امروز که در دست توام ، مرحمتی کن
فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت؟
#حافظ

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
مرگ از محبّت تو خلاصم نمی‌کند
در زیر خاک هم دلِ من پایْ بستِ توست
#صیدی_تهرانی

نگاه کن! که نگاهت روایت فتح است
سپاه چشم تو کرده است فکه را مجنون
#سیدحمیدرضابرقعی

تو را که دیده زِ خواب و خمار باز نباشد
ریاضتِ منِ شب تا سحر نشسته چه دانی؟
#سعدی

ای شراب تلخ من! ترکِ تو تسکینم نداد
بی‌تو بودن هم شبیه باتو بودن
مشکل است
#حسین_دهلوی

رو سر بِنه به بالین تنها مرا رها کن
تَرک منِ خراب شب گرد مبتلا کن
#مولوی

سیاه‌پوش از آن گشته است مردمِ چشمم
که هر درنگ ، جگرگوشه‌ای به خاک سپارد
#کمال_خجندی

چو پیراهن شوم آسوده خاطر
گرش همچون قبا گیرم در آغوش
#حافظ

بس که عریانیم چون آیینه از شرمندگی
هر که ما را دید می‌سازیم روی تازه‌ای
#سلیم_تهرانی

صدفِ خالیِ افتاده به ساحل بودم
چون گهر، زینتِ آغوش و کنارم نشدی
#شفیعی_کدکنی

در رکوع ما دعای عافیت جایی نداشت
اول و پایان هر دردیم ما ، دالیم ما ...
#محمد_سهرابی

«حلول 🌙 خوبِ خدا مبارک »
#التماس‌دعا 🤲🏻📿

به تو نزدیک می‌شود شبِ من
نفسم بوی ماه می‌گیرد ...
#حسین_صفا

شد وقت آنکه مرغِ سحر نغمه سر کند
#ملک‌الشعرای‌بهار

یک عُمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
#حامد_عسکری

درِ فیض سحر باز‌ است منشین بی‌طلب ای دل
گُل افشان اجابت بین و دامان دعا بگشا ...
#طالب_آملی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
دیده باشی تشنه مستعجل به آب
جان به جانان همچنان مستعجل است
#سعدی

خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
#سعدی

جلوه‌ی یوسفی‌اش کرده به کار دلِ من
حُزن یعقوبی و اندوه زلیخایی را ...
#واقف_لاهوری

ای باد صبح ، نیک خراشیده خاطریم
لطفی بکن، به دوست رسان این خروش را
#اوحدی_مراغه‌ای