میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.7K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#حضرت_محمد_ص
#ولادت

سلام ما به تو ای شخص اوّل عالم
درود ما به تو ای سیّد بنی آدم

چه احتیاج به اعجاز دیگری که تویی
خلیلْ آیت و موسی ید و مسیحا دم

نگین تو علی و نقش نام او زهراست
به دست حق تویی از بین انبیا خاتم

تو آمدی و شدند آسمانیان مسرور
تو آمدی و گرفتند ساحران ماتم

اگر طبیب تویی خوش به حال بیماران
که می‌بری ز دل امروز درد و فردا غم

تو مهربان پدر اُمّتی و ما فرزند
که خورده است گره سرنوشت ما با هم

#سیدمیلادحسنی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت

عبدی که شود مال خدا مال کسی نیست
دنبال کسی باش که دنبال کسی نیست

خرجی گداهای حرم پای کریم است
جز دوست، کسی باخبر از حال کسی نیست

در راه تقرب، دل ما سخت پسند است
مشتاق رخ یار، پی خال کسی نیست

هرچند که زشتیم و سیاهیم ... بلالیم
این لکنت ناخواسته اشکال کسی نیست

جز مهر نبی پیش خدا هیچ نداریم
در سینه بجز آل نبی، آل کسی نیست

او آمده تا فاطمه اش را بشناسند
بی فاطمه، امیّد به اعمال کسی نیست

عرشی که نبرده است خدا هیچ کسی را
جز او و علی، جای پر و بال کسی نیست

پرونده ی ما خط به خطش صوم و صلات است
سرمایه ی ما در صف محشر صلوات است

عقباست سرا پرده ی دنیای پیمبر
دنیاست پُر از جلوه ی عقبای پیمبر

او درس نخوانده شده استاد ملائک
جبریل شده واله ی املای پیمبر

لاحول و لا قوه الاّی رسولان
معنا ندهد جز وی و منهای پیمبر

موسای شبان مانده چنان در کف طورش
که بوسه نشانده به کف پای پیمبر

طوبای درِ خانه ی زهرا قد رعناش
ریحانه ی بابا شده زهرای پیمبر

با دست علی نامه نوشته به سلاطین
پس معجزه دیدند از امضای پیمبر

این عقد اخوت شده خود، ریشه ی وحدت
خوابیده علی وقت بلا جای پیمبر

یکسو همه کفار و نبی سوی علی بود
تیغ دو سرش، تیغ دو ابروی علی بود

شد لشکر عامی تو هر یک نفر از ما
ای کاش بگیری خبری مختصر از ما

ای رحمت مطلق! تن ما را سر بازار ...
بر، دار اطاعت کن و بردار سر از ما

ما را سحری مثل اویس قرنی کن
ارزانی تو! ... جان گران را بخر از ما

سلمانی موهای تو افتاده به سلمان
پس نیست در ایران تو آشفته تر از ما

قرآن دلت سوخت و قرآن خدا نه!
با سوختن آن شده دفع خطر از ما

از لطف تو و فاطمه و جود حسینت
عمریست خریدند محرم صفر از ما

حیران تو بودیم دم گنبد خضراء
از سمت نجف باز گرفتی خبر از ما

رفتیم و در ایوان طلا، بست نشستیم
گفتیم مسلمان تو و فاطمه هستیم

ای سلسله ی موی تو زنجیر حقایق
ای شرح افاضات تو منظومه ی صادق

رزق سحرت از سر ما نیز زیاد است
رزّاق، خدا بوده ولی دست تو رازق

با پینه ی پیشانی تو بر سر سجده
باید برسد اینهمه مخلوق به خالق

نه صاحب مالیم، نه دنبال زر و سیم
قربان فقیرت که شده صاحب منطق

شاگردی شاگرد تو شد کار اساتید
دلباخته ی درس تو هستند خلائق

یک عمر فقط حرف تو تبیین علی بود
شد جنگ تو تبدیل مخالف به موافق

خرمای علی شیعه ی اثنی عشری ساخت
گفتی علی و گفت علی مغرب و مشرق

والله همین است و همین است و همین است
رزق نجف و کرببلایم ز مدینه است

هرکس که شده حضرت صادق نگرانش
افتاده عجب قند و نباتی به دهانش

امشب به خدا وصل شو از راه توسل
تصدیق کن او را و سحرگاه بخوانش

پائین حسینیه نشستن هنر اوست
گفت آنکه حسینی شده بالا بنشانش

او دوستمان دارد و ما نیز محبیم
او لطف به ما کرده و بندیم به جانش

راضی شده ما را ببرد بین تنورش
محتاج همینیم نه محتاج به نانش

چسبیده ام امشب به ضریحش چو غباری
آنهم چه ضریحی! که غبار است نشانش

ای باد صبا از سوی ما هم گذری کن
هرکس که دلش سوخت، به زهرا برسانش

من سائل کورم که ندیدم کرمش را
ای کاش بسازند به زودی حرمش را

#رضا_دین_پرور
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#ولادت

جهان در اضطرابی سخت و سنگین غرق وحشت بود
بشر بازیچه‌‌ای بیچاره در چنگ جهالت بود

در آن عصری که خالی بود از انسانیت دنیا
و انسان تشنه‌ی یک جرعه از جام عدالت بود

پدر می کَند گور دختر دردانه‌ی خود را
که این دختر کشی بین عرب نوعی فضیلت بود

فقط اعراب نه بلکه زمین با ساکنان خود
اسیر فتنه و ظلم و فساد و قتل و غارت بود

برای فتنه هرلحظه قریش آماده و ابلیس
میان جمع آنها در پی کسب مهارت بود

شرافت شد لگد مال شیاطین کشته شد غیرت
نماند آثاری از عزّت بشر در بند ذلّت بود

به یکباره ورق برگشت در آشوب دورانی
که خلقی روز و شب سرگشته سرگرم جنایت بود

خدا نوری فرستاد و از آن روشن شد این عالم
که بر اندیشه ها تابید و آغاز هدایت بود

خدا از عرش خود روی زمین آورد احمد را
محمّد در جهان و خلقت آن رکن و علّت بود

همان پیغمبری که قبل از آدم خلق شد آمد
که پیش از او میان عرش مشغول عبادت بود

نمی دانم که از ترسش فرو می ریخت یا از شوق؟
مدائن داشت ایوانی که جولانگاه قدرت بود

به قصد سجده عزّی و هبل ها بر زمین خوردند
نصیب مشرکان خواری،نبی در اوج عزّت بود

زبان پادشاهان بند آمد تاجشان افتاد
ابوجهلان حقیر امّا محمّد با صلابت بود

چه اعجازی از این بهتر که در یک دست او قرآن
و در یک دست دیگر هم ید بیضای عترت بود

#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_صادق_ع
#ولادت

طلوع کرده ای و نور عشق تابیده ست
در آسمان مدینه چه جای خورشید است؟!

به گرد خانه‌ی تو در طواف جنّ و ملک
که عید آمدنت روز شور و امّید است

کلاس درس تو جای هزار افلاطون
به خاک پای تو سقراط چشم ساییده است

برای شاگردانت چقدر آسان است
هرآنچه از نظر اهل علم پیچیده است

سر ارادت ما و کلام قدسی تو
که سر سپرده‌ی تو مرد راه توحید است

تو وعده داده‌ای آن عید صبح صادق را
حدیث صدق که باشد چه جای تردید است؟!

#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#ولادت

باید نگاره ای بنویسم زِ رويتان
تا عالمی شود همه درگیر مویتان

ما باده ی حلال تورا نوش می کنیم
مستىِ جام آدمیان از سبویتان

هر صبح و ظهر و شب سر تعظیم آورند
خیل ملک زِ عشق و وفا رو به سویتان

از اصل و ریشه اهل کرامات و رحمتید
گرچه که بَد در آمده از کار عمویتان

آنکه بَدی به حق تو کرد، عاقبت شده ست
مبهوت و ماتِ شمه ای از خُلق و خویتان

در طول عمر شصت و سه سال تو گفته اند
جز حرف حق نیامده دَر از گلویتان


با روی و موی و کوی تو دل خو گرفته است
دنیای ما زِ عطر شما بو گرفته است


تو آمدی که طبع دل ما عوض شود
با دیدن تو جلوه ی دنیا عوض شود

تو آمدی که با دَم عیسایی شما
احمد مسیح و جای مسیحا عوض شود

تو آمدی که معجزه های مکررت
غوغا کند، وَ معنی غوغا عوض شود

تو آمدی که نورِ رُخ دلربای تو
باعث شود که شمس و قمرها عوض شود

تو آمدی که سبزی روی مطهرت
کاری کند که حالت صحرا عوض شود

تو آمدی که دین الهی بپا شود
مسجد بنا شود، وَ كليسا عوض شود


تو آمدی و آمدنت انفجار کرد
فصلِ خزانِ خطه ی مارا بهار کرد


ای جان ما فدای تو و اهلبیت تو
عالم همه گدای تو و اهلبیت تو

دنیا به این بزرگی و هرچه درون اوست
خورده سَند برای تو و اهلبیت تو

دارم دوباره در سرِ خود شوق دیدنت
دارد دلم هوای تو و اهلبیت تو

عرش خدا سرای خداوند باری و..
باشد جهان سرای تو و اهلبیت تو

در آسمان و، در همه ی قُلّه های نور
بالا بُوَد لوای تو و اهلبیت تو

راه هدایتی و، هدایت گر بشر..
..گشته نوشته های تو و اهلبیت تو


گفتی سفارشم همه قرآن و اهلبیت..
..باشد دلیل مَحكمه قرآن و اهلبیت


خود دلبری و دلبر تو مرتضی علی ست
یکتا ترین برادر تو مرتضی علی ست

از کودکی به دست خودت تربیت شده ست
از کودکی به محضر تو مرتضی علی ست

در معرکه کنارِ تو پیکار می کند
همواره یار و یاور تو مرتضی علی ست

هم عاشقِ خدا و نبیِ خدا بُوَد
هم بی قرار کوثر تو مرتضی علی ست

او جانشین حق تو، والی مطلق است
بعد از تو مرد سنگر تو مرتضی علی ست

با دست او تمام جهان فتح می شود
تا رمز فتح خیبر تو مرتضی علی ست


من شیعه ی علی و مسلمان اَحمدم
شکر خدا که نوکرِ آل محمدم

#مجتبی_دسترنج
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#ولادت

با نام تو انسان؛ لباس نو به تن کرد
وحدانیت، عرفان؛ لباس نو به تن کرد

یک نورِ ممتد کرد مکه را احاطه
خورشید، شد تابان؛ لباس نو به تن کرد

شد ذکر گل: صَلوا علیکَ یامحمد(ص)
با نم نم ِ باران لباس نو به تن کرد

آتشکده خاموش شد اما به عشقت
روشن شد آتشدان؛ لباس نو به تن کرد

تا آمدی...بر خاک افتادند بت ها
با دستِ تو "ایمان" لباس نو به تن کرد

دریاچهٔ ساوه کویری شد ولیکن
سرتاسرِ ایران؛ لباس نو به تن کرد

فردایِ میلادِ تو دیدم کاخ کسری-
آباد شد...ایوان؛ لباس نو به تن کرد

در جشن میلاد تو ای پیغمبرِ وحی
اسلام ِ جاویدان؛ لباس نو به تن کرد

در عرش، خادم شد برایت جبرائیل و
بینِ فرشتگان؛ لباس نو به تن کرد

از تو هراسان و به قصدِ امّتِ تو
آماده شد شیطان؛ لباس نو به تن کرد*

در صبحِ میلادت به همراه ملائک
مثل علی(ع)...سلمان؛ لباس نو به تن کرد

تا حضرتِ آدم به دیدار تو آمد
با توبه از عصیان؛ لباس نو به تن کرد

تازه-مسلمان تا که از چشمت شفا یافت
فوراُ پس از درمان؛ لباس نو به تن کرد!

#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت

آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد

می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات
مَقدَم گل‌پسر آمنه‌خاتون صلوات

روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت

جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم

با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد

جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم
لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم

اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه

در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم
از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم

حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروج‌ات پر جبریل امین کم آورد

شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی
سیب از دست علی جان خودت می خوردی

هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود

حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند
درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند

عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود

من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات

لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم

دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات
آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات

گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم
در کنار تو که باشم بخدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم

شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریه‌کن‌های‌حسین‌ات حسنی‌اند همه

کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم بخدا در پی درمان شدنم
ابرِ لبریز منم تشنه‌ی باران شدنم
سال ها منتظر جابر حیان شدنم

پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد! به فدای قلمت

شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی
آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی

خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود
گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود

#بردیا_محمدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت

امشب وجود را شرف دیگر آمده
در جلوه آن جمال خدا منظر آمده
در شام تیره مهر جهان گستر آمده
دوران تیره گیّ و ستم بر سر آمده
بر جنّ و انس و حور و ملک رهبر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده

عالم محیط جلوۀ دادار سرمد است
ملک وجود یکسره خلد مخلّد است
هر سو که رو نهید عیان حسن احمد است
در جلوه آفتاب جمال محمّد است
از آفتاب بر همه روشنتر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده

امشب رسل رسول خدا را صدا زنند
هر یک دم از ثنای محمّد جدا زنند
دست دعا به دامن آن مقتدا زنند
بت ها به کعبه دم ز رسول خدا زنند
گویند بت شکن ز سوی داور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده

خوبان روزگار حقیر محمّدند
خورشید و ماه هر دو اسیر محمّدند
پیغمبران تمام بشیر محمّدند
یک جلوه از جمال منیر محمّدند
او آفتاب و خیل رسل اختر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده

این است آنکه بتکده زیر و زبر کند
زانگشت خویش معجز شق القمر کند
خود را تمامعمر چراغ بشر کند
شام سیاه عالمیان را سحر کند
در دامن تو مهرِ جهان پرور آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده

پیدایش دو آیت سرمد مبارک است
یک صبح را دو عید مؤّید مبارک است
در تیرگی تجلّی احمد مبارک است
میلاد این ابن محمّد مبارک است
درّی الهی از صدف دیگر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده

در چشم علم مشعل روشنگر است این
استاد کل ولّی خدا جعفر است این
آئینۀ حقیقتِ پیغمبر است این
معصومِ هشتم است و ششم رهبر است این
آری خدای را ششمین مظهر آمده
عید امام صادق و پیغمبر آمده


#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
#ولادت

به پریشانی هر زلف پریشان سوگند
به نفس‌های لب خشک بیابان سوگند
به تب خاکِ ترک‌خورده‌ی سوزان سوگند
به نمک زار  به هر تشنه‌ی باران سوگند

صبر دنیا به سر آمد که سرامد آمد
چارده بار نوشتند محمد آمد


او تجلی ازل بر جبروت است که هست؟
او صراط است و ثبات است و ثبوت است که هست ؟
او سوالی است جوابش که سکوت است
که هست ؟
آدم ! او فلسفه‌ی سر هبوط است که هست؟

ما ندانیم که هست آنکه ندانیم که بود
باید او خود بنویسد که بخوانیم که بود

ناگهان پرده برانداخته است از رویش
تا که کس‌را شکند از شکن گیسویش
قبله آرام بگیرد به خم ابرویش
که هیاهو بکند زمزمه‌ی یا هویش

جلوه در جلوه جمال ازلی را دیدند
قبل میلاد علی بود علی را دیدند

تشنه لب بود زمین حضرت باران را دید
خار در خار پُر از خار... گلستان را دید
تیره جان بود و جهان بود که جانان را دید
پس از آن بود که آدم خودِ انسان را دید

رحمت واسعه‌اش روی سر فاطمه است
او نفس‌های علی و جگر فاطمه است

او فقط بود و فقط بود  مسلمان خودش
مومن خویش شد و غرقه‌ی ایمان خودش
جلوه‌ای بود دو تا گشت دوچندان خودش
دید با چشم خودش عین خودش جان خودش

در کمالات خودش نورِ جلی را می‌دید
او در آیینه‌ی خود روی علی را می‌دید


ای که قبل از همه معمار دو دنیا شده‌ای
قبل خود آمده  این گونه معما شده‌ای
آدم و یوسف و یعقوب و مسیحا شده‌ای
هرچه خوبان همه دارند تو یکجا شده‌ای

از ازل تا به ابد جیره خور خان تواند
لات و عُزّی و هُبل نیز مسلمان تواند

آمدی با نفس عشق پیمبر بشوی
تا که تکثیر شوی تا که مکرر بشوی
فاطمه فاطمه هِی حیدر و حیدر بشوی
تا حسین و حسن و باقر و جعفر بشوی

تا رضا و علی و هادی و موسی باشی
آمدی تا نفس حضرت زهرا باشی

لب تو غرق تمنای حسین و حسن است
چشم تو مات تماشای حسین و حسن است
خیره بر مادر و بابای حسین و حسن است
که فقط سینه تو جای حسین و حسن است

کیستی کعبه‌ی ما ای همه  آمال علی
ای حسین و حسن و ای سلسله آل علی

تو جلو داری و شمشیر خدا پیش تو است
چه غمی هست تو را شیر خدا پیش تو است
خیبر و بدر و اُحد تیر خدا پیش تو است
که علی نعره‌ی تکبیر خدا پیش تو است

همه حیرت زده‌ی ضربه‌ی کاری شده‌اند
چه خیالیست اگر آن دو فراری شده‌اند

نسب ماست که از آل شقایق باشیم
و کمی جرعه کش بحر حقایق باشیم
این کریمی شما بود که عاشق باشیم
قسمت این بود که از لطف تو لایق باشیم

تا بگویند به ما قبله‌ی دنیا آمد
که علی مژده بده صادق زهرا آمد


مذهب ماست به تاسیس اباعبدالله
مکتب ماست به تدریس اباعبدالله
ما همه مست احادیث اباعبدالله
نفس ماست به تقدیس اباعبدالله

کُنیه‌ات کُنیه‌ی عشق است همانند حسین
ای به قربان دلت ای دل در بند حسین

غزه امروز بمان از دل ویران برخیز
راه کم مانند ببین، جبهه‌ی جولان برخیز
همتی مانده فقط غیرت لبنان برخیز
فتح نزدیک شده لطف شهیدان، برخیز

مرگ صهیون و یهودا چقدر نزدیک است
به تو سوگند که هنگام سحر نزدیک است...

#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت


می آید از پس پرده دوباره دلبری اکنون
می آید دلبر اما در لباس خواهری اکنون
می آید خواهری که می برد دل از برادرها
اسیر طرز لبخندش نگاه مادری اکنون
شمیم کوثری دارد به مریم برتری دارد
خدا ارزانی اش کرده مقام سروری اکنون
دوباره پشت مرحب مثل درب قلعه می لرزد
که دارد می رسد از نسل حیدر حیدری اکنون
هوادار علی امد پرستار علی امد
و حق مادری دارد به بابا دختری اکنون
یقینا جعفر از خوشحالی امشب پر در اورده
که از لطف خدا دارد عروس محشری اکنون
یکی از آیه های سجده دار خانه ی زهراست
که از رحمت نگاهش می کند روشنگری اکنون
دوباره با نگاه نافذ و گیرای خود ما را
مسلمان می کند با شیوه ی پیغمبری اکنون
دهم مژده تمامی گنهکاران عالم را
که از باغ بهشت آید شفیع دیگری اکنون

شبیه مادرش او هم شفیع روز وانفساست
تمام عمر ذکرم "اشفعی لی زینب کبری" ست

می آید فاطمه قنداقه ای را در بغل دارد
چنان خورشید تابانی که در دامن زحل دارد
بپرس از لذت مادر شدن از حضرت زهرا
ببین ام ابیها ذکر احلی من عسل دارد
نباشد دختری همواره بابایی تر از زینب
عجب مصداق پر اوازه ای ضرب المثل دارد
مبادا خواهری آشفته باشد تا برادر هست
برای گریه ی زینب حسینش راه حل دارد
سواران نه گلوبند شترها محو فریادش
جگر دارد همان اندازه که شیر جمل دارد
زمین از عطر او خوشبوست زمان مخلوق این بانوست
ابد از اوست این بانو که دستی در ازل دارد
بگیرد آه زینب روز محشر دامن او را
هر ان کس دشمنی با بیرق و سنج و کتل دارد
جهانی بر سلیم و او به زینب زینبش نازد
هر ان کس زینبی شد شهره در بین الملل دارد
برای مدح او گفتن قلم گنگ و زبان الکن
در این وادی چه بیت جالبی شیخ اجل دارد

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی

کمک می خواستم از غیب دستان فواد آمد
گرفت از لطف دستم را و این مصرع به یاد آمد
"شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت "
نویدش تا زمین بر شانه های ابر و باد آمد
هزاران فرسخ از مشی و مرام زینبی دور است
بر این ابیات رخت شعر آئینی گشاد آمد
کمی سردرگمم اما همین اندازه می گویم
که بر زهرا مرید آمد که بر مریم مراد آمد
میان سینه اش دارد نهان علم لدنّی را
معلمه نمی خواهد عقیله با سواد آمد
مدال سبز کوثر زادگی دارد به گردن او
الا یااهل العالم زینب زهرا نژاد امد
به امضای علی با دست خط حضرت زهرا
برای عمه ی سادات حکم اجتهاد امد
حیاتش اوج سربازی مرامش مغنیه سازی ست
بسیجی وار پس باید نوشت اُمُّ الجهاد امد
گدایی کردم و دیدم به کم دستش نمی گیرد
چنان بخشید از  لطفش که در آخر زیاد آمد
زیارت میکنم در رحلت زینب ؛ حسینش را
 نپرس از علتش از من که در زادالمعاد آمد
کسی جز او حریف سیلی و شلاق و زندان نیست
برای شرح کاف و ها و یا و عین و صاد آمد

بدوزم بر کراماتش دو چشمی را که تر کردم
شب جشن است و من از روضه اش صرف نظر کردم

مصابیح الدجی زینب و اعلام التقی زینب
تویی حصن حصین زینب تویی کهف الوری زینب
نبی سیرت نبی صولت نبی طینت نبی شوکت
سلام ما به تو ذریه ی بدرالدجی زینب
نبودی در کنار پنج تن زیر عبا اما
یقینا ذکر خیرت بود در زیر کسا زینب
علی را می شناسد شیعه با زِین اَب اش حالا
علی را بعد از این باید صدایش زد ابازینب
به یحیی مازنی همسایه ات هم نیز ثابت شد
خداوند عفافی و خداوند حیا زینب
به وقت نافله هر شب دعاگوی حسینش هست
چه غم دارد حسین بن علی در فتنه با زینب
غروب روز عاشورا ز خیمه تا لب گودال
علی الظاهر خودت بودی امام کربلا زینب
دو تا از دستبوسانت علی اکبر و قاسم
برادرزاده هایت را تو هستی مقتدا زینب
خداقوت بگو امشب فدایی های راهت را
به جان مادرت امشب بیا در جشن ما زینب
وصیت می کنم در بین روضه بچه هایم را
که بردارند تابوت مرا با ذکر یا زینب

به لطف زینب کبری همه با آبرو هستیم
حسینی بودن خود را همه مدیون او هستیم

#علیرضا_خاکساری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110