عتباتِ کلمات
1.86K subscribers
66 photos
34 videos
75 links
بسكه‌ دايم‌ حبّ اهل‌ بيت‌ دست ‌آويز ماست
در پی تسبيح‌ خاك‌ كربلا افتاده‌ایم ...

#فانی_كشميری
🔍اشعار کهن ، معاصر
:
💌 t.me/HidenChat_Bot?start=113357248
Download Telegram
شب‌های من که پُر شده از رنج و اضطراب
نامش شبِ فراق ، ولی صبح محشر است
#حسین_دهلوی
هنوز میل تو بر قهرهای طولانی‌ست؟
بس‌است جانِ من! این شیوه نامسلمانی‌ست
#حسین_دهلوی
حالی خراب دارم و این شیشه‌ی شراب
با گریه لب گشوده به ذکر مصیبتم ...
#حسین_دهلوی
فریاد از وفای تو ای غم ، که هیچ‌گاه
مِیلَت برای دیدن ما کم نمی‌شود ...
#حسین_دهلوی
از جور یار، دست به دامان غفلتیم
دلبستگان مشرب خمیازه‌ایم ما ...
#حسین_دهلوی
به سَر زلف تو آنگونه دلم محتاج است
که به دستان من آن موی پریشان محتاج
#حسین_دهلوی
تو در دل منی و سهم غیر ... قصّه‌ی ما
شبیه عاقبت کوزه و شراب شده‌ست ...
#حسین_دهلوی
سرت مهمان زانوی غم است امشب ، چه باید کرد
نشد یک بار هم لایق ببینی شانه‌ی ما را ...
#حسین_دهلوی
مثل شمعی تا سحر با چشم گریان ، در سکوت
بس که فکر شعله‌ور داریم ، بیداریم ما ...
#حسین_دهلوی
من بعد مرگ هم زِ تو غافل نمی‌شوم
با خویش آرزوی تو را می‌برم به گور
#حسین_دهلوی
می‌گذارد سر به روی شانه‌های دیگری
بار ما را روی دوش دیگران انداخته
#حسین_دهلوی
بی‌تاب شدن ؛ دم نزدن ؛ عادتم این است
با خون جگر ساخته‌ام ؛ قسمتم این است
#حسین_دهلوی
شراب سرخی و من جام شیشه‌ای ؛ بنگر
که بی‌حضور تو از چهره می‌پرد رنگم ...
#حسین_دهلوی
سنگی که با ولای تو آمیخت ، لعل شد
آری قسم به درّ نجــف ، گوهریم ما ...
#حسین_دهلوی
لطف رفاقت است که بر جای مانده‌ایم
همچون کتاب بسته به شیرازه‌ایم ما
#حسین_دهلوی
کم است حوصله و رنج و درد بسیار است
به هرکه می‌نِگرم چون خودم گرفتار است
#حسین_دهلوی
آیینه‌ایم؛ گر چه ترک خورده‌ایم ما
از روزگار سنگِ‌محک خورده‌ایم ما
#حسین_دهلوی
شیشه‌ای نازکدلم، امّا بدان ای سنگدل
خرد شد هر کس که می‌پنداشت محکم نیستم
#حسین_دهلوی
بی‌شانه‌ی او سر به تنم کاش نباشد
می‌میرم از این غم که سرم بر سر زانوست
#حسین_دهلوی
🤍
عشقت گرفته از دلِ ما اختیار را ...
#حسین_دهلوی