#پارت_هفتم
_حرفای اون مرتیکه مراد انقدر بهمت ریخته!؟ الان یا باید بجنگی و به قله برسی یا هم پاشو بریم مغازش تیکه پارش بکنم تا بدونه رفیق من دنیای منه و تاوانش هر چی باشه میدم و نمیزارم کسی تو رو ناراحت بکنه...
_بیخیال رفیق.....ازت ممنونم همه سعیتو میکنی حالمو خوب کنی... ولی آرش این حقیقت تلخیه که این دنیا زمین بازی پولداراس ما به دنیا اومدیم تا استدیوم خالی نباشه....
_بس کن این چرت و پرتا رو... فکر کردی اینجا فیلم گشت ارشاد منم بازیگر نقش کلماتم که تو فکر برمو بگم اره راست میگی!؟ پاشو مشت بکوب بجنگ اگر واقعا میگی پولمهمه تلاش کن پولدار شو... کل این 19 سال رفاقتمون هیچ موقع نشده بود حرفای آرش انقدر برام بی معنی باشه.... اصن انگار حرفای همو نمی فهمیدیم و آرش برای خودش میحرفید و من برای خودم. یه نگاهی به ساعتم انداختم و بهش گفتم:
_حرفای اون عقده ای شده خار پاشنهی شبام... خواب و خوراک رو ازم گرفته و همین که میخوام سرمو بزارم رو متکا عین یه فیلم قیافه اون میاد جلو چشام....بهم میگه، «میفهمی اگه من و امثال من نباشیم شما باید از گشنگی برید کاسهی گدایی بگیرین دستتون!؟ یه تعداد مصرف کننده هستید که جز سربار بودن به اینو اون چیزی تو این دنیا بلد نیستید،همین وقتیم که گذاشتم با آدمی مثل تو همکلام شدم کلی منو از کار و زندگی انداخت....»روزی هزار بار این جملات پلی میشن تو مغزمو بیچارم کردن.... نگاه تحقیر آمیز آدمایی که اونجا بودن....حرفای اون مراد پست فطرت....اینکه بهم گفت عرضه نداری یه کلیه برای مادرت بخری.... دارن دیوونم میکنن....من غرورم همه چیزم هستش اینا غرورمو جلو چشمم شکستن و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید چونه جفتشونو میشکستم ولی قیافهی بیپناه خواهرام اومد جلو چشمم.
_خوشتیپ یه ساعته دارم غیر مستقیم بهت میگم ولی گویا نمیگیری....ببین راست و پوست کنده بهت میگم....خیلیا با شرایط بدتر از تو اومدن و مردونه جنگیدن و سرنوشتشونو عوض کردن... هر کی ندونه من که باهات همکلاس بودم و وضعیت درسیتو دیدم خودمونیم به خاطر خواهرات ول کردی درسو وگرنه.... عراقی با اون همه یا لوکو پالو کلاس خصوصی و کتاب... بازم تو تنها کسی بودی که ازش می گورخید... الانم چیزیو از دست ندادی رفیق کافیه پاشو گرد و خاک تو...
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌀قسمت های رمان کنکوری و انگیزشی 《 تنهاترین تنها 》 هر شب ساعت ۲۱ در کانال 👇👇👇👇
🌐 @Aligholampourmath
_حرفای اون مرتیکه مراد انقدر بهمت ریخته!؟ الان یا باید بجنگی و به قله برسی یا هم پاشو بریم مغازش تیکه پارش بکنم تا بدونه رفیق من دنیای منه و تاوانش هر چی باشه میدم و نمیزارم کسی تو رو ناراحت بکنه...
_بیخیال رفیق.....ازت ممنونم همه سعیتو میکنی حالمو خوب کنی... ولی آرش این حقیقت تلخیه که این دنیا زمین بازی پولداراس ما به دنیا اومدیم تا استدیوم خالی نباشه....
_بس کن این چرت و پرتا رو... فکر کردی اینجا فیلم گشت ارشاد منم بازیگر نقش کلماتم که تو فکر برمو بگم اره راست میگی!؟ پاشو مشت بکوب بجنگ اگر واقعا میگی پولمهمه تلاش کن پولدار شو... کل این 19 سال رفاقتمون هیچ موقع نشده بود حرفای آرش انقدر برام بی معنی باشه.... اصن انگار حرفای همو نمی فهمیدیم و آرش برای خودش میحرفید و من برای خودم. یه نگاهی به ساعتم انداختم و بهش گفتم:
_حرفای اون عقده ای شده خار پاشنهی شبام... خواب و خوراک رو ازم گرفته و همین که میخوام سرمو بزارم رو متکا عین یه فیلم قیافه اون میاد جلو چشام....بهم میگه، «میفهمی اگه من و امثال من نباشیم شما باید از گشنگی برید کاسهی گدایی بگیرین دستتون!؟ یه تعداد مصرف کننده هستید که جز سربار بودن به اینو اون چیزی تو این دنیا بلد نیستید،همین وقتیم که گذاشتم با آدمی مثل تو همکلام شدم کلی منو از کار و زندگی انداخت....»روزی هزار بار این جملات پلی میشن تو مغزمو بیچارم کردن.... نگاه تحقیر آمیز آدمایی که اونجا بودن....حرفای اون مراد پست فطرت....اینکه بهم گفت عرضه نداری یه کلیه برای مادرت بخری.... دارن دیوونم میکنن....من غرورم همه چیزم هستش اینا غرورمو جلو چشمم شکستن و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید چونه جفتشونو میشکستم ولی قیافهی بیپناه خواهرام اومد جلو چشمم.
_خوشتیپ یه ساعته دارم غیر مستقیم بهت میگم ولی گویا نمیگیری....ببین راست و پوست کنده بهت میگم....خیلیا با شرایط بدتر از تو اومدن و مردونه جنگیدن و سرنوشتشونو عوض کردن... هر کی ندونه من که باهات همکلاس بودم و وضعیت درسیتو دیدم خودمونیم به خاطر خواهرات ول کردی درسو وگرنه.... عراقی با اون همه یا لوکو پالو کلاس خصوصی و کتاب... بازم تو تنها کسی بودی که ازش می گورخید... الانم چیزیو از دست ندادی رفیق کافیه پاشو گرد و خاک تو...
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🌀قسمت های رمان کنکوری و انگیزشی 《 تنهاترین تنها 》 هر شب ساعت ۲۱ در کانال 👇👇👇👇
🌐 @Aligholampourmath
#پارت_هفتم
_حرفای اون مرتیکه مراد انقدر بهمت ریخته!؟ الان یا باید بجنگی و به قله برسی یا هم پاشو بریم مغازش تیکه پارش بکنم تا بدونه رفیق من دنیای منه و تاوانش هر چی باشه میدم و نمیزارم کسی تو رو ناراحت بکنه...
_بیخیال رفیق.....ازت ممنونم همه سعیتو میکنی حالمو خوب کنی... ولی آرش این حقیقت تلخیه که این دنیا زمین بازی پولداراس ما به دنیا اومدیم تا استدیوم خالی نباشه....
_بس کن این چرت و پرتا رو... فکر کردی اینجا فیلم گشت ارشاد منم بازیگر نقش کلماتم که تو فکر برمو بگم اره راست میگی!؟ پاشو مشت بکوب بجنگ اگر واقعا میگی پولمهمه تلاش کن پولدار شو... کل این 19 سال رفاقتمون هیچ موقع نشده بود حرفای آرش انقدر برام بی معنی باشه.... اصن انگار حرفای همو نمی فهمیدیم و آرش برای خودش میحرفید و من برای خودم. یه نگاهی به ساعتم انداختم و بهش گفتم:
_حرفای اون عقده ای شده خار پاشنهی شبام... خواب و خوراک رو ازم گرفته و همین که میخوام سرمو بزارم رو متکا عین یه فیلم قیافه اون میاد جلو چشام....بهم میگه، «میفهمی اگه من و امثال من نباشیم شما باید از گشنگی برید کاسهی گدایی بگیرین دستتون!؟ یه تعداد مصرف کننده هستید که جز سربار بودن به اینو اون چیزی تو این دنیا بلد نیستید،همین وقتیم که گذاشتم با آدمی مثل تو همکلام شدم کلی منو از کار و زندگی انداخت....»روزی هزار بار این جملات پلی میشن تو مغزمو بیچارم کردن.... نگاه تحقیر آمیز آدمایی که اونجا بودن....حرفای اون مراد پست فطرت....اینکه بهم گفت عرضه نداری یه کلیه برای مادرت بخری.... دارن دیوونم میکنن....من غرورم همه چیزم هستش اینا غرورمو جلو چشمم شکستن و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید چونه جفتشونو میشکستم ولی قیافهی بیپناه خواهرام اومد جلو چشمم.
_خوشتیپ یه ساعته دارم غیر مستقیم بهت میگم ولی گویا نمیگیری....ببین راست و پوست کنده بهت میگم....خیلیا با شرایط بدتر از تو اومدن و مردونه جنگیدن و سرنوشتشونو عوض کردن... هر کی ندونه من که باهات همکلاس بودم و وضعیت درسیتو دیدم خودمونیم به خاطر خواهرات ول کردی درسو وگرنه.... عراقی با اون همه یا لوکو پالو کلاس خصوصی و کتاب... بازم تو تنها کسی بودی که ازش می گورخید... الانم چیزیو از دست ندادی رفیق کافیه پاشو گرد و خاک تو
_حرفای اون مرتیکه مراد انقدر بهمت ریخته!؟ الان یا باید بجنگی و به قله برسی یا هم پاشو بریم مغازش تیکه پارش بکنم تا بدونه رفیق من دنیای منه و تاوانش هر چی باشه میدم و نمیزارم کسی تو رو ناراحت بکنه...
_بیخیال رفیق.....ازت ممنونم همه سعیتو میکنی حالمو خوب کنی... ولی آرش این حقیقت تلخیه که این دنیا زمین بازی پولداراس ما به دنیا اومدیم تا استدیوم خالی نباشه....
_بس کن این چرت و پرتا رو... فکر کردی اینجا فیلم گشت ارشاد منم بازیگر نقش کلماتم که تو فکر برمو بگم اره راست میگی!؟ پاشو مشت بکوب بجنگ اگر واقعا میگی پولمهمه تلاش کن پولدار شو... کل این 19 سال رفاقتمون هیچ موقع نشده بود حرفای آرش انقدر برام بی معنی باشه.... اصن انگار حرفای همو نمی فهمیدیم و آرش برای خودش میحرفید و من برای خودم. یه نگاهی به ساعتم انداختم و بهش گفتم:
_حرفای اون عقده ای شده خار پاشنهی شبام... خواب و خوراک رو ازم گرفته و همین که میخوام سرمو بزارم رو متکا عین یه فیلم قیافه اون میاد جلو چشام....بهم میگه، «میفهمی اگه من و امثال من نباشیم شما باید از گشنگی برید کاسهی گدایی بگیرین دستتون!؟ یه تعداد مصرف کننده هستید که جز سربار بودن به اینو اون چیزی تو این دنیا بلد نیستید،همین وقتیم که گذاشتم با آدمی مثل تو همکلام شدم کلی منو از کار و زندگی انداخت....»روزی هزار بار این جملات پلی میشن تو مغزمو بیچارم کردن.... نگاه تحقیر آمیز آدمایی که اونجا بودن....حرفای اون مراد پست فطرت....اینکه بهم گفت عرضه نداری یه کلیه برای مادرت بخری.... دارن دیوونم میکنن....من غرورم همه چیزم هستش اینا غرورمو جلو چشمم شکستن و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید و قطعا من آدمی بودم که تو این لحظه باید چونه جفتشونو میشکستم ولی قیافهی بیپناه خواهرام اومد جلو چشمم.
_خوشتیپ یه ساعته دارم غیر مستقیم بهت میگم ولی گویا نمیگیری....ببین راست و پوست کنده بهت میگم....خیلیا با شرایط بدتر از تو اومدن و مردونه جنگیدن و سرنوشتشونو عوض کردن... هر کی ندونه من که باهات همکلاس بودم و وضعیت درسیتو دیدم خودمونیم به خاطر خواهرات ول کردی درسو وگرنه.... عراقی با اون همه یا لوکو پالو کلاس خصوصی و کتاب... بازم تو تنها کسی بودی که ازش می گورخید... الانم چیزیو از دست ندادی رفیق کافیه پاشو گرد و خاک تو