#صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله
زِ بسکه سینه خراشم چو گُل زِ دست فراق
چو لاله غرقهٔ خون است چاک پیرهنم ...
#امیرخسرودهلوی

من ز تنهایی به خون غرق و تو پهلوی کسان
خون من در گردن آن کَس که در پهلوی تست
#امیرخسرودهلوی

زِ شب بیداری من تا سحر چشمش کجا داند؟
که او شب تا سحر کاری به جُز خفتن نمی‌داند
#امیرخسرودهلوی

بس که بیرون و درونم همگی دوست گرفت
بوی یوسف دمد ار باز کنی پیرهنم ...
#امیرخسرودهلوی

خواهم شبی کز بوی او بی‌خود شوم پهلوی او
گه رو نهم بر روی او ، گه دوش بر دوش آیدم
#امیرخسرودهلوی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
چون خاک گردم در ره وصلت همین بس باشدم
کایی و از تو سایه‌ای بالای قبر من فتد ...
#امیرخسرودهلوی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
از اشک من به کویت جز سرخ گُل نروید
زان گُل که بویت آید ، میرد کسی که بوید
#امیرخسرودهلوی

دو تا شد بازویم زیر سر ، آخر
دمی سر در خم بازوی من دار
#امیرخسرودهلوی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
شَوَم فدای جمالی که گر هزاران سال
کُنم نظاره هنوز آرزو بجا باشد ...
#امیرخسرودهلوی

چو بر شیرین لبت از رُخ چکد خوی
تمامی آب آن شربت گلاب‌ست ...
#امیرخسرودهلوی

هنگامِ سحر خلق به محراب و دلِ من
زَ ابروی بُتی روی به محرابِ دگر داشت
#امیرخسرودهلوی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
ای به کویت هر سحرگه جای تنها ماندگان
رحمتـی بر چــشمِ خون‌پالای تنها ماندگان
#امیرخسرودهلوی