غمم تو هستی و شادم اگر به سر نمی‌آیی
منم غم تو ... الهی که غم نداشته باشی
#اصغر_معاذی

زِ گرمى‌هاىِ دل‌سردانه‌ات يخ بسته اعضايم
#نجيب_كاشانى

نه ، آن حریر‌ِ به دوشش نشسته زلف نبود
به روی شانه خود آبشاری از شب داشت
#غلامرضا_شکوهی

درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر
#حامد_عسکری

به یادت سطرِ اشکی می‌نویسم ناله می‌خوانم
#بیدل

دست و دلم زِ دیدنت از دست رفته است
بند قبا گشوده در آغوشِ من درآ
#صائب_تبریزی

چه ذوقی می­‌کند انگشترمٖ هر بار می‌‌بیند
عقیقی که بر آن نام تو را کَندم بغل کرده
#حامد_عسکری

من استغفار کردم از نگاه تو ، نمی‌دانم
اجابت می‌شود این توبه‌کردن‌های با اکراه
#سیدحمیدرضابرقعی

گاهی زِ می خرابم و گاهی زِ نی کباب
کو حالتی که فارغم از این و آن کند ...
#فروغی_بسطامی

تا روی نیارد به تو ، آرام نگیرد
در عشق ، دلم هیچ کم از قبله‌نما نیست
#فانی_کشمیری

دوباره راه مرا نیمه‌های شب بستند
خدا به خیر کند چشم‌های او مستند
#سیدحمیدرضابرقعی

نهفته‌ام به خموشی خیالِ رویِ تو را
مباد کز نفسم بشنوند بویِ تو را
#حزين_لاهیجی

#صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله
وعده‌ی‌ وصل تو می‌پرورم‌ اندر سر خویش
می‌گذارم به سر خویش کلاهی گاهی ...
#محمد_سهرابی

با شب چه کند سینهٔ این برکهٔ بی‌تاب
وقتی که تو ای ماه نخواهی که بتابی
#قاسم_صرافان

از خوان جمالت که پُر از نعمتِ خوبی‌ست
شد روزیِ ما حسرت دیدار و دگر هیچ
#میروالهی‌قمی

شب که می‌پیچد به مژگانت کمند خواب‌ها 
زیر گیسوی تو پنهان می‌شود عنّاب‌ها 
#غلامرضا_شکوهی

هرچند حیا می‌کند از بوسه‌ی ما ، دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهره‌ی اوست ...
#فاضل_نظری

با همه سنجیدگی بی‌قدر و مقداریم ما
چون ترازویِ دیارِ قحط بیکاریم ما ...
#حاجی_گیلانی

تو بدین هر دو چشمِ خواب‌آلود
چه غم از چشم‌هایِ بیدارت ...؟
#سعدی

به بوسه یکسره کن کار دشمنانم را
که دشمنان به لب آورده‌اند جـانم را
#علیرضا_بدیع

ای تماشایت کلیدِ قفلِ فتح‌ُالباب‌ها ...
#اشرف_مازندرانی