#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مستیِ من امشب شده چندین برابر
چون روی لب دارم مداوم نام حیدر
جایی بنا باشد اگر شعری بخوانیم
مدح امیرالمومنین باشد چه بهتر
تنها به قصد جرعه ای باده نوشتم
مستانه تر از قبل، از ساقی کوثر
گفتی که من عبد محمد هستم اما
میخوانده پیغمبر تورا دائم برادر
داری شجاعت آنچنان در بین میدان
داری فصاحت اینچنین بر روی منبر
میشد درخت کوچک اسلام هر دم،
با ضربه های ذوالفقار تو تناور
توحید، تفسیری دگر مییافت وقتی
گفتی به میدانِ نبرد "الله اکبر"
تنها نه من! جبریل هم هرگز ندیده
از عرش پایین پای تو جایی فراتر
شوری به سر دارم که هرگز رفتنی نیست
حتی اگر روزی نباشد سر به پیکر
تقدیر من خورده گره با تو…برایم
بهتر از این دیگر نخواهد شد مقدر
از کودکی هرجا که دنیا زد زمینم
با "یاعلی" از جا بلندم کرده مادر
با دوستانت دوست هستم تا قیامت
با دشمنانت دشمنم تا صبح محشر
چشم تمام دشمنانت تا ابد کور
گوش تمام دشمنانت تا ابد کر
من دوست دارم منصبم اینگونه باشد
خاکِ کفِ پایِ غلامِ کویِ قنبر!
#احمدجواد_نوآبادی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
مستیِ من امشب شده چندین برابر
چون روی لب دارم مداوم نام حیدر
جایی بنا باشد اگر شعری بخوانیم
مدح امیرالمومنین باشد چه بهتر
تنها به قصد جرعه ای باده نوشتم
مستانه تر از قبل، از ساقی کوثر
گفتی که من عبد محمد هستم اما
میخوانده پیغمبر تورا دائم برادر
داری شجاعت آنچنان در بین میدان
داری فصاحت اینچنین بر روی منبر
میشد درخت کوچک اسلام هر دم،
با ضربه های ذوالفقار تو تناور
توحید، تفسیری دگر مییافت وقتی
گفتی به میدانِ نبرد "الله اکبر"
تنها نه من! جبریل هم هرگز ندیده
از عرش پایین پای تو جایی فراتر
شوری به سر دارم که هرگز رفتنی نیست
حتی اگر روزی نباشد سر به پیکر
تقدیر من خورده گره با تو…برایم
بهتر از این دیگر نخواهد شد مقدر
از کودکی هرجا که دنیا زد زمینم
با "یاعلی" از جا بلندم کرده مادر
با دوستانت دوست هستم تا قیامت
با دشمنانت دشمنم تا صبح محشر
چشم تمام دشمنانت تا ابد کور
گوش تمام دشمنانت تا ابد کر
من دوست دارم منصبم اینگونه باشد
خاکِ کفِ پایِ غلامِ کویِ قنبر!
#احمدجواد_نوآبادی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
تیغ برکش یا علی بالا ببر بازوی خود
شیعه را مبهوت کردی باخم ابروی خود
نقش ابرو "لا" وچشمانت به رنگ ماه بود
قاب سیمایت علی تفسیر "الا الله" بود
مات ومبهوتم نمودی، بازماندم درصدد
بنده ات خوانم علی یا قل هوالله احد؟!
درمصافت دشمنت راهی ندارد جز فرار
نیست درهفت آسمان لاسیف الا ذوالفقار
شأن آیات خداوندی و نور محکمات
سینه ات والطور باشد، مرکبت والعادیات
درجوانمردی که مشق هرشب وهر روز توست
حضرت عباس هم شاگرد دست آموز توست
مشق شمشیرت به میدان مرد میسازد علی
مرد میدان کو به دستت پنجه اندازد علی
هشت درب جنت اعلی کلیدش دست توست
اهل دوزخ نیست هرفردی به دنیا مست توست
نور چشمان تو از نور خدا تابنده است
عالمی در کار اعجاز نگاهت مانده است
یک به یک تفسیر آیات خداوندی ، ولی
مانده ام قرآن بخوانم یاکه مدحت را علی
"باء" قرآن قبل احمد بر تو نازل شد علی
در غدیر خم نبوت با تو کامل شد علی
تا که دستان نبی در دست تو آرام شد
تازه دین معنا گرفت ونام او اسلام شد
این پیام خالق است ومتنش ازامضای اوست "هرکه من مولای اویم ،این علی مولای اوست"
#مجید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
تیغ برکش یا علی بالا ببر بازوی خود
شیعه را مبهوت کردی باخم ابروی خود
نقش ابرو "لا" وچشمانت به رنگ ماه بود
قاب سیمایت علی تفسیر "الا الله" بود
مات ومبهوتم نمودی، بازماندم درصدد
بنده ات خوانم علی یا قل هوالله احد؟!
درمصافت دشمنت راهی ندارد جز فرار
نیست درهفت آسمان لاسیف الا ذوالفقار
شأن آیات خداوندی و نور محکمات
سینه ات والطور باشد، مرکبت والعادیات
درجوانمردی که مشق هرشب وهر روز توست
حضرت عباس هم شاگرد دست آموز توست
مشق شمشیرت به میدان مرد میسازد علی
مرد میدان کو به دستت پنجه اندازد علی
هشت درب جنت اعلی کلیدش دست توست
اهل دوزخ نیست هرفردی به دنیا مست توست
نور چشمان تو از نور خدا تابنده است
عالمی در کار اعجاز نگاهت مانده است
یک به یک تفسیر آیات خداوندی ، ولی
مانده ام قرآن بخوانم یاکه مدحت را علی
"باء" قرآن قبل احمد بر تو نازل شد علی
در غدیر خم نبوت با تو کامل شد علی
تا که دستان نبی در دست تو آرام شد
تازه دین معنا گرفت ونام او اسلام شد
این پیام خالق است ومتنش ازامضای اوست "هرکه من مولای اویم ،این علی مولای اوست"
#مجید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#علی_قسیم_النار_و_الجنة
علما موقع تدریس علی میگویند
زحل وزهره وبِرجیس علی میگویند
صالح ویوشع وجرجیس علی میگویند
تا نخ وسوزنِ ادریس علی میگویند
دائم از هر طرف عرش خبر می شنوم
«ها علیٌ بشرٌ کیف بشر» می شنوم
یوسف از دست زلیخا به علی برد پناه
نوح با دیدن دریا به علی برد پناه
هر نفس حضرت عیسی به علی برد پناه
دل در سوخت و زهرا به علی برد پناه
هیچ کس در طلب میکده سر در گم نیست
به خدا میکده ای غیر علی در خم نیست
«عین»تو هست به معنای عُلو درجات
«لام»تو هست همان لام سلام وصلوات
«یاء» تو یاء حسین است که بین دو صلات
میکشاند دل غمگین مرا سمت فرات
سند غربت تو خون حسین است علی
راز حقانیتت در ثقلین است علی
زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده
وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده
متواری شده از وحشت و در دم مرده
هر که از تیغ دو دم جان به سلامت برده
هر که از شیوه ی جنگاوری ات شد آگاه
گفت:«لا حول ولا قوة الا بالله»
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم وقلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست!فقط چند قدم...نزدیک است
کفر وایمان من امروز به هم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته وپیوسته بماند بهتر
نخل ها اشک تو را زیر نظر داشته اند
رودها از جریان تو خبر داشته اند
بادها پرده ز اسرار تو برداشته اند
خاکها چشم به دستان پدر داشته اند
ابرها با کرمت مایه ی رحمت شده اند
فقرا در حرمت صاحب مُکنت شده اند
شمّه ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن وساقی کوثر بودن
فاتح یه تنه ی قلعه ی خیبر بودن
با پیمبر همه ی عمر برادر بودن
نفست عطر نفسهای محمد دارد
بردن نام تو شیرینی بی حد دارد
گذر ماه به تاریکی چاه افتاده
باز از اشک غمت چشمه به راه افتاده
منکر تو که به این روز سیاه افتاده
در نماز شب خود هم به گناه افتاده
زندگی بی علی اصلا چه صفایی دارد
«مطرب عشق عجب ساز ونوایی دارد»
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم
تا زپیمانه ی«اکملت لکم» مست شدیم
عطر«اتممت علیکم» همه جا را پر کرد
نان بد گوی بد اندیش تو را آجر کرد
اولین مرحله ی عشق پریشان شدن است
اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی ملک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است
در شب قدر به آوای جلی میگوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی میگوید
خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان
بادل سوخته آرام وحزین شعر بخوان
به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان
بر همین پله ی اول بنشین شعر بخوان
چه قشنگ است شبی غرق تماشا بودن!
«شهریار» غزل حضرت مولا بودن
#احمدعلوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#علی_قسیم_النار_و_الجنة
علما موقع تدریس علی میگویند
زحل وزهره وبِرجیس علی میگویند
صالح ویوشع وجرجیس علی میگویند
تا نخ وسوزنِ ادریس علی میگویند
دائم از هر طرف عرش خبر می شنوم
«ها علیٌ بشرٌ کیف بشر» می شنوم
یوسف از دست زلیخا به علی برد پناه
نوح با دیدن دریا به علی برد پناه
هر نفس حضرت عیسی به علی برد پناه
دل در سوخت و زهرا به علی برد پناه
هیچ کس در طلب میکده سر در گم نیست
به خدا میکده ای غیر علی در خم نیست
«عین»تو هست به معنای عُلو درجات
«لام»تو هست همان لام سلام وصلوات
«یاء» تو یاء حسین است که بین دو صلات
میکشاند دل غمگین مرا سمت فرات
سند غربت تو خون حسین است علی
راز حقانیتت در ثقلین است علی
زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده
وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده
متواری شده از وحشت و در دم مرده
هر که از تیغ دو دم جان به سلامت برده
هر که از شیوه ی جنگاوری ات شد آگاه
گفت:«لا حول ولا قوة الا بالله»
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم وقلبم به حرم نزدیک است
نجف اینجاست!فقط چند قدم...نزدیک است
کفر وایمان من امروز به هم نزدیک است
در مقامت دهنم بسته بماند بهتر
عشق آهسته وپیوسته بماند بهتر
نخل ها اشک تو را زیر نظر داشته اند
رودها از جریان تو خبر داشته اند
بادها پرده ز اسرار تو برداشته اند
خاکها چشم به دستان پدر داشته اند
ابرها با کرمت مایه ی رحمت شده اند
فقرا در حرمت صاحب مُکنت شده اند
شمّه ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن
لافتایی شدن وساقی کوثر بودن
فاتح یه تنه ی قلعه ی خیبر بودن
با پیمبر همه ی عمر برادر بودن
نفست عطر نفسهای محمد دارد
بردن نام تو شیرینی بی حد دارد
گذر ماه به تاریکی چاه افتاده
باز از اشک غمت چشمه به راه افتاده
منکر تو که به این روز سیاه افتاده
در نماز شب خود هم به گناه افتاده
زندگی بی علی اصلا چه صفایی دارد
«مطرب عشق عجب ساز ونوایی دارد»
نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم
متفرق شده بودیم که یکدست شدیم
عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم
تا زپیمانه ی«اکملت لکم» مست شدیم
عطر«اتممت علیکم» همه جا را پر کرد
نان بد گوی بد اندیش تو را آجر کرد
اولین مرحله ی عشق پریشان شدن است
اجر همراهی تو بوذر و سلمان شدن است
صاحب دائمی ملک سلیمان شدن است
زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است
در شب قدر به آوای جلی میگوید
بعلیٍ بعلیٍ بعلی میگوید
خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان
بادل سوخته آرام وحزین شعر بخوان
به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان
بر همین پله ی اول بنشین شعر بخوان
چه قشنگ است شبی غرق تماشا بودن!
«شهریار» غزل حضرت مولا بودن
#احمدعلوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر، می گوید
#سید_حمیدرضا_برقعی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر، می گوید
#سید_حمیدرضا_برقعی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#هووو_الحق 🍇
چون به دست تو شده دستِ الک آلوده
شد نمکدان به عسل جای نمک آلوده!
اولین خلق خدا روز ازل خلق تو بود
از ازل تا به ابد اِی به فلک آلوده!
بال جبریل امین فرش مسیر قدمت
شده با خاک پرِ شاهپرک آلوده!
پرده برداشته ای از رخ خود یوسف عرش
که سماوات شد از خونِ ملک آلوده!
خانه ای نیست که در حد مقامت باشد
کعبه از شوق شما شد به ترک آلوده!
مانده ام سجده به کوی تو کنم یا کعبه؟!
چند وقتی ست که دل گشته به شک آلوده..
#علی_قدیمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#هووو_الحق 🍇
چون به دست تو شده دستِ الک آلوده
شد نمکدان به عسل جای نمک آلوده!
اولین خلق خدا روز ازل خلق تو بود
از ازل تا به ابد اِی به فلک آلوده!
بال جبریل امین فرش مسیر قدمت
شده با خاک پرِ شاهپرک آلوده!
پرده برداشته ای از رخ خود یوسف عرش
که سماوات شد از خونِ ملک آلوده!
خانه ای نیست که در حد مقامت باشد
کعبه از شوق شما شد به ترک آلوده!
مانده ام سجده به کوی تو کنم یا کعبه؟!
چند وقتی ست که دل گشته به شک آلوده..
#علی_قدیمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
شهـریار مُـلک دلهـایی نمیدانم کهای؟
جانـشـین حق تـعـالایی نمیدانم کهای؟
تا خدا میبـیـنـمت یا با خدا میبـیـنمت
همنشین با ذات یکـتایی نمیدانم کهای؟
سین سِرّی، رای رمزی، حای حییّ، نون نور
تحت بـسـمالله را بـایی، نمیدانم کهای؟
آسمانی یا زمین؟ یا ماه یا مِهری، بگو
رعد؟ باران؟ ابر؟ دریایی؟ نمیدانم کهای؟
آدمی، نوحی، خلیلی، هود و نوح و صالحی؟
یا کـلیمی یا مسیحـایی؟ نمیدانم کهای؟
زمزمی؟ رکنی؟ مقامی یا صفا و مروهای؟
گرچه دانم فوق اینهایی نمیدانم کهای؟
انـبـیا را رهـنـمایی، اولـیا را رهـبـری
مؤمنین را نیز مولایی، نمیدانم کهای؟
از بشر بالاتری و از مَـلَک نیکـوتری
فوق فوق معـرفتهایی نمیدانم کهای؟
همچنان شمعی که تنها سوخته در انجمن
در میان جـمع تـنهـایی نمیدانم کهای؟
وسعت ملک خداوند است زیر سایهات
آفــتـاب عــالـمآرایی نـمـیدانـم کـهای؟
اوّلـی و آخـری و بـاطـنـی و ظـاهـری
سـید و مـولا و اولایـی نمیدانم کهای؟
گرچه جان عالمی عـالم تو را نشناخته
گرچه در مایی و با مایی نمیدانم کهای؟
گه شود خم نخل طوبی پیش سرو قامتت
گه کنار نخل خرمایی، نمیدانم کهای؟
گه شب معراج گردی با محمّد همنشین
گـاه بـر ایـتـام بـابـایی نـمیدانـم کهای؟
رخت نو از آن قـنبر، جامۀ کهنه ز تو
او غلام است و تو آقایی، نمیدانم کهای؟
هم امـیـرالمـؤمنینی، هم امـام المـتـقـین
هم ولی حـق تـعـالایی نـمیدانم کهای؟
گاه بر تخت خلافت، گاه در قعـر قنات
گاه پـائـین، گاه بـالایی نـمیدانم کهای؟
گاه با حکم پیمبر میروی در کام مرگ
گه اجل را حکم فرمایی نمیدانم کهای؟
گاه با عـیسی ابن مریم بر فراز آسمان
گاه با موسی به سینایی نمیدانم کهای؟
اینکه مدح توست در آوای«میثم»روز و شب
نای جانش را تو آوایی نمیدانم کهای؟
#غلامرضا_سازگار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
شهـریار مُـلک دلهـایی نمیدانم کهای؟
جانـشـین حق تـعـالایی نمیدانم کهای؟
تا خدا میبـیـنـمت یا با خدا میبـیـنمت
همنشین با ذات یکـتایی نمیدانم کهای؟
سین سِرّی، رای رمزی، حای حییّ، نون نور
تحت بـسـمالله را بـایی، نمیدانم کهای؟
آسمانی یا زمین؟ یا ماه یا مِهری، بگو
رعد؟ باران؟ ابر؟ دریایی؟ نمیدانم کهای؟
آدمی، نوحی، خلیلی، هود و نوح و صالحی؟
یا کـلیمی یا مسیحـایی؟ نمیدانم کهای؟
زمزمی؟ رکنی؟ مقامی یا صفا و مروهای؟
گرچه دانم فوق اینهایی نمیدانم کهای؟
انـبـیا را رهـنـمایی، اولـیا را رهـبـری
مؤمنین را نیز مولایی، نمیدانم کهای؟
از بشر بالاتری و از مَـلَک نیکـوتری
فوق فوق معـرفتهایی نمیدانم کهای؟
همچنان شمعی که تنها سوخته در انجمن
در میان جـمع تـنهـایی نمیدانم کهای؟
وسعت ملک خداوند است زیر سایهات
آفــتـاب عــالـمآرایی نـمـیدانـم کـهای؟
اوّلـی و آخـری و بـاطـنـی و ظـاهـری
سـید و مـولا و اولایـی نمیدانم کهای؟
گرچه جان عالمی عـالم تو را نشناخته
گرچه در مایی و با مایی نمیدانم کهای؟
گه شود خم نخل طوبی پیش سرو قامتت
گه کنار نخل خرمایی، نمیدانم کهای؟
گه شب معراج گردی با محمّد همنشین
گـاه بـر ایـتـام بـابـایی نـمیدانـم کهای؟
رخت نو از آن قـنبر، جامۀ کهنه ز تو
او غلام است و تو آقایی، نمیدانم کهای؟
هم امـیـرالمـؤمنینی، هم امـام المـتـقـین
هم ولی حـق تـعـالایی نـمیدانم کهای؟
گاه بر تخت خلافت، گاه در قعـر قنات
گاه پـائـین، گاه بـالایی نـمیدانم کهای؟
گاه با حکم پیمبر میروی در کام مرگ
گه اجل را حکم فرمایی نمیدانم کهای؟
گاه با عـیسی ابن مریم بر فراز آسمان
گاه با موسی به سینایی نمیدانم کهای؟
اینکه مدح توست در آوای«میثم»روز و شب
نای جانش را تو آوایی نمیدانم کهای؟
#غلامرضا_سازگار
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
خدا دوباره خودش را شبیه مردم کرد
وبا زبان خودش، با خودش تکلم کرد
پس از مقدمه ای " اَلذین هُم" ها را
ردیف صدر نشین تا فراز پنجم کرد
صدا، صدای خدا بود و گوش، گوش خدا
لب خدا به نگاه خدا تبسم کرد
وبی درنگ به حکم تبارک اللهی
به بوسه خم شد و بر ما سوا تَقَدُم کرد
به وحدت آمد و آیینه از میان برداشت
به بوسه دادن توحیدی اش تداوم کرد
زمین قیامت کوتاه مدتی را دید
کرانه های خودش را در آسمان گم کرد
برای لحظه ای، حتی بهشت خالی شد
ملک ملک به تماشای او تلاطم کرد
و جبرئیل که معنی وحی یاد گرفت
ز خاک مقدم استاد خود تیمم کرد
همه به گوش، گمانم صدای پا آمد
صدای پای خدا بود، از کجا آمد؟
همه به گوش،نفس ها به سینه حبس،
انگار صدای پا ز دل خانه ی خدا آمد
چنان که کعبه به پایش شکسته، معلوم است
برای قبله هم امروز مقتدا آمد
به احترام قدومش، به پای برخیزید
که بر زمین پدر آدم و حوا آمد
بگو به اهل کلیسا که آمده بَریا
بگو به اهل کنیسه که ایلیا آمد
خدا نه اینکه فقط بنده ای اصیل آورد
تمام جلوه ی خود را برای ایل آورد
و جبرئیل، چنین قصه را روایت کرد:
خدا که آینه اش را به خانه دعوت کرد
دلش برای خودش تنگ بود و در کعبه
کنار مَهدِ علی چند روز خلوت کرد
چنان که آینه ای در مقابلش باشد
سه روز، روی خودش را خدا زیارت کرد
علی هم از شب میلاد خاکی اش چون عرش
به سجده رفت و پس از حمد حق، عبادت کرد
و قبل بعثت پیغمبر امین، مولا
گشود لب و دو سه آیه ای تلاوت کرد
سلام حضرت داوود بر چنین قاری
سلام بر لب شیرین اولین قاری
تو کیستی که خدا میکند تماشایت
فرشته دل نَکَنَد از نگاه زیبایت
تو کیستی که همه آسمانیان هستند
به انتظار مناجات نیمه شبهایت
خدا به دوش پیمبر نهاد دستش را
به جای دست خدا تو نهاده ای پایت
زمان تشنگی ات تا که آب مینوشی
خدا زعرش ندا میدهد: " گوارایت"
به خلقت تو همین جمله را توانم گفت
چه شاعرانه خداوند کرده اِنشایت
نداشت جز تو معلم،جناب جبرائیل
بزرگ کرده ی دامان توست میکائیل
قسم به نام تو که لایزال میماند
زبان، زمان ز بیان تو لال میماند
به روی سینه ی کعبه، الیَ اَلابَد، آقا
نشان آمدنت چون مدال میماند
چنان تو هیچ کسی اینچنین نیامده است
شکوه آمدنت بی مثال میماند
تو پیر عالم، و سلمانِ چند صد ساله
بَرِ تو، چون پسری خردسال میماند
در آخر غزل، ای پاسخ سؤالاتم
فقط برای من این یک سؤال میماند
کَز این علی که چنین آمدست در دنیا
چقدر فرق بُوَد تا علیِ عرش خدا
کسی که از ازل عشق تو کیمیا کرده
دل مرا به وِلای تو مبتلا کرده
تو ای مُبَدِلِ " اَلسیِئاتِ بِالحَسَنات"
مِسِ گناه مرا، عشق تو طلا کرده
خوشا به حال دلی که از اول عُمرش
درون قلب تو یک گوشه دست وپا کرده
کسی که گفت " علیٌ مَعَ الحق" از ایمان
برای آخرتش، فاطمه دعا کرده
خودم به خانه، دلم در نجف، و قافیه...
مرا دوباره هوایی کربلا کرده
#علی_اکبر_لطیفیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
خدا دوباره خودش را شبیه مردم کرد
وبا زبان خودش، با خودش تکلم کرد
پس از مقدمه ای " اَلذین هُم" ها را
ردیف صدر نشین تا فراز پنجم کرد
صدا، صدای خدا بود و گوش، گوش خدا
لب خدا به نگاه خدا تبسم کرد
وبی درنگ به حکم تبارک اللهی
به بوسه خم شد و بر ما سوا تَقَدُم کرد
به وحدت آمد و آیینه از میان برداشت
به بوسه دادن توحیدی اش تداوم کرد
زمین قیامت کوتاه مدتی را دید
کرانه های خودش را در آسمان گم کرد
برای لحظه ای، حتی بهشت خالی شد
ملک ملک به تماشای او تلاطم کرد
و جبرئیل که معنی وحی یاد گرفت
ز خاک مقدم استاد خود تیمم کرد
همه به گوش، گمانم صدای پا آمد
صدای پای خدا بود، از کجا آمد؟
همه به گوش،نفس ها به سینه حبس،
انگار صدای پا ز دل خانه ی خدا آمد
چنان که کعبه به پایش شکسته، معلوم است
برای قبله هم امروز مقتدا آمد
به احترام قدومش، به پای برخیزید
که بر زمین پدر آدم و حوا آمد
بگو به اهل کلیسا که آمده بَریا
بگو به اهل کنیسه که ایلیا آمد
خدا نه اینکه فقط بنده ای اصیل آورد
تمام جلوه ی خود را برای ایل آورد
و جبرئیل، چنین قصه را روایت کرد:
خدا که آینه اش را به خانه دعوت کرد
دلش برای خودش تنگ بود و در کعبه
کنار مَهدِ علی چند روز خلوت کرد
چنان که آینه ای در مقابلش باشد
سه روز، روی خودش را خدا زیارت کرد
علی هم از شب میلاد خاکی اش چون عرش
به سجده رفت و پس از حمد حق، عبادت کرد
و قبل بعثت پیغمبر امین، مولا
گشود لب و دو سه آیه ای تلاوت کرد
سلام حضرت داوود بر چنین قاری
سلام بر لب شیرین اولین قاری
تو کیستی که خدا میکند تماشایت
فرشته دل نَکَنَد از نگاه زیبایت
تو کیستی که همه آسمانیان هستند
به انتظار مناجات نیمه شبهایت
خدا به دوش پیمبر نهاد دستش را
به جای دست خدا تو نهاده ای پایت
زمان تشنگی ات تا که آب مینوشی
خدا زعرش ندا میدهد: " گوارایت"
به خلقت تو همین جمله را توانم گفت
چه شاعرانه خداوند کرده اِنشایت
نداشت جز تو معلم،جناب جبرائیل
بزرگ کرده ی دامان توست میکائیل
قسم به نام تو که لایزال میماند
زبان، زمان ز بیان تو لال میماند
به روی سینه ی کعبه، الیَ اَلابَد، آقا
نشان آمدنت چون مدال میماند
چنان تو هیچ کسی اینچنین نیامده است
شکوه آمدنت بی مثال میماند
تو پیر عالم، و سلمانِ چند صد ساله
بَرِ تو، چون پسری خردسال میماند
در آخر غزل، ای پاسخ سؤالاتم
فقط برای من این یک سؤال میماند
کَز این علی که چنین آمدست در دنیا
چقدر فرق بُوَد تا علیِ عرش خدا
کسی که از ازل عشق تو کیمیا کرده
دل مرا به وِلای تو مبتلا کرده
تو ای مُبَدِلِ " اَلسیِئاتِ بِالحَسَنات"
مِسِ گناه مرا، عشق تو طلا کرده
خوشا به حال دلی که از اول عُمرش
درون قلب تو یک گوشه دست وپا کرده
کسی که گفت " علیٌ مَعَ الحق" از ایمان
برای آخرتش، فاطمه دعا کرده
خودم به خانه، دلم در نجف، و قافیه...
مرا دوباره هوایی کربلا کرده
#علی_اکبر_لطیفیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
شکرخدا که عمریست در پشت این درم من
سرمایه دارِ شهرم، مسکین حیدرم من
لـب تـشـنۀ شـراب سـاقـىِ کـوثـرم من
در مکـتـب ولایت، شاگـرد قـنـبـرم من
با آب چـاه کـوفـه، اوّل وضو گـرفـتـم
جـارو زدم نـجـف را، تا آبـرو گـرفـتـم
بیانـتـهـا على بود، بیانـتها نجـف شد
تا رو به قبله کردم، قـبله نما نجف شد
در کوچههاش رفتم، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق، حیّ على نجف شد
یا حیدر است، یاهـو، یا ربّناست حیدر
سوگـند بر پیـمـبر، اسلام ماست حیدر
من آمدم که کـوهِ ایـمان بسازى از من
اى ابر گریه کن تا باران بسازى از من
با درد آمـدم تا درمـان بـسـازى از من
یک بوسهاى بده تا سلمان بسازى از من
پیِر هزار ساله در پیش تو جوان است
آواره نیست نوکر تا کهف تو امان است
هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى کرد
در سجده سربه زیرى، در جنگ سرورى کرد
خوابید جاى احمد یعـنى پیـمـبرى کرد
ارث از پدر پسر برد، عبّاس حیدرى کرد
در کربلا عمو رفت، سقّاى کودکان شد
قدّ حسین خم شد، با مشک تا روان شد
چشمش به خیمهها بود، تیر سپر که آمد
از روى اسب افتاد، گرزى به سر که آمد
زد زیر گـریـه بابا، دردِ کـمـر که آمد
عـمّه چقـدر لـرزید، داغ شـرر که آمد
برخـیـز اى دلاور، تا حـرمـله نخـنـدد
رفـتـى و شـمـر آمد، دست مـرا بـبـندد
#سیدپوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
شکرخدا که عمریست در پشت این درم من
سرمایه دارِ شهرم، مسکین حیدرم من
لـب تـشـنۀ شـراب سـاقـىِ کـوثـرم من
در مکـتـب ولایت، شاگـرد قـنـبـرم من
با آب چـاه کـوفـه، اوّل وضو گـرفـتـم
جـارو زدم نـجـف را، تا آبـرو گـرفـتـم
بیانـتـهـا على بود، بیانـتها نجـف شد
تا رو به قبله کردم، قـبله نما نجف شد
در کوچههاش رفتم، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق، حیّ على نجف شد
یا حیدر است، یاهـو، یا ربّناست حیدر
سوگـند بر پیـمـبر، اسلام ماست حیدر
من آمدم که کـوهِ ایـمان بسازى از من
اى ابر گریه کن تا باران بسازى از من
با درد آمـدم تا درمـان بـسـازى از من
یک بوسهاى بده تا سلمان بسازى از من
پیِر هزار ساله در پیش تو جوان است
آواره نیست نوکر تا کهف تو امان است
هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى کرد
در سجده سربه زیرى، در جنگ سرورى کرد
خوابید جاى احمد یعـنى پیـمـبرى کرد
ارث از پدر پسر برد، عبّاس حیدرى کرد
در کربلا عمو رفت، سقّاى کودکان شد
قدّ حسین خم شد، با مشک تا روان شد
چشمش به خیمهها بود، تیر سپر که آمد
از روى اسب افتاد، گرزى به سر که آمد
زد زیر گـریـه بابا، دردِ کـمـر که آمد
عـمّه چقـدر لـرزید، داغ شـرر که آمد
برخـیـز اى دلاور، تا حـرمـله نخـنـدد
رفـتـى و شـمـر آمد، دست مـرا بـبـندد
#سیدپوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
کعبه سنگیست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده
پردهی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده
قامت نوح ز عشقت که کمان شد، تازه
حلقهی درب ورودی سرای تو شده
ناز بر ناس کن ای حمد که در بسم الله
اسم اعظم ز کرم، نقطهی بای تو شده
خوش بر احوال غلامی که شدی مولایش
خوش بر احوال خدایی که خدای تو شده
طبق لولاک، به زهرا همگی مدیونیم
چون همین آینه بانی بنای تو شده
هم تو راضی به رضای دل مرضیه شدی
هم دل مرضیه راضی به رضای تو شده
آنچه رخ داده و در آتیه رخ خواهد داد
همه منقوش در ایوانِ طلای تو شده
در دل سنگ من افتاده هوای نجفت
مثل آن چاه که دلتنگ صدای تو شده
#میلاد_حسنی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
کعبه سنگیست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده
پردهی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده
قامت نوح ز عشقت که کمان شد، تازه
حلقهی درب ورودی سرای تو شده
ناز بر ناس کن ای حمد که در بسم الله
اسم اعظم ز کرم، نقطهی بای تو شده
خوش بر احوال غلامی که شدی مولایش
خوش بر احوال خدایی که خدای تو شده
طبق لولاک، به زهرا همگی مدیونیم
چون همین آینه بانی بنای تو شده
هم تو راضی به رضای دل مرضیه شدی
هم دل مرضیه راضی به رضای تو شده
آنچه رخ داده و در آتیه رخ خواهد داد
همه منقوش در ایوانِ طلای تو شده
در دل سنگ من افتاده هوای نجفت
مثل آن چاه که دلتنگ صدای تو شده
#میلاد_حسنی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
شکرخدا که عمریست در پشت این درم من
سرمایه دارِ شهرم، مسکین حیدرم من
لـب تـشـنۀ شـراب سـاقـىِ کـوثـرم من
در مکـتـب ولایت شاگـرد قـنـبـرم من
با آب چـاه کـوفـه، اوّل وضو گـرفـتـم
جـارو زدم نـجـف را تا آبـرو گـرفـتـم
بیانـتـهـا على بود، بیانـتها نجـف شد
تا رو به قبله کردم، قـبله نما نجف شد
در کوچههاش رفتم، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق، حیّ على نجف شد
یا حیدر است، یاهـو، یا ربّناست حیدر
سوگـند بر پیـمـبر، اسلام ماست حیدر
من آمدم که کـوهِ ایـمان بسازى از من
اى ابر گریه کن تا باران بسازى از من
با درد آمـدم تا درمـان بـسـازى از من
یک بوسهاى بده تا سلمان بسازى از من
پیِر هزار ساله در پیش تو جوان است
آواره نیست نوکر تا کهف تو امان است
هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى کرد
در سجده سربه زیرى، در جنگ سرورى کرد
خوابید جاى احمد یعـنى پیـمـبرى کرد
ارث از پدر پسر برد، "عبّاس" حیدرى کرد
#سیدپوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
شکرخدا که عمریست در پشت این درم من
سرمایه دارِ شهرم، مسکین حیدرم من
لـب تـشـنۀ شـراب سـاقـىِ کـوثـرم من
در مکـتـب ولایت شاگـرد قـنـبـرم من
با آب چـاه کـوفـه، اوّل وضو گـرفـتـم
جـارو زدم نـجـف را تا آبـرو گـرفـتـم
بیانـتـهـا على بود، بیانـتها نجـف شد
تا رو به قبله کردم، قـبله نما نجف شد
در کوچههاش رفتم، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق، حیّ على نجف شد
یا حیدر است، یاهـو، یا ربّناست حیدر
سوگـند بر پیـمـبر، اسلام ماست حیدر
من آمدم که کـوهِ ایـمان بسازى از من
اى ابر گریه کن تا باران بسازى از من
با درد آمـدم تا درمـان بـسـازى از من
یک بوسهاى بده تا سلمان بسازى از من
پیِر هزار ساله در پیش تو جوان است
آواره نیست نوکر تا کهف تو امان است
هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى کرد
در سجده سربه زیرى، در جنگ سرورى کرد
خوابید جاى احمد یعـنى پیـمـبرى کرد
ارث از پدر پسر برد، "عبّاس" حیدرى کرد
#سیدپوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
#لافتی_الاعلی_لاسیف_الاذوالفقار جایی که ذوالفقار علی در غلاف نیست عریان شدن مقابل این تیغ لازم است #علیاصغر_یزدی #مـــــــــــــــےکده 🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام #تقویم_شیعه_۱۷_شوال
#جنگ_خندق
«هل من مبارز»... نعرهی دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»،این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد...
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»،این را علی پرسید
مردی که خاکِ پاش بوی آسمان میداد...
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
«هل من مبارز»، نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تک تک خانهها را نعره در میزد
فریاد، بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را، آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
"در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد"
#مهدی_مردانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#جنگ_خندق
«هل من مبارز»... نعرهی دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش
لبخند شیطان را به پیغمبر نشان میداد
«یک مرد آیا نیست؟»،این را کفر میپرسید
آن روز ایمان مدینه امتحان میداد...
هرکس قدم پس میکشید و با نگاه خود
بار امانت را به دوش دیگران میداد
با شانه خالی کردن مردان پوشالی
کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان میداد
«رخصت به تیغم میدهی؟»،این را علی پرسید
مردی که خاکِ پاش بوی آسمان میداد...
فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی
آری همیشه پاسخش را مهربان میداد
«هل من مبارز»، نعره گویا از جگر میزد
فریاد او بر قامت شهری تبر میزد
او میخروشید و رجز میخواند و بر میگشت
او مثل موجی بود که بر صخره سر میزد
کم کم هوا حتی نفس را بند میآورد
نبض مدینه پشت خندق تندتر میزد
زنها میان خانهها شیون به پا کردند
انگار تک تک خانهها را نعره در میزد
فریاد، بغض بچههای شهر را بلعید
ساکت که میشد، دیو فریادی دگر میزد
یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید
لبهای شیرین علی حرف از خطر میزد
فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید
مثل عقابی در قفس که بال و پر میزد
«هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد
این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد
فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز»
خندید، بند از دستهای شیر حق وا شد
شمع شهادت شعلهور بود و خدا میدید
پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد
برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن
تا تیغههای ذوالفقار از دور پیدا شد
تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد
ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد
مثل عقابی در نگاه عَمرو میچرخید
فرصت برای تیز پروازی مهیا شد
اینک رجزها تن به لالی داده بودند و
طوفانی از نام علی در دشت برپا شد
اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز
دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد
تا لا فتی الّا علی را، آسمان میخواند
لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد
"در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد"
#مهدی_مردانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
شراب عشق شمارا خمار باور داشت
حدیث جبر تو را اختیار باور داشت
اگر که خواند تو را رب مشرق و مغرب
به اقتدار تو پروردگار، باور داشت
به دست تیغ نگاه تو جان خود می دید
اگر که دشمن تو به فرار باور داشت
دلیل زلزله در وقت جنگ ها این بود
شکوه رزم تو را کار زار باور داشت
ازین جهت که به صالح نخورد تیغ شما
مسیر عدل تو را ذوالفقار باور داشت
قسم به کشته ی عشق کمان ابروی تو
سلاح چشم تو را هر شکار باور داشت
اگر چه پرورش نخل می دهد میثم
به جان سپردن در راه یار باور داشت
به روی دار هم از عشق تو سخن می گفت
به برتری تو با افتخار باور داشت
یتیم کوفه فقط با خبر ز حالِ تو نیست
سخاوتی که تو داری انار باور داشت
بهشت بودنِ ایوان و خوشه های عنب را
فراق دیده و چشمِ خمار باور داشت
#علی_اصغر_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
شراب عشق شمارا خمار باور داشت
حدیث جبر تو را اختیار باور داشت
اگر که خواند تو را رب مشرق و مغرب
به اقتدار تو پروردگار، باور داشت
به دست تیغ نگاه تو جان خود می دید
اگر که دشمن تو به فرار باور داشت
دلیل زلزله در وقت جنگ ها این بود
شکوه رزم تو را کار زار باور داشت
ازین جهت که به صالح نخورد تیغ شما
مسیر عدل تو را ذوالفقار باور داشت
قسم به کشته ی عشق کمان ابروی تو
سلاح چشم تو را هر شکار باور داشت
اگر چه پرورش نخل می دهد میثم
به جان سپردن در راه یار باور داشت
به روی دار هم از عشق تو سخن می گفت
به برتری تو با افتخار باور داشت
یتیم کوفه فقط با خبر ز حالِ تو نیست
سخاوتی که تو داری انار باور داشت
بهشت بودنِ ایوان و خوشه های عنب را
فراق دیده و چشمِ خمار باور داشت
#علی_اصغر_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
" یا رَبّنا " گفتم ؛ تو در ذهنم نشستی
مولودِ کعبه! هر چه دارم من، تو هستی
دل از خدا بُردی تو از بس حقپرستی
در کعبهی قلبم تو بُتها را شکستی
"اَلحق که مرآتی تو بر پروردگارم"
جانم فدای هم پدر، هم مادرِ تو
آیا شود من هم بیایم محضر تو
رخصت بده یک لحظه باشم قنبر تو
ای کاش در راه تو گردم پرپرِ تو
"من خواب دیدم در رهِ تو جاننثارم"
" مَن ذَا الّذی ذاقَ ... " چه حُبّ بینظیری
در بندِ تو، بَه بَه، چه خوش باشد اسیری
ای آنکه داری شهرتِ نِعمَ الامیری!
اسم تو آمد در میان؛ خرده نگیری ...
"در مستیِ از یاد تو بیاختیارم"
یا سیّدی! نَفسُ النّبی! آقای عالَم!
ای کاش گردم با تو قبل از مرگ، مَحرَم
دارد به پایان میرسد، این عمر، کمکم
مُهر قبولی میزنی شعرِ مرا هم؟!
"غبطه خورِ لطفت به شعرِ شهریارم"
اهل دلی میگفت: بر عاشق، یقیناََ
شیرینترین هنگام باشد وقت مُردن
زیرا که میبیند تو را با ضِرسِ مُتقَن
چشمش شود از دیدن روی تو روشن
"لبتشنهی آن لحظههای احتضارم"
با این همه، من را اگر قابل ندانی
در دوزخم اندازی و از خود برانی
گِردِ هم آرم اهلِ آن را با اَذانی
در بینِ شُعله میکنم من خطبهخوانی:
"ای اهل آتش! من علی را دوست دارم"
#محمدعلی_نوری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
" یا رَبّنا " گفتم ؛ تو در ذهنم نشستی
مولودِ کعبه! هر چه دارم من، تو هستی
دل از خدا بُردی تو از بس حقپرستی
در کعبهی قلبم تو بُتها را شکستی
"اَلحق که مرآتی تو بر پروردگارم"
جانم فدای هم پدر، هم مادرِ تو
آیا شود من هم بیایم محضر تو
رخصت بده یک لحظه باشم قنبر تو
ای کاش در راه تو گردم پرپرِ تو
"من خواب دیدم در رهِ تو جاننثارم"
" مَن ذَا الّذی ذاقَ ... " چه حُبّ بینظیری
در بندِ تو، بَه بَه، چه خوش باشد اسیری
ای آنکه داری شهرتِ نِعمَ الامیری!
اسم تو آمد در میان؛ خرده نگیری ...
"در مستیِ از یاد تو بیاختیارم"
یا سیّدی! نَفسُ النّبی! آقای عالَم!
ای کاش گردم با تو قبل از مرگ، مَحرَم
دارد به پایان میرسد، این عمر، کمکم
مُهر قبولی میزنی شعرِ مرا هم؟!
"غبطه خورِ لطفت به شعرِ شهریارم"
اهل دلی میگفت: بر عاشق، یقیناََ
شیرینترین هنگام باشد وقت مُردن
زیرا که میبیند تو را با ضِرسِ مُتقَن
چشمش شود از دیدن روی تو روشن
"لبتشنهی آن لحظههای احتضارم"
با این همه، من را اگر قابل ندانی
در دوزخم اندازی و از خود برانی
گِردِ هم آرم اهلِ آن را با اَذانی
در بینِ شُعله میکنم من خطبهخوانی:
"ای اهل آتش! من علی را دوست دارم"
#محمدعلی_نوری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
بهاران را بگو ای دوست، از تبعید برگردد
خزان جول و پلاس خویش را برچید، برگردد
نسیمی که گذر کردهست یک بار از کنار او
خودش را می کشاند تا که با امید برگردد
خودش خورشید عالم هست پس دیگر نیازی نیست
برای یک نمازِ عصرِ او خورشید برگردد
همیشه بعد دیدار یتیمان می رود مسجد
به آغوش صدف باید که مروارید برگردد
اگر باور ندارد با ولایت می شود تکمیل؛
بگو اسلام را از جاده ی توحید برگردد
به گوش چاه های کوفه می گوید چه رازی را؟
اگر خیری زمان، از جاهلیت دید، برگردد
کسی که ذوالفقار چشم او را دیده از میدان
برای زندگی باید که بی تردید برگردد
اگر این شعر را در محضر صاحب زمان بردند
امید است اینکه با مهرش شود تایید، برگردد
#محمد_معین_پوریلان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
بهاران را بگو ای دوست، از تبعید برگردد
خزان جول و پلاس خویش را برچید، برگردد
نسیمی که گذر کردهست یک بار از کنار او
خودش را می کشاند تا که با امید برگردد
خودش خورشید عالم هست پس دیگر نیازی نیست
برای یک نمازِ عصرِ او خورشید برگردد
همیشه بعد دیدار یتیمان می رود مسجد
به آغوش صدف باید که مروارید برگردد
اگر باور ندارد با ولایت می شود تکمیل؛
بگو اسلام را از جاده ی توحید برگردد
به گوش چاه های کوفه می گوید چه رازی را؟
اگر خیری زمان، از جاهلیت دید، برگردد
کسی که ذوالفقار چشم او را دیده از میدان
برای زندگی باید که بی تردید برگردد
اگر این شعر را در محضر صاحب زمان بردند
امید است اینکه با مهرش شود تایید، برگردد
#محمد_معین_پوریلان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
هر که را خواهند در حِشمت سلیمانش کنند
باید اول خاک پای شاه مردانش کنند
آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری
آرزوی آستان بوسی زِ دربانش کنند
آنکه در مرحب کُشی گیرد چو تيغِ سَرفِشان
بال جبریل امین را فرش اِیوانش کنند
صالح و شیث وشعيب و هود و داود نبی
جمله کسب معرفت اندر دبستانش کنند
هفت ایوانش کلاهِ مهر و مَه از سر فِتَد
سر به بالا چون برای سِیرِ ایوانش کنند
#صامت_بروجردی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
هر که را خواهند در حِشمت سلیمانش کنند
باید اول خاک پای شاه مردانش کنند
آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری
آرزوی آستان بوسی زِ دربانش کنند
آنکه در مرحب کُشی گیرد چو تيغِ سَرفِشان
بال جبریل امین را فرش اِیوانش کنند
صالح و شیث وشعيب و هود و داود نبی
جمله کسب معرفت اندر دبستانش کنند
هفت ایوانش کلاهِ مهر و مَه از سر فِتَد
سر به بالا چون برای سِیرِ ایوانش کنند
#صامت_بروجردی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح_مولا
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مرا به شور کشید ست شهد انگورش
مذاب کرده مرا انعکاسی از نورش
حَلاوت عَسَلِ اَصل را، نجف دیدیم
شراب می چکد از دسترنج زنبورش
«شنیده ایم» کرامات عاشق لالش
«ندیده ایم» به جز روشنایی از کورش
اگر که ماه تَرَک خورد و شَمس بر میگشت
به حکم دست یدالله بود و دستورش
بپرس از دَرِ خانه، مراتب صبرش
بپرس از دَرِ خیبر، مراتب زورش
شنیدم از دو لب ذوالفقار، می فرمود:
نوای هو هوی باد صباست ماهورش
دوباره خالی ام از خویش و پُر شدم از عشق
دوباره سرخوشم از شعر های مشهورش...
«علی امام من ست و منم غلام علی»
هزار جان گرامی فدای دستورش
علی ست مظهر «لایدرکٌ و لا یُوصَفْ»
نمی توان به دو تا جمله کرد محصورش
علی ست شاخص تشخیصِ خالِص و مُخلص
قسم به روز حساب و به نفخهی سورش
علی فراتر از اِدراک ما زمینی هاست
خدا به دلبری از خلق کرده مأمورش
تَبوک را علی از دور حَل و فصلش کرد
و رومیان همه خواندنند امپراطورش
کسی که تشنه ی پندش ملائکه بودند
به چاهِ کوفه چه گفت و چه بود منظورش؟
دلی که عاشق مولاست رو نخواهد کرد
به جذبه های بهشت و کرشمهی حورش
#علی_اصغر_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مرا به شور کشید ست شهد انگورش
مذاب کرده مرا انعکاسی از نورش
حَلاوت عَسَلِ اَصل را، نجف دیدیم
شراب می چکد از دسترنج زنبورش
«شنیده ایم» کرامات عاشق لالش
«ندیده ایم» به جز روشنایی از کورش
اگر که ماه تَرَک خورد و شَمس بر میگشت
به حکم دست یدالله بود و دستورش
بپرس از دَرِ خانه، مراتب صبرش
بپرس از دَرِ خیبر، مراتب زورش
شنیدم از دو لب ذوالفقار، می فرمود:
نوای هو هوی باد صباست ماهورش
دوباره خالی ام از خویش و پُر شدم از عشق
دوباره سرخوشم از شعر های مشهورش...
«علی امام من ست و منم غلام علی»
هزار جان گرامی فدای دستورش
علی ست مظهر «لایدرکٌ و لا یُوصَفْ»
نمی توان به دو تا جمله کرد محصورش
علی ست شاخص تشخیصِ خالِص و مُخلص
قسم به روز حساب و به نفخهی سورش
علی فراتر از اِدراک ما زمینی هاست
خدا به دلبری از خلق کرده مأمورش
تَبوک را علی از دور حَل و فصلش کرد
و رومیان همه خواندنند امپراطورش
کسی که تشنه ی پندش ملائکه بودند
به چاهِ کوفه چه گفت و چه بود منظورش؟
دلی که عاشق مولاست رو نخواهد کرد
به جذبه های بهشت و کرشمهی حورش
#علی_اصغر_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مگر در آسمان داریم از خورشید بالاتر
مگر اهل یقین دارند از تردید بالاتر
مرا انداخت پشت گوش، مثل پیچ موهایش
مگر عاشق کُـشان دارند از این تبعید بالاتر
به خاک پاش، زینت داده احمد شانهٔ خود را
چطور او را کند دیگر از این تمجید بالاتر
شب دفنش زیارت کرد حیدر را خودِ حیدر
ندیده عالَم عرفان از این تجرید بالاتر
شب معراج با احمد ندایی گفت که در عرش
برای دیدن مولا بفرمایید بالاتر !
علی را دید در آیینه وقتی که خدا خود را
ندیدم در همه ادیان از این توحید بالاتر
خدا الله، او بنده؛ ولی حرفم دقیق اینجاست
مگر اهل یقین دارند از این تردید بالاتر
تمام حرف من از مدح مولا هست یک مصرع
مگر در آسمان داریم از خورشید بالاتر
#علیرضا_رشادتی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مگر در آسمان داریم از خورشید بالاتر
مگر اهل یقین دارند از تردید بالاتر
مرا انداخت پشت گوش، مثل پیچ موهایش
مگر عاشق کُـشان دارند از این تبعید بالاتر
به خاک پاش، زینت داده احمد شانهٔ خود را
چطور او را کند دیگر از این تمجید بالاتر
شب دفنش زیارت کرد حیدر را خودِ حیدر
ندیده عالَم عرفان از این تجرید بالاتر
شب معراج با احمد ندایی گفت که در عرش
برای دیدن مولا بفرمایید بالاتر !
علی را دید در آیینه وقتی که خدا خود را
ندیدم در همه ادیان از این توحید بالاتر
خدا الله، او بنده؛ ولی حرفم دقیق اینجاست
مگر اهل یقین دارند از این تردید بالاتر
تمام حرف من از مدح مولا هست یک مصرع
مگر در آسمان داریم از خورشید بالاتر
#علیرضا_رشادتی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
قسم به حضرت الله ، خالق یکتا
قسم به خالق صحرا و خالق دریا
قسم به خالق صبح و قسم به خالق شب
قسم به خالق لوح و قلم ، قسم به خدا
قسم به نور و به نام هر آنچه از نور است
قسم به ارض و سماوات و کل ما فیها
قسم به نون و قلم ، فجر و تین و والزیتون
قسم به آنکه فرستاده آب و باران را
قسم به پاکی دامان انبیا سلف
قسم به حضرت موسی و حضرت عیسی
قسم به میم محمد قسم به نون نبی
قسم به نور تجلی جلوه ی طاها
که هست روزی عالم به دست شاه نجف
که هست بر همه ی مومنان علی مولا
علی خدا که نه اما خدا نماست علی
علی ست آینه دار خدای بی همتا
خدا به شکل علی در میان مردم بود
همیشه بوده خدا از رخ علی پیدا
خدا به لحن علی با نبی تکلم کرد
در آن میانه ی معراج ، لیله الاسرا
علیست آنکه به دوش نبی گرفته مکان
علی ست آنکه غدیر از دمش گرفته بها
علی ست آنکه به یمنش گدا ، سلیمان شد
علی ست آنکه بقا می دهد به آب بقا
طواف کعبه چه حاصل اگر بدون علیست
علیست کعبه ی کعبه علیست قبله نما
علی ست آنکه خدا را به چشم می بیند
علیست محشر محشر به صبح روز جزا
به کوری همه ی دشمنان آل الله
بود ز روز ازل پرچم علی بالا
هر آنکه حاجت خود از علی طلب کرده
روا شده ست به دستان حضرت زهرا
غبار کوی علی باش تا شوی خورشید
غلام کوی علی باش تا شوی آقا
#ناصر_شهریاری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
قسم به حضرت الله ، خالق یکتا
قسم به خالق صحرا و خالق دریا
قسم به خالق صبح و قسم به خالق شب
قسم به خالق لوح و قلم ، قسم به خدا
قسم به نور و به نام هر آنچه از نور است
قسم به ارض و سماوات و کل ما فیها
قسم به نون و قلم ، فجر و تین و والزیتون
قسم به آنکه فرستاده آب و باران را
قسم به پاکی دامان انبیا سلف
قسم به حضرت موسی و حضرت عیسی
قسم به میم محمد قسم به نون نبی
قسم به نور تجلی جلوه ی طاها
که هست روزی عالم به دست شاه نجف
که هست بر همه ی مومنان علی مولا
علی خدا که نه اما خدا نماست علی
علی ست آینه دار خدای بی همتا
خدا به شکل علی در میان مردم بود
همیشه بوده خدا از رخ علی پیدا
خدا به لحن علی با نبی تکلم کرد
در آن میانه ی معراج ، لیله الاسرا
علیست آنکه به دوش نبی گرفته مکان
علی ست آنکه غدیر از دمش گرفته بها
علی ست آنکه به یمنش گدا ، سلیمان شد
علی ست آنکه بقا می دهد به آب بقا
طواف کعبه چه حاصل اگر بدون علیست
علیست کعبه ی کعبه علیست قبله نما
علی ست آنکه خدا را به چشم می بیند
علیست محشر محشر به صبح روز جزا
به کوری همه ی دشمنان آل الله
بود ز روز ازل پرچم علی بالا
هر آنکه حاجت خود از علی طلب کرده
روا شده ست به دستان حضرت زهرا
غبار کوی علی باش تا شوی خورشید
غلام کوی علی باش تا شوی آقا
#ناصر_شهریاری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مدح
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم
دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم
گریزم از دل این شهر آنجا که علی باشد
همانجایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد
همانجایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده
همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده
همانجایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش
همانجا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش
روم آنجا که جبرائیل باشد مست ایوانش
چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش
اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم
قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم
علی را دوست می دارم که او دست خداوند است
به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است
علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد
فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد
زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم
علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم
فضیلتهای حیدر را خداوند جلی داند
که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند
علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر
کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر
علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده
به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده
چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد
که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد
به غیر از مرتضا که هست نامی تر ز نامی ها
کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها
برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد
کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد
نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت
عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت
به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده
و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده
بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم
به جز حیدر امیرالمومنینی نیست ای مردم
همیشه مرتضا حق است ، غیر از او بود باطل
که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل
در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر
محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر
نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد
که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد
گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر
چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر
#ناصر_شهریاری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم
دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم
گریزم از دل این شهر آنجا که علی باشد
همانجایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد
همانجایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده
همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده
همانجایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش
همانجا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش
روم آنجا که جبرائیل باشد مست ایوانش
چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش
اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم
قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم
علی را دوست می دارم که او دست خداوند است
به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است
علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد
فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد
زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم
علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم
فضیلتهای حیدر را خداوند جلی داند
که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند
علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر
کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر
علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده
به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده
چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد
که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد
به غیر از مرتضا که هست نامی تر ز نامی ها
کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها
برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد
کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد
نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت
عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت
به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده
و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده
بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم
به جز حیدر امیرالمومنینی نیست ای مردم
همیشه مرتضا حق است ، غیر از او بود باطل
که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل
در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر
محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر
نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد
که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد
گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر
چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر
#ناصر_شهریاری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مایی که گشته ایم پریشانش این چنین
باید شویم خیره بر ایوانش این چنین
بیرون زده است خوشه ی انگور از ضریح
او رزق می دهد به فقیرانش این چنین
ما قصد کرده ایم که خاک رهش شویم
گر دست می بریم به دامانش این چنین
باید هر آن چه هست به قربان او شود
وقتی که گشت فاطمه قربانش این چنین
راهی به غیر راه علی مستقیم نیست
آری خدا نوشته به قرآنش این چنین
غیر از شب ولادت او کعبه هیچ گاه
پاره نبوده است گریبانش این چنین
#شهریار_سنجری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
مایی که گشته ایم پریشانش این چنین
باید شویم خیره بر ایوانش این چنین
بیرون زده است خوشه ی انگور از ضریح
او رزق می دهد به فقیرانش این چنین
ما قصد کرده ایم که خاک رهش شویم
گر دست می بریم به دامانش این چنین
باید هر آن چه هست به قربان او شود
وقتی که گشت فاطمه قربانش این چنین
راهی به غیر راه علی مستقیم نیست
آری خدا نوشته به قرآنش این چنین
غیر از شب ولادت او کعبه هیچ گاه
پاره نبوده است گریبانش این چنین
#شهریار_سنجری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110