یه روزایی پر شور و شعفم
یه روزم خستهم و دور از هدفم
ولی هر کی منو دیده میدونه
من تو هر حالی هلاک نجفم...
#میثم_کاوسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
یه روزم خستهم و دور از هدفم
ولی هر کی منو دیده میدونه
من تو هر حالی هلاک نجفم...
#میثم_کاوسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
فراتر است از ادراک ما حیای عقیله
که آفریده چنین شیر زن،خدای عقیله
از ابتدای جهان،عقل در مقام تعلّم
زده دو زانوی خود را به پیش پای عقیله
از آن زمان که شنیدیم نام نامی او را
بریده ایم دل از خلق ما سوای عقیله
آهای کوفه، به نان و رطب نیاز ندارد
که اوست دختر شاه و تویی گدای عقیله
به زیر پرچم زینب نشسته اند خلایق
ملائکند به دور و بر سرای عقیله
فقط نه خلق زمین روضه خوان او شده باشد
که عرشیان همه هستند هم نوای عقیله
هزار سر به فدای سر برادر زینب
هزار جان گرامی شود فدای عقیله
#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
فراتر است از ادراک ما حیای عقیله
که آفریده چنین شیر زن،خدای عقیله
از ابتدای جهان،عقل در مقام تعلّم
زده دو زانوی خود را به پیش پای عقیله
از آن زمان که شنیدیم نام نامی او را
بریده ایم دل از خلق ما سوای عقیله
آهای کوفه، به نان و رطب نیاز ندارد
که اوست دختر شاه و تویی گدای عقیله
به زیر پرچم زینب نشسته اند خلایق
ملائکند به دور و بر سرای عقیله
فقط نه خلق زمین روضه خوان او شده باشد
که عرشیان همه هستند هم نوای عقیله
هزار سر به فدای سر برادر زینب
هزار جان گرامی شود فدای عقیله
#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
می آید از پس پرده دوباره دلبری اکنون
می آید دلبر اما در لباس خواهری اکنون
می آید خواهری که می برد دل از برادرها
اسیر طرز لبخندش نگاه مادری اکنون
شمیم کوثری دارد به مریم برتری دارد
خدا ارزانی اش کرده مقام سروری اکنون
دوباره پشت مرحب مثل درب قلعه می لرزد
که دارد می رسد از نسل حیدر حیدری اکنون
هوادار علی امد پرستار علی امد
و حق مادری دارد به بابا دختری اکنون
یقینا جعفر از خوشحالی امشب پر در اورده
که از لطف خدا دارد عروس محشری اکنون
یکی از آیه های سجده دار خانه ی زهراست
که از رحمت نگاهش می کند روشنگری اکنون
دوباره با نگاه نافذ و گیرای خود ما را
مسلمان می کند با شیوه ی پیغمبری اکنون
دهم مژده تمامی گنهکاران عالم را
که از باغ بهشت آید شفیع دیگری اکنون
شبیه مادرش او هم شفیع روز وانفساست
تمام عمر ذکرم "اشفعی لی زینب کبری" ست
می آید فاطمه قنداقه ای را در بغل دارد
چنان خورشید تابانی که در دامن زحل دارد
بپرس از لذت مادر شدن از حضرت زهرا
ببین ام ابیها ذکر احلی من عسل دارد
نباشد دختری همواره بابایی تر از زینب
عجب مصداق پر اوازه ای ضرب المثل دارد
مبادا خواهری آشفته باشد تا برادر هست
برای گریه ی زینب حسینش راه حل دارد
سواران نه گلوبند شترها محو فریادش
جگر دارد همان اندازه که شیر جمل دارد
زمین از عطر او خوشبوست زمان مخلوق این بانوست
ابد از اوست این بانو که دستی در ازل دارد
بگیرد آه زینب روز محشر دامن او را
هر ان کس دشمنی با بیرق و سنج و کتل دارد
جهانی بر سلیم و او به زینب زینبش نازد
هر ان کس زینبی شد شهره در بین الملل دارد
برای مدح او گفتن قلم گنگ و زبان الکن
در این وادی چه بیت جالبی شیخ اجل دارد
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
کمک می خواستم از غیب دستان فواد آمد
گرفت از لطف دستم را و این مصرع به یاد آمد
"شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت "
نویدش تا زمین بر شانه های ابر و باد آمد
هزاران فرسخ از مشی و مرام زینبی دور است
بر این ابیات رخت شعر آئینی گشاد آمد
کمی سردرگمم اما همین اندازه می گویم
که بر زهرا مرید آمد که بر مریم مراد آمد
میان سینه اش دارد نهان علم لدنّی را
معلمه نمی خواهد عقیله با سواد آمد
مدال سبز کوثر زادگی دارد به گردن او
الا یااهل العالم زینب زهرا نژاد امد
به امضای علی با دست خط حضرت زهرا
برای عمه ی سادات حکم اجتهاد امد
حیاتش اوج سربازی مرامش مغنیه سازی ست
بسیجی وار پس باید نوشت اُمُّ الجهاد امد
گدایی کردم و دیدم به کم دستش نمی گیرد
چنان بخشید از لطفش که در آخر زیاد آمد
زیارت میکنم در رحلت زینب ؛ حسینش را
نپرس از علتش از من که در زادالمعاد آمد
کسی جز او حریف سیلی و شلاق و زندان نیست
برای شرح کاف و ها و یا و عین و صاد آمد
بدوزم بر کراماتش دو چشمی را که تر کردم
شب جشن است و من از روضه اش صرف نظر کردم
مصابیح الدجی زینب و اعلام التقی زینب
تویی حصن حصین زینب تویی کهف الوری زینب
نبی سیرت نبی صولت نبی طینت نبی شوکت
سلام ما به تو ذریه ی بدرالدجی زینب
نبودی در کنار پنج تن زیر عبا اما
یقینا ذکر خیرت بود در زیر کسا زینب
علی را می شناسد شیعه با زِین اَب اش حالا
علی را بعد از این باید صدایش زد ابازینب
به یحیی مازنی همسایه ات هم نیز ثابت شد
خداوند عفافی و خداوند حیا زینب
به وقت نافله هر شب دعاگوی حسینش هست
چه غم دارد حسین بن علی در فتنه با زینب
غروب روز عاشورا ز خیمه تا لب گودال
علی الظاهر خودت بودی امام کربلا زینب
دو تا از دستبوسانت علی اکبر و قاسم
برادرزاده هایت را تو هستی مقتدا زینب
خداقوت بگو امشب فدایی های راهت را
به جان مادرت امشب بیا در جشن ما زینب
وصیت می کنم در بین روضه بچه هایم را
که بردارند تابوت مرا با ذکر یا زینب
به لطف زینب کبری همه با آبرو هستیم
حسینی بودن خود را همه مدیون او هستیم
#علیرضا_خاکساری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
می آید از پس پرده دوباره دلبری اکنون
می آید دلبر اما در لباس خواهری اکنون
می آید خواهری که می برد دل از برادرها
اسیر طرز لبخندش نگاه مادری اکنون
شمیم کوثری دارد به مریم برتری دارد
خدا ارزانی اش کرده مقام سروری اکنون
دوباره پشت مرحب مثل درب قلعه می لرزد
که دارد می رسد از نسل حیدر حیدری اکنون
هوادار علی امد پرستار علی امد
و حق مادری دارد به بابا دختری اکنون
یقینا جعفر از خوشحالی امشب پر در اورده
که از لطف خدا دارد عروس محشری اکنون
یکی از آیه های سجده دار خانه ی زهراست
که از رحمت نگاهش می کند روشنگری اکنون
دوباره با نگاه نافذ و گیرای خود ما را
مسلمان می کند با شیوه ی پیغمبری اکنون
دهم مژده تمامی گنهکاران عالم را
که از باغ بهشت آید شفیع دیگری اکنون
شبیه مادرش او هم شفیع روز وانفساست
تمام عمر ذکرم "اشفعی لی زینب کبری" ست
می آید فاطمه قنداقه ای را در بغل دارد
چنان خورشید تابانی که در دامن زحل دارد
بپرس از لذت مادر شدن از حضرت زهرا
ببین ام ابیها ذکر احلی من عسل دارد
نباشد دختری همواره بابایی تر از زینب
عجب مصداق پر اوازه ای ضرب المثل دارد
مبادا خواهری آشفته باشد تا برادر هست
برای گریه ی زینب حسینش راه حل دارد
سواران نه گلوبند شترها محو فریادش
جگر دارد همان اندازه که شیر جمل دارد
زمین از عطر او خوشبوست زمان مخلوق این بانوست
ابد از اوست این بانو که دستی در ازل دارد
بگیرد آه زینب روز محشر دامن او را
هر ان کس دشمنی با بیرق و سنج و کتل دارد
جهانی بر سلیم و او به زینب زینبش نازد
هر ان کس زینبی شد شهره در بین الملل دارد
برای مدح او گفتن قلم گنگ و زبان الکن
در این وادی چه بیت جالبی شیخ اجل دارد
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی
کمک می خواستم از غیب دستان فواد آمد
گرفت از لطف دستم را و این مصرع به یاد آمد
"شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت "
نویدش تا زمین بر شانه های ابر و باد آمد
هزاران فرسخ از مشی و مرام زینبی دور است
بر این ابیات رخت شعر آئینی گشاد آمد
کمی سردرگمم اما همین اندازه می گویم
که بر زهرا مرید آمد که بر مریم مراد آمد
میان سینه اش دارد نهان علم لدنّی را
معلمه نمی خواهد عقیله با سواد آمد
مدال سبز کوثر زادگی دارد به گردن او
الا یااهل العالم زینب زهرا نژاد امد
به امضای علی با دست خط حضرت زهرا
برای عمه ی سادات حکم اجتهاد امد
حیاتش اوج سربازی مرامش مغنیه سازی ست
بسیجی وار پس باید نوشت اُمُّ الجهاد امد
گدایی کردم و دیدم به کم دستش نمی گیرد
چنان بخشید از لطفش که در آخر زیاد آمد
زیارت میکنم در رحلت زینب ؛ حسینش را
نپرس از علتش از من که در زادالمعاد آمد
کسی جز او حریف سیلی و شلاق و زندان نیست
برای شرح کاف و ها و یا و عین و صاد آمد
بدوزم بر کراماتش دو چشمی را که تر کردم
شب جشن است و من از روضه اش صرف نظر کردم
مصابیح الدجی زینب و اعلام التقی زینب
تویی حصن حصین زینب تویی کهف الوری زینب
نبی سیرت نبی صولت نبی طینت نبی شوکت
سلام ما به تو ذریه ی بدرالدجی زینب
نبودی در کنار پنج تن زیر عبا اما
یقینا ذکر خیرت بود در زیر کسا زینب
علی را می شناسد شیعه با زِین اَب اش حالا
علی را بعد از این باید صدایش زد ابازینب
به یحیی مازنی همسایه ات هم نیز ثابت شد
خداوند عفافی و خداوند حیا زینب
به وقت نافله هر شب دعاگوی حسینش هست
چه غم دارد حسین بن علی در فتنه با زینب
غروب روز عاشورا ز خیمه تا لب گودال
علی الظاهر خودت بودی امام کربلا زینب
دو تا از دستبوسانت علی اکبر و قاسم
برادرزاده هایت را تو هستی مقتدا زینب
خداقوت بگو امشب فدایی های راهت را
به جان مادرت امشب بیا در جشن ما زینب
وصیت می کنم در بین روضه بچه هایم را
که بردارند تابوت مرا با ذکر یا زینب
به لطف زینب کبری همه با آبرو هستیم
حسینی بودن خود را همه مدیون او هستیم
#علیرضا_خاکساری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
گمان کن که با کعبه همسایه ای
پی حفظ چندین هزار آیه ای
و حتی اگر غرق سرمایه ای
بدان بی علی پست و بی مایه ای
خود کعبه هم می رود صبح و شام
به دیدار حیدر علیه السلام
علی نزد حق است و حق با علیست
مسیر الی الله تنها علیست
مپرس از چه ذکر لب ما علیست
عبادت همین گفتن یا علیست
اگر که خدا خواندن او بد است
بشر خواندنش کفر صد در صد است
همیشه خدا بود هم صحبتش
به محراب خم شد فقط قامتش
خدا نیز در پاسخ طاعتش
به او دختری داد شد زینتش
ندیده فلک اینچنین دختری
که بر خلق عالم کند سروری
از افلاک تا خاک پرواز کرد
برای برادر کمی ناز کرد
در آغوش او چشم را باز کرد
سپس پرده برداری از راز کرد
چنین گفت چشمش به ماه منیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
نگاهش دوای تب پنج تن
حضورش چراغ شب پنج تن
چه بنویسم از کوکب پنج تن
شده قبله ام زینب #پنج_تن
به طغیان کشانده جنون مرا
به پایش بریزید خون مرا
چه خوب است امشب خدا خواستن
طلا نه دل مبتلا خواستن
هر آنچه که خوب است را خواستن
خلاصه فقط کربلا خواستن
تمام سحر ذکر یا رب بگو
همه حاجتت را به زینب بگو
چنان مادرش عالمه زینب است
به بیت علی قائمه زینب است
به غم های او خاتمه زینب است
پس از فاطمه، فاطمه زینب است
زمان دعا نوحه دم داده ام
خدا را به زینب قسم داده ام
چو با او کسی همنشین می شود
یکی از بزرگان دین می شود
یکی مثل ام البنین می شود
که روزی قمر آفرین می شود
به ام البنین مرحمت کرده است
ابالفضل را تربیت کرده است
اباالفضل حالا هوادار اوست
اباالفضل ماه شب تار اوست
ابالفضل امروز علمدار اوست
و کار دفاع از حرم کار اوست
خوشا آنکه او انتخابش کند
فدایی زینب خطابش کند
#مهدی_اکبری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
گمان کن که با کعبه همسایه ای
پی حفظ چندین هزار آیه ای
و حتی اگر غرق سرمایه ای
بدان بی علی پست و بی مایه ای
خود کعبه هم می رود صبح و شام
به دیدار حیدر علیه السلام
علی نزد حق است و حق با علیست
مسیر الی الله تنها علیست
مپرس از چه ذکر لب ما علیست
عبادت همین گفتن یا علیست
اگر که خدا خواندن او بد است
بشر خواندنش کفر صد در صد است
همیشه خدا بود هم صحبتش
به محراب خم شد فقط قامتش
خدا نیز در پاسخ طاعتش
به او دختری داد شد زینتش
ندیده فلک اینچنین دختری
که بر خلق عالم کند سروری
از افلاک تا خاک پرواز کرد
برای برادر کمی ناز کرد
در آغوش او چشم را باز کرد
سپس پرده برداری از راز کرد
چنین گفت چشمش به ماه منیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
نگاهش دوای تب پنج تن
حضورش چراغ شب پنج تن
چه بنویسم از کوکب پنج تن
شده قبله ام زینب #پنج_تن
به طغیان کشانده جنون مرا
به پایش بریزید خون مرا
چه خوب است امشب خدا خواستن
طلا نه دل مبتلا خواستن
هر آنچه که خوب است را خواستن
خلاصه فقط کربلا خواستن
تمام سحر ذکر یا رب بگو
همه حاجتت را به زینب بگو
چنان مادرش عالمه زینب است
به بیت علی قائمه زینب است
به غم های او خاتمه زینب است
پس از فاطمه، فاطمه زینب است
زمان دعا نوحه دم داده ام
خدا را به زینب قسم داده ام
چو با او کسی همنشین می شود
یکی از بزرگان دین می شود
یکی مثل ام البنین می شود
که روزی قمر آفرین می شود
به ام البنین مرحمت کرده است
ابالفضل را تربیت کرده است
اباالفضل حالا هوادار اوست
اباالفضل ماه شب تار اوست
ابالفضل امروز علمدار اوست
و کار دفاع از حرم کار اوست
خوشا آنکه او انتخابش کند
فدایی زینب خطابش کند
#مهدی_اکبری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
قدومت نور باران کرده بانو وسعت شب را
به تحسین تو وا کردند اهل آسمان لب را
شدی آئینه ای از جلوه های حیدر و کوثر
خدا رو کرد در شان مقامت نام زینب را
حسین آرام جانت بود و لبخندت در آغوشش
ادا کرده است در روز ولادت حق مطلب را
به دنیا آمدی بانو که بر دوش تو بگذارند
به حکم صبر و نطق باشکوهت حفظ مکتب را
کنار لولو و مرجان،تو را کم داشت این دنیا
خدا در خانه ی شمس و قمر آورد کوکب را
#محمدجواد_منوچهری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
قدومت نور باران کرده بانو وسعت شب را
به تحسین تو وا کردند اهل آسمان لب را
شدی آئینه ای از جلوه های حیدر و کوثر
خدا رو کرد در شان مقامت نام زینب را
حسین آرام جانت بود و لبخندت در آغوشش
ادا کرده است در روز ولادت حق مطلب را
به دنیا آمدی بانو که بر دوش تو بگذارند
به حکم صبر و نطق باشکوهت حفظ مکتب را
کنار لولو و مرجان،تو را کم داشت این دنیا
خدا در خانه ی شمس و قمر آورد کوکب را
#محمدجواد_منوچهری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علیست
علی دیگری امروز در لباس علیست
دوباره نام علی را سر زبانها برد
اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علیست
همان کلام، همان لحن، با همان هیبت
چنان شبیه که در اصل اقتباس علیست
به «لایُقاسُ بِنا» روح تازهای بخشید
که عدلوهیبت او نیز بر اساس علیست
به تیغ خطبه چنان هوش میبرد، انگار
که چشمهای همه خیره از هراس علیست
یقین که لحظهی اول شکست خواهد خورد
هرآن که با دگران در پی قیاس علیست
کسی که زینب او را شناختهست، فقط
در این مقایسهها لایق شناس علیست
جهان به جان دوباره رسیده با زینب
که ذکر هردل درمانده است؛ یازینب
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
کجاست آنکه نداند مقام زینب را؟
بهجان عشق قسم «مارایت الّا عشق»
شنیده گوش دوعالم پیام زینب را
برای رضای خداست، شیرین است
که داغ تلخ نکردهست کام زینب را
خدا برای خود انگار پرورش دادهست
لبالب از هنر صبر جان زینب را
نه غصّه قامت او را به لرزه آوردهست
نه داغ سست نمودهست گام زینب را
کسی که با دلوجانش مدافع حرم است
خدا رسانده به گوشش سلام زینب را
به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست
چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست
کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟
اگر بناست که نام تو «زِیْنِأب» باشد
هزار داغْ قیام تو را نمیشکند
گرفتم این که نماز تو مستحب باشد
به گوش میرسد از خطبهات صدای علی
عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد
چهجای صحبت کفتارهاست، آنجایی
که دختر اسدالله در غضب باشد
بعید نیست که حمالةالحطب بشود
چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد
تو بر زمینی و ابنزیاد بر تخت است!
که راه کفر به اسلام یکوجب باشد
به اهلبیت نبی ظلم شد در آن وادی
بدیهی است که هر روز شام شب باشد
در آن هجوم مصیبت...، امام زینب بود
«قسم بهصبح کهخورشید شام زینب بود»
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
چه کاخها که بنا کرده اهل ظلم، ولی
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هرمنارهاش؛ «زینب»
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهست چارهاش زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب...
سرش شکست و دلش خون شد و قدش خم شد
همین که سایهی لطف تو از سرش کم شد
از آن طلوع غمانگیز چل غروب گذشت
گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت
چه در میانهی صحرا، چه در خرابهی شام
فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت
تمام روز و شب ما در این مسیر بلا
به ذکر جملهی «یا کاشف الکروب» گذشت
سپردهام که به گوش جهانیان برسد
از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت
چه حکمتیست که هرکس به دیدنت آمد
ندیده از سر آن جسم سینهکوب گذشت
به شرق و غرب دوعالم رسید قصهی ما
که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت
اگرچه سنگ به پیشانیات زدند ولی
اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت...
به انتظار نشستیم تا خبر برسد
که صبح سر زده و موسم غروب گذشت
شبی سپیده بر این تیره شام میآید
یکی به واقعهی انتقام میآید...
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
به جلوه آمد و گفتند انعکاس علیست
علی دیگری امروز در لباس علیست
دوباره نام علی را سر زبانها برد
اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علیست
همان کلام، همان لحن، با همان هیبت
چنان شبیه که در اصل اقتباس علیست
به «لایُقاسُ بِنا» روح تازهای بخشید
که عدلوهیبت او نیز بر اساس علیست
به تیغ خطبه چنان هوش میبرد، انگار
که چشمهای همه خیره از هراس علیست
یقین که لحظهی اول شکست خواهد خورد
هرآن که با دگران در پی قیاس علیست
کسی که زینب او را شناختهست، فقط
در این مقایسهها لایق شناس علیست
جهان به جان دوباره رسیده با زینب
که ذکر هردل درمانده است؛ یازینب
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
کجاست آنکه نداند مقام زینب را؟
بهجان عشق قسم «مارایت الّا عشق»
شنیده گوش دوعالم پیام زینب را
برای رضای خداست، شیرین است
که داغ تلخ نکردهست کام زینب را
خدا برای خود انگار پرورش دادهست
لبالب از هنر صبر جان زینب را
نه غصّه قامت او را به لرزه آوردهست
نه داغ سست نمودهست گام زینب را
کسی که با دلوجانش مدافع حرم است
خدا رسانده به گوشش سلام زینب را
به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف
نوشتهاند به هر قلّه نام زینب را
هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست
چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست
کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟
اگر بناست که نام تو «زِیْنِأب» باشد
هزار داغْ قیام تو را نمیشکند
گرفتم این که نماز تو مستحب باشد
به گوش میرسد از خطبهات صدای علی
عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد
چهجای صحبت کفتارهاست، آنجایی
که دختر اسدالله در غضب باشد
بعید نیست که حمالةالحطب بشود
چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد
تو بر زمینی و ابنزیاد بر تخت است!
که راه کفر به اسلام یکوجب باشد
به اهلبیت نبی ظلم شد در آن وادی
بدیهی است که هر روز شام شب باشد
در آن هجوم مصیبت...، امام زینب بود
«قسم بهصبح کهخورشید شام زینب بود»
حسین ماه زمین و ستارهاش زینب
که بوده یاور و یار همارهاش زینب
حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژهها که شده استعارهاش زینب
چه کاخها که بنا کرده اهل ظلم، ولی
به هم زده همه را با اشارهاش زینب
جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سوارهاش زینب
اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش میرسد از هرمنارهاش؛ «زینب»
درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بودهست چارهاش زینب
حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پارهپارهاش زینب...
سرش شکست و دلش خون شد و قدش خم شد
همین که سایهی لطف تو از سرش کم شد
از آن طلوع غمانگیز چل غروب گذشت
گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت
چه در میانهی صحرا، چه در خرابهی شام
فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت
تمام روز و شب ما در این مسیر بلا
به ذکر جملهی «یا کاشف الکروب» گذشت
سپردهام که به گوش جهانیان برسد
از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت
چه حکمتیست که هرکس به دیدنت آمد
ندیده از سر آن جسم سینهکوب گذشت
به شرق و غرب دوعالم رسید قصهی ما
که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت
اگرچه سنگ به پیشانیات زدند ولی
اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت...
به انتظار نشستیم تا خبر برسد
که صبح سر زده و موسم غروب گذشت
شبی سپیده بر این تیره شام میآید
یکی به واقعهی انتقام میآید...
#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
تا از شکوه زینب کبری نوشتیم
نام تورا بالاتر از بالا نوشتیم
چون قطرهای هستیم و از دریا نوشتیم
با "ما رایتُ" مصرعی زیبا نوشتیم
به به چه دیدن دارد آن لحظه که خواهر
قنداقه اش وا شد به دستان برادر
در آن زمانیکه دو چشمش را گشوده
برق نگاهش خانه را روشن نموده
جانم که حتی از ملائک دل ربوده
جز تهنیت حرفی دگر آنجا نبوده
آل کساء را بنگر امشب دور زینب(س)
جبریل آمد ذکر بر لب دور زینب(س)
چون انتخاب نام او از آسمان است
ظرفِ وجودش بیکران تا بیکران است
همچون شب قدر است، قدر او نهان است
پسوندِ نام او همیشه امتحان است
مانند قرآن نام او نازل شد امشب
جبریل بر گوش محمد(ص) خواند : زینب(س)
نوری که عالمتاب باشد هست زینب (س)
دردانه ی آل محمد (ص) هست زینب (س)
در "شصت و نُه" هم حرف ابجد هست زینب (س)
آنکه به یادش چشم بارد هست زینب (س)
جانم فدای اسم او چون اسمِ عشق است
همقافیه با عشق هم تنها دمشق است
مشتاق تو هستیم مادرزاد بانو
باشد همیشه مرقدت آباد بانو
شد عشق ما سوریه و بغداد بانو
عکس ضریحت تا به چشم افتاد بانو
گفتیم جایت خالی است ای حاج قاسم
با یاد تو دل میشود سوریه عازم
#امیر_طاهری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
تا از شکوه زینب کبری نوشتیم
نام تورا بالاتر از بالا نوشتیم
چون قطرهای هستیم و از دریا نوشتیم
با "ما رایتُ" مصرعی زیبا نوشتیم
به به چه دیدن دارد آن لحظه که خواهر
قنداقه اش وا شد به دستان برادر
در آن زمانیکه دو چشمش را گشوده
برق نگاهش خانه را روشن نموده
جانم که حتی از ملائک دل ربوده
جز تهنیت حرفی دگر آنجا نبوده
آل کساء را بنگر امشب دور زینب(س)
جبریل آمد ذکر بر لب دور زینب(س)
چون انتخاب نام او از آسمان است
ظرفِ وجودش بیکران تا بیکران است
همچون شب قدر است، قدر او نهان است
پسوندِ نام او همیشه امتحان است
مانند قرآن نام او نازل شد امشب
جبریل بر گوش محمد(ص) خواند : زینب(س)
نوری که عالمتاب باشد هست زینب (س)
دردانه ی آل محمد (ص) هست زینب (س)
در "شصت و نُه" هم حرف ابجد هست زینب (س)
آنکه به یادش چشم بارد هست زینب (س)
جانم فدای اسم او چون اسمِ عشق است
همقافیه با عشق هم تنها دمشق است
مشتاق تو هستیم مادرزاد بانو
باشد همیشه مرقدت آباد بانو
شد عشق ما سوریه و بغداد بانو
عکس ضریحت تا به چشم افتاد بانو
گفتیم جایت خالی است ای حاج قاسم
با یاد تو دل میشود سوریه عازم
#امیر_طاهری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
به نام زینت مولا، به نام سیده زینب
شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب
به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران
خدا زد استقامت را به نام سیده زینب
نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها
که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب
فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما
قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب
ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی
که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب
نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر
بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب
پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد
کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد
به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب
غلامم من ، غلامم من ، غلام همت زینب
به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت
به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب
نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو
شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب
امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی
که دارد یادگاری در ، جهان چون حضرت زینب
چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا
بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب
هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها
نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب
الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد
بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد
حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد
چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد
الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند
اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد
تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که
کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد
چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی
که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد
زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که
چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد
به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را
همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد
اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر
به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر
سلام ای حضرت ریحانه ی ریحانه ی طه
سلام ای قدر بسیارت ، فراتر از معماها
سلام ای مَحرم ِ درد دل عباس و قاسم ها
ز مادر با محبت تر ، برای پور لیلا ها
که پای قول خود مانده است مثل تو در این عالم؟
که پای اعتقاد خود ، چنین زد دل به دریاها
تو با فرعون شامی کرده ای کاری که تا محشر
بُوَد بالاتر از درک ِ همه هارون و موسی ها
سلام ای آخر آزادگی ، دریای آزادی
ذلیل عزم تو بانو ، اگر ها گشت و اماها
به تو رو میزنم هر وقت ، دلتنگ نجف هستم
که دختر جور دیگر قرب دارد پیش ِ باباها
دو عالم بر علی نازد ، علی نازد بر این دختر
ندیدم زینبی تر از ، امیرالمومنین حیدر
علی با چادر زهرا ، چه غوغایی ، چه تصویری
حسین بن علی دارد ، عجب همشیره ی شیری
من از آن خطبه هایی که ، عقیله خواند فهمیدم
حریف حرف حق هرگز ، نخواهد گشت شمشیری
زنی با دست بسته کرد مشت حیله ها را رو
زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری
به هر جمله که می گوید ، به روی منبر محمل
ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری
زنان کوفه این بانو ، که قرآن یادتان داده
نباشد حق الطافش ، به قرآن سنگ تکفیری
بریز ای چوب محمل اشک خون با آسمانی ها
نشد خواهر کُنَد بهر برادر گریه ی سیری
حسینش رفت در عالم ، چه آمد بر سرش یا رب
نمی شد باور ام حبیبه ، این بُوَد زینب
#محمد_حسین_رحیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
به نام زینت مولا، به نام سیده زینب
شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب
به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران
خدا زد استقامت را به نام سیده زینب
نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها
که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب
فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما
قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب
ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی
که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب
نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر
بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب
پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد
کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد
به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب
غلامم من ، غلامم من ، غلام همت زینب
به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت
به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب
نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو
شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب
امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی
که دارد یادگاری در ، جهان چون حضرت زینب
چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا
بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب
هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها
نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب
الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد
بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد
حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد
چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد
الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند
اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد
تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که
کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد
چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی
که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد
زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که
چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد
به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را
همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد
اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر
به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر
سلام ای حضرت ریحانه ی ریحانه ی طه
سلام ای قدر بسیارت ، فراتر از معماها
سلام ای مَحرم ِ درد دل عباس و قاسم ها
ز مادر با محبت تر ، برای پور لیلا ها
که پای قول خود مانده است مثل تو در این عالم؟
که پای اعتقاد خود ، چنین زد دل به دریاها
تو با فرعون شامی کرده ای کاری که تا محشر
بُوَد بالاتر از درک ِ همه هارون و موسی ها
سلام ای آخر آزادگی ، دریای آزادی
ذلیل عزم تو بانو ، اگر ها گشت و اماها
به تو رو میزنم هر وقت ، دلتنگ نجف هستم
که دختر جور دیگر قرب دارد پیش ِ باباها
دو عالم بر علی نازد ، علی نازد بر این دختر
ندیدم زینبی تر از ، امیرالمومنین حیدر
علی با چادر زهرا ، چه غوغایی ، چه تصویری
حسین بن علی دارد ، عجب همشیره ی شیری
من از آن خطبه هایی که ، عقیله خواند فهمیدم
حریف حرف حق هرگز ، نخواهد گشت شمشیری
زنی با دست بسته کرد مشت حیله ها را رو
زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری
به هر جمله که می گوید ، به روی منبر محمل
ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری
زنان کوفه این بانو ، که قرآن یادتان داده
نباشد حق الطافش ، به قرآن سنگ تکفیری
بریز ای چوب محمل اشک خون با آسمانی ها
نشد خواهر کُنَد بهر برادر گریه ی سیری
حسینش رفت در عالم ، چه آمد بر سرش یا رب
نمی شد باور ام حبیبه ، این بُوَد زینب
#محمد_حسین_رحیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
ای ز دیدارِ رُخَت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشت
از جمالت دل صدّیقۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجب
که شد از نور تواَش مطلع و منظر روشن
تیرگی نیست در آن سینه که مهر تو در اوست
که ز مهر تو شده سینۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفت
وز تماشای تو شد خاطر شبّر روشن
آیت لطف خدایی و به هر دل تابی
گر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شد
که ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
«زیب اب» نام گرفتی و مرا فخر این بس
که شد از نام دلارای تو دفتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
تربیت یافتۀ دامن زهرایی تو
زینت قامت دین، زیور رخسار شرف
مظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علی
خانۀ فاطمه را شمع دلارایی تو...
عبرتآموز زنانی به حجاب و به وقار
برتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست به خاک قدمت بوسه از آنک
غنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهند
که گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشد
مادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
#حمید_سبزواری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
ای ز دیدارِ رُخَت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشت
از جمالت دل صدّیقۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجب
که شد از نور تواَش مطلع و منظر روشن
تیرگی نیست در آن سینه که مهر تو در اوست
که ز مهر تو شده سینۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفت
وز تماشای تو شد خاطر شبّر روشن
آیت لطف خدایی و به هر دل تابی
گر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شد
که ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
«زیب اب» نام گرفتی و مرا فخر این بس
که شد از نام دلارای تو دفتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
تربیت یافتۀ دامن زهرایی تو
زینت قامت دین، زیور رخسار شرف
مظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علی
خانۀ فاطمه را شمع دلارایی تو...
عبرتآموز زنانی به حجاب و به وقار
برتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست به خاک قدمت بوسه از آنک
غنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهند
که گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشد
مادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
#حمید_سبزواری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
السلام ای دخترِ والا مقامِ فاطمه
زینب ای آیینه دارِ صبح و شامِ فاطمه
جلوه کرده در وجودِ تو تمامِ فاطمه
آمدی دنیا و دنیا شد به کامِ فاطمه
گرچه ای بانو تو سر تا پا شبیهِ مادری
در زمین و آسمان زینت برای حیدری
جمعِ زهرا و علی ، بالاتر از باور تویی
وارثِ حجب و حیا و عصمتِ مادر تویی
کوهِ صبری که بُوَد از کوه محکم تر تویی
زینتِ حق حیدر است و زینتِ حیدر تویی
نامِ زیبای تو را خالق معین کرده است
با تو یا زینب ، ولایت را مزیّن کرده است
کیستی بانو؟ تویی جمعِ صفاتِ پنج تن
در شجاعت چون حسین و در کرامت چون حسن
دیده ی تاریخ مثل تو ندیده شیر زن
کفر می لرزد به خود هر گاه می گویی سخن
هر زمان مثلِ علی تفسیر قرآن می کنی
با کلامت نامسلمان را مسلمان می کنی
دفترِ عمرِ تو غرقِ عشق باشد خط به خط
هر زمان حرفِ فداکاری است می آیی وسط
بارها و بارها در وصفِ تو گفتم غلط
چون که اوصافِ تو را معصوم می فهمد فقط
انبیا و اولیا را برده صبرت زیرِ دین
ما کجا و مدح تو! مدحِ تو باشد با حسین
ثبت گشته مدحِ تو در متنِ دیوانِ حسین
آمدی دنیا که باشی روح و ریحانِ حسین
روز اول تا رسیدی روی دامانِ حسین
رازِ لبخندِ تو را فهمید چشمانِ حسین
بینِ آغوشِ حسینت چشم هایت باز شد
از همان دم عاشقی بینِ شما آغاز شد
با نگاهت قول دادی تا که باشی یاورش
عهد بستی با حسینت تا شوی پیغمبرش
نذر کردی تا شوی پروانه ای دورِ سرش
هم که بعد از فاطمه باید تو باشی مادرش
کربلایی شد دلم با اشک می گیرم وضو
یادم آمد از وداع و بوسه ی زیر گلو
یادم آمد جای مادر بوسه بر حنجر زدی
یا که در گودال بر او مادرانه سر زدی
ناله ها با دیدن آن لاله ی پرپر زدی
رو به یثرب حرف هایی را به پیغمبر زدی
یا رسول الله، یا جَدّا ، حسینت را ببین
زینتِ دوش تو افتاده رها روی زمین
#رضا_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
السلام ای دخترِ والا مقامِ فاطمه
زینب ای آیینه دارِ صبح و شامِ فاطمه
جلوه کرده در وجودِ تو تمامِ فاطمه
آمدی دنیا و دنیا شد به کامِ فاطمه
گرچه ای بانو تو سر تا پا شبیهِ مادری
در زمین و آسمان زینت برای حیدری
جمعِ زهرا و علی ، بالاتر از باور تویی
وارثِ حجب و حیا و عصمتِ مادر تویی
کوهِ صبری که بُوَد از کوه محکم تر تویی
زینتِ حق حیدر است و زینتِ حیدر تویی
نامِ زیبای تو را خالق معین کرده است
با تو یا زینب ، ولایت را مزیّن کرده است
کیستی بانو؟ تویی جمعِ صفاتِ پنج تن
در شجاعت چون حسین و در کرامت چون حسن
دیده ی تاریخ مثل تو ندیده شیر زن
کفر می لرزد به خود هر گاه می گویی سخن
هر زمان مثلِ علی تفسیر قرآن می کنی
با کلامت نامسلمان را مسلمان می کنی
دفترِ عمرِ تو غرقِ عشق باشد خط به خط
هر زمان حرفِ فداکاری است می آیی وسط
بارها و بارها در وصفِ تو گفتم غلط
چون که اوصافِ تو را معصوم می فهمد فقط
انبیا و اولیا را برده صبرت زیرِ دین
ما کجا و مدح تو! مدحِ تو باشد با حسین
ثبت گشته مدحِ تو در متنِ دیوانِ حسین
آمدی دنیا که باشی روح و ریحانِ حسین
روز اول تا رسیدی روی دامانِ حسین
رازِ لبخندِ تو را فهمید چشمانِ حسین
بینِ آغوشِ حسینت چشم هایت باز شد
از همان دم عاشقی بینِ شما آغاز شد
با نگاهت قول دادی تا که باشی یاورش
عهد بستی با حسینت تا شوی پیغمبرش
نذر کردی تا شوی پروانه ای دورِ سرش
هم که بعد از فاطمه باید تو باشی مادرش
کربلایی شد دلم با اشک می گیرم وضو
یادم آمد از وداع و بوسه ی زیر گلو
یادم آمد جای مادر بوسه بر حنجر زدی
یا که در گودال بر او مادرانه سر زدی
ناله ها با دیدن آن لاله ی پرپر زدی
رو به یثرب حرف هایی را به پیغمبر زدی
یا رسول الله، یا جَدّا ، حسینت را ببین
زینتِ دوش تو افتاده رها روی زمین
#رضا_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110