💢 از خدا بترسید؛ با ملت شوخی نکنید !
علی ربیعی سخنگوی دولت در روزنامه دولتی ایران نوشته: «برجام، محصول درجهای از #جمهوریت جمهوریاسلامی بود که مشارکت ملت در انتخابات ۹۲ آن را نشانداد».
خواستم یادآوری کنم که این فقط ربیعی و اعتدالیها نیستند که «انتخاب حسن روحانی» را به معنی تمایل مردم برای معامله و مذاکره با آمریکا میدانند و «معامله» را هم مساوی #برجام فهم میکنند و بنابراین نتیجه میگیرند که رای به حسن روحانی یعنی رای به برجام!
بسیاری از اصولگرایان و بخشی از دلبستگان به انقلاب هم -به اشتباه و تحت تاثیر نگاههای محافظهکارانه به مردم، سیاست و انقلاب- انتخاب مردم در سال ۹۲ را همینطور تحلیل میکنند...
واقع ماجرا اما این است که مردم به حسن روحانی رای دادند که «هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژ»... برجام اما چرخ سانتریفیوژ را برچید و دور انداخت، چرخ اقتصاد را هم که...
حقیقت این است که تعامل با غرب، حتی معامله با آمریکا، مساوی با قرارداد فاجعهبار و تماماً مضرِ برجام نیست و حتی اگر تصور کنیم که مردم به تعامل و توافق با آمریکا رای دادند، باز هم حمایت از برجام را نمیشود از آن نتیجه گرفت...
ربیعی و اعتدالیون که طبیعی است اینطور تحلیل کنند ماجرا را، اما، اینکه بعضی دلبستگان به انقلاب، گرفتار چنین تحلیلهایی میشوند را باید متاثر از سیطرهی بیش از دو دههای جناح راست بر امت حزبالله و بنابراین سر ریز شدنِ ادبیات ضد مردمیِ محافظهکارانه بر اذهان این طیف، تحلیل کرد...
ادبیات و نگاهی که #مردم را بالذاته خطر و تهدید میپندارد و از هیچ فرصتی برای تخفیف و تحقیر مردم، غافل نمیشود. تکرار کلید واژهی مخدوش «مردم کوفه» و نسبت دادنش به مردم، یا مرثیهخوانیهای ناشیانهی «ای مالک! برگرد که...»، پس از هر انتخابِ خلافِ میل اصولگرایان، داستان تکراری و ملالآورِی است که اصولگرایان در این سالها برای پنهان کردن فاصله فکری و عملیشان با ادبیات انقلاب اسلامی تعریف کردهاند و شوربختانه، عدهای باورش کردهاند...
اینکه انقلابیون در باب جمهوریت، کم سخن گفتهاند و تولید ادبیات کمرمقی کردهاند و لذا تفکرات ضد مردمی اینطور در بین دلبستگان به انقلاب نفوذ کرده، حرف درستی است و باید برایش فکری کرد اما گاهی رجوع مستقیم به بیانات بنیانگذار انقلاب، حرفی برای گفتن و توضیحی برای ارائه دادن، باقی نمیگذارد...
یک نفر چه حقی دارد برای ۳۵ میلیون جمعیت رای بدهد؟ پنجاه نفر- ششصد نفر چه حقی دارد برای یک ملت ۳۵ میلیونی رای بدهد؟ این حق برای این است که شما میخواهید رای بدهید. رای شماست. میزان؛ رای ملت است. ملت یک وقت خودش رای میدهد. یک وقت یک عدهای را تعیین میکند که آنها رای بدهند: آن در مرتبه دوم صحیح است. و الّا مرتبه اول، حق مال خود ملت است...
همین ملت، همین مردم #محروم دانشگاه، جوانهای محروم دانشگاه، همین جوانهای محروم مدرسه فیضیه، همین جوانهای محروم در ارتش، همین جوانهای محروم در بازار، همین جوانهای محروم در کارخانهها و در کشاورزی، اینها باید رای بدهند. بهانهها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخی نکنید؛ رای مردم را هیچ حساب نکنید؛ مردم را به حساب بیاورید.
[سخنرانی در جمع پرسنل نیروی هوایی؛ ۲۵ خرداد ۱۳۵۸ (+)]
قهراً مردم وقتی آزاد هستند یک نفر صالح را انتخاب میکنند و آرای عمومی نمی شود خطا بکند. یک وقت یکی میخواهد یک کاری بکند اشتباه میکند، یک وقت یک مملکت ۳۰ میلیونی نمیشود اشتباه بکند.
ما میگوییم کسی که میخواهد یک مملکتی را اداره بکند، کسی که ما میخواهیم مقدراتمان را دستش بدهیم باید آدمی باشد که مردم انتخاب کنند و با انتخاب مردم پیش بیاید. قهراً وقتی با انتخاب مردم پیش آمد، صالح است.
[سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج؛ ۱۰ دی ۱۳۵۷ (+)]
#رضا_شفیعی
🔴🎥🔵
@Ammar_Media
علی ربیعی سخنگوی دولت در روزنامه دولتی ایران نوشته: «برجام، محصول درجهای از #جمهوریت جمهوریاسلامی بود که مشارکت ملت در انتخابات ۹۲ آن را نشانداد».
خواستم یادآوری کنم که این فقط ربیعی و اعتدالیها نیستند که «انتخاب حسن روحانی» را به معنی تمایل مردم برای معامله و مذاکره با آمریکا میدانند و «معامله» را هم مساوی #برجام فهم میکنند و بنابراین نتیجه میگیرند که رای به حسن روحانی یعنی رای به برجام!
بسیاری از اصولگرایان و بخشی از دلبستگان به انقلاب هم -به اشتباه و تحت تاثیر نگاههای محافظهکارانه به مردم، سیاست و انقلاب- انتخاب مردم در سال ۹۲ را همینطور تحلیل میکنند...
واقع ماجرا اما این است که مردم به حسن روحانی رای دادند که «هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژ»... برجام اما چرخ سانتریفیوژ را برچید و دور انداخت، چرخ اقتصاد را هم که...
حقیقت این است که تعامل با غرب، حتی معامله با آمریکا، مساوی با قرارداد فاجعهبار و تماماً مضرِ برجام نیست و حتی اگر تصور کنیم که مردم به تعامل و توافق با آمریکا رای دادند، باز هم حمایت از برجام را نمیشود از آن نتیجه گرفت...
ربیعی و اعتدالیون که طبیعی است اینطور تحلیل کنند ماجرا را، اما، اینکه بعضی دلبستگان به انقلاب، گرفتار چنین تحلیلهایی میشوند را باید متاثر از سیطرهی بیش از دو دههای جناح راست بر امت حزبالله و بنابراین سر ریز شدنِ ادبیات ضد مردمیِ محافظهکارانه بر اذهان این طیف، تحلیل کرد...
ادبیات و نگاهی که #مردم را بالذاته خطر و تهدید میپندارد و از هیچ فرصتی برای تخفیف و تحقیر مردم، غافل نمیشود. تکرار کلید واژهی مخدوش «مردم کوفه» و نسبت دادنش به مردم، یا مرثیهخوانیهای ناشیانهی «ای مالک! برگرد که...»، پس از هر انتخابِ خلافِ میل اصولگرایان، داستان تکراری و ملالآورِی است که اصولگرایان در این سالها برای پنهان کردن فاصله فکری و عملیشان با ادبیات انقلاب اسلامی تعریف کردهاند و شوربختانه، عدهای باورش کردهاند...
اینکه انقلابیون در باب جمهوریت، کم سخن گفتهاند و تولید ادبیات کمرمقی کردهاند و لذا تفکرات ضد مردمی اینطور در بین دلبستگان به انقلاب نفوذ کرده، حرف درستی است و باید برایش فکری کرد اما گاهی رجوع مستقیم به بیانات بنیانگذار انقلاب، حرفی برای گفتن و توضیحی برای ارائه دادن، باقی نمیگذارد...
یک نفر چه حقی دارد برای ۳۵ میلیون جمعیت رای بدهد؟ پنجاه نفر- ششصد نفر چه حقی دارد برای یک ملت ۳۵ میلیونی رای بدهد؟ این حق برای این است که شما میخواهید رای بدهید. رای شماست. میزان؛ رای ملت است. ملت یک وقت خودش رای میدهد. یک وقت یک عدهای را تعیین میکند که آنها رای بدهند: آن در مرتبه دوم صحیح است. و الّا مرتبه اول، حق مال خود ملت است...
همین ملت، همین مردم #محروم دانشگاه، جوانهای محروم دانشگاه، همین جوانهای محروم مدرسه فیضیه، همین جوانهای محروم در ارتش، همین جوانهای محروم در بازار، همین جوانهای محروم در کارخانهها و در کشاورزی، اینها باید رای بدهند. بهانهها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید؛ با ملت شوخی نکنید؛ رای مردم را هیچ حساب نکنید؛ مردم را به حساب بیاورید.
[سخنرانی در جمع پرسنل نیروی هوایی؛ ۲۵ خرداد ۱۳۵۸ (+)]
قهراً مردم وقتی آزاد هستند یک نفر صالح را انتخاب میکنند و آرای عمومی نمی شود خطا بکند. یک وقت یکی میخواهد یک کاری بکند اشتباه میکند، یک وقت یک مملکت ۳۰ میلیونی نمیشود اشتباه بکند.
ما میگوییم کسی که میخواهد یک مملکتی را اداره بکند، کسی که ما میخواهیم مقدراتمان را دستش بدهیم باید آدمی باشد که مردم انتخاب کنند و با انتخاب مردم پیش بیاید. قهراً وقتی با انتخاب مردم پیش آمد، صالح است.
[سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج؛ ۱۰ دی ۱۳۵۷ (+)]
#رضا_شفیعی
🔴🎥🔵
@Ammar_Media
Telegram
مستضعفین تی وی | Mostazafin.TV
⭕️ #جمهوریت: شرطِ لازم برای برقراری عدالت
🔅 اختصاصی کردن فهم دین، مقدمهی منفعل کردنِ مردم
💭 وقتی قرار است مردم (#ناس) اجرای عدالت بکنند، باید بتوانند عدالت را بفهمند تا بتوانند اجرایش کنند!
💭 وقتی فهم دین #اختصاصی شد، اجرای دین هم اختصاصی میشود! آنوقت…
🔅 اختصاصی کردن فهم دین، مقدمهی منفعل کردنِ مردم
💭 وقتی قرار است مردم (#ناس) اجرای عدالت بکنند، باید بتوانند عدالت را بفهمند تا بتوانند اجرایش کنند!
💭 وقتی فهم دین #اختصاصی شد، اجرای دین هم اختصاصی میشود! آنوقت…
💢«امام زمان بیاد واسمون گل بچینه» !
#نیمه_شعبان هم همچون سالهای گذشته آمد و رفت. چراغانی و ایستگاههای صلواتی و مولودی خوانیها هم تمام شد. فرقی با سایر جشنها و اعیاد نداشت. همه چیز بود الا خود امام مهدی. برایم جالب بود، از یک ایستگاه صلواتی رد شدم، صدای مولودی خوانیاش هم بلند بود و شور و حال زیادی برای پخش شربت بین جوانان بود. ناگهان یک جمله توجهم را جلب کرد. شنیدم یک کسی با صدای آهنگین گفت «امام زمان بیاد واسمون گل بچینه»
در یک لحظه از همه اطرافم غافل شدم، واقعا درست شنیدم؟ «امام زمان بیاد واسمون گل بچینه؟» بله درست شنیده بودم، حاج #محمود_کریمی مشغول مولودی خوانی بود و داشت میگفت «امام زمان بیاد واسمون گل بچینه»
واقعا چه بر سرمان آمده؟ آن از شعر معروف «به طاها به یاسین» #علی_فانی که دنبال امام زمانی است که برایش روضه بخواند و همراهش زیارت برود و دعایش کند و این از حاج محمود که قرار است همراه امام زمان برود گل بچیند! اشعار بسیار مضحک و مزخرف برای ساختن امام زمانی #بی_آزار که مدام مشغول زیارت رفتن و گشت و گذار است و اصلا کاری به «تازیانهخوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها» ندارد.
تا همین چند سال قبل نمیدانستم نیمه شعبان روز جهانی #مستضعفین است. تقویم خمینی با تقویم بقیه تفاوت دارد، تفاوت که نه، حتی تضاد دارد. روز جهانی مستضعفین تبدیل به روز پخش شربت و کف و سوت و احیانا خواندن دعای دسته جمعی در ساعت مشخص برای آمدن امام زمان شده است.
سخن کوتاه میکنم، شما را نمیدانم ولی نیمه شعبانی که ذکر و یادی از مستضعفین نیست باشد برای همان «علی فانیها» و «حاج محمودها». ما امام زمان خودمان را داریم.
📌 مهدی موعود در پاسخ گلایه علی بن مهزیار اهوازی از دوری آن حضرت فرمود:
"در میان شما #سرمایهداران متکاثر بهم رسیدهاند و قشرهای #محروم را له کردهاند و حقوق رَحِم ایمانی را رعایت نمیکنند؛ با این حال چگونه میخواهید مرا ببینید؟!"
#جدال_دو_اسلام
@Jedal_do_eslam
🇮🇷 @Ammar_media
#نیمه_شعبان هم همچون سالهای گذشته آمد و رفت. چراغانی و ایستگاههای صلواتی و مولودی خوانیها هم تمام شد. فرقی با سایر جشنها و اعیاد نداشت. همه چیز بود الا خود امام مهدی. برایم جالب بود، از یک ایستگاه صلواتی رد شدم، صدای مولودی خوانیاش هم بلند بود و شور و حال زیادی برای پخش شربت بین جوانان بود. ناگهان یک جمله توجهم را جلب کرد. شنیدم یک کسی با صدای آهنگین گفت «امام زمان بیاد واسمون گل بچینه»
در یک لحظه از همه اطرافم غافل شدم، واقعا درست شنیدم؟ «امام زمان بیاد واسمون گل بچینه؟» بله درست شنیده بودم، حاج #محمود_کریمی مشغول مولودی خوانی بود و داشت میگفت «امام زمان بیاد واسمون گل بچینه»
واقعا چه بر سرمان آمده؟ آن از شعر معروف «به طاها به یاسین» #علی_فانی که دنبال امام زمانی است که برایش روضه بخواند و همراهش زیارت برود و دعایش کند و این از حاج محمود که قرار است همراه امام زمان برود گل بچیند! اشعار بسیار مضحک و مزخرف برای ساختن امام زمانی #بی_آزار که مدام مشغول زیارت رفتن و گشت و گذار است و اصلا کاری به «تازیانهخوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها» ندارد.
تا همین چند سال قبل نمیدانستم نیمه شعبان روز جهانی #مستضعفین است. تقویم خمینی با تقویم بقیه تفاوت دارد، تفاوت که نه، حتی تضاد دارد. روز جهانی مستضعفین تبدیل به روز پخش شربت و کف و سوت و احیانا خواندن دعای دسته جمعی در ساعت مشخص برای آمدن امام زمان شده است.
سخن کوتاه میکنم، شما را نمیدانم ولی نیمه شعبانی که ذکر و یادی از مستضعفین نیست باشد برای همان «علی فانیها» و «حاج محمودها». ما امام زمان خودمان را داریم.
📌 مهدی موعود در پاسخ گلایه علی بن مهزیار اهوازی از دوری آن حضرت فرمود:
"در میان شما #سرمایهداران متکاثر بهم رسیدهاند و قشرهای #محروم را له کردهاند و حقوق رَحِم ایمانی را رعایت نمیکنند؛ با این حال چگونه میخواهید مرا ببینید؟!"
#جدال_دو_اسلام
@Jedal_do_eslam
🇮🇷 @Ammar_media