به او کردم سخن امروز گستاخانه در مستی
چه خواهم کرد یا رب سرگرانیهای فردا را
#میلی_مشهدی

شدم خاک و نگفتم عاشقم کار اینچنین باید ...
#بیدل

مردمان منکر عشقند و منم کشتهٔ او
شیوهٔ ما دگر و شیوهٔ مردم دگر است
#امیرخسرو‌دهلوی

گفت: جای من کجا لایق بود؟ گفتم: به دل
گفت: می‌خواهم جزین جای دگر، گفتم: به چشم!
#هلالی_جغتایی

قسمتِ ما چون کمان از صید خود خمیازه‌ای است
هر چه داریم از برای دیگران داریم ما ...
#صائب‌_تبریزی

وصل چون شد عام از هجران بود ناخوشترک
خاکِ هجران بر سرِ وصلی که باشد مشترک
#محتشم_کاشانی

چشم تو یک نگاه به ما کرد در ازل
ما را بس است تا به قیامت همان نگاه
#فیاض_لاهیجی

در تبسّم گفت زیرِ لب که: قربانم شوی
آخر آن مه داد دشنامی که من می‌خواستم
#قصاب_کاشانی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
عزت عالمین می‌خواهم
سفر کاظمین می‌خواهم
طوف قبر "حسین" می‌خواهم
یا جوادالائمه ادرکنی ...
#سیدرضامؤید

نیست جز پاکیِ دامن، گُنَه‌ام، چون مَهِ مصر
کو عزیزی که بُرون آوَرَد از بَند، مرا؟
#صائب‌_تبریزی

آن نازْ چشم کرده سرِ صلح اگر نداشت
از دور ایستادن و خندیدنش چه بود
#وحشی_بافقی

به تصوّر خیالت، نرود به خواب چشمم
که به چشمِ من خیال تو زِ خواب خوشتر آید
#سلمان_ساوجی

بدبختیَم ببین، که شود مانعِ وصال
خوابی که در فراقِ تو هرگز نداشتم
#میلی_مشهدی

سرمهٔ چشم مور شد، سودهٔ استخوانِ من
کم‌نگهانه تا به کی می‌گذری زِ خاک ما؟
#حزین_لاهیجی

بی‌برکت است چیزی کاندر شماره آید
یارب مباد هرگز، بوسِ تُرا شماره ...
#طغرای_مشهدی

از چه یارب بر سر یک حرف بر هم می‌زنند
همچو لب آنان که نتوانند بی‌ هم آب خورد
#وحید_قزوینی

گرت با ما خوش‌افتاده‌ست چون ما لااُبالی شو
نه یاران مست برخیزند و تو مستور بنشینی
#سعدی

دوش در بزم تو دیدم غیر را و زنده‌ام
این قدر هم صبر از من هیچکس باور نداشت
#آذر_بیگدلی

نام من رفته‌ست روزی بر لب جانان به سهو
اهلِ دل را بوی جان می‌آید از نامم هنوز
#حافظ

هرکس که آمد غیر ما در بزم وصلش یافت جا
ما بر سر راه فنا با خاک یکسان همچنان ...
#وحشی_بافقی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
در آتش هجرانِ تو خاکستر محضیم
از ما که رساند به تو پیغام مگر باد
#جهان‌ملک‌خاتون