چه می‌شود گرو بوسه؟ دل زِ من بستان
متاع خانهٔ مُلّا کتاب می‌باشد ....
#حزین_لاهیجی

تب با تو بودن آن‌سان، زده آتشم به ارکان
که زِ گرمی‌ام بسوزی، من اگر به بستر آیم
#حسین_منزوی

یک‌ چند هم به رغمِ فلک بی‌وفا شدم
شاید به این وسیله کسی نامِ ما بَرَد ...
#اسیر_شهرستانی

زآن روز که دیدمت شبی خوابم نیست
ای کاش ندیده بودم آن روز تو را ....
#رهی_معیری

کم آمدست مرغِ دلم آب و دانه‌اش
خالِ لبت کجاست که گیرم نشانه‌اش
#محمد_سهرابی

مبهوتِ بی‌کسی‌ها ، شب تا سحر دویدیم
چون چشم‌های چمران در کوچه‌های پاوه
#محمد_سهرابی

تاب تغافل اینهمه در بِسمل تو نیست
دل را بگیر و بشکن اگر قابل تو نیست
#عالی_شیرازی

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفعِ صد بلا بکند
#حافظ

از هر که خواهی امداد اوّل تلافی‌اش‌ کُن
دستی اگر نداری زحمت مده عصا را ...
#بیدل‌_دهلوی

دِلی دارم که در آغوشِ مَرهم زخمِ ناسورَش
نمک می‌گوید و خمیازه بر خمیازه می‌ریزد
#طالب_آملی

من از یاد عزیزان یک نفس غافل نیَم امّا
نمیدانم که بعد از من کسی یادم کُند یا نه
#رهی_معیری

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
تو کشتی نجات و چراغ هدایتی
دریاب‌مان در این شب تاریک ، یا حسین
#حسین_منزوی‌‏

خستگی سینه‌ی ما را خیالت مرهم است
ای به هجران خسته ما را ، خسته را مرهم فرست
#خاقانی

شب‌های من که پُر شده از رنج و اضطراب
نامش شبِ فراق ، ولی صبح محشر است
#حسین_دهلوی

به تار ساز در این بزم نسبتی داریم
خوشند اهل نشاط از ضعیف نالی ما
#دانش_مشهدی

در سر مستی گر از زانوی من بالین کنی
بوسه در لعل شراب‌آلود نگذارم تُرا ...
#صائب_تبریزی

در رفته بود این جگـر از کوره ، بی‌گمان
همراه صبر ، همّت دندان اگــر نبود ...
#حسین_جنتی

رختخواب از پیکرِ ما گر بنالد عیب نیست
#طالب_آملی

ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم ...
#حامد_عسکری

بر حریر عافیت نتوان مرا در خواب کرد
می‌شناسد بستر بیگانه را پهلوی من
#صائب_تبريزی

از یُمن عشق ، دیدن رویم مبارک است
چون آفتاب با همه کَس روگشاده‌ام ...
#قدسی_مشهدی