جدال کَپی با #میمون و آیا
#انسان #میمون است؟
در زبان انگلیسی تمایزی جدی میان دو واژه ape و monkey وجود دارد؛ افتراقی معنایی که از اواخر سده نوزدهم پیدا شده است. پیش از این دو واژه مکرر به جای هم به کار میرفتند، اما با پر رنگشدن نظریه تکامل، این تمایز نیز جدیتر شد؛ ape تنها به میمونهای بیدمی مثل شمپانزه، گوریل و اورانگوتان اطلاق شد و monkey به میمونهای دمداری مثل انواع عنتر و بوزینه، مکاک و کاپوچین. زیستشناسی امروز مدتهاست که نشانداده ape ها گروهی جدا از monkey ها نیستند؛ بلکه زیرگروه آنها هستند؛ apeها در دل monkeyها ردهبندی میشود؛ نیای مشترک apeها نوعی monkey بوده و این یعنی، باید apeها را هم نوعی monkey بهشمار آورد؛ به زبان خیلی ساده، هر ape نوعی monkey هم هست، اما هر monkey نوعی میمون نیست. تمایز زبانی میان ape و monkey که محصول رواج ادبیات تکاملی در اواخر سده نوزدهم بود، با دانش تکاملی که...
ادامه مطلب
نوشتهی عرفان خسروی/ دیرینه شناس
⚛ @AndisheKonim
#انسان #میمون است؟
در زبان انگلیسی تمایزی جدی میان دو واژه ape و monkey وجود دارد؛ افتراقی معنایی که از اواخر سده نوزدهم پیدا شده است. پیش از این دو واژه مکرر به جای هم به کار میرفتند، اما با پر رنگشدن نظریه تکامل، این تمایز نیز جدیتر شد؛ ape تنها به میمونهای بیدمی مثل شمپانزه، گوریل و اورانگوتان اطلاق شد و monkey به میمونهای دمداری مثل انواع عنتر و بوزینه، مکاک و کاپوچین. زیستشناسی امروز مدتهاست که نشانداده ape ها گروهی جدا از monkey ها نیستند؛ بلکه زیرگروه آنها هستند؛ apeها در دل monkeyها ردهبندی میشود؛ نیای مشترک apeها نوعی monkey بوده و این یعنی، باید apeها را هم نوعی monkey بهشمار آورد؛ به زبان خیلی ساده، هر ape نوعی monkey هم هست، اما هر monkey نوعی میمون نیست. تمایز زبانی میان ape و monkey که محصول رواج ادبیات تکاملی در اواخر سده نوزدهم بود، با دانش تکاملی که...
ادامه مطلب
نوشتهی عرفان خسروی/ دیرینه شناس
⚛ @AndisheKonim
Telegraph
جدال کَپی با میمون
نکته ای درباره ترجمه نام های عامیانه در زیست شناسی اشاره در زبان انگلیسی تمایزی جدی میان دو واژه ape و monkey وجود دارد؛ افتراقی معنایی که از اواخر سده نوزدهم پیدا شده است. پیش از این دو واژه مکرر به جای هم به کار میرفتند، اما با پر رنگشدن نظریه تکامل،…
#دگرگونش #میمون
میمونهای جیغزن برای جلوگیری از درگیریها و منازعهها هنگام یافتن آذوقه باهم بازی میکنند.
در طبیعت بر سر منابع رقابت وجود دارد و برای بدست آوردن طعمه حیوانات با یکدیگر رقابت میکنند. میمونهای جیغزن برای کاهش رقابت و درگیری خود را سرگرم بازیگوشی میکنند به طوریکه میمون های بزرگسال باهمدیگر بیشتر بازی میکنند تا با جوانتر ها و مادهها نیز نسبت به نرها بیشتر بازی میکنند.
دانشمندان دریافتند که هرچه گروه میمونها بزرگتر باشد، زمان بازی کردن بیشتر میشود. آنها همچنین دریافتند که بزرگسالان وقتی که زمان بیشتری را صرف یافتن میوه میکنند بازی در بین آنها نیز طولانیتر میشود.
خاستگاه :
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0003347222000288?via%3Dihub
⚛ @AndisheKonim
میمونهای جیغزن برای جلوگیری از درگیریها و منازعهها هنگام یافتن آذوقه باهم بازی میکنند.
در طبیعت بر سر منابع رقابت وجود دارد و برای بدست آوردن طعمه حیوانات با یکدیگر رقابت میکنند. میمونهای جیغزن برای کاهش رقابت و درگیری خود را سرگرم بازیگوشی میکنند به طوریکه میمون های بزرگسال باهمدیگر بیشتر بازی میکنند تا با جوانتر ها و مادهها نیز نسبت به نرها بیشتر بازی میکنند.
دانشمندان دریافتند که هرچه گروه میمونها بزرگتر باشد، زمان بازی کردن بیشتر میشود. آنها همچنین دریافتند که بزرگسالان وقتی که زمان بیشتری را صرف یافتن میوه میکنند بازی در بین آنها نیز طولانیتر میشود.
خاستگاه :
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0003347222000288?via%3Dihub
⚛ @AndisheKonim
#دگرگونش #میمون_های
رفیق باز #مغز بزرگتری دارند.
این یافتهها به درک بهتر رفتار انسان کمک میکند، و اطلاعاتی درباره اختلالات رشد عصبی مانند اوتیسم به ما میدهد
طبق یک مطالعه جدید، از روی تعداد ارتباطهای اجتماعی یک میمون واحد میتوان اندازه نواحی مغزی مرتبط با تصمیمگیری اجتماعی و همدلیاش را پیشبینی کرد.
این مطالعه که روز چهارشنبه در نشریه «ساینس ادونسز» منتشر شد، نشان داد که برای ماکاکهایی (macaques) که «شریک تیمار» (grooming partners) بیشتری داشتند، گرههای کلیدی در شیار گیجگاهی میانه فوقانی مغز (STS) و اینسولای بطنی – دیسگرانولار، بزرگتر شدهاند. گمان میرود که این بخشها در تصمیمگیری اجتماعی و همدلی نقش ایفا میکنند.
دانشمندان میگویند این یافتهها به درک بهتر رفتار انسان کمک میکند، و نیز اطلاعاتی درباره اختلالات رشد عصبی مانند اوتیسم به ما میدهد.
کامیل تستارد، نویسنده ارشد مطالعه و دانشجوی دکترای دانشگاه پنسیلوانیا، در بیانیهای ذکر کرد:«نخستینبار است که میتوانیم پیچیدگیهای زندگی اجتماعی گروهی از نخستیسانان زنده را با ساختار مغز ارتباط دهیم.».....
ادامهی نوشتار : 👉
⚛ @AndisheKonim
رفیق باز #مغز بزرگتری دارند.
این یافتهها به درک بهتر رفتار انسان کمک میکند، و اطلاعاتی درباره اختلالات رشد عصبی مانند اوتیسم به ما میدهد
طبق یک مطالعه جدید، از روی تعداد ارتباطهای اجتماعی یک میمون واحد میتوان اندازه نواحی مغزی مرتبط با تصمیمگیری اجتماعی و همدلیاش را پیشبینی کرد.
این مطالعه که روز چهارشنبه در نشریه «ساینس ادونسز» منتشر شد، نشان داد که برای ماکاکهایی (macaques) که «شریک تیمار» (grooming partners) بیشتری داشتند، گرههای کلیدی در شیار گیجگاهی میانه فوقانی مغز (STS) و اینسولای بطنی – دیسگرانولار، بزرگتر شدهاند. گمان میرود که این بخشها در تصمیمگیری اجتماعی و همدلی نقش ایفا میکنند.
دانشمندان میگویند این یافتهها به درک بهتر رفتار انسان کمک میکند، و نیز اطلاعاتی درباره اختلالات رشد عصبی مانند اوتیسم به ما میدهد.
کامیل تستارد، نویسنده ارشد مطالعه و دانشجوی دکترای دانشگاه پنسیلوانیا، در بیانیهای ذکر کرد:«نخستینبار است که میتوانیم پیچیدگیهای زندگی اجتماعی گروهی از نخستیسانان زنده را با ساختار مغز ارتباط دهیم.».....
ادامهی نوشتار : 👉
⚛ @AndisheKonim
Telegraph
میمونهای رفیقباز مغز بزرگتری دارند
این یافتهها به درک بهتر رفتار انسان کمک میکند، و اطلاعاتی درباره اختلالات رشد عصبی مانند اوتیسم به ما میدهد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🐒 #آزمایش روی #میمون_ها
از هر دو میمون یک تکلیف مشخص خواسته شده ، و در ازای انجامش به سمت چپی خیار داده میشود و به سمت راستی انگور (خوشمزه تر) پاداش داده میشود. و ببینید واکنش ها را
⚛ @AndisheKonim
از هر دو میمون یک تکلیف مشخص خواسته شده ، و در ازای انجامش به سمت چپی خیار داده میشود و به سمت راستی انگور (خوشمزه تر) پاداش داده میشود. و ببینید واکنش ها را
⚛ @AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دگرگونش #میمون
رفتار های فرگشتی مشابه
به هم خانواده ی میمون سانان
بازی میمون مادر با کودکش و بوسه بر پیشانی کودک ، این رفتار برای شما آشنا نیست ؟
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/p/CdJsZQzJ3MW/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
⚛ @AndisheKonim
رفتار های فرگشتی مشابه
به هم خانواده ی میمون سانان
بازی میمون مادر با کودکش و بوسه بر پیشانی کودک ، این رفتار برای شما آشنا نیست ؟
لینک این پست در کانال اینستاگرام اندیشه :
https://www.instagram.com/p/CdJsZQzJ3MW/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
⚛ @AndisheKonim
#دگرگونش(#تکامل) #میمون
میمون ها در ژاپن یاد گرفته اند برای طی مسافت مورد نظرشان سوار آهوها و گوزن ها شوند.
خاستگاه : نشنال جغرافی
⚛ @Andishekonim
میمون ها در ژاپن یاد گرفته اند برای طی مسافت مورد نظرشان سوار آهوها و گوزن ها شوند.
خاستگاه : نشنال جغرافی
⚛ @Andishekonim
#دگرگونش(#تکامل) #میمون_ها
میمون ها از هر گونه ای که باشند از بچه هایشان از بدو تولد تا زمان بلوغ به شدت مراقبت و محافظت کرده و علاقه بین مادر و فرزند حتی پس از بلوغ نیز ادامه مییابد.
⚛ @AndisheKnim
میمون ها از هر گونه ای که باشند از بچه هایشان از بدو تولد تا زمان بلوغ به شدت مراقبت و محافظت کرده و علاقه بین مادر و فرزند حتی پس از بلوغ نیز ادامه مییابد.
⚛ @AndisheKnim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دگرگونش
محققان به یک #میمون انگور و به دیگری خیار میدهند.
اما میمونی که مدام خیار دریافت میکند در برابر این #تبعیض سکوت نمیکند.
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
محققان به یک #میمون انگور و به دیگری خیار میدهند.
اما میمونی که مدام خیار دریافت میکند در برابر این #تبعیض سکوت نمیکند.
#اندیشه_کنیم
⚛ @AndisheKonim
#دگرگونش(#تکامل)
بارها و بارها شنیدهایم که مدافعان نظریهی #فرگشت ، برای دفاع از این نظریه نزد افکار سنتی و پرهیز از دردسر ، با ذکر چنین عبارتی از بلا گریختهاند :
«این که میگویند #انسان از نسل #میمون فرگشت یافته، درست نیست؛ بلکه انسان و میمون از نیایی مشترک فرگشت یافتهاند». چنین جملهای ممکن است معانی مختلفی در ذهن مخاطبان تداعی کند؛ گرچه همه آنها نادرست هستند.
#عرفان #خسروی
زیست شناس و دیرینه شناس
و مروج علم
⚛ @AndisheKonim
بارها و بارها شنیدهایم که مدافعان نظریهی #فرگشت ، برای دفاع از این نظریه نزد افکار سنتی و پرهیز از دردسر ، با ذکر چنین عبارتی از بلا گریختهاند :
«این که میگویند #انسان از نسل #میمون فرگشت یافته، درست نیست؛ بلکه انسان و میمون از نیایی مشترک فرگشت یافتهاند». چنین جملهای ممکن است معانی مختلفی در ذهن مخاطبان تداعی کند؛ گرچه همه آنها نادرست هستند.
#عرفان #خسروی
زیست شناس و دیرینه شناس
و مروج علم
⚛ @AndisheKonim
چرا میمونها انسان نشدند؟
فرهاد ارکانی
فایل #صوتی
چرا #میمون_ها هنوز وجود دارند و در اثر #تکامل(#دگرگونش) به انسان تبدیل نشدند؟
لینکهای مرتبط :
دربارهی تکامل : 👉
چیشدکهاینقدرمهمشدیم؟ 👉
بخش دوم کتاب
صوتی جادوی واقعیت : 👉
کتاب صوتی
ما توقف ناپذیرها : 👉
فصلی از کتاب صوتی
"سرگذشت شگفت
انگیز حیات روی زمین" 👉
با خوانش جناب فرهاد ارکانی
لینک کانال خوانش کتاب جناب ارکانی
@Homosapiensfa
⚛ @AndisheKonim
چرا #میمون_ها هنوز وجود دارند و در اثر #تکامل(#دگرگونش) به انسان تبدیل نشدند؟
لینکهای مرتبط :
دربارهی تکامل : 👉
چیشدکهاینقدرمهمشدیم؟ 👉
بخش دوم کتاب
صوتی جادوی واقعیت : 👉
کتاب صوتی
ما توقف ناپذیرها : 👉
فصلی از کتاب صوتی
"سرگذشت شگفت
انگیز حیات روی زمین" 👉
با خوانش جناب فرهاد ارکانی
لینک کانال خوانش کتاب جناب ارکانی
@Homosapiensfa
⚛ @AndisheKonim
یک #میمون برای ۲ سال
با #کلیه_ی #خوک زنده ماند!
پیوند کلیه از یک خوک مینیاتوری دستکاری شده ژنتیکی، یک میمون را برای بیش از دو سال زنده نگه داشت و یکی از طولانیترین زمانهای بقا پس از پیوند عضو بین گونهای را رقم زد.
این دستاورد، پزشکان را یک قدم به هدفشان برای رفع کمبود اعضای حیاتی انسان با استفاده از اندامهای حیوانی نزدیکتر میکند، عملی که به عنوان پیوند خارجی شناخته میشود.
در این پژوهش مجموعهای از ویرایشهای ژنومی توصیف میشود که از حمله سیستم ایمنی گیرنده به اندامهای جدید جلوگیری میکند و همچنین ویروسهای باستانی نهفته در اندامهای اهداکننده را خنثی میکند.
در چند سال اخیر، محققان قلب خوک را به دو فرد زنده پیوند زدهاند و نشان دادهاند که قلب و کلیه خوکها میتوانند در افرادی که از نظر قانونی از آنها قطع امید شده است، کار کنند.
تحقیقات پیوند بیگانه عمدتا بر روی خوکها متمرکز شده است، تا حدی به این دلیل که اندامهای آنها اندازه و آناتومی مشابهی با بدن انسان دارد. اما سیستم ایمنی انسان و دیگر نخستیها به سه مولکول روی سطح سلولهای خوک واکنش نشان میدهد و باعث میشود که آنها اندامهای بدون تغییر خوک را پس بزنند. بنابراین، محققان شروع به استفاده از فناوری ویرایش ژنوم کریسپر (CRISPR-Cas9) برای غیرفعال کردن ژنهایی کردند که آنزیمهایی را که آن مولکولها را تولید میکنند، رمزگذاری میکنند.
کین و همکارانش ۶۹ ژن را ویرایش کردند که گستردهترین ویرایش انجام شده در خوکهای زنده برای پیوند خارجی است. سه ویرایش، مولکولهای مربوط به رد عضو پیوندی را هدف قرار میدهند و ۵۹ ویرایش، ژنومهای رتروویروسی را هدف قرار میدهند که مدتها پیش در ژنوم خوک جاسازی شدهاند.
تحقیقات قبلی نشان داده است که در یک محیط آزمایشگاهی، این ژنومهای جاسازی شده میتوانند ذرات ویروسی تولید کنند که سلولهای انسانی را آلوده میکند، اما خطر عفونت برای گیرندگان پیوند بیگانه انسانی و اندامهای پیوند شده آنها نامشخص است.
هفت ویرایش آخر اضافه کردن ژنهای انسانی است که به حفظ سلامت اندام پیوندی کمک میکند. برای مثال، دو ژن، پروتئینهایی را رمزگذاری میکنند که از لخته شدن غیرضروری خون جلوگیری میکنند.
هیچ یک از میمونهایی که کلیهها را بدون هفت ژن انسانی دریافت کردند، بیش از ۵۰ روز زنده نماندند. در مقایسه، ۹ میمون از ۱۵ میمونی که کلیههای با ویرایش ژن انسانی دریافت کردند، زنده ماندند. پنج تا از آن میمونها بیش از یک سال و یکی از پنج میمون بیش از دو سال عمر کرد.
خاستگاه :
Nature
⚛ @AndisheKonim
با #کلیه_ی #خوک زنده ماند!
پیوند کلیه از یک خوک مینیاتوری دستکاری شده ژنتیکی، یک میمون را برای بیش از دو سال زنده نگه داشت و یکی از طولانیترین زمانهای بقا پس از پیوند عضو بین گونهای را رقم زد.
این دستاورد، پزشکان را یک قدم به هدفشان برای رفع کمبود اعضای حیاتی انسان با استفاده از اندامهای حیوانی نزدیکتر میکند، عملی که به عنوان پیوند خارجی شناخته میشود.
در این پژوهش مجموعهای از ویرایشهای ژنومی توصیف میشود که از حمله سیستم ایمنی گیرنده به اندامهای جدید جلوگیری میکند و همچنین ویروسهای باستانی نهفته در اندامهای اهداکننده را خنثی میکند.
در چند سال اخیر، محققان قلب خوک را به دو فرد زنده پیوند زدهاند و نشان دادهاند که قلب و کلیه خوکها میتوانند در افرادی که از نظر قانونی از آنها قطع امید شده است، کار کنند.
تحقیقات پیوند بیگانه عمدتا بر روی خوکها متمرکز شده است، تا حدی به این دلیل که اندامهای آنها اندازه و آناتومی مشابهی با بدن انسان دارد. اما سیستم ایمنی انسان و دیگر نخستیها به سه مولکول روی سطح سلولهای خوک واکنش نشان میدهد و باعث میشود که آنها اندامهای بدون تغییر خوک را پس بزنند. بنابراین، محققان شروع به استفاده از فناوری ویرایش ژنوم کریسپر (CRISPR-Cas9) برای غیرفعال کردن ژنهایی کردند که آنزیمهایی را که آن مولکولها را تولید میکنند، رمزگذاری میکنند.
کین و همکارانش ۶۹ ژن را ویرایش کردند که گستردهترین ویرایش انجام شده در خوکهای زنده برای پیوند خارجی است. سه ویرایش، مولکولهای مربوط به رد عضو پیوندی را هدف قرار میدهند و ۵۹ ویرایش، ژنومهای رتروویروسی را هدف قرار میدهند که مدتها پیش در ژنوم خوک جاسازی شدهاند.
تحقیقات قبلی نشان داده است که در یک محیط آزمایشگاهی، این ژنومهای جاسازی شده میتوانند ذرات ویروسی تولید کنند که سلولهای انسانی را آلوده میکند، اما خطر عفونت برای گیرندگان پیوند بیگانه انسانی و اندامهای پیوند شده آنها نامشخص است.
هفت ویرایش آخر اضافه کردن ژنهای انسانی است که به حفظ سلامت اندام پیوندی کمک میکند. برای مثال، دو ژن، پروتئینهایی را رمزگذاری میکنند که از لخته شدن غیرضروری خون جلوگیری میکنند.
هیچ یک از میمونهایی که کلیهها را بدون هفت ژن انسانی دریافت کردند، بیش از ۵۰ روز زنده نماندند. در مقایسه، ۹ میمون از ۱۵ میمونی که کلیههای با ویرایش ژن انسانی دریافت کردند، زنده ماندند. پنج تا از آن میمونها بیش از یک سال و یکی از پنج میمون بیش از دو سال عمر کرد.
خاستگاه :
Nature
⚛ @AndisheKonim
Nature
Monkey survives for two years after gene-edited pig-kidney transplant
Nature - Survival time is one of the longest for any inter-species transplant — and moves pig organs closer to human use.
#آبله #میمون
#Monkeypox
علت نامگذاری این ویروس این بوده است که اولین بار در میمون های آسیایی در قفس مشاهده شد؛ هرچند، این ویروس به طور طبیعی فقط در آفریقا یافت شده است (علیرغم آنکه در اثر تجارت جهانی در ایالات متحده نیز ظاهر شده است) و شواهد ، به جوندگان به عنوان مخزن مهم اشاره دارند. مانکیپاکس اولینبار توسط ون ماگنوس (von Magnus) در سال 1958 در کپنهاگ به صورت یک اگزانتم در پریمات های محصور در قفس شناسایی شده است ، بعد از آن ، این بیماری در سایر حیوانات قفس شامل پریمات های باغوحش و مرکز واردات حیوانات مشاهده شد. توجه ویژه به آن در سال 1970 برانگیخته شد ، زمانی که طی فعالیت های بررسی و پیگیری آبله در آفریقا ، چند مورد مانکیپاکس انسانی شناسایی شد که مخصوصاً در زئیر (امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) نامیده میشود) غیرقابل افتراق از آبله بودند. بررسی های سرولوژی و ویرولوژی در دهه 1980 در DRC توسط WHO نشان داد که میمون ها نیز به طور تکگیر (Sporadic)، همانند انسانها درگیر شده بودند؛ سهچهارم موارد که عمدتاً در کودکان کمتر از 15 ساله بود، ناشی از تماس با حیوان بوده است و کارایی واکسن واکسینا حدود 85% بوده است و میزبان های ویروس مانکیپاکس احتمالاً طیف گستردهتری دارند که شامل سنجاب ها (گونه های Funisciurus و Heliosciurus) میباشد ؛ مانکیپاکس انسانی ، میزان حمله ثانویهای معادل 9% در میان افراد در تماس خانگی واکسینه نشده دارند (یعنی قدرت انتقال آن بسیار کمتر از آبله است). از سال 1970 ، این بیماری در DRC ، لیبریا ، ساحل عاج ، سیرالئون ، نیجریه ، بنین، کامرون ، گابن و سودان جنوبی مشاهده شده است ؛ اغلب این موارد در DRC گزارش شد که در سال 1980، جمعیتی تقریباً 30 میلیون نفر داشت (338 مورد بعد ها طی بررسی مانکیپاکس توسط WHO در زئیر در فاصله سالهای 1981 تا 1986 کشف شد) . مانکیپاکس انسانی همچنان در DRC گزارش میشود که عمدتاً در کودکان کمتر از 15 سال میباشد. بر این اساس ، تقریباً 250 مورد اثبات شده مانکیپاکس با سرولوژی ، در میان 0.5 میلیون فرد در 78 روستا ، از فوریه سال 1996 تا اکتبر سال 1997 شناسایی شد. به نظر میرسید که حدود سهچهارم این موارد ناشی از انتقال انسان به انسان بوده است ، هرچند میزان حمله ثانویه 8% در میان افراد در تماس خانگی واکسینه نشده ، مشابه ارزیابی سال 1981 تا 1986 بوده است. طغیان های تکگیر هنوز ادامه دارند و سبب نگرانیاند، اما دقیقترین اطلاعات بالینی ، اپیدمیولوژیکی و اکولوژیکی درباره بیماری تائید شده به وسیله آزمایشگاه در آفریقا ، قبل از سال 1988 بهدست آمد. بررسی های اولیه حیوانات در زئیر ، آنتیبادی های اختصاصی علیه مانکیپاکس را در 85 تا از 347 سنجاب (25%) یافت اما در هیچکدام از 333 جونده خاکی مشاهده نشد. آنتیبادی اختصاصی علیه مانکیپاکس در تعداد بسیار اندکی از میمونها شناسایی شد که همانند انسان ها ، احتمالاً فقط میزبان تصادفی بودهاند. اقدامات بعدی در DRC شواهد سروپوزیتیویتی ( تست سرولوژی مثبت) ارتوپاکسویروسها را در برخی پستانداران کوچک خاکی ، گزارش نمودهاند که شامل موشهای گامبیایی (Cricetomys emini) و حشرهخواران فیلی (Petrodromus tetradoctylus) بودهاند. مطالعات دهه 1980 که با استفاده از نمونهگیری مستقیم ویروس از حیوانات بهدام افتاده بودهاست ، ویروس را فقط در یک گونه Funisciurus شناسایی نمود. در سال 2003 ، عفونت مانکیپاکس انسانی، در ایالات متحده در اثر مواجهه با یک سگ بیمار علفزار مشاهده شد که احتمالاً پس از مواجهه با پستانداران کوچک آفریقای غربی آلوده وارد شده به عنوان حیوان خانگی ، رخ داده بود.
#Virology
خوانش بیشتر : 👉
⚛ @AndisheKonim
#Monkeypox
علت نامگذاری این ویروس این بوده است که اولین بار در میمون های آسیایی در قفس مشاهده شد؛ هرچند، این ویروس به طور طبیعی فقط در آفریقا یافت شده است (علیرغم آنکه در اثر تجارت جهانی در ایالات متحده نیز ظاهر شده است) و شواهد ، به جوندگان به عنوان مخزن مهم اشاره دارند. مانکیپاکس اولینبار توسط ون ماگنوس (von Magnus) در سال 1958 در کپنهاگ به صورت یک اگزانتم در پریمات های محصور در قفس شناسایی شده است ، بعد از آن ، این بیماری در سایر حیوانات قفس شامل پریمات های باغوحش و مرکز واردات حیوانات مشاهده شد. توجه ویژه به آن در سال 1970 برانگیخته شد ، زمانی که طی فعالیت های بررسی و پیگیری آبله در آفریقا ، چند مورد مانکیپاکس انسانی شناسایی شد که مخصوصاً در زئیر (امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) نامیده میشود) غیرقابل افتراق از آبله بودند. بررسی های سرولوژی و ویرولوژی در دهه 1980 در DRC توسط WHO نشان داد که میمون ها نیز به طور تکگیر (Sporadic)، همانند انسانها درگیر شده بودند؛ سهچهارم موارد که عمدتاً در کودکان کمتر از 15 ساله بود، ناشی از تماس با حیوان بوده است و کارایی واکسن واکسینا حدود 85% بوده است و میزبان های ویروس مانکیپاکس احتمالاً طیف گستردهتری دارند که شامل سنجاب ها (گونه های Funisciurus و Heliosciurus) میباشد ؛ مانکیپاکس انسانی ، میزان حمله ثانویهای معادل 9% در میان افراد در تماس خانگی واکسینه نشده دارند (یعنی قدرت انتقال آن بسیار کمتر از آبله است). از سال 1970 ، این بیماری در DRC ، لیبریا ، ساحل عاج ، سیرالئون ، نیجریه ، بنین، کامرون ، گابن و سودان جنوبی مشاهده شده است ؛ اغلب این موارد در DRC گزارش شد که در سال 1980، جمعیتی تقریباً 30 میلیون نفر داشت (338 مورد بعد ها طی بررسی مانکیپاکس توسط WHO در زئیر در فاصله سالهای 1981 تا 1986 کشف شد) . مانکیپاکس انسانی همچنان در DRC گزارش میشود که عمدتاً در کودکان کمتر از 15 سال میباشد. بر این اساس ، تقریباً 250 مورد اثبات شده مانکیپاکس با سرولوژی ، در میان 0.5 میلیون فرد در 78 روستا ، از فوریه سال 1996 تا اکتبر سال 1997 شناسایی شد. به نظر میرسید که حدود سهچهارم این موارد ناشی از انتقال انسان به انسان بوده است ، هرچند میزان حمله ثانویه 8% در میان افراد در تماس خانگی واکسینه نشده ، مشابه ارزیابی سال 1981 تا 1986 بوده است. طغیان های تکگیر هنوز ادامه دارند و سبب نگرانیاند، اما دقیقترین اطلاعات بالینی ، اپیدمیولوژیکی و اکولوژیکی درباره بیماری تائید شده به وسیله آزمایشگاه در آفریقا ، قبل از سال 1988 بهدست آمد. بررسی های اولیه حیوانات در زئیر ، آنتیبادی های اختصاصی علیه مانکیپاکس را در 85 تا از 347 سنجاب (25%) یافت اما در هیچکدام از 333 جونده خاکی مشاهده نشد. آنتیبادی اختصاصی علیه مانکیپاکس در تعداد بسیار اندکی از میمونها شناسایی شد که همانند انسان ها ، احتمالاً فقط میزبان تصادفی بودهاند. اقدامات بعدی در DRC شواهد سروپوزیتیویتی ( تست سرولوژی مثبت) ارتوپاکسویروسها را در برخی پستانداران کوچک خاکی ، گزارش نمودهاند که شامل موشهای گامبیایی (Cricetomys emini) و حشرهخواران فیلی (Petrodromus tetradoctylus) بودهاند. مطالعات دهه 1980 که با استفاده از نمونهگیری مستقیم ویروس از حیوانات بهدام افتاده بودهاست ، ویروس را فقط در یک گونه Funisciurus شناسایی نمود. در سال 2003 ، عفونت مانکیپاکس انسانی، در ایالات متحده در اثر مواجهه با یک سگ بیمار علفزار مشاهده شد که احتمالاً پس از مواجهه با پستانداران کوچک آفریقای غربی آلوده وارد شده به عنوان حیوان خانگی ، رخ داده بود.
#Virology
خوانش بیشتر : 👉
⚛ @AndisheKonim
Telegraph
آبله میمون (Monkeypox)
علت نامگذاری این ویروس این بوده است که اولین بار در میمون های آسیایی در قفس مشاهده شد؛ هرچند، این ویروس به طور طبیعی فقط در آفریقا یافت شده است (علیرغم آنکه در اثر تجارت جهانی در ایالات متحده نیز ظاهر شده است) و شواهد ، به جوندگان به عنوان مخزن مهم اشاره…
چینی ها در آزمایشگاه یک
#میمون جدید خلق کردند!
دانشمندان چینی از تولد نخستیسانی خبر دادهاند که شبیه هیچکس دیگری نیست، با چشمهایی که مثل زمرد سبز میدرخشیدند و نوک انگشتانی زرد؛ و اینها فقط ویژگیهای قابل مشاهده این میمون بودند، این موجود در زیر پوست و در اعماق ژن هایش ظاهراً قابل توجه تر بود.
این میمون نر محصول آزمایشی بی سابقه است که برای خلقش از سلول های بنیادی پرتوان دو تخم بارور شده ژنتیکی متمایز از یک گونه میمون، برای ایجاد یک ماکاک دم بلند (Macaca fascicularis) استفاده شده است.
به گفته محققان در چین و بریتانیا، این اولین میمون زنده جهان نیست که به طور مصنوعی از ادغام چندین تخم بارور شده تشکیل شده است، اما به گفته محققان چینی و بریتانیایی، مختلط ترین همه آنها است، در واقع کایمریک است.
در علم، "کایمرا حیوانی" یک ارگانیسم منفرد است که از سلول هایی تشکیل شده است که از بیش از دو والدین منشأ می گیرند.
به طور خاص، این کار میتواند به ما در ایجاد مدلهای دقیقتر میمون برای مطالعه بیماریهای عصبی و همچنین سایر مطالعات زیستپزشکی کمک کند.
در سال ۲۰۱۲، اولین میمونهای کایمریک زنده گزارش شد، اما سلولهای اهداکننده در این موجودات با درصد بسیار کم (تنها حدود ۴ درصد/این یکی از ۲۱ تا ۹۲ درصد سهمش متغیر است) به تشکیل بافتهای آنها کمک کردند.
هنگامی که تیم در چین مجموعه ای از سلول های بنیادی پرتوان (که می توانند به همه انواع سلول ها تمایز پیدا کنند) را به جنین های بلاستوسیست میمون یک هفته ای تزریق کردند، از این مطمئن شدند که اهداها را با پروتئین فلورسنت سبز برچسب گذاری کردند.
به این ترتیب، هر بافت یا سلولی که در فرزندان سبز می درخشد می تواند به وضوح به رده سلول های بنیادی اهدایی گره بخورد.
زمانی که این جنینهای مهندسیشده به دقت در ماکاکهای ماده کاشته شدند، تنها شش تولد زنده به دنیا آمد و تنها یکی از این میمونهای زنده، یک نر، بافت مشتق از سلولهای بنیادی را در چندین نواحی بدن خود نشان داد.
یکی از جنین های سقط شده نیز سطحی از کایمریسم را نشان داد، البته با درصد کمتری نسبت به میمون کایمریک زنده، اما این جنین به تولد نرسید.
کائو و همکارانش اذعان می کنند که کارایی کلی این فرآیند "کم می ماند" (تقریباً نصف موفقیت ایجاد یک جنین بدون کیمریسم از لقاح آزمایشگاهی)، اما این یک گام امیدوارکننده در جهت درست است.
راندمان پایین می تواند به دلیل نحوه کشت سلول های بنیادی یا جنین ها در آزمایشگاه باشد. به عنوان مثال، هنگامی که سلول های بنیادی اهداکننده به جنین میزبان تزریق می شود، بسیاری از سلول ها تحت مرگ برنامه ریزی شده سلولی قرار می گیرند، بنابراین بهبود میزان بقا در جنین و جنین چالشی مداوم است که تیم امیدوار است در آینده آن را اصلاح کند.
این تحقیق میتواند به دانشمندان در درک بهتر مراحل اولیه تمایز سلولهای بنیادی در پستانداران کمک کند که تقریباً به اندازه موشها مطالعه نشده است.
این مطالعه درک ما را از پتانسیل رشد سلول های بنیادی پرتوان در گونه های پستانداران عمیق تر می کند.
این مطالعه در
Cell
منتشر شده است.
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim
#میمون جدید خلق کردند!
دانشمندان چینی از تولد نخستیسانی خبر دادهاند که شبیه هیچکس دیگری نیست، با چشمهایی که مثل زمرد سبز میدرخشیدند و نوک انگشتانی زرد؛ و اینها فقط ویژگیهای قابل مشاهده این میمون بودند، این موجود در زیر پوست و در اعماق ژن هایش ظاهراً قابل توجه تر بود.
این میمون نر محصول آزمایشی بی سابقه است که برای خلقش از سلول های بنیادی پرتوان دو تخم بارور شده ژنتیکی متمایز از یک گونه میمون، برای ایجاد یک ماکاک دم بلند (Macaca fascicularis) استفاده شده است.
به گفته محققان در چین و بریتانیا، این اولین میمون زنده جهان نیست که به طور مصنوعی از ادغام چندین تخم بارور شده تشکیل شده است، اما به گفته محققان چینی و بریتانیایی، مختلط ترین همه آنها است، در واقع کایمریک است.
در علم، "کایمرا حیوانی" یک ارگانیسم منفرد است که از سلول هایی تشکیل شده است که از بیش از دو والدین منشأ می گیرند.
به طور خاص، این کار میتواند به ما در ایجاد مدلهای دقیقتر میمون برای مطالعه بیماریهای عصبی و همچنین سایر مطالعات زیستپزشکی کمک کند.
در سال ۲۰۱۲، اولین میمونهای کایمریک زنده گزارش شد، اما سلولهای اهداکننده در این موجودات با درصد بسیار کم (تنها حدود ۴ درصد/این یکی از ۲۱ تا ۹۲ درصد سهمش متغیر است) به تشکیل بافتهای آنها کمک کردند.
هنگامی که تیم در چین مجموعه ای از سلول های بنیادی پرتوان (که می توانند به همه انواع سلول ها تمایز پیدا کنند) را به جنین های بلاستوسیست میمون یک هفته ای تزریق کردند، از این مطمئن شدند که اهداها را با پروتئین فلورسنت سبز برچسب گذاری کردند.
به این ترتیب، هر بافت یا سلولی که در فرزندان سبز می درخشد می تواند به وضوح به رده سلول های بنیادی اهدایی گره بخورد.
زمانی که این جنینهای مهندسیشده به دقت در ماکاکهای ماده کاشته شدند، تنها شش تولد زنده به دنیا آمد و تنها یکی از این میمونهای زنده، یک نر، بافت مشتق از سلولهای بنیادی را در چندین نواحی بدن خود نشان داد.
یکی از جنین های سقط شده نیز سطحی از کایمریسم را نشان داد، البته با درصد کمتری نسبت به میمون کایمریک زنده، اما این جنین به تولد نرسید.
کائو و همکارانش اذعان می کنند که کارایی کلی این فرآیند "کم می ماند" (تقریباً نصف موفقیت ایجاد یک جنین بدون کیمریسم از لقاح آزمایشگاهی)، اما این یک گام امیدوارکننده در جهت درست است.
راندمان پایین می تواند به دلیل نحوه کشت سلول های بنیادی یا جنین ها در آزمایشگاه باشد. به عنوان مثال، هنگامی که سلول های بنیادی اهداکننده به جنین میزبان تزریق می شود، بسیاری از سلول ها تحت مرگ برنامه ریزی شده سلولی قرار می گیرند، بنابراین بهبود میزان بقا در جنین و جنین چالشی مداوم است که تیم امیدوار است در آینده آن را اصلاح کند.
این تحقیق میتواند به دانشمندان در درک بهتر مراحل اولیه تمایز سلولهای بنیادی در پستانداران کمک کند که تقریباً به اندازه موشها مطالعه نشده است.
این مطالعه درک ما را از پتانسیل رشد سلول های بنیادی پرتوان در گونه های پستانداران عمیق تر می کند.
این مطالعه در
Cell
منتشر شده است.
ترجمهی : سام آریامنش
⚛ @AndisheKonim