#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
جز خویش مَجو رغبت دیدار کَس از ما
یا اینکه بگو هجر بگیرد نفس از ما ...
#معنی_زنجانی
جز خویش مَجو رغبت دیدار کَس از ما
یا اینکه بگو هجر بگیرد نفس از ما ...
#معنی_زنجانی
#یاامیرالمومنین
صورت به چه رویی بنهم بر درت ای بت
من بیبر و بیرو ، تو تماما بر و رویی ...
#معنی_زنجانی
صورت به چه رویی بنهم بر درت ای بت
من بیبر و بیرو ، تو تماما بر و رویی ...
#معنی_زنجانی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
سحر اشکی فشاندم یاد شاه و جای او جُستم
ندا آمد که آب است و به گودالی مکان دارد
#معنی_زنجانی
سحر اشکی فشاندم یاد شاه و جای او جُستم
ندا آمد که آب است و به گودالی مکان دارد
#معنی_زنجانی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
بریزم اشک و بپاشم نمک به زخم جدایی
توان ندارم و دارم چنین بریز و بپاشی
#معنی_زنجانی
بریزم اشک و بپاشم نمک به زخم جدایی
توان ندارم و دارم چنین بریز و بپاشی
#معنی_زنجانی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
من کربلا ندیده به کَس جان نمیدهم
آخر مرا وصال تو بر دار میکند ...
#معنی_زنجانی
من کربلا ندیده به کَس جان نمیدهم
آخر مرا وصال تو بر دار میکند ...
#معنی_زنجانی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
به یک نسیم توان رفت تا به کرببلا
کشیده است کجا کارِ بیقراری ما
#معنی_زنجانی
به یک نسیم توان رفت تا به کرببلا
کشیده است کجا کارِ بیقراری ما
#معنی_زنجانی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
سری برون کُن از آن خاک و حال ما بنگر
که از فراق تو یک چشم خون و دیگری آب است
#معنی_زنجانی
سری برون کُن از آن خاک و حال ما بنگر
که از فراق تو یک چشم خون و دیگری آب است
#معنی_زنجانی