#مادرم
‏گفتی چه می‌خوری که سفالین ‌لَبت تر است
دردِ فراقِ ناگذرانِ تو می‌خورم ...💔
#خاقانی

خستگی سینه‌ی ما را خیالت مرهم است
ای به هجران خسته ما را ، خسته را مرهم فرست
#خاقانی

برای آن‌که زِ غیرِ تو چشم بردوزم
به‌جای هر مژه در چشم ، سوزنی‌ست مرا
#خاقانی

دل را به کنارِ جوی بُردیم
از یارِ کناره‌جوی ، شُستیم
#خاقانی

بوس وداعی از لب او چون طلب کنم؟
کز دور یک سلام هم از من دریغ داشت
#خاقانی

به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
که دید هرگز سوزنده‌ای به این سردی
#خاقانی

به زبانِ چرب جانا بنواز جانِ ما را
به سلامِ خشک خوش‌کُن دلِ ناتوان ما را
#خاقانی

زبانِ بسته به مدحِ محمّد آرد نطق
که نخلِ خشک پی مریم آورد خرما
#خاقانی

چو روز فرقت یاران که نشمرند زِ عمرش
زِ عمر نشمرم آن ساعتی که پیش من آیی
#خاقانی