اندیشیدن تنها راه نجات
5.29K subscribers
22.8K photos
21.3K videos
847 files
8.9K links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم)

آیدی ادمین
@Printrun
@Salim_Evolution

گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند

https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli


اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y=


کتابخانه کانا
Download Telegram
#افق_رویداد


یک اظهار نظر جالب :
تا ۲۰ سال آینده؛ گوگل در مغز شما خواهد بود.

متخصصان حوزه "هوش مصنوعی" معتقدند که تا ۲۰ سال آینده ما می‌توانیم از "ایمپلنت‌های مغزی" استفاده کنیم. به گزارش ایسنا و به نقل از ردیت، استفاده از این "ایمپلنت‌های مغزی" در سر، به ما اجازه خواهد داد که همه‌چیز را یاد بگیریم." Nikolas Kairinos" از متخصصان حوزه هوش مصنوعی اظهار کرد: با استفاده از ایمپلنت‌های مغزی نیازی به حفظ کردن چیزها ندارید.
وی ادامه داد: با این ایمپلنت‌ها دیگر نیاز نیست که همه‌چیز را مداما از گوگل جست‌وجو کنید؛ زیرا جواب دقیقاً در مغز شما خواهد بود.
به عنوان مثال اگر می‌خواهید معادل یک کلمه را به زبانی دیگر بدانید، جواب را از طریق ایمپلنت هوش مصنوعی که در مغز شماست، خواهید دانست.
تنها کافی است که از مغز سوال بپرسید.
این متخصص هوش مصنوعی افزود، چشم‌انداز این ایمپلنت‌ها مانند فناوری استارتاپ "نورالینک"( Neuralink) خواهد بود که توسط "ایلان ماسک" بنیان نهاده شده.
این استارتاپ قصد دارد با ساخت تراشه‌های رایانه‌ای قابل کاشت در داخل مغز انسان، مرز بین بشر و ماشین را کم رنگ‌تر کند.
گفته می‌شود این تراشه حس لامسه کاربران را بازیابی می‌کند. این پردازنده سیگنال‌های پیچیده‌ای را رمزگشایی می‌کند که در داخل مغز انسان شکل گرفته‌اند؛ سپس تراشه آن‌ها را به رقم تبدیل می‌کند تا بتواند این سیگنال‌ها را پردازش کند.
در نتیجه شخصی که این تراشه در مغز وی کار گذاشته می‌شود، امکان کنترل کردن عملکرد عضلات بدن را پیدا می‌کند.
کاربرد این ایمپلنت‌ها در مغز دقیقاً مانند داشتن دستیار هوشمندی است که تقریباً مانند شما فکر می‌کند."Kairinos" معتقد است که این پیشرفت بسیار نزدیک است و تا ۵ سال آینده تغییرات بزرگی را در این زمینه شاهد خواهیم بود.


@AndisheKonim
#افق_رویداد
#علمی


شروعی برای انتقال آگاهی شما به یک بدن مصنوعی و زندگی جاودانه !


مرگ یکی از چیزهای تضمین شده در زندگی ماست که روزی اتفاق خواهد افتاد. اما در حال حاضر یک فرآیندی به نام هیومای (Humai) شروع شده است که ممکن است قادر باشد مارا از این مشکل بیش از حد ناگوار رهایی بخشد. خلاص شدن بصورت انتقال به یک بدن مصنوعی!
اگر که آن مانند داستان های علمی تخیلی به نظر می رسد ، به این دلیل است که هنوز هم هست هنوز هم فناوری مورد نیاز برای راه اندازی و اجرای طرح هیومای وجود ندارد. اما آن موجب بازداشتن مدیر عامل شرکت، جاش بوکانگرا نشده است، کسی که می گوید: ما اولین انسان را در ۳۰ سال احیا خواهیم کرد.
پس چگونه ممکن است آگاهی کسی به ربات انتقال یابد؟ هیومای اینگونه توضیح می دهد:ما در حال استفاده از هوش مصنوعی و فناوری نانو برای ذخیره داده ها از سبک های محاوره ای ، الگوهای رفتاری، فرآیندهای فکری، و اطلاعات درباره چگونگی عملکرد بدن از خارج و درون هستیم....

ادامه مطلب :

http://en.iraaaas.com/?p=8221

@AndisheKonim



https://t.me/iv?url=http%3A%2F
#افق_رویداد
#بازوی_رباتیک


ساخت نخستین بازوی رباتیک با امکان کنترل‌ توسط مغز انسان

(روح؟ بعد ماورایی ما؟ )

پژوهشگران با استفاده از تجهیزاتی که ارتباط غیرمستقیم با مغز دارند، توانستند بازوی رباتیک با قابلیت کنترل توسط ذهن انسان بسازند.

گروهی از پژوهشگران دانشگاه کارنگی ملون با همکاری دانشگاه مینه‌سوتا به پیشرفت مهمی در زمینه‌ی ابزار رباتیک با رابط غیرمستقیم (بی‌نیاز از جراحی و نصب داخل بدن) دست یافته‌اند. توانایی کنترل ابزار رباتیک با ارتباط غیرمستقیم توسط مغز، موجب کاربرد وسیع آن‌ها مخصوصا در زندگی بیماران معلول و دارای اختلالات حرکتی می‌شود.
تجهیزات BCI‌ با نام کامل Brain computer interface (رابط کامپیوتری مغز) کاربرد خوبی برای کنترل ابزار رباتیک با استفاده از سیگنال‌های دریافتی از حسگرهای کاشته‌شده در مغز داشته است. هنگامی‌‌که ابزار رباتیک با دقت بالا کنترل شود، می‌توان از آن‌ برای انجام کارهای روزانه استفاده کرد. تابه‌حال BCI‌ها از حسگرهای کاشته‌شده در مغز برای کنترل بازو‌های رباتیک استفاده می‌کردند؛ اما کاشت‌ حسگرها نیازمند مهارت بسیار بالا در پزشکی و جراحی است، همچنین علاوه‌بر هزینه زیاد، خطری بالقوه متوجه فرد خواهد بود. ازین‌رو استفاده از آن‌ها محدود به چند مورد معلولیت بالینی بوده است.
چالش بزرگی که پژوهشگران درمورد BCI‌ها با آن مواجه هستند، توسعه فناوری بی‌نیاز از جراحی یا حتی کاملا غیرمستقیم است تا بیماران فلج بتوانند از آن برای کنترل محیط اطرافشان استفاده کنند یا عضو‌های رباتیکی داشته باشند که با ذهن خودشان کنترل شود. چنین تجهیزاتی با ارتباط غیرمستقیم با مغز، اگر آزمایش موفقیت‌‌آمیزی داشته باشند، برای بیماران و حتی عموم مردم بسیار مفید خواهند بود....

ادامه مطلب :
https://bit.ly/2xG2db8


(با این وصف فلز هم میتواند صاحب روح باشد ! نه، منطقی باشید. این بازوهای رباتیک و امثالهم هم دلیل دیگری مضاف بر هزاران دلیل روانشناسی و عصب شناسی دیگر برای این جهانبینی که : " ما تشکیل شده ایم از ذرات تشکیل دهنده جدول استاندارد فیزیک ، نه چیزی جز این ؛ کاملا فیزیکی ، بدون بعد ماورایی" )


@AndisheKonim
#افق_رویداد
#باور

آیا حق داریم هر چیزی را که دلمان می‌خواهد باور کنیم؟

باورها چیزهایی خصوصی نیستند که انتظار داشته باشیم کسی آن‌ها را زیر سؤال نبرد



فرض کنید در یک مرکز بهداشت پزشک اطفال هستید. یک روز پدر و مادری بچه‌‌شان را پیش شما می‌آورند و وقتی می‌گویید زمان واکسیناسیون بچه رسیده، به شما می‌گویند: اجازه نمی‌دهیم به بچۀ ما واکسن بزنید. دلیلش را می‌پرسید و جواب می‌دهند: «ما معتقدیم واکسن ضرر دارد». مسئله را توضیح می‌دهید، ولی با تحکم بیشتری ازتان می‌خواهند که «به باور ما احترام بگذار!» اما آیا می‌شود به باورهایی که روی زندگی دیگران اثر می‌گذارند فقط و فقط احترام گذاشت؟

آیا حق داریم به هر چیزی که دلمان می‌خواهد باور داشته باشیم؟ معمولاً این حقِ کذایی آخرین سنگر آن‌هایی است که خودشان را به نادانی زده‌اند، کسانی که با شاهد و مدرک در گوشه‌ای گیر افتاده‌اند و به این عقیده چنگ می‌زنند: «به نظر من تغییرات آب‌وهوایی چیزی جز دروغ نیست و اهمیتی ندارد که بقیه چه می‌گویند. من حق دارم چنین باوری داشته باشم!» ولی آیا چنین حقی وجود دارد؟

حق دانستنِ بعضی چیزها را به رسمیت می‌شناسیم. من حق دارم که شرایط استخدامم، تشخیص پزشک دربارۀ بیماری‌ام، نمرات مدرسه‌ام، نام شاکی‌ام، ماهیت اتهاماتم و چیزهایی از این قبیل را بدانم. اما باور و دانستن تفاوت دارند.

باورها رخدادی‌اند۱: باور داشتن به معنای آن است که حقیقت چیزی را بپذیریم. همان‌طور که جرج ادوارد مور، فیلسوف تحلیلی، در دههٔ ۱۹۴۰ بیان کرده است، بی‌معناست که بگوییم: «باران می‌آید، اما من باور ندارم که باران می‌آید». باورها میل و اشتیاق حقیقت را دارند، اما مستلزم حقیقت نیستند. باورها می‌توانند غلط باشند و شواهد و بررسی‌های منطقی تضمینشان نکنند. علاوه‌براین، باورها می‌توانند به‌لحاظ اخلاقی مشمئزکننده باشند. باورهای جنسیت‌زده و نژادپرستانه و [...]، باور به اینکه تربیت مناسب فرزند مستلزم «شکستن اراده» و استفاده از تنبیه بدنی است، باور به اینکه سالخوردگان را باید از روی ترحم خلاص کرد و باور به اینکه «پاکسازی قومی» نوعی راه‌حل سیاسی است نامزدهای احتمالی این دسته از باورها هستند. اگر این باورها را اخلاقاً نادرست می‌دانیم، فقط آن دسته از کنش‌های محتمل را محکوم نمی‌کنیم که ممکن است از این باورها ناشی شوند، بلکه مفاد این باورها و باور داشتن به آن‌ها و در نتیجه معتقدانشان را هم محکوم می‌کنیم....

ادامه مطلب : https://bit.ly/2Y5oDl2

@AndisheKonim
#افق_رویداد

دانشمندان یک "کرم" کشف کردند که ۳ جنسیت دارد!

دانشمندان به تازگی یک گونه جدید از کرم را در دریاچه "مونو" که به شرایط سخت و خشن محیطی معروف است، کشف کرده‌اند که سه جنسیت مختلف دارد.

، کمتر موجودی می‌تواند در شرایط دشوار دریاچه "مونو"(Mono) واقع در رشته کوه‌های سیه‌را شرقی(Eastern Sierra) کالیفرنیا زنده بماند، اما یک گونه که ظاهراً در این دریاچه رونق نیز دارد، یک گونه جدید از کرم است که دارای سه جنسیت متفاوت است....

ادامه مطلب در لینک‌ زیر
http://en.iraaaas.com/?p=8409

@AndisheKonim
#افق_رویداد
#توریست_فضا

سفر به لبه فضا با بالن‌های غول‌پیکر

یک استارتاپ جدید قصد دارد با راه‌اندازی بالن‌های کابین‌دار، توریست‌ها را به لایه استراتوسفر اعزام کند.

@AndisheKonim

شرح در ادامه ...👇
#سیاهچاله

▪️وقتی جسمی به درون سیاهچاله سقوط میکند به چه سرنوشتی دچار میشود؟

وقتی جسمی به درون سیاهچاله‌ای سقوط می‌کند تمام اطلاعات فیزیکی مربوط به شکل جرم یا توزیع بار سطحی آن به‌طور یکنواخت در امتداد #افق_رویداد توزیع می‌شود و از دید ناظر خارجی گم می‌شود.
این رفتار افق رویداد به عنوان سیستم پراکنده ساز نامیده می‌شود و به آنچه در یک غشای کشی رسانا با اصطکاک و مقاومت الکتریکی رخ می‌دهد شباهت بسیار دارد. این تفاوت از آن دسته نظریه‌های میدانی مانند الکترو مغناطیس است که به دلیلی معکوس‌پذیری در زمان هیچ اصطکاک یا مقاومتی در سطح میکروسکوپیک ندارند. زیرا یک سیاهچاله در نهایت با سه پارامتر به حالت پایدار می‌رسد و هیچ راهی وجود ندارد که از گم شدن اطلاعات مربوط به شرایط اولیه اجتناب نمود: میدان‌های گرانشی و الکتریکی سیاهچاله اطلاعات بسیار اندکی در بارهٔ آنچه وارد سیاهچاله شده‌است می‌دهند.
اطلاعات گم شده شامل هر کمیتی است که از فاصله دور از افق رویداد یک سیاهچاله قابل اندازه‌گیری نیستند. از جمله می‌توان از عدد باریونی و عدد لپتونی کل نام برد. این موضوع تا اندازه‌ای گیج‌کننده‌است که از آن به پارادوکس گم شدن اطلاعات سیاهچاله یاد می‌شود.


▪️اما اگر بخواهیم پاسخ ساده به این پرسش بدهیم ، فرضیات مختلفی وجود دارد
فرضا اگر بدن شما از افق رویداد عبور کند چه میشود؟
در ابتدا بدن شما شروع به کشیده شدن(درازتر شدن) می­کند مانند ماده لزجی که درون تیوب خمیر دندان است، تا زمانی که از درون شکسته و از هم پاشیده می­ شوید تا تبدیل به جریانی از ذره­ های زیراتمی شوید. در نهایت، آنچه از شما باقی می مانده به سمت یک تکینگی فشرده می رود، جایی که قوانین فیزیکی که در حال حاضر می­دانیم حتی قادر به محاسبه ی آن نیستند.

در مورد اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد هر کسی حدس و گمان و محاسابت خود را داراست و نمی توان به طور قطع پاسخی برای آن یافت.

بن‌مایه‌ها :
math
theory.caltech


@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#افق_رویداد #سیاهچاله ، یک جسم فیزیکی که دارای سطح باشد، نیست.

بلکه مشخص کننده محدوده ای کروی به دور قلب سیاهچاله (تکینگی - نقطه گرانش بی نهایت) هست که در آن سرعت گریز از نور فراتر و خمیدگی فضا زمان بسیار شدید می‌باشد.
در نتیجه تاریک است.

عدسی گرانشی در حقیقت پدیده ای طبیعی در کیهان شناسی هست که تحت تاثیر جرم و چگالی بسیار شدید و انحراف مسیر نور به همراه فضا-زمان، ایجاد میشود.

این پدیده به اخترشناسان در مطالعه اجرام دوردست مانند اختروش ها، کمک میکند.

چون نور آن ها بزرگنمایی و تا چند ده برابر بزرگتر جلوه میدهد.

لنز گرانشی توسط سیاهچاله ها، توده های کهکشانی و البته ماده تاریک ایجاد میگردد.



@AndisheKonim
#کرمچاله‌ها می‌توانند پارادوکس
مشهور
#سیاهچاله را حل کنند.


چه اتفاقی برای اطلاعات پس از عبور از #افق_رویداد یک #سیاهچاله رخ می‌دهد؟ براساس برخی فرضیه‌ها هندسه‌ی #کرم‌_چاله می‌تواند به حل این مسئله کمک کند اما حل آن از نظر ریاضی بسیار دشوار است. تیمی بین‌المللی از فیزیکدان‌ها در مقاله‌ای جدید به راه‌حلی برای درک بهتر این مسئله رسیدند و نشان دادند سیاه‌چاله‌ی درحال فروپاشی چگونه می‌تواند از شکستن قوانین بنیادی #فیزیک_کوانتوم اجتناب کند. پژوهش فوق کاملاً تئوری است بااین‌حال نشان می‌دهد احتمالاً چیزهایی وجود دارند که در جست‌وجوی راه‌حل نسبیت عام با مکانیک کوانتوم آن‌ها را نادیده گرفته‌ایم. به گفته‌ی کاناتو گوتو، فیزیکدان دانشگاه کرنل و RIKEN در ژاپن:
هندسه‌ی فضازمان جدیدی را با ساختار کرم‌چاله کشف کردیم که در محاسبات معمولی از آن چشم‌پوشی شده است. آنتروپی محاسبه‌شده با این هندسه‌ی جدید نتیجه‌ی کاملاً متفاوتی را ارائه می‌دهد.
پارادوکس اطلاعات سیاه‌چاله یکی از اختلافات حل‌نشده‌ی بین نظریه‌ی #نسبیت_عام #اینشتین و مکانیک کوانتوم است. براساس نظریه‌ی نسبیت عام، افق رویداد سیاه‌چاله نقطه‌ای بدون بازگشت است. هر چیز که از این نقطه‌ی بحرانی عبور کند به شکلی بی‌رحمانه توسط گرانش سیاه‌چاله مکیده می‌شود و هیچ سرعتی در جهان، حتی نور درحال حرکت در خلأ برای گریز از سیاه‌چاله کافی نیست. هر چیزی که از این افق رد شود برای همیشه از بین رفته و بازگشت‌ناپذیر است.
#استیون_هاوکینگ در دهه‌ی ۱۹۷۰ نشان داد با در نظر گرفتن مکانیک کوانتوم، سیاه‌چاله‌ها می‌توانند پرتوهایی را از خود منتشر کنند. براساس نظریه، این اتفاق حاصل تداخل سیاه‌چاله با ویژگی‌های موج‌مانند ذرات اطراف است و با افزایش دما و کوچک‌تر شدن سیاه‌چاله درخشش آن بیشتر می‌شود. در نهایت، این درخشش باعث می‌شود سیاه‌چاله به هیچ تبدیل شود. به گفته‌ی گوتو:
به این فرایند تبخیر سیاه‌چاله گفته می‌شود زیرا سیاه‌چاله مانند قطره‌ی آب در حال تبخیر کوچک می‌شود.
ازآنجاکه درخشش به مرور حالت اولیه‌ی خود را از دست می‌دهد درنتیجه می‌توان گفت هر چیزی که وارد سیاه‌چاله می‌شود برای همیشه از بین رفته است. اما براساس مکانیک کوانتوم، اطلاعات به‌راحتی از جهان محو نمی‌شود. به عقیده‌ی بسیاری از فیزیکدان‌ها این اطلاعات به شکل تابش هاوکینگ درمی‌آیند. گوتو و تیم او می‌خواهند از دیدگاه ریاضی و با محاسبه‌ی آنتروپی تابش هاوکینگ در اطراف سیاه‌چاله به بررسی فرضیه‌ی فوق بپردازند. آنتروپی یک مقیاس بی‌نظمی در سامانه است که می‌توان از آن برای تشخیص اتلاف اطلاعاتی در تابش هاوکینگ استفاده کرد.
براساس مقاله‌‌ای که توسط فیزیکدانی به نام دان پیج در سال ۱۹۹۳ منتشر شد، در صورتی که بی‌نظمی معکوس شود و آنتروپی با محو شدن سیاه‌چاله به صفر نزدیک شود، پارادوکس اتلاف اطلاعات اجتناب‌پذیر است. متأسفانه هیچ چیز در مکانیک کوانتومی وجود ندارد که امکان این روند معکوس را بدهد.
با ورود به کرم‌چاله یا حداقل نسخه‌ی ریاضی آن در مدل‌های خاص جهانی می‌توان به این سؤال پاسخ داد. کرم‌چاله به راه ارتباطی بین دو منطقه از منحنی بسته‌ی فضازمانی گفته می‌شود که بیشتر مانند پلی بین دو دره عمل می‌کند. بدین‌ترتیب می‌توان به روشی متفاوت برای محاسبه‌ی آنتروپی تابش هاوکینگ رسید. به گفته‌ی گوتو: «کرم‌چاله فضای داخلی سیاه‌چاله و تابش خارج از آن را مانند یک پل به یکدیگر وصل می‌کند.»
پژوهشگرها محاسبات خود را با مدل کرم‌چاله انجام دادند؛ نتایج به دست‌آمده منطبق با منحنی آنتروپی پیج بودند. درنتیجه اطلاعات آن سوی افق رویداد سیاه‌چاله برای همیشه از بین نمی‌روند. اما بازهم پرسش‌هایی باقی می‌مانند. تا زمانی که این پرسش‌ها بی‌پاسخ بمانند نمی‌توان پاسخی قطعی را به پارادوکس اطلاعات سیاه‌چاله ارائه داد. گوتو می‌گوید:
هنوز نمی‌دانیم مکانیزم اولیه‌ی انتقال اطلاعات به وسیله‌ی تابش چگونه است. برای حل این معما نیاز به نظریه‌ی گرانش کوانتومی داریم.
این پژوهش در مجله‌ی
High Energy Physics
منتشر شد.




@AndisheKonim
منطق علم :
چرا در علم اثبات وجود ندارد و این خوب است

بخش نهم یا پایانی


خوب است که علم نمی تواند چیزی را ثابت کند


در نهایت، من می خواهم در مورد اینکه چرا واقعا خوب است که علم نمی تواند چیزی را ثابت کند صحبت کنم. علم فرآیندی ذاتاً مشکوک است(از جمله ویژگی‌‌های علم شک‌گرایی و ابطال پذیری است).
دانشمندان به گونه ای آموزش می بینند که "محدودیت" های آزمایش‌ها و نتیجه گیری‌های خود را تشخیص داده و به رسمیت بشناسند، و این باعث می شود که ذهنی باز داشته باشند. چون علم نمی تواند چیزی را ثابت کند، هیچ چیز در علم آنقدر مقدس نیست که نتوان آن را به چالش کشید. این را بهتر بگویم «ادعاهای خارق‌العاده مستلزم شواهد خارق‌العاده‌ای هستند»، بنابراین اگر می‌خواهید بگویید که نظریه اتمی اشتباه است یا نظریه تکامل و نظریه تکتونیک صفحه ای یا نسبیت خاص و عام درست نیستن و غیره، به مقداری فوق‌العاده زیادی شواهد قوی نیاز خواهید داشت. اما اگر بتوانید آن شواهد را ارائه دهید، آنگاه می توانید آن مفاهیم را از بین ببرید و بی اعتبار کنید؛ مثل اتر که نسبیت عام آمد و آن را باطل و یا بی اعتبار کرد.

این منش علم در تضاد کامل با دین (و با بسیاری از اشکال شبه علم) است. منش علم ذاتا با منش دین در تضاد است و تفاهمی ندارند(مثلا).
این تفاوت ذاتی در نحوه عملکرد علم و دین است. هر دینی که من تا به حال بررسی کرده ام دارای مجموعه ای از اصول مطلق و مقدس و شک ناپذیر است که چالش به خود راه نمیدهند و مانند یک باتلاق گندیده کهن است و اعضای آن ادیان کاملاً متقاعد شده اند که مفاهیم اصلی آنها کاملاً درست است. در عوض علم مانند یک رودخانه، جاری است، رو به بینهایت است، پنجره‌ای به بینهایت است، کامل نمیشود، بلکه کاملترین و دقیق ترین و مفید ترین نسبت به دین است و ما تقریبا هر ابزاری آرامشی و امنیتی و سلامتی و سرگرمی که داریم مستقیم یا غیرمستقیم‌ محصول علم و روشش و منشش است، و در مقابل هر شری در جهان وجود داشته و دارد مستقیم یا غیرمستقیم‌ محصول دین و ایمان است، نمونه بارز آن وضعیت کشور خودمان.

دانشمندنماها یا نوابیغ هم استدلال‌های مشابه پیروان ادیان ارائه می‌کنند. به عنوان مثال، من مکررا با ضد واکسن هایی روبرو شده ام که با افتخار اعلام می کنند که هیچ چیز آنها را متقاعد نمی کند که اشتباه می کنند.

این نوع باورهای جزمی و بی چون و چرای دینی یا نوابیغ و دانشمند نماها و مروجان شبه علم، چیزی است که علم از طریق اثبات ناپذیری و شک‌گرایی و ابطال پذیری خود را از آن متمایز میکند. در زمینه علمی اگر اعتراف می کنید که هرگز نمی توانید چیزی را ثابت کنید، پس فقط پذیرفته اید که ممکن است در مورد هر چیزی اشتباه کنید. هنگامی که آن را پذیرفتید، متوجه می‌شوید که باید در مورد هر مدرک جدیدی ذهن باز داشته باشید.

روشن فکر بودن به این معنی است که شما مایل به پذیرش شواهد جدید به محض ظهور هستید. به عنوان مثال، اگر چندین مطالعه اپیدمیولوژیک منتشر شود مبنی بر اینکه واکسن ها باعث اوتیسم می شوند، من آن مقالات را به دقت بررسی می کنم و اگر به درستی انجام شده باشد، حجم نمونه به اندازه کافی بزرگ داشته باشد و غیره آن را باور میکنم(اینکه واکسن باعث اوتیسم‌ میشود شایعه‌ای نادرست هست که یک چهارم آمریکایی ها آن را باور دارند).
با این حال، در این میان، من هیچگاه به طور جدی وبلاگ ها، ویدیوهای یوتیوب، حکایات، و سایر منابع که گمانه زنی های بی اساس میکنند را در نظر نمیگیرم. بار اثبات اینگونه کار می کند. اگر می توانید شواهد واقعی برای یک موقعیت ارائه کنید، پس من باید آن شواهد را در نظر بگیرم، اما اگر شواهد را ارائه نکنید، من مجبور نیستم موضع شما را در نظر بگیرم.

سام آریامنش



@AndisheKonim