Forwarded from سیدالساجــدین
خدایا آنجا که به ناچار یا دینِ ما کاستی میگیرد یا دنیای ما، کاستی را در آن قرار ده که زودگذر است، و بازگشت ما را به سوی آنکه پایدارتر است.
•صحیفهسجادیه، دعای۹ام•
•صحیفهسجادیه، دعای۹ام•
داروی دردها
به آقا گفت:«برای حل مشکلم چلهها گرفتم، عبادتها کردم، نمازها خواندم، خدمت علما و بزرگان رسیدم دریغ از ذرهای حل شدن مشکل!»
صورت آقا از ناراحتی جمع شد، دستشان را بر صورت گذاشتند در حالی که به شدت گریه میکردند فرمودند:«داروی همهٔ دردها خداست، داروی همهٔ دردها خداست.»
📚عَلّامه، ص۷۲
©️ @AlmizanMedia
به آقا گفت:«برای حل مشکلم چلهها گرفتم، عبادتها کردم، نمازها خواندم، خدمت علما و بزرگان رسیدم دریغ از ذرهای حل شدن مشکل!»
صورت آقا از ناراحتی جمع شد، دستشان را بر صورت گذاشتند در حالی که به شدت گریه میکردند فرمودند:«داروی همهٔ دردها خداست، داروی همهٔ دردها خداست.»
📚عَلّامه، ص۷۲
©️ @AlmizanMedia
﴿وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ﴾
و معنای آيه اين است كه: وقتی بلاء و ناملايمی جانكاه به انسان میرسد مدام و بدون وقفه ما را به منظور رفع آن بلاء میخواند و برخواندن خود اصرار میورزد، و همين كه بلای او را برطرف میكنيم به کلی ما را فراموش میكند، و دلش به سوی همان كارهايی كه قبلا داشت كشيده میشود، آری، اين چنين اعمال كه اسرافگران و مفرطان در تمتع به زخارف دنيوی دارند، در نظرشان زيبا جلوه میكند، آن قدر زيبا كه جانب ربوبيت پروردگار را به کلی از ياد میبرند، و به فرضی هم كه كسی آنان را ياد آوری كند اصلا از ياد خدا روی بر میگردانند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۰، ص۲۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
و معنای آيه اين است كه: وقتی بلاء و ناملايمی جانكاه به انسان میرسد مدام و بدون وقفه ما را به منظور رفع آن بلاء میخواند و برخواندن خود اصرار میورزد، و همين كه بلای او را برطرف میكنيم به کلی ما را فراموش میكند، و دلش به سوی همان كارهايی كه قبلا داشت كشيده میشود، آری، اين چنين اعمال كه اسرافگران و مفرطان در تمتع به زخارف دنيوی دارند، در نظرشان زيبا جلوه میكند، آن قدر زيبا كه جانب ربوبيت پروردگار را به کلی از ياد میبرند، و به فرضی هم كه كسی آنان را ياد آوری كند اصلا از ياد خدا روی بر میگردانند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۰، ص۲۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
علامهطباطبایی‹ره›:
هیچکس به هیچ مرحلهای از معنویت نرسید مگر در حرم مطهر امام حسین ‹علیهالسلام› و یا در توسل به آن حضرت.
📓سیل اشک، ص۵۰
©️ @AlmizanMedia
هیچکس به هیچ مرحلهای از معنویت نرسید مگر در حرم مطهر امام حسین ‹علیهالسلام› و یا در توسل به آن حضرت.
📓سیل اشک، ص۵۰
©️ @AlmizanMedia
Forwarded from رسانه المیزان | Almizan
﴿وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً﴾
راغب در مفردات میگويد: وقتی میگويند" فلان قرت عينه"، معنايش اين است كه: فلانی خوشحال و مسرور شد، و به كسی كه مايه مسرت آدمی است نور چشم و قرة عين گفته میشود، هم چنان كه در قرآن كريم فرموده:" قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ" و نيز فرموده:" هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ". بعضی از علما گفتهاند: اصل اين كلمه از" قر" به معنای خنكی و سردی گرفته شده و معنای" قرت عينه" اين است كه: ديدگانش خنك شد و از آن حرارتی كه در اثر درد داشت، بهبودی يافت. بعضی ديگر گفتهاند: از باب بهبودی يافتن از حرارت درد چشم نيست، بلكه از اين بابت است كه اشك شادی خنك، و اشك اندوه داغ است، و به همين جهت به كسی كه به او نفرين میكند میگويند: خدا چشمش را داغ كند.
بعضی ديگر گفتهاند: اين كلمه از قرار گرفته شده، و معنای جمله" قرت عينه" اين است كه:
خدا به او چيزی داد كه چشمش آرامش و قرار يافت، و ديگر چشمش به دست اين و آن نمیافتد.
و مراد بندگان رحمان، از اينكه در دعای خود درخواست میكنند به اينكه همسران و ذريههايشان قرة عين ايشان باشد، اين است كه: موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصيت او شوند و در نتيجه از عمل صالح آنان، چشم ايشان روشن گردد. و اين دعا میرساند كه بندگان رحمان غير از اين، ديگر حاجتی ندارند. و نيز میرساند كه بندگان رحمان اهل حقند و پيروی هوای نفس نمیكنند، (زيرا هر همسر و هر ذريهای را دوست نمیدارند، بلكه آن همسر و ذريه را دوست میدارند كه بنده خدا باشند)
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۵، صفحه۳۳۸
المیزان مدیا؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
راغب در مفردات میگويد: وقتی میگويند" فلان قرت عينه"، معنايش اين است كه: فلانی خوشحال و مسرور شد، و به كسی كه مايه مسرت آدمی است نور چشم و قرة عين گفته میشود، هم چنان كه در قرآن كريم فرموده:" قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ" و نيز فرموده:" هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ". بعضی از علما گفتهاند: اصل اين كلمه از" قر" به معنای خنكی و سردی گرفته شده و معنای" قرت عينه" اين است كه: ديدگانش خنك شد و از آن حرارتی كه در اثر درد داشت، بهبودی يافت. بعضی ديگر گفتهاند: از باب بهبودی يافتن از حرارت درد چشم نيست، بلكه از اين بابت است كه اشك شادی خنك، و اشك اندوه داغ است، و به همين جهت به كسی كه به او نفرين میكند میگويند: خدا چشمش را داغ كند.
بعضی ديگر گفتهاند: اين كلمه از قرار گرفته شده، و معنای جمله" قرت عينه" اين است كه:
خدا به او چيزی داد كه چشمش آرامش و قرار يافت، و ديگر چشمش به دست اين و آن نمیافتد.
و مراد بندگان رحمان، از اينكه در دعای خود درخواست میكنند به اينكه همسران و ذريههايشان قرة عين ايشان باشد، اين است كه: موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصيت او شوند و در نتيجه از عمل صالح آنان، چشم ايشان روشن گردد. و اين دعا میرساند كه بندگان رحمان غير از اين، ديگر حاجتی ندارند. و نيز میرساند كه بندگان رحمان اهل حقند و پيروی هوای نفس نمیكنند، (زيرا هر همسر و هر ذريهای را دوست نمیدارند، بلكه آن همسر و ذريه را دوست میدارند كه بنده خدا باشند)
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۵، صفحه۳۳۸
المیزان مدیا؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
علامه طباطبایی(ره) میفرمودند؛
همه ائمه علیهم السلام رئوف هستند اما رأفت امام رضا (علیهالسلام) حسی است انسان هنگامی که وارد حرم رضوی می شود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد.
©️ @AlmizanMedia
همه ائمه علیهم السلام رئوف هستند اما رأفت امام رضا (علیهالسلام) حسی است انسان هنگامی که وارد حرم رضوی می شود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد.
©️ @AlmizanMedia
آقا! آقا! این چه سوالیست که مطرح میکنید!
امامیکه بین شیعیان یک چهره متهم است.
• حجتالاسلام محمدحسین قرنی، کارشناسارشد مذهبی و سیرهشناس در گفتوگو با خبرگزاری فارس خاطرهای از علامه طباطبایی در بیان مظلومیت امام حسن(ع) بیان کرده است.
حجتالاسلام قرنی گفته است:
در اوایل پیروزی انقلاب یکی از دوستان کویتیام که مجلهای را در کویت منتشر میکرد، به ایران آمد. از من خواست که مقدمات مصاحبهای فرهنگی با مرحوم علامه طباطبایی ره را برای او فراهم کنم. خدمت مرحوم علامه رفتیم و مصاحبه مفصلی در زمینههای مختلف فرهنگی با موضوعات مختلف حدیث، کلام، فقه، اصول، تاریخ و حکمت شکل گرفت و در آن نظریات تشیع در حوزههای مختلف بیان شد.
وی افزود: مصاحبه ادامه داشت تا اینکه به مسأله امامت و قضیه امامت امام مجتبی (ع) رسید. دوست کویتی من پرسید؛
«شما درباره صلح امام مجتبی (ع) چه نظری دارید و آن را چگونه توجیه میکنید؟»
مرحوم علامه که در طول مصاحبه با اشتیاق و با سعه صدر به سؤالات پاسخ میداد، با شنیدن این پرسش برافروخته شد. چند دقیقهای جرأت حرف زدن نداشتیم. پس از دقایقی علامه فرمودند:
«آقا، آقا، آقا! مثل اینکه امام حسن مجتبی (ع) در زندگی و در امامتش مرتکب خلافی شده و در طول تاریخ هر کسی به نوعی مسأله را توجیه کرده و حالا هم نوبت به من رسیده که من چگونه آن را توجیه کنم. این چه سؤالی است که مطرح میکنید؟ وای بر ما که امام مجتبی (ع) در بین شیعه یک چهره مظلوم و نعوذبالله گنهکار است که عملکردش احتیاج به توجیه دارد.»
همراه با دوست روزنامهنگار کویتیام به علامه عرض کردیم که شما در این باره توضیح بفرمایید تا مقداری زنگارزدایی و غبارروبی شود. علامه فرمود:
«مظلومیت امام حسن (ع) به این نیست که قبرش چراغ و گنبد و بارگاه ندارد. ما تا اسم مظلومیت امام مجتبی (ع) را میآوریم، مسأله قبر و زائر و چراغ و فرش و گنبد را مطرح میکنیم.» این بیان علامه قابل تعمق است. قبول نمیکنم در بین شیعیان کسی باشد که بپذیرد مثلاً؛ امام رضا (ع) به خاطر داشتن گنبد و مزار و فرش و چراغ امتیاز بیشتری از امام مجتبی (ع) دارد. کسی تصور این معنا را نمیکند. به هر حال علامه در ادامه سخنان خود فرمودند که؛ «مظلومیت امام مجتبی (ع) به این است که آن حضرت بین ما شیعیان هم یک چهره متهم است.»
#رسانه_المیزان
©️ @AlmizanMedia
امامیکه بین شیعیان یک چهره متهم است.
• حجتالاسلام محمدحسین قرنی، کارشناسارشد مذهبی و سیرهشناس در گفتوگو با خبرگزاری فارس خاطرهای از علامه طباطبایی در بیان مظلومیت امام حسن(ع) بیان کرده است.
حجتالاسلام قرنی گفته است:
در اوایل پیروزی انقلاب یکی از دوستان کویتیام که مجلهای را در کویت منتشر میکرد، به ایران آمد. از من خواست که مقدمات مصاحبهای فرهنگی با مرحوم علامه طباطبایی ره را برای او فراهم کنم. خدمت مرحوم علامه رفتیم و مصاحبه مفصلی در زمینههای مختلف فرهنگی با موضوعات مختلف حدیث، کلام، فقه، اصول، تاریخ و حکمت شکل گرفت و در آن نظریات تشیع در حوزههای مختلف بیان شد.
وی افزود: مصاحبه ادامه داشت تا اینکه به مسأله امامت و قضیه امامت امام مجتبی (ع) رسید. دوست کویتی من پرسید؛
«شما درباره صلح امام مجتبی (ع) چه نظری دارید و آن را چگونه توجیه میکنید؟»
مرحوم علامه که در طول مصاحبه با اشتیاق و با سعه صدر به سؤالات پاسخ میداد، با شنیدن این پرسش برافروخته شد. چند دقیقهای جرأت حرف زدن نداشتیم. پس از دقایقی علامه فرمودند:
«آقا، آقا، آقا! مثل اینکه امام حسن مجتبی (ع) در زندگی و در امامتش مرتکب خلافی شده و در طول تاریخ هر کسی به نوعی مسأله را توجیه کرده و حالا هم نوبت به من رسیده که من چگونه آن را توجیه کنم. این چه سؤالی است که مطرح میکنید؟ وای بر ما که امام مجتبی (ع) در بین شیعه یک چهره مظلوم و نعوذبالله گنهکار است که عملکردش احتیاج به توجیه دارد.»
همراه با دوست روزنامهنگار کویتیام به علامه عرض کردیم که شما در این باره توضیح بفرمایید تا مقداری زنگارزدایی و غبارروبی شود. علامه فرمود:
«مظلومیت امام حسن (ع) به این نیست که قبرش چراغ و گنبد و بارگاه ندارد. ما تا اسم مظلومیت امام مجتبی (ع) را میآوریم، مسأله قبر و زائر و چراغ و فرش و گنبد را مطرح میکنیم.» این بیان علامه قابل تعمق است. قبول نمیکنم در بین شیعیان کسی باشد که بپذیرد مثلاً؛ امام رضا (ع) به خاطر داشتن گنبد و مزار و فرش و چراغ امتیاز بیشتری از امام مجتبی (ع) دارد. کسی تصور این معنا را نمیکند. به هر حال علامه در ادامه سخنان خود فرمودند که؛ «مظلومیت امام مجتبی (ع) به این است که آن حضرت بین ما شیعیان هم یک چهره متهم است.»
#رسانه_المیزان
©️ @AlmizanMedia
﴿وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ﴾
و مراد از آيه شريفه بيان اين نكته است كه: مردم نظرشان از ظاهر آنچه از نعمت و نقمت میبينند فراتر نمیرود، باطن امر را نمیبينند، همين كه نعمتی به دستشان میآيد، خوشحال میشوند، بدون اينكه بينديشند اين امر به دست خود آنان نيست، و اين خدا است كه به مشيت خود نعمت را به ايشان رسانده، و اگر او نمیخواست نمیرسيد، و همين كه نعمتی را از دست میدهند مايوس میشوند، تو گويی خدا در اين ميان هيچكاره است، و از دست رفتن نعمت به اذن خدا نبوده، پس اين مردم ظاهر بين و سطحیاند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۶، ص۲۷۵
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
و مراد از آيه شريفه بيان اين نكته است كه: مردم نظرشان از ظاهر آنچه از نعمت و نقمت میبينند فراتر نمیرود، باطن امر را نمیبينند، همين كه نعمتی به دستشان میآيد، خوشحال میشوند، بدون اينكه بينديشند اين امر به دست خود آنان نيست، و اين خدا است كه به مشيت خود نعمت را به ايشان رسانده، و اگر او نمیخواست نمیرسيد، و همين كه نعمتی را از دست میدهند مايوس میشوند، تو گويی خدا در اين ميان هيچكاره است، و از دست رفتن نعمت به اذن خدا نبوده، پس اين مردم ظاهر بين و سطحیاند.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۱۶، ص۲۷۵
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
﴿إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾
كلمه"عزم"به طوری كه راغب گفته عبارت است از تصميم قلبی بر گذراندن و فيصله دادن به كاری، و اگر صبر را كه همان حبس نفس از انجام امری است، از عزم دانسته، از اين جهت است كه عقد قلبی مادام كه سست نشده، و اين گره دل باز نگشته، انسان بر آن امری كه بر انجامش تصميم گرفته، و در دل گره زده است، پا برجا و بر تصميم خود باقی است، پس كسی كه بر امری صبر میكند، حتما در عقد قلبیاش و محافظت بر آن جديت دارد، و نمیخواهد كه از آن صرفنظر كند، و اين خود از قدرت و شهامت نفس است.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۶، ص۳۲۶
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
كلمه"عزم"به طوری كه راغب گفته عبارت است از تصميم قلبی بر گذراندن و فيصله دادن به كاری، و اگر صبر را كه همان حبس نفس از انجام امری است، از عزم دانسته، از اين جهت است كه عقد قلبی مادام كه سست نشده، و اين گره دل باز نگشته، انسان بر آن امری كه بر انجامش تصميم گرفته، و در دل گره زده است، پا برجا و بر تصميم خود باقی است، پس كسی كه بر امری صبر میكند، حتما در عقد قلبیاش و محافظت بر آن جديت دارد، و نمیخواهد كه از آن صرفنظر كند، و اين خود از قدرت و شهامت نفس است.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۶، ص۳۲۶
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
بشارت فتح
مقید بودند سؤالاتی که به دستشان میرسد را پاسخ دهند؛ این بار اما سؤال کنندگان کمی فرق داشتند و پرسش کاملاً متفاوت بود.گروهی از اساتید دانشگاه مقیم نیویورک در ضمن سؤالاتی از علامه پیرامون اسرائیل سؤال پرسیده و رژیم صهیونیستی را حکومتی مستقل و پیشرفته عنوان کرده بودند.
اما علامه یکپارچه غیرت بود، چه آن جا که مرزهای فرهنگی اسلام مورد تجاوز بود و چه زمانی که اشغالگران به خاک جهان اسلام چشم دوخته بودند؛
در جواب نوشتند: بخش کوچکی از فلسطین، یک بندر دریایی و پایگاه نظامی برای دول معظمه انگلیس و فرانسه و آمریکا می باشد و دولت پوشالی و دست نشانده ای به نام دولت اسراییل در آنجا حکومت میکند و در این مدت کوتاه هر چه توانسته اند به تقویت و تجهیزش پرداخته اند و با تمام نیرو نگذاشته اند که دول اسلامی علیه ایشان متحد شوند. این فکر غلط که دولت یهود دولتی است مستقل و مترقی و علی رغم احادیثی که در اسلام وارد شده و وعده داده که یهود هیچگاه کشور مستقلی نخواهد داشت، رشد کرده است اثر نفوذ سیاستهایی است که در گذشته و هم اکنون میخواهد مردم این قسمت از جهان را در جهل و نفاق و دشمنی و بدبینی به آیین مقدس اسلام نگه دارند...»
در نهایت هم فرمودند وعده قطعی الهی بر نابودی اسرائیل است و اگر مسلمانان دست از اختلاف و عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی بردارند، فروپاشی خانه عنکبوت حتمی است.
📚عَلّامه، صفحهٔ۱۰۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
مقید بودند سؤالاتی که به دستشان میرسد را پاسخ دهند؛ این بار اما سؤال کنندگان کمی فرق داشتند و پرسش کاملاً متفاوت بود.گروهی از اساتید دانشگاه مقیم نیویورک در ضمن سؤالاتی از علامه پیرامون اسرائیل سؤال پرسیده و رژیم صهیونیستی را حکومتی مستقل و پیشرفته عنوان کرده بودند.
اما علامه یکپارچه غیرت بود، چه آن جا که مرزهای فرهنگی اسلام مورد تجاوز بود و چه زمانی که اشغالگران به خاک جهان اسلام چشم دوخته بودند؛
در جواب نوشتند: بخش کوچکی از فلسطین، یک بندر دریایی و پایگاه نظامی برای دول معظمه انگلیس و فرانسه و آمریکا می باشد و دولت پوشالی و دست نشانده ای به نام دولت اسراییل در آنجا حکومت میکند و در این مدت کوتاه هر چه توانسته اند به تقویت و تجهیزش پرداخته اند و با تمام نیرو نگذاشته اند که دول اسلامی علیه ایشان متحد شوند. این فکر غلط که دولت یهود دولتی است مستقل و مترقی و علی رغم احادیثی که در اسلام وارد شده و وعده داده که یهود هیچگاه کشور مستقلی نخواهد داشت، رشد کرده است اثر نفوذ سیاستهایی است که در گذشته و هم اکنون میخواهد مردم این قسمت از جهان را در جهل و نفاق و دشمنی و بدبینی به آیین مقدس اسلام نگه دارند...»
در نهایت هم فرمودند وعده قطعی الهی بر نابودی اسرائیل است و اگر مسلمانان دست از اختلاف و عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی بردارند، فروپاشی خانه عنکبوت حتمی است.
📚عَلّامه، صفحهٔ۱۰۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
و لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللَّهِ اَمواتًا
بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مُردگانند ! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
•آل عمران، آیه ۱۶۹•
#سیدحسننصرالله
بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مُردگانند ! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
•آل عمران، آیه ۱۶۹•
#سیدحسننصرالله
پشت فلسطین
زمانی که خیلی ها تمام مرزشان در حجره و کلاس درسشان خلاصه میشد یا ترجیح می دادند لااقل زیر فشار آزار و اذیت ساواک خودشان را به بی خیالی بزنند و تنها به حل چند مسأله علمی اکتفاء کنند، افق های تمدن اسلامی را می دید... سکوت در برابر ظلم جایز نبود و هیچ توجیهی نداشت که برای عافیت طلبی یکی از بزرگترین جنایتهای معاصر علیه بشریت را فراموش کند؛ برای علامه مسلّم بود که باید هر طور شده پشت فلسطین ایستاد!
در اوج خفقان با شاگردش مرتضی مطهری و یکی دیگر از علمای وقت، بیانیه سوزناکی تنظیم کردند و بعد از شمردن بخشی از جنایتهای اسرائیل نوشتند:
این یک نمونه از صدها جنایتی است که یهودیان نسبت به مسلمانان فلسطین انجام داده و میدهند. حال تو ای خواننده غیور اگر از خواندن این سطور متأثر گشتهای و به عنوان یک انسان مسلمان و یا لااقل به عنوان یک انسان میخواهی به زجرکشیدگان فلسطین کمکی بنمایی میتوانی مبلغی هر چند هم ناچیز باشد به یکی از سه حسابی که توسط سه تن از دانشمندان روشنفکر دینی تأسیس گشته است، واریز کنی.
همان جا بود که ساواک بیش از قبل روی علامه حساس شد و دستور احضار او را داد.
📚عَلّامه، صفحهٔ۱۱۰
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
زمانی که خیلی ها تمام مرزشان در حجره و کلاس درسشان خلاصه میشد یا ترجیح می دادند لااقل زیر فشار آزار و اذیت ساواک خودشان را به بی خیالی بزنند و تنها به حل چند مسأله علمی اکتفاء کنند، افق های تمدن اسلامی را می دید... سکوت در برابر ظلم جایز نبود و هیچ توجیهی نداشت که برای عافیت طلبی یکی از بزرگترین جنایتهای معاصر علیه بشریت را فراموش کند؛ برای علامه مسلّم بود که باید هر طور شده پشت فلسطین ایستاد!
در اوج خفقان با شاگردش مرتضی مطهری و یکی دیگر از علمای وقت، بیانیه سوزناکی تنظیم کردند و بعد از شمردن بخشی از جنایتهای اسرائیل نوشتند:
این یک نمونه از صدها جنایتی است که یهودیان نسبت به مسلمانان فلسطین انجام داده و میدهند. حال تو ای خواننده غیور اگر از خواندن این سطور متأثر گشتهای و به عنوان یک انسان مسلمان و یا لااقل به عنوان یک انسان میخواهی به زجرکشیدگان فلسطین کمکی بنمایی میتوانی مبلغی هر چند هم ناچیز باشد به یکی از سه حسابی که توسط سه تن از دانشمندان روشنفکر دینی تأسیس گشته است، واریز کنی.
همان جا بود که ساواک بیش از قبل روی علامه حساس شد و دستور احضار او را داد.
📚عَلّامه، صفحهٔ۱۱۰
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ
اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾
جهاد و مجاهدت به معناى سعى و بذل نهايت درجه كوشش در مقاومت است- چه به زبان باشد و چه به دست- تا آنجا كه منتهى به كارزار شود.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۹، ص۴۵۶
©️ @AlmizanMedia
اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾
جهاد و مجاهدت به معناى سعى و بذل نهايت درجه كوشش در مقاومت است- چه به زبان باشد و چه به دست- تا آنجا كه منتهى به كارزار شود.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، ج۹، ص۴۵۶
©️ @AlmizanMedia
آرى انتقام گرفتن براى مظلوم از ظالم، يارى كردن حق و عدالت است، كه نه مذموم است و نه زشت، چون منشا آن محبت عدالت است كه از فضائل است، نه رذائل.
📚ترجمه #تفسير_الميزان، ج۱، ص۶۶۵
©️ @AlmizanMedia
📚ترجمه #تفسير_الميزان، ج۱، ص۶۶۵
©️ @AlmizanMedia
دکتر حسین نصر از شاگردان علامهطباطبایی نقل میکردند که:
معنای ژرفی که علامه طباطبایی از دیوان حافظ شرح میداد چنان بود که گویی دیوارها با او به سخن در میآمدند.
📚درجستجویامرقدسی، ص۱۳۰
©️ @AlmizanMedia
معنای ژرفی که علامه طباطبایی از دیوان حافظ شرح میداد چنان بود که گویی دیوارها با او به سخن در میآمدند.
📚درجستجویامرقدسی، ص۱۳۰
©️ @AlmizanMedia
عنایت حضرت معصومه‹س›
نگارش کتابهایم از عنایت و برکت حضرت معصومه بود.
زمانی علامه طباطبائی دچار ضعف حافظه میشوند به گونهای که هرچه مطالعه میکنند یادشان نمیماند. با مشاهدهٔ این وضع بساط مختصری از خانه برمیدارند به ایوان آئینهٔ مرقد حضرت معصومه(س) رفته و آنجا مستقر میشوند و از آن حضرت میخواهند که از خدا بخواهد حافظهٔ ایشان فعال شود و از فراموشی شدید رهایی یابند. پس از چند روز حافظهٔ علامه با نیروی بیشتری شروع به فعالیت میکند آنگاه علامه به خانه برمیگردد و نگارش المیزان را آغاز میکنند و میفرمود نگارش کتابهایم از عنایت و برکت حضرت معصومه(س) بود.
📓زمهرافروخته، ص۲۳۲
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
نگارش کتابهایم از عنایت و برکت حضرت معصومه بود.
زمانی علامه طباطبائی دچار ضعف حافظه میشوند به گونهای که هرچه مطالعه میکنند یادشان نمیماند. با مشاهدهٔ این وضع بساط مختصری از خانه برمیدارند به ایوان آئینهٔ مرقد حضرت معصومه(س) رفته و آنجا مستقر میشوند و از آن حضرت میخواهند که از خدا بخواهد حافظهٔ ایشان فعال شود و از فراموشی شدید رهایی یابند. پس از چند روز حافظهٔ علامه با نیروی بیشتری شروع به فعالیت میکند آنگاه علامه به خانه برمیگردد و نگارش المیزان را آغاز میکنند و میفرمود نگارش کتابهایم از عنایت و برکت حضرت معصومه(س) بود.
📓زمهرافروخته، ص۲۳۲
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
﴿الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ﴾
آيا مردم پنداشتهاند كه رها مىشوند، و در بوته آزمايش قرار نمىگيرند، و هر ادعايى بكنند از ايشان پذيرفته مىشود؟ در حالى كه چنين نيست، يكى از سنتهاى ما امتحان است كه در امم قبل از ايشان نيز جريان داشت، در اين امت نيز بايد جريان يابد، تا راستگويان از دروغگويان متمايز و جدا شوند، يعنى آثار راستگويى آنان و دروغگويى اينان ظاهر شود، و در نتيجه ايمان راستگويان پا برجاتر شده، و ادعاى صورى و دروغى اينان نيز از دلهایشان بيرون شود.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۶، صفحه۱۴۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
آيا مردم پنداشتهاند كه رها مىشوند، و در بوته آزمايش قرار نمىگيرند، و هر ادعايى بكنند از ايشان پذيرفته مىشود؟ در حالى كه چنين نيست، يكى از سنتهاى ما امتحان است كه در امم قبل از ايشان نيز جريان داشت، در اين امت نيز بايد جريان يابد، تا راستگويان از دروغگويان متمايز و جدا شوند، يعنى آثار راستگويى آنان و دروغگويى اينان ظاهر شود، و در نتيجه ايمان راستگويان پا برجاتر شده، و ادعاى صورى و دروغى اينان نيز از دلهایشان بيرون شود.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۶، صفحه۱۴۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
خانم سرپرست خانوارِ محترمی از سیستان و بلوچستان با چندتا بچهٔ مدرسهای خونهشون ریزش کرده و الان توی چادر زندگی میکنن، برای ساخت یک اتاق ۶۰ میلیون نیاز دارن زمستون نزدیکه و هوا سرد کمک میکنید پناهشون بشیم؟
•بهلطفخداوکمکشمامبلغموردنیازجمعشد•
•بهلطفخداوکمکشمامبلغموردنیازجمعشد•
رسانه المیزان | Almizan
خانم سرپرست خانوارِ محترمی از سیستان و بلوچستان با چندتا بچهٔ مدرسهای خونهشون ریزش کرده و الان توی چادر زندگی میکنن، برای ساخت یک اتاق ۶۰ میلیون نیاز دارن زمستون نزدیکه و هوا سرد کمک میکنید پناهشون بشیم؟ •بهلطفخداوکمکشمامبلغموردنیازجمعشد•
به لطف خدا مبلغ موردنیاز جمع شد.
نتيجهتوجهبهعهدخـدا
چنين كسی غير از پروردگارش ديگر هيچ هم و غمى ندارد، و به هیچ چيز ديگر نمىپردازد.
و لكن اگر آدمى در زندگى دنيا با اختلاف جهات، و تشتت اطراف، و انحاء آن، و اينكه اين زندگى را تنها به نيكان اختصاص ندادهاند، بلكه مؤمن و كافر در آن مشتركند، در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه اين زندگى به حسب حقيقت و باطن، و از نظر علم به خداى تعالى، و جهل به او، مختلف است، آن كس كه عارف به مقام پروردگار خويش است، وقتی خود را با زندگى دنيا كه همه رقم كدورتها، و انواع ناملايمات و گرفتاريها دارد، مقايسه كند، و در نظر بگيرد: كه اين زندگى آميختهاى از مرگ و حيات، و سلامتی و بيمارى، و فقر و توانگرى، و راحت و تعب، و و جدان و فقدان است، و نيز در نظر بگيرد: كه همه اين دنيا چه آن مقدارش كه در خود انسان است، و چه آنها كه در خارج از ذات آدمى است، مملوك پروردگار اوست، و هيچ موجودى از اين دنيا استقلال در خودش و در هيچ چيز ندارد، بلكه همه از آن كسی است كه نزد وى به غیر از حسن و بهاء و جمال و خير آن هم به آن معنايى از جمال و خير كه لايق عزت و جلال او باشد وجود ندارد، و از ناحيه او به جز جميل و خير صادر نمیشود آن وقت مىفهمد كه هيچ چيزى در عالم مكروه نيست، تا از آن بدش آيد، و هيچ مخوفى نيست، تا از آن بترسد، و هيچ مهيبی نيست، تا از آن به دلهره بيفتد، و هيچ محذورى نيست تا از آن بر حذر شود.
بلكه با چنين نظر و ديدى، مىبيند كه آنچه هست، همه حسن و زيبايى و محبوب است، مگر آن چيزهايى كه پروردگارش به او دستور داده باشد كه مكروه و دشمن بدارد، تازه همان چيزها را هم باز به خاطر امر خدا مكروه و دشمن میدارد، و يا محبوب قرار مىدهد، و از آن لذت برده و به امر آن ابتهاج بخرج میدهد، و خلاصه چنين كسی غير از پروردگارش ديگر هيچ هم و غمى ندارد، و به هیچ چيز ديگر نمىپردازد.
و همه اينها براى اين است كه چنين كسی همه عالم را ملك طلق پروردگار خود مىبيند، و براى احدى غير خدا بهره و نصيبی از هيچ ناحيه عالم قائل نيست، چنين كسی چه كار دارد به اينكه مالك امر، چه تصرفاتى در ملك خود مىكند؟ چرا زنده مىكند؟ و يا مىميراند؟ و چرا نفع میرساند؟ و يا ضرر؟ و همچنين در هيچ حادثهاى كه او بوجود مىآورد، چون و چرا نمىكند.
اين است آن زندگى طيب، و پاكى كه هيچ شقاوتى در آن نيست، نورى است كه آميخته با ظلمت نيست، سرورى است كه غم با آن نيست، وجدانى است كه فقدى با آن جمع نمیشود، غنائى است كه با هيچ قسم فقرى آميخته نمىگردد، همه اينها موهبتهايى است كه با ايمان بخداى سبحان دست میدهد.
📚ترجمه #تفسير_الميزان، ج۱، ص۱۹۹
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
چنين كسی غير از پروردگارش ديگر هيچ هم و غمى ندارد، و به هیچ چيز ديگر نمىپردازد.
و لكن اگر آدمى در زندگى دنيا با اختلاف جهات، و تشتت اطراف، و انحاء آن، و اينكه اين زندگى را تنها به نيكان اختصاص ندادهاند، بلكه مؤمن و كافر در آن مشتركند، در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه اين زندگى به حسب حقيقت و باطن، و از نظر علم به خداى تعالى، و جهل به او، مختلف است، آن كس كه عارف به مقام پروردگار خويش است، وقتی خود را با زندگى دنيا كه همه رقم كدورتها، و انواع ناملايمات و گرفتاريها دارد، مقايسه كند، و در نظر بگيرد: كه اين زندگى آميختهاى از مرگ و حيات، و سلامتی و بيمارى، و فقر و توانگرى، و راحت و تعب، و و جدان و فقدان است، و نيز در نظر بگيرد: كه همه اين دنيا چه آن مقدارش كه در خود انسان است، و چه آنها كه در خارج از ذات آدمى است، مملوك پروردگار اوست، و هيچ موجودى از اين دنيا استقلال در خودش و در هيچ چيز ندارد، بلكه همه از آن كسی است كه نزد وى به غیر از حسن و بهاء و جمال و خير آن هم به آن معنايى از جمال و خير كه لايق عزت و جلال او باشد وجود ندارد، و از ناحيه او به جز جميل و خير صادر نمیشود آن وقت مىفهمد كه هيچ چيزى در عالم مكروه نيست، تا از آن بدش آيد، و هيچ مخوفى نيست، تا از آن بترسد، و هيچ مهيبی نيست، تا از آن به دلهره بيفتد، و هيچ محذورى نيست تا از آن بر حذر شود.
بلكه با چنين نظر و ديدى، مىبيند كه آنچه هست، همه حسن و زيبايى و محبوب است، مگر آن چيزهايى كه پروردگارش به او دستور داده باشد كه مكروه و دشمن بدارد، تازه همان چيزها را هم باز به خاطر امر خدا مكروه و دشمن میدارد، و يا محبوب قرار مىدهد، و از آن لذت برده و به امر آن ابتهاج بخرج میدهد، و خلاصه چنين كسی غير از پروردگارش ديگر هيچ هم و غمى ندارد، و به هیچ چيز ديگر نمىپردازد.
و همه اينها براى اين است كه چنين كسی همه عالم را ملك طلق پروردگار خود مىبيند، و براى احدى غير خدا بهره و نصيبی از هيچ ناحيه عالم قائل نيست، چنين كسی چه كار دارد به اينكه مالك امر، چه تصرفاتى در ملك خود مىكند؟ چرا زنده مىكند؟ و يا مىميراند؟ و چرا نفع میرساند؟ و يا ضرر؟ و همچنين در هيچ حادثهاى كه او بوجود مىآورد، چون و چرا نمىكند.
اين است آن زندگى طيب، و پاكى كه هيچ شقاوتى در آن نيست، نورى است كه آميخته با ظلمت نيست، سرورى است كه غم با آن نيست، وجدانى است كه فقدى با آن جمع نمیشود، غنائى است كه با هيچ قسم فقرى آميخته نمىگردد، همه اينها موهبتهايى است كه با ايمان بخداى سبحان دست میدهد.
📚ترجمه #تفسير_الميزان، ج۱، ص۱۹۹
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia