#دلتنگ_محرم💔
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
خانهخراب عشقم و سربار زینبم
در به درِ مجالس سالار زینبم
این نعرهها و عربدهها بیدلیل نیست
یک گوشه از شلوغی بازار زینبم
هر کس به بیرق و علمش چپ نگاه کرد
با خشم من طرف شده، مختار زینبم
آتش بکش به دار بزن جا نمیزنم
جانم فداش میثم تمار زینبم
از زخمهای گوشه ابروی من نپرس
مجروح داغ دلبر و بیمار زینبم
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
خانهخراب عشقم و سربار زینبم
در به درِ مجالس سالار زینبم
این نعرهها و عربدهها بیدلیل نیست
یک گوشه از شلوغی بازار زینبم
هر کس به بیرق و علمش چپ نگاه کرد
با خشم من طرف شده، مختار زینبم
آتش بکش به دار بزن جا نمیزنم
جانم فداش میثم تمار زینبم
از زخمهای گوشه ابروی من نپرس
مجروح داغ دلبر و بیمار زینبم
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#دوشنبههای_حسنی💚
گذرم بر در میخانه ی مهتاب افتاد
در سرم عطر خوش سیب و میِ ناب افتاد
تا که دیدم همگان ذکر "حسن" می گویند
باز هم مثل همیشه دهنم آب افتاد
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
گذرم بر در میخانه ی مهتاب افتاد
در سرم عطر خوش سیب و میِ ناب افتاد
تا که دیدم همگان ذکر "حسن" می گویند
باز هم مثل همیشه دهنم آب افتاد
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امان_از_دل_زینب💔
وقت تاراج حرم، کار به جنجال کشید
خاک عالم به سرم! کار به خلخال کشید😭
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
وقت تاراج حرم، کار به جنجال کشید
خاک عالم به سرم! کار به خلخال کشید😭
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#اربابـــــــ💔
جای عزیز فاطمه كنج تنور نیست...
مطبخ محل شأن نزول زبور نیست!
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
جای عزیز فاطمه كنج تنور نیست...
مطبخ محل شأن نزول زبور نیست!
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
#مست_مولا گنجایش دیگری ندارد دل من... همچون قدح شَــــــ🍷ــــــراب ، لبریز توام.... #شفیعی_کدکنی #مـــــــــــــــےکده 🍇 @Aliabotorab110
آخر دعای اهل نظر مستجاب شد
آخر جناب شیخ ز مسجد جواب شد
زاهد گریخت، در وطنم انقلاب شد
انگورهای ری همه وقف شراب شد..
"این جام را به نیت مختار می خوریم"
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
آخر جناب شیخ ز مسجد جواب شد
زاهد گریخت، در وطنم انقلاب شد
انگورهای ری همه وقف شراب شد..
"این جام را به نیت مختار می خوریم"
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_ع
با دیدن #جمال_زلیخا_کُش_شما
یوسف شناس ها همه دیوانه می شوند
شانه به شانه، شاه وگدا در سرایتان
مهمانِ سفره های کریمانه می شوند
شبها به عشقِ باده ی نابت، شیوخ شهر
شاگردهایِ حوزه ی میخانه می شوند
عمری کتاب تزکیه تدریس کرده ای
/در شهر طوس میکده تاسیس کرده ای/
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
با دیدن #جمال_زلیخا_کُش_شما
یوسف شناس ها همه دیوانه می شوند
شانه به شانه، شاه وگدا در سرایتان
مهمانِ سفره های کریمانه می شوند
شبها به عشقِ باده ی نابت، شیوخ شهر
شاگردهایِ حوزه ی میخانه می شوند
عمری کتاب تزکیه تدریس کرده ای
/در شهر طوس میکده تاسیس کرده ای/
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می داد
برای عرض ارادت خودی نشان می داد
ستاره های درخشان خوشه ی پروین
کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین
شمیم قدسی او در مدینه پیچیده
بهار آمده بلبل به غنچه خندیده
چکاوکان به در باغ ریسه می بندند
شکوفه ها همه دیوانه وار می خندند
نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد
مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد
نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد
بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد
صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود
تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود
ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد
و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد
ستاره گفت به خورشید: بی خبر ؛ساده
خدا به فاطمه خورشید دیگری داده
زمان سیطره و سلطه گشته طی خورشید
شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید
حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست
طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست
بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین
بیا زمین به تماشای دخترک بنشین
بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی
شدند خادمه اش حوریان افلاکی
نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد
اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد
هوار می زد و میگفت: وه چه نوری داشت
شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت
بدون شبه و شک از قبیله ی نور است
میان هاله ی انوار خویش مستور است
وقار و نور جبینش به مصطفی رفته
ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته
چه کودکیست! که خود اشهدین می گوید
و گاه خنده کنان یا حسین می گوید
چه کودکیست! که گوید ثنای رب جلی
دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی
#وحید_قاسمی
#مــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
نسیم؛ پرده ی گهواره را تکان می داد
برای عرض ارادت خودی نشان می داد
ستاره های درخشان خوشه ی پروین
کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین
شمیم قدسی او در مدینه پیچیده
بهار آمده بلبل به غنچه خندیده
چکاوکان به در باغ ریسه می بندند
شکوفه ها همه دیوانه وار می خندند
نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد
مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد
نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد
بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد
صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود
تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود
ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد
و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد
ستاره گفت به خورشید: بی خبر ؛ساده
خدا به فاطمه خورشید دیگری داده
زمان سیطره و سلطه گشته طی خورشید
شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید
حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست
طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست
بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین
بیا زمین به تماشای دخترک بنشین
بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی
شدند خادمه اش حوریان افلاکی
نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد
اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد
هوار می زد و میگفت: وه چه نوری داشت
شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت
بدون شبه و شک از قبیله ی نور است
میان هاله ی انوار خویش مستور است
وقار و نور جبینش به مصطفی رفته
ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته
چه کودکیست! که خود اشهدین می گوید
و گاه خنده کنان یا حسین می گوید
چه کودکیست! که گوید ثنای رب جلی
دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی
#وحید_قاسمی
#مــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند فاطمه چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
#وحید_قاسمی
#مـــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شهادت
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند فاطمه چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
#وحید_قاسمی
#مـــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_علیه_السلام
سخن پیر طریقت، سخنی واهی نیست
غیر از این راه سعادت، به خدا راهی نیست
چشم بر سلطنت و مِکنت عالم بستم!
نوکری درِ این خانه کم از شاهی نیست
پدرم عاشق و من عاشق و فردا پسرم
عشق در طایفه ی ما که هر از گاهی نیست
نام پاک تو کجا !؟ این لبِ ناپاک کجا !؟
کم حسن گفتم اگر ، از سرِ کوتاهی نیست
خواستم ماه بگویم به تو دیدم شِرک است
به خداوند قسم ! ماه به این ماهی نیست
همه جا جار زدم : عبد توام ربِ کرم
تا نگویند در عالم "حسن اللهی" نیست
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
سخن پیر طریقت، سخنی واهی نیست
غیر از این راه سعادت، به خدا راهی نیست
چشم بر سلطنت و مِکنت عالم بستم!
نوکری درِ این خانه کم از شاهی نیست
پدرم عاشق و من عاشق و فردا پسرم
عشق در طایفه ی ما که هر از گاهی نیست
نام پاک تو کجا !؟ این لبِ ناپاک کجا !؟
کم حسن گفتم اگر ، از سرِ کوتاهی نیست
خواستم ماه بگویم به تو دیدم شِرک است
به خداوند قسم ! ماه به این ماهی نیست
همه جا جار زدم : عبد توام ربِ کرم
تا نگویند در عالم "حسن اللهی" نیست
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
ترسم این نیست سفیر تو سر دار رود!
ترسم این است رقیه سر بازار رود
کوهی از سنگ، سر بام ببینی چه کنم !؟
دخترت را ملاعام ببینی چه کنم !؟
ترسم این است به دل کینه تلنبار کنند
خواهرت را دم دروازه گرفتار کنند
با دلی خون شده اش بعد ببینی چه کنم !؟
هم کلام پسر سعد ببینی چه کنم !؟
راضی ام از تن من جامه به غارت ببرند
راضی ام دختر من را به اسارت ببرند
راضی ام طعنه به من عالم و آدم بزند
راضی ام حرمله با تیر به چشمم بزند
در عوض، مجلس اغیار نیاید زینب
بین انظار به اجبار نیاید زینب
من خجالت زده ام بابت فردا ، ای داد
جگرم سوخت جگر گوشه ی زهرا ، ای داد
جگرم سوخت جگر گوشه ی زهرا برگرد
بابت کشتن تو آمده فتوا ، برگرد
چه بلاها که سر نامه برت آوردند !؟
یادم آمد چه به روز پدرت آوردند
من نوشتم که بیایی، همه تقصیر من است
تشنگی پسر فاطمه تقصیر من است
مادرت فاطمه گیرم که مرا هم بخشید
من خودم را سر آن نامه نخواهم بخشید
چه بگویم !؟ که در این بغض سخن می ماند
تن عریان تو بی غسل و کفن می ماند
وای از این داغ ! نگفته کمرم می شکند !
حرمت محترم اهل حرم می شکند
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
ترسم این نیست سفیر تو سر دار رود!
ترسم این است رقیه سر بازار رود
کوهی از سنگ، سر بام ببینی چه کنم !؟
دخترت را ملاعام ببینی چه کنم !؟
ترسم این است به دل کینه تلنبار کنند
خواهرت را دم دروازه گرفتار کنند
با دلی خون شده اش بعد ببینی چه کنم !؟
هم کلام پسر سعد ببینی چه کنم !؟
راضی ام از تن من جامه به غارت ببرند
راضی ام دختر من را به اسارت ببرند
راضی ام طعنه به من عالم و آدم بزند
راضی ام حرمله با تیر به چشمم بزند
در عوض، مجلس اغیار نیاید زینب
بین انظار به اجبار نیاید زینب
من خجالت زده ام بابت فردا ، ای داد
جگرم سوخت جگر گوشه ی زهرا ، ای داد
جگرم سوخت جگر گوشه ی زهرا برگرد
بابت کشتن تو آمده فتوا ، برگرد
چه بلاها که سر نامه برت آوردند !؟
یادم آمد چه به روز پدرت آوردند
من نوشتم که بیایی، همه تقصیر من است
تشنگی پسر فاطمه تقصیر من است
مادرت فاطمه گیرم که مرا هم بخشید
من خودم را سر آن نامه نخواهم بخشید
چه بگویم !؟ که در این بغض سخن می ماند
تن عریان تو بی غسل و کفن می ماند
وای از این داغ ! نگفته کمرم می شکند !
حرمت محترم اهل حرم می شکند
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_قاسم_ع
چه جوری آروم بشینم توو حرم !
ببینم غصه مکرر می خوری
بچه هام اگر برن فدات بشن
جاش دو تا نیزه تو کمتر می خوری
کافیه رخصت میدونم بدی
میرم از خیمه با ذوالفقار میام
نمی خواد فکر دل منُ کنی
به خدا با داغ شون کنار میام
صبر زینبُ تو دستکم نگیر
قبل از این سه داغ دیگه هم دیدم
داغ زهرا و علی، داغ حسن
یه تنه قدر یه دنیا غم دیدم
قول میدم اگر برن، پیشت دیگه
با چشای غرق بارون نمیام
شهیدامو وقتی بر می گردونی
از توی خیمه ها بیرون نمیام
نمی خوام منُ دم غروب که شد
زار و حیرون توی مقتل ببینن
نمی خوام با دستای بسته سه روز
پشت دروازه معطل ببینن
نمی خوام باشن بفهمن توو دلم
غم تنهایی چه گسترده میشه
نمی خوام که ببینن مادرشون
سوار محمل بی پرده میشه
نمی خوام باشن توو کوفه ببینن
که به جوون من چه دردی افتاده
توی شهر پدری، ناموسشون
چه جوری به کوچه گردی افتاده
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_قاسم_ع
چه جوری آروم بشینم توو حرم !
ببینم غصه مکرر می خوری
بچه هام اگر برن فدات بشن
جاش دو تا نیزه تو کمتر می خوری
کافیه رخصت میدونم بدی
میرم از خیمه با ذوالفقار میام
نمی خواد فکر دل منُ کنی
به خدا با داغ شون کنار میام
صبر زینبُ تو دستکم نگیر
قبل از این سه داغ دیگه هم دیدم
داغ زهرا و علی، داغ حسن
یه تنه قدر یه دنیا غم دیدم
قول میدم اگر برن، پیشت دیگه
با چشای غرق بارون نمیام
شهیدامو وقتی بر می گردونی
از توی خیمه ها بیرون نمیام
نمی خوام منُ دم غروب که شد
زار و حیرون توی مقتل ببینن
نمی خوام با دستای بسته سه روز
پشت دروازه معطل ببینن
نمی خوام باشن بفهمن توو دلم
غم تنهایی چه گسترده میشه
نمی خوام که ببینن مادرشون
سوار محمل بی پرده میشه
نمی خوام باشن توو کوفه ببینن
که به جوون من چه دردی افتاده
توی شهر پدری، ناموسشون
چه جوری به کوچه گردی افتاده
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شب_ششم
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
آسمان خیره به ناخوانده ترین مهمان بود
لشکری منتظر جشن حنابندان بود
گذر صاعقه بر شاخه ی شمشاد افتاد
اضطرابی به دلِ مادر داماد افتاد
ماه داماد حرم، درد به جانش می ریخت
اشک از چشمِ عروس نگرانش می ریخت
کوفه با زخمِ زبان گفت مبارک بادش!
عاقبت ارث پدر را به پسر پس دادش
عمه اش خواست النگو بدهد، طوفان شد
سفره عقد لگدکوبِ سُم اسبان شد
تازه داماد حرم، پیرهنی خاکی داشت
بهتر این است بگویم کفنی خاکی داشت
نعل ها سرمه کشیدند و حنایش بستند
گوشه ای با عجله، حجله برایش بستند
جای سالم به تنش، زخم نیابد، ای وای!
نیزه ای خواست سرش قند بسابَد، ای وای!
تیغ ها رقص کنان جام عسل آوردند
زهر تلخی به تلافیِ جمل آوردند
کینه ها داشت به دل از پدرش آن لشکر
نُقل سنگ از همه سو ریخت سرش آن لشکر
دشنه ها دیر رسیدند حنابندانش
کِل کشیدند کنار بدن بی جانش
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
آسمان خیره به ناخوانده ترین مهمان بود
لشکری منتظر جشن حنابندان بود
گذر صاعقه بر شاخه ی شمشاد افتاد
اضطرابی به دلِ مادر داماد افتاد
ماه داماد حرم، درد به جانش می ریخت
اشک از چشمِ عروس نگرانش می ریخت
کوفه با زخمِ زبان گفت مبارک بادش!
عاقبت ارث پدر را به پسر پس دادش
عمه اش خواست النگو بدهد، طوفان شد
سفره عقد لگدکوبِ سُم اسبان شد
تازه داماد حرم، پیرهنی خاکی داشت
بهتر این است بگویم کفنی خاکی داشت
نعل ها سرمه کشیدند و حنایش بستند
گوشه ای با عجله، حجله برایش بستند
جای سالم به تنش، زخم نیابد، ای وای!
نیزه ای خواست سرش قند بسابَد، ای وای!
تیغ ها رقص کنان جام عسل آوردند
زهر تلخی به تلافیِ جمل آوردند
کینه ها داشت به دل از پدرش آن لشکر
نُقل سنگ از همه سو ریخت سرش آن لشکر
دشنه ها دیر رسیدند حنابندانش
کِل کشیدند کنار بدن بی جانش
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
اولین ضربه کربلا لرزید
سرِ گودال مادری افتاد
از حرم یک نگاه پُر خواهش
به لب کُند خنجری افتاد
دومین ضربه شمر هم لرزید!
چکمه اش بر گلو ترحم کرد
ناله ی یا بُنیه ای آمد
خنجری دست و پای خود گم کرد
سومین ضربه غنچه ای پژمرد
لاله در چنگ خاروخس افتاد
سینه ای غرق زخم بود اما
خنجری کُند از نفس افتاد
چارمین ضربه ، پنجمین ضربه
وضع حنجر وخیم تر می شد
ششمین ضربه ، هفتمین ضربه
فاطمه داشت بی پسر می شد
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید
درد بر استخوان مماس افتاد
نهمین ضربه خنجر کهنه
پشتِ گردن به التماس افتاد !
دهمین ضربه کاسه ی صبرِ
لشکری رفته رفته سر می رفت
زودتر از سر بریده به شام
قاصدی داشت خوش خبر می رفت
نوبت ضربه ای عجیب رسید!
یازده بار آسمان غش کرد
حرمله سمت خیمه ها می رفت
در حرم معجری جوان غش کرد
وای از ضربه ی دوازدهم !
ضربه ای که سنان پسندتر است
شمر با دست های لرزان گفت:
چه کسی نیزه اش بلندتر است ؟
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#گودال
اولین ضربه کربلا لرزید
سرِ گودال مادری افتاد
از حرم یک نگاه پُر خواهش
به لب کُند خنجری افتاد
دومین ضربه شمر هم لرزید!
چکمه اش بر گلو ترحم کرد
ناله ی یا بُنیه ای آمد
خنجری دست و پای خود گم کرد
سومین ضربه غنچه ای پژمرد
لاله در چنگ خاروخس افتاد
سینه ای غرق زخم بود اما
خنجری کُند از نفس افتاد
چارمین ضربه ، پنجمین ضربه
وضع حنجر وخیم تر می شد
ششمین ضربه ، هفتمین ضربه
فاطمه داشت بی پسر می شد
هشتمین ضربه کعبه هم لرزید
درد بر استخوان مماس افتاد
نهمین ضربه خنجر کهنه
پشتِ گردن به التماس افتاد !
دهمین ضربه کاسه ی صبرِ
لشکری رفته رفته سر می رفت
زودتر از سر بریده به شام
قاصدی داشت خوش خبر می رفت
نوبت ضربه ای عجیب رسید!
یازده بار آسمان غش کرد
حرمله سمت خیمه ها می رفت
در حرم معجری جوان غش کرد
وای از ضربه ی دوازدهم !
ضربه ای که سنان پسندتر است
شمر با دست های لرزان گفت:
چه کسی نیزه اش بلندتر است ؟
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
کاش می مُردم و نمی دیدم روی نی ! طفل شیرخواره ی غرق خوابتو حرمله نمک رو زخمام می پاشید با همون کمون می زد رُبابتو
خیلی حظ می بردش از غربت مون ! شمریه واسه خودش، پستِ سنان وقتی خولی از زدن خسته می شد تازیانه شو می داد دستِ سنان
نگم از ناقه ی بی جهازمون ! دردسرهاش که یکی دو تا نبود کاش غریبه ها به من سنگ می زدن توی کوفه غیرِ آشنا نبود
کار دنیا رو ببین ! که قاتلت سرِ ظهری واسه ما اذون می داد روزگارو باش ! کسی مثلِ شبث به عروسش ، رُبابو نشون می داد !
خنده های دلقک بزم شراب عاقبت سکوت لبهاتو شکست معجر بلند دختر یزید غرور رقیه ساداتو شکست
#شام
#اسارت
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
کاش می مُردم و نمی دیدم روی نی ! طفل شیرخواره ی غرق خوابتو حرمله نمک رو زخمام می پاشید با همون کمون می زد رُبابتو
خیلی حظ می بردش از غربت مون ! شمریه واسه خودش، پستِ سنان وقتی خولی از زدن خسته می شد تازیانه شو می داد دستِ سنان
نگم از ناقه ی بی جهازمون ! دردسرهاش که یکی دو تا نبود کاش غریبه ها به من سنگ می زدن توی کوفه غیرِ آشنا نبود
کار دنیا رو ببین ! که قاتلت سرِ ظهری واسه ما اذون می داد روزگارو باش ! کسی مثلِ شبث به عروسش ، رُبابو نشون می داد !
خنده های دلقک بزم شراب عاقبت سکوت لبهاتو شکست معجر بلند دختر یزید غرور رقیه ساداتو شکست
#شام
#اسارت
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
با لب پیمانه اش بستیم پیمانی درست
دست و پا کردیم در میخانه ایمانی درست
پای انگور ضریحش دردمان از یاد رفت
نیست درمانی به غیر از باده درمانی درست
او یداله است او بالاترین دست هاست
شیعه کارش در قیامت می شود آنی درست
در جواب پرسش اینکه علی آیا خداست؟
آن قدر دانم که می دانی نمی دانی درست!
بی امیرالمومنین راه مسلمانی خطا
با امیرالمومنین رسم مسلمانی درست
لقمه بی شبهه عالم سر این سفره است
از تنور خانه مولا طلب نانی درست
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
با لب پیمانه اش بستیم پیمانی درست
دست و پا کردیم در میخانه ایمانی درست
پای انگور ضریحش دردمان از یاد رفت
نیست درمانی به غیر از باده درمانی درست
او یداله است او بالاترین دست هاست
شیعه کارش در قیامت می شود آنی درست
در جواب پرسش اینکه علی آیا خداست؟
آن قدر دانم که می دانی نمی دانی درست!
بی امیرالمومنین راه مسلمانی خطا
با امیرالمومنین رسم مسلمانی درست
لقمه بی شبهه عالم سر این سفره است
از تنور خانه مولا طلب نانی درست
#وحید_قاسمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110