#یاامیرالمومنین
مولا به علی ، روز ازل می گفتند
از بعد خدا علی البدل می گفتند
یک روز به ناقص الاذانی گفتم
اصلا به علی خیر العمل می گفتند
آن ها که نوشته اند ، اوراق کجاست؟
تنها یکی از آن همه مشتاق کجاست؟
اندوه تو از دست مسلمانی ماست
ما روسیهیم ، جورج جرداق کجاست؟
یک یک همه از باورشان ایمان رفت
این عهد نبسته برسر پیمان رفت
دردا دردا ، آن همه بَخٍّ بَخٍّ
درپچ پچ باد های سرگردان رفت
امروز علی به عالمی مولا شد
با دست خدا حکم علی امضا شد
از آن همه نامرد به دنبال علی
یک برکه فقط دوید تا دریا شد
#عباس_شاه_زیدی 《#خروش_اصفهانی 》
🍇 @Aliabotorab110
مولا به علی ، روز ازل می گفتند
از بعد خدا علی البدل می گفتند
یک روز به ناقص الاذانی گفتم
اصلا به علی خیر العمل می گفتند
آن ها که نوشته اند ، اوراق کجاست؟
تنها یکی از آن همه مشتاق کجاست؟
اندوه تو از دست مسلمانی ماست
ما روسیهیم ، جورج جرداق کجاست؟
یک یک همه از باورشان ایمان رفت
این عهد نبسته برسر پیمان رفت
دردا دردا ، آن همه بَخٍّ بَخٍّ
درپچ پچ باد های سرگردان رفت
امروز علی به عالمی مولا شد
با دست خدا حکم علی امضا شد
از آن همه نامرد به دنبال علی
یک برکه فقط دوید تا دریا شد
#عباس_شاه_زیدی 《#خروش_اصفهانی 》
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
به نام نامی ات تا شاهراه عرش آذین شد
نگاهت روشنی بخش خیابان های تکوین شد
مسیحای لبت آورد ما را از عدم بیرون
به اشراق نگاهت سکه ی خورشید زرین شد
فقط خال لبت شد نقطه ی آغاز ها یعنی
قوانین جهان در با، بسم الله تدوین شد
هوایی منتشر شد از نفس های تو در هستی
یکی ابر و یکی باد و یکی ما، و یکی طین شد
عدم بود و گل لبخند تو گل کرد در صحرا
یکی نرگس یکی سوسن یکی شب بو و نسرین شد
به هر روزی به رنگی جلوه ای کردی و بعد از آن
یکی رنگی یکی زنگی یکی روم و یکی چین شد
یه هر صورت تو بودی در جهان منظور و باورها
یکی مذهب یکی مسلک یکی آیین یکی دین شد
صباح الخیر ! ای صبحی که ما را منتشر کردی
مسا، النور ! ای شام سر زلفی که مشکین شد
فدای مجمع البحرین آن لعل گهر ریزی
که از شورش تمام آب های تلخ شیرین شد
به البرهان چشمانت چراغ عقل روشن شد
به المیزان ابرویت طراز عشق تعیین شد
به عین و لام و یا، بستند تا مضمون عالم را
تمام شعر های من پر از شور مضامین شد
مضامین غزل هایم فدای خاک پای تو
چه آنهایی که بی رنگ و چه آنهایی که رنگین شد
تو را با عقل خود سنجیدم و دیدم که از حیرت
جناب عقل آخر ساکن دارالمجانین شد
تو بودی ماه تابان و تو بودی شاه شاهان و
فرامین مطاعت حلقه در گوش سلاطین شد
نه این هفت آسمان، در سینه هفتاد آسمان داری
به عین اول نامت عیار سبع ، سبعین شد
اگر برخواست از خواب عدم،،،، نام بلند تو
به گوش آدم خاکی صد و ده بار تلقین شد
کنار برق ایوانت ندارد عرض اندامی
اگر یک عمر خورشید جهان بالا و پایین شد
#اگر_من_بی_وضو_نام_تو_را_بردم_غلط_کردم
#که_از_وقتی_که_چشمانم_علی_بین_شد_خدا_بین_شد
نجف را دیده ام ، در دوزخ دنیا برای ما
بهشتی را که دائم وعده می دادند تضمین شد
نیفتاد است در چاه غریبی گریه های تو
که دانه دانه اشکت سینه ریز ماه و پروین شد
پس از یک عمر سر گردانی و حیرانی و حسرت
نفهمیدم خدا آخر علی شد یا علی این شد
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
به نام نامی ات تا شاهراه عرش آذین شد
نگاهت روشنی بخش خیابان های تکوین شد
مسیحای لبت آورد ما را از عدم بیرون
به اشراق نگاهت سکه ی خورشید زرین شد
فقط خال لبت شد نقطه ی آغاز ها یعنی
قوانین جهان در با، بسم الله تدوین شد
هوایی منتشر شد از نفس های تو در هستی
یکی ابر و یکی باد و یکی ما، و یکی طین شد
عدم بود و گل لبخند تو گل کرد در صحرا
یکی نرگس یکی سوسن یکی شب بو و نسرین شد
به هر روزی به رنگی جلوه ای کردی و بعد از آن
یکی رنگی یکی زنگی یکی روم و یکی چین شد
یه هر صورت تو بودی در جهان منظور و باورها
یکی مذهب یکی مسلک یکی آیین یکی دین شد
صباح الخیر ! ای صبحی که ما را منتشر کردی
مسا، النور ! ای شام سر زلفی که مشکین شد
فدای مجمع البحرین آن لعل گهر ریزی
که از شورش تمام آب های تلخ شیرین شد
به البرهان چشمانت چراغ عقل روشن شد
به المیزان ابرویت طراز عشق تعیین شد
به عین و لام و یا، بستند تا مضمون عالم را
تمام شعر های من پر از شور مضامین شد
مضامین غزل هایم فدای خاک پای تو
چه آنهایی که بی رنگ و چه آنهایی که رنگین شد
تو را با عقل خود سنجیدم و دیدم که از حیرت
جناب عقل آخر ساکن دارالمجانین شد
تو بودی ماه تابان و تو بودی شاه شاهان و
فرامین مطاعت حلقه در گوش سلاطین شد
نه این هفت آسمان، در سینه هفتاد آسمان داری
به عین اول نامت عیار سبع ، سبعین شد
اگر برخواست از خواب عدم،،،، نام بلند تو
به گوش آدم خاکی صد و ده بار تلقین شد
کنار برق ایوانت ندارد عرض اندامی
اگر یک عمر خورشید جهان بالا و پایین شد
#اگر_من_بی_وضو_نام_تو_را_بردم_غلط_کردم
#که_از_وقتی_که_چشمانم_علی_بین_شد_خدا_بین_شد
نجف را دیده ام ، در دوزخ دنیا برای ما
بهشتی را که دائم وعده می دادند تضمین شد
نیفتاد است در چاه غریبی گریه های تو
که دانه دانه اشکت سینه ریز ماه و پروین شد
پس از یک عمر سر گردانی و حیرانی و حسرت
نفهمیدم خدا آخر علی شد یا علی این شد
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
خدا بدون علی مسجد الحرام نداشت
بقای کعبه بدون علی دوام نداشت
علی نبود که بتخانه احترام نداشت
بنای سنگ و گل این قدر ازدحام نداشت
به پاس مقدم حیدر حرم مطهر گشت
علی که شد متولد در آن ورق برگشت
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
خدا بدون علی مسجد الحرام نداشت
بقای کعبه بدون علی دوام نداشت
علی نبود که بتخانه احترام نداشت
بنای سنگ و گل این قدر ازدحام نداشت
به پاس مقدم حیدر حرم مطهر گشت
علی که شد متولد در آن ورق برگشت
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج
سر می کنم بدون تو شب های تار را
هر شب قصیده می شوم این انتظار را
در حسرت بقیه ی خوبان روزگار
سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را
هی چنگ می زنم به غزل های ناگزیر
هی شعر می شوم کلمات دچار را
خورجین من پر از غزل انتظار شد
هر شب به دوش می کشم این کوله بار را
(باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی ! )
تکرار می کنم غزل شهریار را
با گریه تا کنون صد و ده بار بیشتر
دنبال رد پای تو خواندم بحار را
یا ایهاالعزیز، مرا کشت دوری ات
کوته کن این حکایت دنباله دار را
سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت
در چشم مستت این هیجان خمار را
سبحان آنکه در شب زلفت کشیده است
زیبایی رها شده در آبشار را
از بسکه خار شد چمن و گل به چشم من
ترجیح میدهم که نبینم بهار را
تا کی بدون روی تو گل های کاغذی
رو می کنند معرفت کردگار را
ای آرزوی گم شده بی تو هزار سال
سر برده ایم حوصله ی روزگار را
ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود
منظومه ای که با تو ندارد قرار را
"از جاده ی سه شنبه شب قم شروع " کرد
با من سه شنبه های قرار و مدار را
در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک
از چشم من چهل غزل آبدار را
چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر
تا کوه خضر گریه ی دنباله دار را
ایاک نعبد، ،، دل تسبیح پاره کرد
ایاک نستعین من بی قرار را
آی آبروی هر دو جهان در قنوت من
آبی بریز این جگر داغدار را
یک روز می رسد که به خونخواهی حسین
رو می کنی مشیت پروردگار را
یک روز می رسد که به تاوان مجتبی
سیراب می کنی جگر ذوالفقار را
دنیا نشسته تا بتکانی به دست خود
از چادر غریبی مادر غبار را
دارد غروب می شود و باز هم ندید
در امتداد جاده کسی آن سوار را
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
سر می کنم بدون تو شب های تار را
هر شب قصیده می شوم این انتظار را
در حسرت بقیه ی خوبان روزگار
سر می کنم بقیه ی لیل و نهار را
هی چنگ می زنم به غزل های ناگزیر
هی شعر می شوم کلمات دچار را
خورجین من پر از غزل انتظار شد
هر شب به دوش می کشم این کوله بار را
(باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی ! )
تکرار می کنم غزل شهریار را
با گریه تا کنون صد و ده بار بیشتر
دنبال رد پای تو خواندم بحار را
یا ایهاالعزیز، مرا کشت دوری ات
کوته کن این حکایت دنباله دار را
سبحان آنکه روز ازل عاشقانه ریخت
در چشم مستت این هیجان خمار را
سبحان آنکه در شب زلفت کشیده است
زیبایی رها شده در آبشار را
از بسکه خار شد چمن و گل به چشم من
ترجیح میدهم که نبینم بهار را
تا کی بدون روی تو گل های کاغذی
رو می کنند معرفت کردگار را
ای آرزوی گم شده بی تو هزار سال
سر برده ایم حوصله ی روزگار را
ای کاش در مدار خودش زیر و رو شود
منظومه ای که با تو ندارد قرار را
"از جاده ی سه شنبه شب قم شروع " کرد
با من سه شنبه های قرار و مدار را
در حسرت نگاه تو بیرون کشید اشک
از چشم من چهل غزل آبدار را
چل شب کشیده ام به هوای تو مثل ابر
تا کوه خضر گریه ی دنباله دار را
ایاک نعبد، ،، دل تسبیح پاره کرد
ایاک نستعین من بی قرار را
آی آبروی هر دو جهان در قنوت من
آبی بریز این جگر داغدار را
یک روز می رسد که به خونخواهی حسین
رو می کنی مشیت پروردگار را
یک روز می رسد که به تاوان مجتبی
سیراب می کنی جگر ذوالفقار را
دنیا نشسته تا بتکانی به دست خود
از چادر غریبی مادر غبار را
دارد غروب می شود و باز هم ندید
در امتداد جاده کسی آن سوار را
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#هویاعلیمدد
صدبار گفته اند ولی باز نوبر است
از هر زبان حدیث تو قند مکرر است
ماتشنه ایم و در کف تو جام کوثر است
هفت آسمان قلمرو جولان حیدر است
بی ذکر یاعلی دم خود. را فرو مبر
نام خداست نام علی بی وضو مبر
ای شعر عاشقی نکن اینقدر بی هدف
از این طرف نکش دل ما را به آن طرف
این جاده. می خورد به سماوات ، لاتخف
حی علی الزیارة و حی علی النجف
ما ظلمتیم نور ازل تا ابدد علی است
حی علی الفلاح ، که خیر العمل علی است
هر شب که یاد کوی تو از خاطرم گذشت
تا صبح اشک شوق زچشم ترم گذشت
از آسمان عمر چه زود اخترم گذشت
خاک نجف کجاست که آب از سرم گذشت
جان من از علی است مرا جان به کف ببر
ای شوق پابرهنه مرا تا نجف ببر
ای نام نامی تو گواراتر از عسل
هستی به عشق نام تو رقصیده از ازل
قد قامت القصیده و قد قامت الغزل
مفعول فاعلات مفاعیل مفتعل
شعرم همیشه چشم به دست تو دوخته است
قربان مصرعی که برای تو سوخته است
با جرعه ای وجود گرفتیم از عدم
خوردیم تا شرابی از انگور این حرم
این است جام شیعه ی حیدر ، نه جام جم
یامظهرالعجایب و یا کاشف النقم
" بگذار تا زشارع میخانه بگذریم "
از شارع الرسول تو مستانه بگذریم
گم می شوند و شعله از این طور می برند
هرشب فرشته ها سبد نور می برند
از گوشه ی ضریح تو انگور می برند
شیرینی علی است که با شور می برند
غیر از در علی به دری رو نمی زنند
بیخود کنار نام تو زانو نمی زنند
ما را در این حرم جگر قیل و قال نیست
"ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست "
این جا غمی به دوش محبان وبال نیست
"در بارگاه قدس که جای ملال نیست "
جایی که جارویش پر و بال فرشته است
موسی چقدر مشق تحیر نوشته است
سبحان من یمیت ویحیی ، قیامت است
اینجا بدایتی است که تا بی نهایت است
در وادی السلام تو مردن ، غنیمت است
یعنی شهید عشق علی غرق رحمت است
کی می شود بیایی و شرمنده ام کنی
از جام " من یمت یرنی " زنده ام کنی
از این حرم که هست حریم ملائکه
آدم کجا رود که نیفتد به مهلکه
دنیای بی علی چه قدر بود مضحکه
شیعه علی نداشت بمیرد برای که؟
کار عدم زعشق به هستی کشیده شد
دنیا فقط برای علی آفریده شد
بعد از نجف تمام جهان سرزمین توست
حقا که آسمان و زمین در نگین توست
در سفره ها حکایت نان جوین توست
یاللعجب تعجب ما از همین توست
بی اعتنایی تو به دنیا که معرکه است
نعلین وصله دار تو تاج ملائکه است
هر چند در برابر تو سر ، بلند نیست
هر سر که نیست خاک درت سربلند نیست
آن سر زیادی است که در این کمند نیست
ای اغنیا ، گدای علی مستمند نیست
ای منکر علی تو و برهان بی اساس
قنبر شناس هم نشدی تا علی شناس
پای کرم شکسته ی دست کریم توست
دنیا همیشه بر سر خوان نعیم توست
نهج البلاغه رائحه ای از شمیم توست
سبحان من دنی فتدلی ، حریم توست
یعنی علی مع الحق و حق است با علی
صلی علی محبک یا مرتضی علی
در می زنند ، سائلی از راه آمده است
جبریل عاجزانه به درگاه آمده است
جایی که عقل پیش تو کوتاه آمده است
"قل انما ولیکم الله " آمده است
این آیه جز برای تو نازل نمی شود
قرآن ما بدون تو کامل نمی شود
روزی که ذوالفقار تو سر در نیام کرد
شمشیر ابرویت همه را قتل عام کرد
تیغی که خواب راحت ما را حرام کرد
باید به تیغ ابروی حیدر سلام کرد
دل را به یک اشاره ی خود می برد زدور
"این است دلبری که به دنیا فکنده شور "
دارم هزار آرزو اما علی الحساب
ای کاش این یکی بشود زود مستجاب
در آرزوی خاک کف پای بوتراب
گویم هزار مرتبه " یالیتنی تراب "
یک عمر زیر سایه ی تو جای ما بس است
یک یاعلی برای دو دنیای ما بس است
#عباس_شاه_زیدی
#خروش_اصفهانی #صباحکم_علویّه
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#هویاعلیمدد
صدبار گفته اند ولی باز نوبر است
از هر زبان حدیث تو قند مکرر است
ماتشنه ایم و در کف تو جام کوثر است
هفت آسمان قلمرو جولان حیدر است
بی ذکر یاعلی دم خود. را فرو مبر
نام خداست نام علی بی وضو مبر
ای شعر عاشقی نکن اینقدر بی هدف
از این طرف نکش دل ما را به آن طرف
این جاده. می خورد به سماوات ، لاتخف
حی علی الزیارة و حی علی النجف
ما ظلمتیم نور ازل تا ابدد علی است
حی علی الفلاح ، که خیر العمل علی است
هر شب که یاد کوی تو از خاطرم گذشت
تا صبح اشک شوق زچشم ترم گذشت
از آسمان عمر چه زود اخترم گذشت
خاک نجف کجاست که آب از سرم گذشت
جان من از علی است مرا جان به کف ببر
ای شوق پابرهنه مرا تا نجف ببر
ای نام نامی تو گواراتر از عسل
هستی به عشق نام تو رقصیده از ازل
قد قامت القصیده و قد قامت الغزل
مفعول فاعلات مفاعیل مفتعل
شعرم همیشه چشم به دست تو دوخته است
قربان مصرعی که برای تو سوخته است
با جرعه ای وجود گرفتیم از عدم
خوردیم تا شرابی از انگور این حرم
این است جام شیعه ی حیدر ، نه جام جم
یامظهرالعجایب و یا کاشف النقم
" بگذار تا زشارع میخانه بگذریم "
از شارع الرسول تو مستانه بگذریم
گم می شوند و شعله از این طور می برند
هرشب فرشته ها سبد نور می برند
از گوشه ی ضریح تو انگور می برند
شیرینی علی است که با شور می برند
غیر از در علی به دری رو نمی زنند
بیخود کنار نام تو زانو نمی زنند
ما را در این حرم جگر قیل و قال نیست
"ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست "
این جا غمی به دوش محبان وبال نیست
"در بارگاه قدس که جای ملال نیست "
جایی که جارویش پر و بال فرشته است
موسی چقدر مشق تحیر نوشته است
سبحان من یمیت ویحیی ، قیامت است
اینجا بدایتی است که تا بی نهایت است
در وادی السلام تو مردن ، غنیمت است
یعنی شهید عشق علی غرق رحمت است
کی می شود بیایی و شرمنده ام کنی
از جام " من یمت یرنی " زنده ام کنی
از این حرم که هست حریم ملائکه
آدم کجا رود که نیفتد به مهلکه
دنیای بی علی چه قدر بود مضحکه
شیعه علی نداشت بمیرد برای که؟
کار عدم زعشق به هستی کشیده شد
دنیا فقط برای علی آفریده شد
بعد از نجف تمام جهان سرزمین توست
حقا که آسمان و زمین در نگین توست
در سفره ها حکایت نان جوین توست
یاللعجب تعجب ما از همین توست
بی اعتنایی تو به دنیا که معرکه است
نعلین وصله دار تو تاج ملائکه است
هر چند در برابر تو سر ، بلند نیست
هر سر که نیست خاک درت سربلند نیست
آن سر زیادی است که در این کمند نیست
ای اغنیا ، گدای علی مستمند نیست
ای منکر علی تو و برهان بی اساس
قنبر شناس هم نشدی تا علی شناس
پای کرم شکسته ی دست کریم توست
دنیا همیشه بر سر خوان نعیم توست
نهج البلاغه رائحه ای از شمیم توست
سبحان من دنی فتدلی ، حریم توست
یعنی علی مع الحق و حق است با علی
صلی علی محبک یا مرتضی علی
در می زنند ، سائلی از راه آمده است
جبریل عاجزانه به درگاه آمده است
جایی که عقل پیش تو کوتاه آمده است
"قل انما ولیکم الله " آمده است
این آیه جز برای تو نازل نمی شود
قرآن ما بدون تو کامل نمی شود
روزی که ذوالفقار تو سر در نیام کرد
شمشیر ابرویت همه را قتل عام کرد
تیغی که خواب راحت ما را حرام کرد
باید به تیغ ابروی حیدر سلام کرد
دل را به یک اشاره ی خود می برد زدور
"این است دلبری که به دنیا فکنده شور "
دارم هزار آرزو اما علی الحساب
ای کاش این یکی بشود زود مستجاب
در آرزوی خاک کف پای بوتراب
گویم هزار مرتبه " یالیتنی تراب "
یک عمر زیر سایه ی تو جای ما بس است
یک یاعلی برای دو دنیای ما بس است
#عباس_شاه_زیدی
#خروش_اصفهانی #صباحکم_علویّه
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها 💔
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
تنها به این بسنده نکردند شامیان
پا را از این که بود فراتر گذاشتند...
بگذار عمۀ تو بگوید که بر دلش
یک روز داغ چند برادر گذاشتند؟
آن آتشی که سوخت درِ خانۀ علی
بر جان لالههای پیمبر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
ای دختر سه ساله تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتند
داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد
داغی که تا سپیدۀ محشر گذاشتند
آن شب فرشتهها همه از عرش آمدند
بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند...
سهم تو گریه بود و همین گریههای تو
چشمان شهرهای مرا تر گذاشتند
از انتقام گفتم و شعرم تمام شد
این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
تنها به این بسنده نکردند شامیان
پا را از این که بود فراتر گذاشتند...
بگذار عمۀ تو بگوید که بر دلش
یک روز داغ چند برادر گذاشتند؟
آن آتشی که سوخت درِ خانۀ علی
بر جان لالههای پیمبر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
ای دختر سه ساله تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتند
داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد
داغی که تا سپیدۀ محشر گذاشتند
آن شب فرشتهها همه از عرش آمدند
بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند...
سهم تو گریه بود و همین گریههای تو
چشمان شهرهای مرا تر گذاشتند
از انتقام گفتم و شعرم تمام شد
این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_سجاد_علیهالسلام
#ولادت_مدح
ناگهان پر میکشی دریا به دریا میروی
آه ای ابر کرامت تا کجاها میروی...
برنمیداری سرت را از بهشت سجدهگاه
کس نمیداند که هستی یا ز دنیا میروی
آنچنان لبریزی از شور مناجات و دعا
کز حضیض خاک تا اوج تماشا میروی...
یک صحیفه نور مینوشد دلم تا با توأم
من دلم میگیرد از این لحظهها تا میروی
صبر کن ای چشم بیدار تماشا لحظهای
آه... ما را هم ببر با خویش هرجا میروی...
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت_مدح
ناگهان پر میکشی دریا به دریا میروی
آه ای ابر کرامت تا کجاها میروی...
برنمیداری سرت را از بهشت سجدهگاه
کس نمیداند که هستی یا ز دنیا میروی
آنچنان لبریزی از شور مناجات و دعا
کز حضیض خاک تا اوج تماشا میروی...
یک صحیفه نور مینوشد دلم تا با توأم
من دلم میگیرد از این لحظهها تا میروی
صبر کن ای چشم بیدار تماشا لحظهای
آه... ما را هم ببر با خویش هرجا میروی...
#عباس_شاه_زیدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110