همین آزادی‌بیان، هیچ عقیده‌ای بخودی‌خود محترم نیست، هرچند که صاحب آن عقیده، انسانی محترم باشد.


بنابراین نقد و حتی مسخره‌کردن عقاید افراد، نه تنها حق طبیعی یک جامعه دموکرات است، بلکه مطابق #آزادی‌اندیشه و #بیان‌اندیشه، جلوگیری از سخن گفتن ‌دیگران، یک #ناهنجاری و #جرم محسوب می‌شود. یعنی اگر کسی #پاپ را مسخره کرد مهم نیست، اما اگر کسی خواست جلوی مسخره‌شدن #پاپ را بگیرد، این کار نادرست است


×البته درک موضوع، که یکی از ساده‌ترین مسایل روزمره جهان مدرن است، برای بسیاری از ما ممکن نیست.ذما همواره با تهدید نویسندگان و زندانی‌‌شدن ‌عقاید مواجه بوده‌ایم، و حتی مردم عامی هم، با تهدید یکدیگر، همواره از ابراز عقیده و نقد یکدیگر ترسیده‌اند.

دیر زمانی است سکوت درباره کارهای نادرست و عقاید خنده‌آور یکدیگر، به عنوان #احترام تلقی می‌شود، و برای عده‌ای #تابو، اما پرسش مهم اینجاست که جایگاه پیشرفت و تغییر عقاید کجاست؟
× مگر خود پیامبرانی مانند ابراهیم و محمد و موسی به عقاید دیگران احترام گذاشتند؟
× و اگر قرار باشد که به عقاید دیگران احترام بگذاریم که بشر امروز هنوز باید در غار زندگی می‌کرد


• بنابراین احترام به #انسان و #مقام‌انسانیت، شامل احترام به #عقاید و #تفکرات او نمی‌شود

#ادامه‌دارد

@AndisheKonim
✭ این چیزها را نمی‌شود #آشکارا نوشت (۲)


اما انصافا امروزه‌روز، در مقایسه با ادیان #یهودی و #اسلام، این #مسیحیت، دین بسیار افسار شده و با محبتی است و ضرر و زیانی کمتر از بقیه دارد، البته فراموش نشود که تا مسیحیت را به این صورت رام کنند، جان‌ها فداشده، جسم‌ها در آتش سوخته و جزغاله شده است
فراموش نکنید که در #جنگ‌هایصلیبی که آن همه طول کشید، چقدر از مسلمانان و مسیحیان (بخوانید انسان‌ها و آدم‌های کاملا بی‌گناه و بی‌مغز و ناآگاه تحریک شده) کشته شدند آن هم واقعا برای #هیچ و #پوچ که جنگ‌افروزان دوطرف، خدایی افسانه‌ای و دین را، وسیله و آلتی قرار داده بودند برای تامین قدرت‌های خود و رسیدن به زیاده خواهی‌های خود
یعنی #خلیفه از سوی مسلمانان و #پاپ و #امپراطوران‌اروپائیی به نیابت از طرف شخصی موهوم درحالیکه مسیحیان و مسلمانان هیچ نقشی دراین جنگ‌ها نداشتند مگر کشته شدن و البته گاهگاهی هم #تجاوز و غارت ناموس و اموال طرف دیگر

#مسیحیت از زمانی شکل نسبتا انسانی گرفت که آنرا در جایی به نام واتیکان به زنجیر کشیدند و از آن زمان به بعد بود که دنیای‌غرب، روی ترقی وپیشرفت را دید و دست پای مذهبیون نیز از سیاست تاحدود بسیار زیادی قطع شد


پاسخ نهایی من به آن نوشته اینست که

⛔️ نه خدایی هست
⛔️ نه اورادی از سوی خدا به چوپان‌های نیمه‌وحشی
و بی‌سواد نازل شده است


منتها این چیزها را نمی‌شود آشکارا نوشت، زیرا تعصب چشمان پیروان‌متعصب این ادیان را کور کرده است و حاضر به شنیدن اینگونه حرف‌ها و حقایق نیستند و اجازه هم نمی‌دهند کسی این حرف‌ها را بزند، زیرا از آن بیم دارند که پرده، یه باره پاره شده و تقدس دین از بین رفته و دست این‌ها رو شود و مردم بدانند که این‌ها حقه‌بازانی بیش نیستند

تقدس دین هم همان حقه‌بازی است که این‌ها درست کرده‌اند تا آدم‌ها حرف‌های دل خود را از آن‌ها نپرسند. آخر جواب منطقی که ندارند، تکیه کلامشان هم این‌ است که همینه که هست، #ایمان بیاور

#ایمان یعنی عقل را بگذار کنار و با قلبت بپر وسط میدان
دین، عقل مقل سرش نمی‌شود. ازهمین رو جارو جنجال راه می‌اندازند و کسانی را که دست به این گونه حرف‌ها و پرسش‌ها می‌زنند یا می‌نویسند، از رنج زندگی خلاص می‌کنند که دیگر کسی جرات نزدیک شدن به این گونه مسائل را نداشته باشد. و واقعا هم ندارند

مثلا کسی جرات دارد بگوید بابا،مریم هم مثل هزار دختر جوان دیگه شیطنتی کرده و وقتی دیده گند کار داره درمیاد تقصیر رو انداخته گردن #خدا!

من که جرات ندارم بنویسم. اصلا به من چه؟ تازه اصلا اولش یعنی تا سیصد سال پس از دوران مسیح، هیچکس نمی‌گفت که عیسی بچه خداست یا خود خداست و ... بعدها اینگونه افکار و گفته‌ها را رایج کردند

اما اصلا به من چه این حرف‌ها را بزنم. کم دشمن دارم؟ سرم درد می‌کنه که تازه دور آنرا هم با پارچه به پیچم؟

اصلا به من هیچ ربطی نداره، خودتان بروید و هرکاری که دلتان می‌خواهد بکنید و بیخود هم من بدبخت رو بدنام‌تر از اینی که هستم نکنین. اصلا با من چه کار دارین!؟





#MahyarHitch (#Infidel)


#پایان‌





@AndisheKonim
#مسیحیت و تلاش برای مسخ و نابودی #فلسفه (۷)


#پاپ به تنها مرجع مشروع برای تصميم‌گيری‌ها تبديل شد و احکام او خدشه‌ناپذير اعلام گردید. نمونه‌ی این تعرض قدرت شرعی علیه قدرت عرفی را می‌توان در سرگذشت هاينريش شاه آلمانی ملاحظه کرد که به مقابله با اقتدار کليسا برخواست و به همين دليل در سال ۱۰۷۷ ميلادی، توسط گرگور هفتم پاپ وقت، از مقام پادشاهی عزل شد و سرانجام با تمکين در مقابل اراده‌ کليسا، بار دیگر مقام خود را بازیافت!

طرفداران قدرت عرفی، برای مقابله با این روند، تعرض فکری تازه‌ای را آغاز کردند. این تعرض در قالب نوشته‌های گوناگونی صورت گرفت که با امضای ناشناس منتشر می‌شد. طبعا نویسندگان چنین رساله‌هایی از ترس پيگرد کليسا نمی‌توانستند نام واقعی خود را فاش کنند

#نویسندگان‌ناشناس که در اصل طرفداران قدرت عرفی بودند، موضوع مسيحيت به مثابه #دين‌تجسد و نیز #طبيعت‌دوگانه‌‌عيسی را در کانون بحث‌ها و بررسی‌های خود قرار دادند

آنان در این نوشته‌ها به شاهان کتاب مقدس (عهد عتيق) استناد می‌ورزيدند که بنا به تعبيری، پيشگامان ظهور عیسی و دارای شخصيتی دوگانه بوده‌اند:
از سویی براساس طبيعت شخصی خويش انسان و از ديگرسو بر اساس رحمت‌الهی، نوعی مسيح و به ديگر سخن گونه‌ای #انسان‌خدا به شمار می‌رفتند!

در این نوشته‌ها با استفاده از طبيعت دوگانه‌ عيسی، يعنی طبيعت الهی و انسانی، تلاش می‌شد نشان داده شود که #الوهيت مسيح در کالبد پادشاه و #انسانيت او در کالبد پاپ حلول کرده و کارکردی دوگانه دارد، یعنی اینکه عيسی مسيح به مثابه پادشاه با خدا، و به مثابه انسان با پاپ يکی است!
چنين تفکیکی، برای #نويسندگان‌ناشناس ممکن می‌ساخت تا اينگونه استدلال‌های #مسيح‌شناختی را مضمونا بر حاکمان وقت تعميم دهند و به تحکيم پايه‌های قدرت عرفی ياری رسانند. اگر چه دامن زدن به اينگونه مباحث واکنشی راديکال در قبال کليسا و در خدمت تحکيم قدرت عرفی پادشاهان بود، اما از منظر دامنه و عمق تأثير خود برای تحول انديشه‌ سياسی، اهمیت زیادی نداشت
اروپا برای تحول همه‌جانبه‌ فکری باید منتظر ایجاد دانشگاه‌ها و دگرگونی بنیادین در دانش می‌شد، حادثه‌ای که یک قرن بعد روی داد

#ادامه‌دارد

@AndisheKonim
يك #كشيش ميره پيش #پاپ زانو ميزنه و طلب بخشش ميكنه، ميگه پدر مقدس چيكار ميتونم بكنم چيكار ميتونم بكنم ديگه به خدا اعتقادى ندارم!؟
چيكار ميتونم بكنم؟
ميدونى پاپ بهش چى گفت!؟
تظاهر كن !!!

#راجر_دونالدسون


@AndisheKonim
• نقد و تمسخر #مذهب، حق مسلم ما



۱. #دموکراسی و #آزادی‌بیان

ما ایرانی‌ها در تحریف‌معانی و سفسطه، دستی دراز داریم.
مفهومی مانند #دموکراسی بصورت نقل محفل‌هاست، ولی هرگز این مفهوم را نمی‌خواهیم، بلکه ایده و عقاید خام خود را بعنوان دموکراسی به یکدیگر معرفی می‌کنیم.

از جمله گروهی از هموطنان عمدتا مذهبی ما پای می‌فشارند بر این نظر که در دموکراسی باید به #عقاید یکدیگر احترام گذاشت.

اما، #احترام‌به‌عقیده چیست؟ یعنی هرنوع طرز فکر و عقیده دیگران باید برای ما محترم باشد؟

× آیا این دموکراسی است؟
• هرگز

× احترام‌به‌عقیده عین ترویج استبداد است


× در #دموکراسی هیچ عقیده‌ای پایدار نیست و همه‌چیز قابل نقد است.

#جامعه‌دموکرات، جامعه‌ایست که در آن، هیچ عقیده‌ای الزامی و پایدار نباشد. یعنی هر چیزی #قابل‌نقد و حتی #مسخره‌شدن باشد

× آزادی بیان محترم است و آزادی‌عقیده حق همه انسان‌ها، اما مطابق همین آزادی‌بیان، هیچ عقیده‌ای بخودی‌خود محترم نیست، هرچند که صاحب آن عقیده، انسانی محترم باشد.


بنابراین نقد و حتی مسخره‌کردن عقاید افراد، نه تنها حق طبیعی یک جامعه دموکرات است، بلکه مطابق #آزادی‌اندیشه و #بیان‌اندیشه، جلوگیری از سخن گفتن ‌دیگران، یک #ناهنجاری و #جرم محسوب می‌شود. یعنی اگر کسی #پاپ را مسخره کرد مهم نیست، اما اگر کسی خواست جلوی مسخره‌شدن #پاپ را بگیرد، این کار نادرست است


×البته درک موضوع، که یکی از ساده‌ترین مسایل روزمره جهان مدرن است، برای بسیاری از ما ممکن نیست.ذما همواره با تهدید نویسندگان و زندانی‌‌شدن ‌عقاید مواجه بوده‌ایم، و حتی مردم عامی هم، با تهدید یکدیگر، همواره از ابراز عقیده و نقد یکدیگر ترسیده‌اند.

دیر زمانی است سکوت درباره کارهای نادرست و عقاید خنده‌آور یکدیگر، به عنوان #احترام تلقی می‌شود، و برای عده‌ای #تابو، اما پرسش مهم اینجاست که جایگاه پیشرفت و تغییر عقاید کجاست؟
× مگر خود پیامبرانی مانند ابراهیم و محمد و موسی به عقاید دیگران احترام گذاشتند؟
× و اگر قرار باشد که به عقاید دیگران احترام بگذاریم که بشر امروز هنوز باید در غار زندگی می‌کرد


• بنابراین احترام به #انسان و #مقام‌انسانیت، شامل احترام به #عقاید و #تفکرات او نمی‌شود

#ادامه‌دارد


@AndisheKonim
‌#گیتی_از_هیچ

#بخش_دوم

سوال در مورد اینکه آیا هوشی برتر یا موجودی برتر کیهان را کنترل می‌کند یا ساخته است از مرموزترین و پیچیده‌ترین سوال‌های تاریخ بوده که از فلسفه تا علم هنوز پاسخی برای آن پیدا نکردند.

قدیم ها جواب ساده تر بود و همه میگفتند خدایان همه چیز را خلق کرده‌اند!

مردم به خاطر اتفاقات طبیعت خدایان مافوق طبیعی را خلق می‌کردند.

مثل آذرخش، طوفان‌ها و حتی رخدادهایی چون ماه گرفتگی و یا خورشید گرفتگی.

تصور کنید بدون توضیح علمی چقدر می‌توانسته این موضوعات برای مردمان آن دوره وحشتناک باشه و باعث تولید خدایان متعدد گردد.

ما در طول تاریخ مداوم فهمیدیم جهان آن‌گونه که به نظر می‌رسد غیر طبیعی نیست.

🔹 300 قبل از میلاد در یونان باستان فیلسوفی با نام “ #استارخوس ” شیفته خوسوف خورشید شده بود یا همان ماه گرفتگی.

او انقدر شجاع بود که بپرسد آیا این کار خدایان است یا نه؟

او متوجه شد که خورشید گرفتگی در واقع تحت‌الشعاع این سایه از زمین و نور عبور کرده از ماه بود و نه یک رویداد فوق طبیعی.

او استنتاج کرد که زمین مرکز کیهان نیست البته همه فکر میکردند اینطور است.

او قبول داشت زمین به دور خورشید می‌چرخد.

او همچنین فهمیده بود ستاره های آسمان حفره‌هایی در آسمان نیستند بلکه خورشیدهایی شبیه ما هستند ولی در فاصله‌ای دورتر.

🔸 کیهان یک ماشین است با قوانین مشخص که میشود با مغز انسان به قوانینش پی برد.

همانطور که امروز پی بردیم.

کشف این قوانین بزرگترین دستاورد بشر بوده که قوانین حاکم بر زمین و کیهان هستند و نیازی به موجودی مافوق بشری و تخیلی نیست.

این نقطه ی اختلاف بزرگی بین ادیان و علم است.

در سال 1277 پاپ مسیحیت یعنی #پاپ_جان احساس کرد پیگیری قوانین طبیعت در واقع ضرر به دین است پس وی چنین کاری را ارتداد اعلام کرد.

چند ماه بعد سقف بالای سر پاپ شکست و روی سرش فرو ریخت.

اما این پایان کار نبود مذهبیون دست به کار شدند و گفتند قوانین طبیعت کار خداست.

خدا هم اگر بخواهد می‌تواند آن‌ها را بشکند.

در سال 1609 بود که #گالیله قدم بزرگی در تاریخ علم برداشت و او را بنیان گذار علم مدرن روز می‌دانند.

او به وسیله لنزهایی که در آن زمان ساخته شده بود توانست تا 20 برابر آسمان را زیر نظر بگیرد.

با دقت آن لنز ها را به یک تلسکوپ مونتاژ کرد.

او با استفاده از این تلسکوپ سیاره مشتری را مورد مطالعه قرار داد.

کشف حیرت انگیزی کرد.

فهمید سه تا نقطه نورانی کوچک اطراف مشتری هستند او ابتدا فکر میکرد ستاره‌های ریز هستند، ولی بعد از چند شب دید که سیاره مشتری این سه نقطه را گویی با خود حمل می‌کند!

او نقطه چهارم را نیز کشف کرد و فهمید بعضی اوقات این نقاط پشت مشتری محو می‌شوند و دوباره پدیدار می‌شوند.

او فهمید این نقاط باید قمرهای مشتری باشند که به دور سیاره می‌چرخند.

او اینجا بود که کشف کرد حداقل اجسامی هستند که به دور زمین نمی‌چرخند.

او سپس کشف کرد زمین باید به دور خورشید بچرخد.

کشفیات #گالیله انقلابی در علم و فهم ما از کائنات بود که در نهایت منجر به برتری علم بر دین شد.

البته آنها آزار زیادی از سمت کلیسا دیدند.

او به بازداشت خانگی در 9 سال پایانی عمرش محکوم شد؛

البته قرار بود اعدامش کنند.

300 سال پس از وی قوانین بیشتری کشف می‌شد و علم شروع کرده بود به توضیح و توصیف همه چیز.

از زمین لرزه ها تا نور و توفان و تا اینکه چگونه ستارگان آنقدر پرنور هستند.

هر کشف جدیدی بیشتر نیاز به خدا را حذف می‌کرد.

🔸 در سال 1985 با حضور در یک کنفرانس کیهان شناسی در رم پاپ مسیحیت گفت که خوب است در مورد قوانین و کارکرد کیهان مطالعه کرد اما نباید در مورد منشا آن سوال کنیم.

برای اینکه آن کار خداست!

انسان نمی‌تواند کنجکاوی خود را خاموش کند به عنوان یک کیهان شناس این وظیفه ماست که بفهمیم کیهان از کجا آمده و چطوری؟

خوشبختانه خیلی سخت به نظر نمی‌رسد.

با وجود پیچیدگی های عالم و عظمتش ظاهرا ما برای ساخت چنین کیهانی به سه ماده نیاز داریم.

1⃣ اول موادی هستند که دارای جرم می‌باشند.

ماده همه جا هست از زیر پایمان گرفته تا عمق کیهان(آب، گاز، غبار، سنگ، مایعات، ابرهای وسیع از گاز و ….).

2⃣ دومین چیزی که نیاز دارید انرژی است.

در طول روز با انواع و اقسام انرژی‌ها رو در رو هستیم و درکش می‌کنیم از خورشید گرفته تا وسایل تکنولوژیک خودمان.

خب ما ماده و انرژی داریم.
#البرت_انیشتین

3⃣ سومین چیزی که نیاز است تا کیهانی ساخته بشه فضایی عظیم می‌باشد.

@AndisheKonim

ادامه دارد ....
سؤال دختر بچه دوازده ساله فلیپینی از #پاپ :
چرا خدا اجازه می‌دهد که دختربچه‌ها به فحشاء کشیده بشوند؟

خدا صرفاً اجازه نمی‌دهد بلکه خود حامی و مشوق و اشاعه‌دهنده فحشای کودکان است! باید پرسید چرا کشیشان بلندمرتبه کاتولیک مستمراً به پسربچه‌ها تجاوز می‌کنند و واتیکان انکار و پرده‌پوشی می‌کند؟ چرا در اسلام تجاوز به دختران نه ساله تحت عنوان ازدواج شرعی مجاز شمرده شده است و حتی لذت‌جویی جنسی از نوزادان شیرخوار بنا به فتوای خمینی و سایر "علمای اسلامی" مجاز و مشروع است؟ باید پرسید چرا خدا از تجاوز به کودکان حمایت می‌کند؟ چرا خدا به فحشای کودکان رسمیت و مشروعیت می‌دهد؟

پاپ جوابی برای این سؤالات ندارد اما مدت‌هاست بشریت آزاده و آزاداندیش به این سؤال پاسخ داده است: خدا مظهر مردسالاری و فرودستی زن و تلقی از زنان و کودکان به عنوان اسباب لذت‌جویی مردان است. خدا نماینده آسمانی توحش و بربریتی است که بر جوامع عشیرتی و پدرسالار اولیه مسلط بوده است. مذهب به این عقب‌ماندگی‌ها تقدس و مشروعیت بخشیده است و مانند کنسرو بدویت آن‌ها را در طول قرون و اعصار و در خدمت منافع طبقات حاکمه حفظ کرده و به دوران ما منتقل نموده است. مذهب، اعم از مسیحیت و اسلام و غیره یک دستگاه عظیم خرافه‌پراکنی و حراست از تحجر و توحش و کار و کسب پرسودی است که بر این تحجر و توحش بنا شده است. جواب سؤال دختربچه فیلیپینی را باید در مبارزات ضدمذهبیِ بشریت آزاداندیش از دوره رنسانس و عصر روشنگری تا جنبش "من شارلی هستم" جستجو کرد.

برگرفته از صفحه فیس‌بوک حمید تقوایی




@AndisheKonim
بر سریر طلایی نشسته و برای کودکان گرسنه دعا می‌کند.

#دروغ_ادیان
#کلیسا
#پاپ
#مسیحیت
#اسلام
#یهودیت
و دروغ سایر #ادیان


@AndisheKonim