.
.
📜🕯🖋 نبش قبر و بیرون کشیدن جمجمهی معمار سنان، معمار نامدار دولت عثمانی، برای تعیین نژاد و تبار
✅ وحید بهمن/ در سال ۱۹۳۵ میلادی و در ادامهی پروژهی دیوانهوار ترکسازی آناتولی، گروهی از پژوهشگران ترکیهای در حرکتی زشت و غیر اخلاقی، جهت تعیین نژاد و تبار معمار سنان، اقدام به نبش قبر و بیرون کشیدن جمجمهی وی از آرامگاهش کردند. سپس با ارائهی دلایلی بیسر و ته، ادعای ترک بود معمار سنان را با آب و تاب در نشریات وقت منتشر کردند.
🔸 برای نمونه روزنامه جمهوریت ترکیه در روز ۵ اوت ۱۹۳۵ میلادی (شمارهی ۴۰۳۲) گزارشی در این زمینه منتشر کرده بود.
🔸 جمجمه معمار سنان هرگز به آرامگاهش بازگردانده نشد و از سرنوشت آن آگاهی درستی وجود ندارد.
🔸 در سال ۲۰۱۶ احمد داووداوغلی، نخست وزیر وقت ترکیه، ضمن محکوم کردن این حرکت زشت و غیر اخلاقی دستور پیگیری همه جانبه جهت پیدا کردن و بازگرداندن جمجمهی معمار سنان به آرامگاهش را داد که تا به امروز خبری از پیدا شدن جمجمه نشده است.
🔸 سخنان داوود اوغلی، نخست وزیر وقت ترکیه در این زمینه👇
http://www.bbc.com/persian/world/2016/04/160413_an_ottoman_architect_skull
🆔 @Ir_Bahman
@Afshinjafarzadeh
.
📜🕯🖋 نبش قبر و بیرون کشیدن جمجمهی معمار سنان، معمار نامدار دولت عثمانی، برای تعیین نژاد و تبار
✅ وحید بهمن/ در سال ۱۹۳۵ میلادی و در ادامهی پروژهی دیوانهوار ترکسازی آناتولی، گروهی از پژوهشگران ترکیهای در حرکتی زشت و غیر اخلاقی، جهت تعیین نژاد و تبار معمار سنان، اقدام به نبش قبر و بیرون کشیدن جمجمهی وی از آرامگاهش کردند. سپس با ارائهی دلایلی بیسر و ته، ادعای ترک بود معمار سنان را با آب و تاب در نشریات وقت منتشر کردند.
🔸 برای نمونه روزنامه جمهوریت ترکیه در روز ۵ اوت ۱۹۳۵ میلادی (شمارهی ۴۰۳۲) گزارشی در این زمینه منتشر کرده بود.
🔸 جمجمه معمار سنان هرگز به آرامگاهش بازگردانده نشد و از سرنوشت آن آگاهی درستی وجود ندارد.
🔸 در سال ۲۰۱۶ احمد داووداوغلی، نخست وزیر وقت ترکیه، ضمن محکوم کردن این حرکت زشت و غیر اخلاقی دستور پیگیری همه جانبه جهت پیدا کردن و بازگرداندن جمجمهی معمار سنان به آرامگاهش را داد که تا به امروز خبری از پیدا شدن جمجمه نشده است.
🔸 سخنان داوود اوغلی، نخست وزیر وقت ترکیه در این زمینه👇
http://www.bbc.com/persian/world/2016/04/160413_an_ottoman_architect_skull
🆔 @Ir_Bahman
@Afshinjafarzadeh
BBC News فارسی
در جستجوی جمجمه معمار مشهور عثمانی
نخستوزیر ترکیه دستور داده تا موضوع ناپدید شدن جمجمه سنان، معمار مشهور دوران عثمانی مورد بررسی قرار گیرد. او طراح برخی از مشهورترین ساختمانهای امپراتوری عثمانی بود.
کاخ دادگاه لاهه هلند.
مکانی که در خرداد ۱۳۳۱ ، دکتر مصدق از حقوق ملی ایران در قبال زیاده خواهی های بریتانیا، دفاع کرد و پیروز شد
___________
داستان پیروزی تاریخی ایران دردادگاه لاهه هلند و تلاش های دکتر مصدق در راستای دفاع از حقوق ملی ایرانیان بیشک فصل زرینی در تاریخ معاصر ایران است.پس از عدم نتیجه گیری مساله نفت ایران در شورای امنیت ، دولت بریتانیا در چهارم بهمن ۱۳۳۰، شکایت خود را مبنی بر مغایرت ملیشدن نفت ایران با قوانین بینالمللی و تقاضای محکومیت ایران، به دلیل اجرای خلع ید از شرکت بریتاتیایی در خوزستان، به دیوان دادگستری لاهه هلند تسلیم کرد و به این ترتیب، نخستوزیر ایران و همراهانش در هفتم خرداد ۱۳۳۱ راهی لاهه شدند.دکتر محمد مصدق به حسین نواب، وزیر مختار ایران در هلند، دستور داد تا مهلت یکماههای از دادگاه درخواست کند. او نیز در این مدت لایحه دفاعی مقدماتی ایران را با کمک «پرفسور سل» تهیه کرد. از دیگر سو، پرفسور «هنری رولن»، استاد حقوق بینالملل دانشگاه بروکسل و رئیس پیشین مجلس سنای بلژیک که استادی نام آوازه بود نیز وکالت ایران را قبول کرد و دفاع مؤثری از ایران انجام داد. مصدق نیز در این دادگاه با استواری و استدلال توانمند مبتنی بر موازین حقوق بین المللی از منافع ملی ایران دفاع کرد و گفت «اجازه نمیدهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد».
سرانجام دادگاه لاهه پس از ١٢ جلسه با ۹ رأی مخالف در برابر ۵۶ رأی موافق، حکم خود را مبنی بر عدم صلاحیت دیوان دادگستری بینالمللی در رسیدگی به دادخواست بریتانیا صادر کرد و دیوان، نظر دولت بریتانیا را موجه ندانست. در خلاصه رأی دیوان در عباراتی کوتاه چنین آمده بود: «...دیوان چنین نتیجه میگیرد که صلاحیت رسیدگی به شکایتی را که دولت بریتانیا طرح نموده است ندارد و ورود در مسائل دیگری را هم که در صلاحیت دیوان طرح شده است لازم نمیداند. طی قراری که دیوان در تاریخ پنجم ژوئیه ۱۹۵۱ صادر کرد، اعلام شد که اقدامات تأمینه مصرح در قرار مزبور به طور موقت و در انتظار صدور رأی قطعی دیوان تجویز شده است. اینک که رأی دیوان صادر گردیده بدیهی است که قرار موقت مزبور از اعتبار ساقط است و هیچگونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود».
بهاینترتیب، در ٣١ تیر ١٣٣١ رأی دادگاه لاهه به نفع ایران داده شد. این برگ برنده بزرگی برای دولت دکتر مصدق بود که بعد از ملیکردن عملی صنعت نفت توانسته بود بار دیگر حقانیت ایران را در مجامع بینالمللی با روشی دیپلماتیک ثابت کند و حقانیت ایران را در ابعادی حقوقی به جهانیان بشناساند.
افشین جعفرزاده
۶ تیر ۱۳۹۸
@Afshinjafarzadeh
مکانی که در خرداد ۱۳۳۱ ، دکتر مصدق از حقوق ملی ایران در قبال زیاده خواهی های بریتانیا، دفاع کرد و پیروز شد
___________
داستان پیروزی تاریخی ایران دردادگاه لاهه هلند و تلاش های دکتر مصدق در راستای دفاع از حقوق ملی ایرانیان بیشک فصل زرینی در تاریخ معاصر ایران است.پس از عدم نتیجه گیری مساله نفت ایران در شورای امنیت ، دولت بریتانیا در چهارم بهمن ۱۳۳۰، شکایت خود را مبنی بر مغایرت ملیشدن نفت ایران با قوانین بینالمللی و تقاضای محکومیت ایران، به دلیل اجرای خلع ید از شرکت بریتاتیایی در خوزستان، به دیوان دادگستری لاهه هلند تسلیم کرد و به این ترتیب، نخستوزیر ایران و همراهانش در هفتم خرداد ۱۳۳۱ راهی لاهه شدند.دکتر محمد مصدق به حسین نواب، وزیر مختار ایران در هلند، دستور داد تا مهلت یکماههای از دادگاه درخواست کند. او نیز در این مدت لایحه دفاعی مقدماتی ایران را با کمک «پرفسور سل» تهیه کرد. از دیگر سو، پرفسور «هنری رولن»، استاد حقوق بینالملل دانشگاه بروکسل و رئیس پیشین مجلس سنای بلژیک که استادی نام آوازه بود نیز وکالت ایران را قبول کرد و دفاع مؤثری از ایران انجام داد. مصدق نیز در این دادگاه با استواری و استدلال توانمند مبتنی بر موازین حقوق بین المللی از منافع ملی ایران دفاع کرد و گفت «اجازه نمیدهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد».
سرانجام دادگاه لاهه پس از ١٢ جلسه با ۹ رأی مخالف در برابر ۵۶ رأی موافق، حکم خود را مبنی بر عدم صلاحیت دیوان دادگستری بینالمللی در رسیدگی به دادخواست بریتانیا صادر کرد و دیوان، نظر دولت بریتانیا را موجه ندانست. در خلاصه رأی دیوان در عباراتی کوتاه چنین آمده بود: «...دیوان چنین نتیجه میگیرد که صلاحیت رسیدگی به شکایتی را که دولت بریتانیا طرح نموده است ندارد و ورود در مسائل دیگری را هم که در صلاحیت دیوان طرح شده است لازم نمیداند. طی قراری که دیوان در تاریخ پنجم ژوئیه ۱۹۵۱ صادر کرد، اعلام شد که اقدامات تأمینه مصرح در قرار مزبور به طور موقت و در انتظار صدور رأی قطعی دیوان تجویز شده است. اینک که رأی دیوان صادر گردیده بدیهی است که قرار موقت مزبور از اعتبار ساقط است و هیچگونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود».
بهاینترتیب، در ٣١ تیر ١٣٣١ رأی دادگاه لاهه به نفع ایران داده شد. این برگ برنده بزرگی برای دولت دکتر مصدق بود که بعد از ملیکردن عملی صنعت نفت توانسته بود بار دیگر حقانیت ایران را در مجامع بینالمللی با روشی دیپلماتیک ثابت کند و حقانیت ایران را در ابعادی حقوقی به جهانیان بشناساند.
افشین جعفرزاده
۶ تیر ۱۳۹۸
@Afshinjafarzadeh
هزار برده را آزاد کردم؛ اما میتوانستم هزار برده دیگر آزاد کنم؛
اگر تنها، آگاه بودند که «برده»اند!
هریت تابمن؛ فعال آزادی مدنی و جنبش زنان آمریکا در قرن بیستم
@Afshinjafarzadeh
اگر تنها، آگاه بودند که «برده»اند!
هریت تابمن؛ فعال آزادی مدنی و جنبش زنان آمریکا در قرن بیستم
@Afshinjafarzadeh
Forwarded from آذریها |Azariha
🔴۱۲ تیر :
زادروز پدر آموزش دبستانی نوین ایران
میرزا حسن رشدیه تبریزی
دکتر افشین جعفرزاده
بیگمان میرزا حسن رشدیه را بایستی پدر آموزش نوین دبستانی و روشهای آموزش مدرن الفبا در ایران بدانیم.
نگاهی به زندگانی پربار او نشان می دهد که او عمر و ثروت خود را صرف این راه و فرهنگ ایران کرد و در این عرصه چه سختی ها و ناملایمات دید و هرگز نهراسید و قدمی پس نگذاشت.
پيش از بنیاد دارالفنون كه به همت اميركبير ،آموزش در انحصار مكتب خانهها بود كه به روش سنتى، خواندن و نوشتن را به كودكان و نوجوانان مى آموختند. در اين مدارس چندان خبرى از آموزش علوم جديد نبود. شمارى از ايرانيان فرنگ رفته و با سواد در اواخر دوره ناصرالدين شاه در نوشته هاى خود اين مدارس سنتى را مورد نقد قرار ميدادند و خواهان بنیاد مدارس جديد به شيوه كشورهاى غربى بودند.
ادامه مقاله در لینک زیر👇👇
https://bit.ly/30jOIKL
@Ir_Azariha
زادروز پدر آموزش دبستانی نوین ایران
میرزا حسن رشدیه تبریزی
دکتر افشین جعفرزاده
بیگمان میرزا حسن رشدیه را بایستی پدر آموزش نوین دبستانی و روشهای آموزش مدرن الفبا در ایران بدانیم.
نگاهی به زندگانی پربار او نشان می دهد که او عمر و ثروت خود را صرف این راه و فرهنگ ایران کرد و در این عرصه چه سختی ها و ناملایمات دید و هرگز نهراسید و قدمی پس نگذاشت.
پيش از بنیاد دارالفنون كه به همت اميركبير ،آموزش در انحصار مكتب خانهها بود كه به روش سنتى، خواندن و نوشتن را به كودكان و نوجوانان مى آموختند. در اين مدارس چندان خبرى از آموزش علوم جديد نبود. شمارى از ايرانيان فرنگ رفته و با سواد در اواخر دوره ناصرالدين شاه در نوشته هاى خود اين مدارس سنتى را مورد نقد قرار ميدادند و خواهان بنیاد مدارس جديد به شيوه كشورهاى غربى بودند.
ادامه مقاله در لینک زیر👇👇
https://bit.ly/30jOIKL
@Ir_Azariha
۱۳ تیر
یادمان درگذشت استاد دکتر محمد معین
اینجا،آستانه اشرفیه، مزار بزرگمرد فرهنگ و ادب ایران معاصر ، دکتر محمد معین است.
دانشمندی فرزانه که عمر کوتاه خود را صرف فرهنگ ایران و ادبیات پارسی کرد.
__________
استاد دکترمحمد معین در سال ۱۲۹۳ خورشیدی در پیرامون رشت به دنیا آمد و کودک بود که نخست مادر و سپس پدرش را به دلیل شیوع بیماری حصبه در گیلان از دست داد. تحصیلات آغازین خود را در رشت و تهران گذرانید از همان کودکی نشانه های استعداد در او بارز بود. در سال ۱۳۱۳ توانست کارشناسی خود را در رشته فلسفه و ادبیات از دانشگاه تهران بگیرد. او سپس با بهره گیری از فرصت مطالعاتی راهی بلژیک شد و در آن کشور در زمینه روانشناسی و مردم شناسی مطالعه کرد و در بازگشت به تهران دکترای خود را در رشته ادبیات و زبان فارسی به دست آورد. نخستین کسی بود که به دریافت مدرک دکترای ادبیات از دانشگاه تهران دست یافت و سپس به استادی زبان و ادبیات دانشگاه تهران برگزیده شد و همزمان به همکاری با استاد علی اکبر دهخدا، در کار "لغتنامه" پرداخت.
پژوهشهای ژرفش در زمینههای زبان و ادبیات نام و یادش را زنده نگاه داشته است. برجستهترین کارهای ادبی او اینهاست:
مزدیسنا و ادب فارسی، حافظ شیرین سخن، تصحیح برهان قاطع، تصحیح چهار مقاله از نظامی عروضی و البته فرهنگ معین که هیچ فارسی دانی از آن بی نیاز نیست و در کنار اینها مقاله ها و سخن رانی های بسیار در ایران و دانشگاه های خارجی و ترجمه هایی عالی از آثار تاریخی و ادبی ایران.او جزو نخستین کسانی بود که روش علمی را درپژوهشها به کار برد.
از سعادت و خوشبختی فرهنگ ایران بود که معین و دهخدا با هم همکار شدند.علامه دهخدا که فضل و دانش معین را دریافته بود او را به دستیاری خود در تکمیل لغت نامه اش برگزید و همکاری این دو در کنار برخی اهل علم نتایجی در خور به بار آورد و در همان حال استاد معین نیاز جامعه ادبی را به لغت نامه ای خلاصه تر دریافت و فرهنگ خود را نوشت.
معین زبان دانی خبره بود و به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، عربی و المانی تسلط کامل داشت و دانشی درخور در زبانهای باستانی وناحیه ای ایران و لهجه های محلی گیلان داشت.
دقت علمی و وسواس در تالیف سبب شده بود معین نام اوازه شود.
همین رعایت امانت که در سرشت او نهادینه شده بود، سبب شد که نیما یوشیج، پدر شعر نوی ایران که چندان همفکری با او نداشت در وصیتش دکتر معین را وصی انتشار آثارش معرفی کند.
کمتر اهل ادب و فضلی است که استاد معین را نشناسد و دانش اش را تحسین نکند.دانش یگانه ویژگی او نبود.او مردی اخلاق مدار ، دقیق و پاک بود.هیچ مسولیت دولتی و اداری را قبول نکرد و خود را تنها وقف گسترش دانش کرد.
"احترامی که همکاران ،شاگردان و حتی منتقدان دکتر معین برای او قائل بودند، علاوه بر مقام استادی و فضل او دلائل دیگری نیز داشته است. بیش از دانائی، مجذوب پاکدلی، انسانیت، بزرگواری ونیک نفسی او میشدند."
دکتر محمد محجوب که خوداستادی نامدار بود درباره او چنین گفته:
"محمد معین مصداق انسانی تمام و کمال بود. آن جامی بود که به قول خیام، چرخ به او آفرین میزند و صد بوسه بر جبینش مینشاند، اما افسوس که میسازد و باز بر زمین میزندش!
معین در سالهای پایانی عمر به هیچ وجه استراحت نمی کرد و شبانه روز در حال تلاش و فهرست برداری و تدریس و سخن رانی بود.
فرجام تلخ او و فرهنگ ایران در نهم آذر ۱۳۴۵ رخ داد. از سفر ترکیه و دیدار از قونیه و مزار مولانا و ایراد چند سخن رانی بازگشته و بدون استراحت به دانشگاه آمده بود تا تدریس خود را از سرگیرد، درس که به پایان رسید، قلم به دست گرفت تا پرسش یکی از دانشجویان دوره دکترا را پاسخ بنویسد، ولی ناگهان چون شیشهای فرو شکست و فرو ریخت.
دچار سکته مغزی شده بود.
دربیهوشی کامل فرو رفت و تلاش های پزشکان برای درمان او بی حاصل بود.
پنج سال تلخ در اغما بود و سرانجام در ۱۳ تیر ۱۳۵۰ در تهران درکذشت و ایران از فرزانه بزرگی محروم ماند.
پیکرش را به آستانه اشرفیه گیلان منتقل کرده و در آرامگاهی به خاک سپردند.
نام و یادش مانا باد
افشین جعفرزاده
۱۳ تیر ۱۳۹۸
@Afshinjafarzadeh
یادمان درگذشت استاد دکتر محمد معین
اینجا،آستانه اشرفیه، مزار بزرگمرد فرهنگ و ادب ایران معاصر ، دکتر محمد معین است.
دانشمندی فرزانه که عمر کوتاه خود را صرف فرهنگ ایران و ادبیات پارسی کرد.
__________
استاد دکترمحمد معین در سال ۱۲۹۳ خورشیدی در پیرامون رشت به دنیا آمد و کودک بود که نخست مادر و سپس پدرش را به دلیل شیوع بیماری حصبه در گیلان از دست داد. تحصیلات آغازین خود را در رشت و تهران گذرانید از همان کودکی نشانه های استعداد در او بارز بود. در سال ۱۳۱۳ توانست کارشناسی خود را در رشته فلسفه و ادبیات از دانشگاه تهران بگیرد. او سپس با بهره گیری از فرصت مطالعاتی راهی بلژیک شد و در آن کشور در زمینه روانشناسی و مردم شناسی مطالعه کرد و در بازگشت به تهران دکترای خود را در رشته ادبیات و زبان فارسی به دست آورد. نخستین کسی بود که به دریافت مدرک دکترای ادبیات از دانشگاه تهران دست یافت و سپس به استادی زبان و ادبیات دانشگاه تهران برگزیده شد و همزمان به همکاری با استاد علی اکبر دهخدا، در کار "لغتنامه" پرداخت.
پژوهشهای ژرفش در زمینههای زبان و ادبیات نام و یادش را زنده نگاه داشته است. برجستهترین کارهای ادبی او اینهاست:
مزدیسنا و ادب فارسی، حافظ شیرین سخن، تصحیح برهان قاطع، تصحیح چهار مقاله از نظامی عروضی و البته فرهنگ معین که هیچ فارسی دانی از آن بی نیاز نیست و در کنار اینها مقاله ها و سخن رانی های بسیار در ایران و دانشگاه های خارجی و ترجمه هایی عالی از آثار تاریخی و ادبی ایران.او جزو نخستین کسانی بود که روش علمی را درپژوهشها به کار برد.
از سعادت و خوشبختی فرهنگ ایران بود که معین و دهخدا با هم همکار شدند.علامه دهخدا که فضل و دانش معین را دریافته بود او را به دستیاری خود در تکمیل لغت نامه اش برگزید و همکاری این دو در کنار برخی اهل علم نتایجی در خور به بار آورد و در همان حال استاد معین نیاز جامعه ادبی را به لغت نامه ای خلاصه تر دریافت و فرهنگ خود را نوشت.
معین زبان دانی خبره بود و به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، عربی و المانی تسلط کامل داشت و دانشی درخور در زبانهای باستانی وناحیه ای ایران و لهجه های محلی گیلان داشت.
دقت علمی و وسواس در تالیف سبب شده بود معین نام اوازه شود.
همین رعایت امانت که در سرشت او نهادینه شده بود، سبب شد که نیما یوشیج، پدر شعر نوی ایران که چندان همفکری با او نداشت در وصیتش دکتر معین را وصی انتشار آثارش معرفی کند.
کمتر اهل ادب و فضلی است که استاد معین را نشناسد و دانش اش را تحسین نکند.دانش یگانه ویژگی او نبود.او مردی اخلاق مدار ، دقیق و پاک بود.هیچ مسولیت دولتی و اداری را قبول نکرد و خود را تنها وقف گسترش دانش کرد.
"احترامی که همکاران ،شاگردان و حتی منتقدان دکتر معین برای او قائل بودند، علاوه بر مقام استادی و فضل او دلائل دیگری نیز داشته است. بیش از دانائی، مجذوب پاکدلی، انسانیت، بزرگواری ونیک نفسی او میشدند."
دکتر محمد محجوب که خوداستادی نامدار بود درباره او چنین گفته:
"محمد معین مصداق انسانی تمام و کمال بود. آن جامی بود که به قول خیام، چرخ به او آفرین میزند و صد بوسه بر جبینش مینشاند، اما افسوس که میسازد و باز بر زمین میزندش!
معین در سالهای پایانی عمر به هیچ وجه استراحت نمی کرد و شبانه روز در حال تلاش و فهرست برداری و تدریس و سخن رانی بود.
فرجام تلخ او و فرهنگ ایران در نهم آذر ۱۳۴۵ رخ داد. از سفر ترکیه و دیدار از قونیه و مزار مولانا و ایراد چند سخن رانی بازگشته و بدون استراحت به دانشگاه آمده بود تا تدریس خود را از سرگیرد، درس که به پایان رسید، قلم به دست گرفت تا پرسش یکی از دانشجویان دوره دکترا را پاسخ بنویسد، ولی ناگهان چون شیشهای فرو شکست و فرو ریخت.
دچار سکته مغزی شده بود.
دربیهوشی کامل فرو رفت و تلاش های پزشکان برای درمان او بی حاصل بود.
پنج سال تلخ در اغما بود و سرانجام در ۱۳ تیر ۱۳۵۰ در تهران درکذشت و ایران از فرزانه بزرگی محروم ماند.
پیکرش را به آستانه اشرفیه گیلان منتقل کرده و در آرامگاهی به خاک سپردند.
نام و یادش مانا باد
افشین جعفرزاده
۱۳ تیر ۱۳۹۸
@Afshinjafarzadeh
مقبره الشعرا تبریز، کانون بی مانند فرهنگ و ادب ایران زمین__________________________
تبریزو دیار آذربادگان از سده های دور کانون بزرگ فرهنگ و ادب ایران زمین بوده و بیشک مزار مقبره الشعرا گوهر درخشان این کانون فرهنگیست.
هیچ شهری در جهان وجود ندارد که مدفن و کانون پویش فرهنگی این میزان شاعر و ادیب و فرهنگمدار باشد و شگفت اینکه این مزار تاریخی مدفن بیش از چهارصد ادیب ایرانی از شهر های گوناگون ایران زمین است که از سده های دور و بیش از هشتصد سال پیش راهی این شهر شده و در این دیار زیسته و آثار و کوشش های فرهنگی خود را پیش کش فرهنگ و ادب ایران زمین بیشتر به فارسی ودر مواردی ترکی و عربی کرده اند تا نشانی باشد بر اهمیت فرهنگی تبریز و دیار آذربایجان.
جایگاه مقبره الشعرا در محله تاریخی سرخاب جنب امامزاده سید حمزه واقع شده و در دهه های اخیر این این مزارگاه با نمایه معماری زیبایی طراحی شده بدست غلامرضا فرزان مهر، آراسته شده و کوشش های بهسازی هنوز ادامه دارد.
کتاب لبابالالباب تألیف محمد عوفی در سال ۶۱۸ هجری که در آن شرح حالی ازادیبان سدهٔ هشتم هجری -همانند خاقانی شروانی و فاریابی که در مقبرةالشعرا مدفوناند- گنجانده شدهاست، نامی از این مکان بهمیان آورده نشدهاست. دیرپاترین اشاره به این گورستان در کتاب نزهةالقلوب حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری میباشد؛ همچنین در «تاریخ گزیدهٔ مستوفی» تألیف ۷۳۰ هجری نیز به مقبرةالشعرا اشاره شدهاست.
شرح مشاهیر دفن شده و حتی فهرست نام این بزرگان نیازمند جستاری بزرگ است و اینجا به برخی اشاره میشود:
اسدی طوسی
خاقانی شروانی
ذوالفقار شروانی
سید محمدحسین شهریار
عزیز خان مکری
شاهپور نیشابوری
شکیبی تبریزی
شمسالدین سجاسی
ظهیر فاریابی
قطران تبریزی
لسانی شیرازی
مانی شیرازی
مجیرالدین بیلقانی
مغربی تبریزی
همام تبریزی
اشهر سبزواری
بابامزید
باباحسن
عبدالرحیم آبادی
نظام الدین یحیی الغوری
حسن بلغاری
سلطان پیرباب
معین الدین صفار
کمال الدین عبدالقادر نخجوانی
بهاءالدین خاکی
ضیاءالدین بزرگ
ابوالعلاء فلکی
عصار تبریزی
انوری ابیوردی
ثقةالاسلام تبریزی
امیه بن عمر و بن عمیه
محمد جعفر کبودر آهنگی قرهگوزلو (مجذوبعلیشاه همدانی)
هفت خواهران
امیر عبدالغفار
میرزا شفیع مستوفی
حارث بن امیه
امام طالحه
پیر محمد
حافظ حسین زال
عبدالرحیم خلوتی
درویش سراج الدین قاسم
اکمل الدین مظفر بزازی
مجد الدین صنع الله کوزه کنانی
نجم الدین سمساری
برهان الدین واعظ هروی
قاضی مجد الدین محمد انصاری
خواجه عبدالرحیم اژآبادی
شمس الدین محمد خطاط
شیخ اسحاق مراغه ای
صلاح المله و الدین حسن نخجوانی ثم البلغاری
سید جلال الدین مهدی نقیب تبریزی حسنی
شیخ نور الدین بیمارستانی
تاج الدین منشاوی
فخرالدین احمد اره گر
پیر عماد الدین
اخی خیر الدین
غیاث الدین محمد
پیر لیفی
پیر سلیمانشاه جوهری
ابی حامد افضل الدین محمد بن اسعد بن الفقیه محمد التبریزی المحدث
حافظ حسن کمانکش
بهاء الدین محمد خاکی
پیر محمد
پیر رازیار
پیر قندیلی
پیر ترک
با با اسماعیل
بابا احمد قمچی باف
مولانا محمود اژآبادی
شرف الدین نوری طارمی
نصرالله طبیب
سلطان دده علی
دکتر مهدی روشن ضمیر
دکتر محمود پدیده
استاد جواد آذر
استاد میرزا طاهر خوشنویس تبریزی
محمود ملماسی
سید یوسف نجمی
استاد علی حریرچی
دکتر منوچهر مرتضوی
افشین جعفرزاده.مهر ۱۳۹۷
@Afshinjafarzadeh
تبریزو دیار آذربادگان از سده های دور کانون بزرگ فرهنگ و ادب ایران زمین بوده و بیشک مزار مقبره الشعرا گوهر درخشان این کانون فرهنگیست.
هیچ شهری در جهان وجود ندارد که مدفن و کانون پویش فرهنگی این میزان شاعر و ادیب و فرهنگمدار باشد و شگفت اینکه این مزار تاریخی مدفن بیش از چهارصد ادیب ایرانی از شهر های گوناگون ایران زمین است که از سده های دور و بیش از هشتصد سال پیش راهی این شهر شده و در این دیار زیسته و آثار و کوشش های فرهنگی خود را پیش کش فرهنگ و ادب ایران زمین بیشتر به فارسی ودر مواردی ترکی و عربی کرده اند تا نشانی باشد بر اهمیت فرهنگی تبریز و دیار آذربایجان.
جایگاه مقبره الشعرا در محله تاریخی سرخاب جنب امامزاده سید حمزه واقع شده و در دهه های اخیر این این مزارگاه با نمایه معماری زیبایی طراحی شده بدست غلامرضا فرزان مهر، آراسته شده و کوشش های بهسازی هنوز ادامه دارد.
کتاب لبابالالباب تألیف محمد عوفی در سال ۶۱۸ هجری که در آن شرح حالی ازادیبان سدهٔ هشتم هجری -همانند خاقانی شروانی و فاریابی که در مقبرةالشعرا مدفوناند- گنجانده شدهاست، نامی از این مکان بهمیان آورده نشدهاست. دیرپاترین اشاره به این گورستان در کتاب نزهةالقلوب حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ هجری میباشد؛ همچنین در «تاریخ گزیدهٔ مستوفی» تألیف ۷۳۰ هجری نیز به مقبرةالشعرا اشاره شدهاست.
شرح مشاهیر دفن شده و حتی فهرست نام این بزرگان نیازمند جستاری بزرگ است و اینجا به برخی اشاره میشود:
اسدی طوسی
خاقانی شروانی
ذوالفقار شروانی
سید محمدحسین شهریار
عزیز خان مکری
شاهپور نیشابوری
شکیبی تبریزی
شمسالدین سجاسی
ظهیر فاریابی
قطران تبریزی
لسانی شیرازی
مانی شیرازی
مجیرالدین بیلقانی
مغربی تبریزی
همام تبریزی
اشهر سبزواری
بابامزید
باباحسن
عبدالرحیم آبادی
نظام الدین یحیی الغوری
حسن بلغاری
سلطان پیرباب
معین الدین صفار
کمال الدین عبدالقادر نخجوانی
بهاءالدین خاکی
ضیاءالدین بزرگ
ابوالعلاء فلکی
عصار تبریزی
انوری ابیوردی
ثقةالاسلام تبریزی
امیه بن عمر و بن عمیه
محمد جعفر کبودر آهنگی قرهگوزلو (مجذوبعلیشاه همدانی)
هفت خواهران
امیر عبدالغفار
میرزا شفیع مستوفی
حارث بن امیه
امام طالحه
پیر محمد
حافظ حسین زال
عبدالرحیم خلوتی
درویش سراج الدین قاسم
اکمل الدین مظفر بزازی
مجد الدین صنع الله کوزه کنانی
نجم الدین سمساری
برهان الدین واعظ هروی
قاضی مجد الدین محمد انصاری
خواجه عبدالرحیم اژآبادی
شمس الدین محمد خطاط
شیخ اسحاق مراغه ای
صلاح المله و الدین حسن نخجوانی ثم البلغاری
سید جلال الدین مهدی نقیب تبریزی حسنی
شیخ نور الدین بیمارستانی
تاج الدین منشاوی
فخرالدین احمد اره گر
پیر عماد الدین
اخی خیر الدین
غیاث الدین محمد
پیر لیفی
پیر سلیمانشاه جوهری
ابی حامد افضل الدین محمد بن اسعد بن الفقیه محمد التبریزی المحدث
حافظ حسن کمانکش
بهاء الدین محمد خاکی
پیر محمد
پیر رازیار
پیر قندیلی
پیر ترک
با با اسماعیل
بابا احمد قمچی باف
مولانا محمود اژآبادی
شرف الدین نوری طارمی
نصرالله طبیب
سلطان دده علی
دکتر مهدی روشن ضمیر
دکتر محمود پدیده
استاد جواد آذر
استاد میرزا طاهر خوشنویس تبریزی
محمود ملماسی
سید یوسف نجمی
استاد علی حریرچی
دکتر منوچهر مرتضوی
افشین جعفرزاده.مهر ۱۳۹۷
@Afshinjafarzadeh
Forwarded from آذریها |Azariha
💠 زندگی و تکاپوهای یک سوسیال دموکرات ناکام
🖋 دکتر افشین جعفرزاده
🔸 خلیل ملکی تبریزی در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد.تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش تبریز طی کرد و دوره دبیرستان را به تهران رفت و در مدرسه فنی آلمانیها ثبت نام کرد. در زمان رضاشاه با قبولی در آزمون اعزام، بورسیه دولتی برای تحصیل خارج از کشور را دریافت کرد و به همراه گروهی از دانشجویان، به آلمان رفت تا در رشته شیمی تحصیل کند.
https://bit.ly/30BidYi
@Ir_Azariha
🖋 دکتر افشین جعفرزاده
🔸 خلیل ملکی تبریزی در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد.تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش تبریز طی کرد و دوره دبیرستان را به تهران رفت و در مدرسه فنی آلمانیها ثبت نام کرد. در زمان رضاشاه با قبولی در آزمون اعزام، بورسیه دولتی برای تحصیل خارج از کشور را دریافت کرد و به همراه گروهی از دانشجویان، به آلمان رفت تا در رشته شیمی تحصیل کند.
https://bit.ly/30BidYi
@Ir_Azariha
Telegraph
زندگی و تکاپوهای خلیل ملکی
خلیل ملکی از نام اور ترین و اندیشمندترین و چالش بر انگیزترین چهره های سیاسی سپهر سیاسی ایران معاصر بود. خلیل ملکی تبریزی در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد.تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش تبریز طی کرد و دوره دبیرستان را به تهران رفت و در مدرسه فنی آلمانیها…
دیدگاهی کوتاه از حسن تقی زاده تبریزی درباره مشروطیت در اوج ناکامی آن:
مشروطیت ایران بلاشک اوضاع سیاسی و اجتماعی را از بیخ تغییر داد و تبدیل به احسن کرد، روح تجدد و تمدّن و وطنپرستی و پیروی اصول ترقیِ دنیا را در ایران دمید، قدرت نامشروعِ متصدّیانِ امورِ عامه را کم کرد و نیز بلاشک دارای نواقصی است که افکار عامه و مشاوره و مباحثۀ دائمی و تجربۀ سیاسی ملّت آنها را به تدریج رفع خواهد کرد و نواقص دیگذی پیدا خواهد شد که باز دائماً مملکت در رفع و حلّ آنها مجاهدت خواهد کرد تا حیات سیاسی در ملّت پایدار است مجادله و مجاهدت سیاسی نیز جاری خواهد بود. هنوز در آلمان و فرانسه و سویس مردم از نواقصی در اداره و معایبی در اوضاع به سختی شکایت دارند و کمتجربههای آنها گمان میکند عهد لوئی سیزدهم بهتر از حالیّه بود لکن عقلا میدانند که دنیا روز به روز ترقی کرده و تصور آنکه پارسال بهتر از امسال بود جنون واضح است.
حسن تقیزاده، از کتاب مختصر تاریخ مجلس ملّی ایران، برلین، چاپخانۀ کاویانی، ۱۳۳۷ق،۱۹۱۹ میلادی، ۱۲۹۸ خورشیدی صفحات ۷ و ۸
@Afshinjafarzadeh
مشروطیت ایران بلاشک اوضاع سیاسی و اجتماعی را از بیخ تغییر داد و تبدیل به احسن کرد، روح تجدد و تمدّن و وطنپرستی و پیروی اصول ترقیِ دنیا را در ایران دمید، قدرت نامشروعِ متصدّیانِ امورِ عامه را کم کرد و نیز بلاشک دارای نواقصی است که افکار عامه و مشاوره و مباحثۀ دائمی و تجربۀ سیاسی ملّت آنها را به تدریج رفع خواهد کرد و نواقص دیگذی پیدا خواهد شد که باز دائماً مملکت در رفع و حلّ آنها مجاهدت خواهد کرد تا حیات سیاسی در ملّت پایدار است مجادله و مجاهدت سیاسی نیز جاری خواهد بود. هنوز در آلمان و فرانسه و سویس مردم از نواقصی در اداره و معایبی در اوضاع به سختی شکایت دارند و کمتجربههای آنها گمان میکند عهد لوئی سیزدهم بهتر از حالیّه بود لکن عقلا میدانند که دنیا روز به روز ترقی کرده و تصور آنکه پارسال بهتر از امسال بود جنون واضح است.
حسن تقیزاده، از کتاب مختصر تاریخ مجلس ملّی ایران، برلین، چاپخانۀ کاویانی، ۱۳۳۷ق،۱۹۱۹ میلادی، ۱۲۹۸ خورشیدی صفحات ۷ و ۸
@Afshinjafarzadeh
امروز یادمان قیام ملی مردم ایران ، در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ است.
قیامی که با استعفای دکتر مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ آغاز شد.دلیل این استعفا کارشکنی های برخی نظامیان رده بالا بود که دولت ملی را بر نمی تافتند و به جای اطاعت از رییس دولت ، از پادشاه فرمانمی بردند.مصدق به دلیل اعتقاد به روح مشروطیت و باورعمیق به حاکمیت ملت ، براساس متمم قانون اساسی و عرف موازین در یک کشور مشروطه معتقد بود برای ساماندهی امور لازم است وزارت جنگ زیر نظر نخست وزیر باشد و این پیشنهاد مورد موافقت شاه قرار نگرفت و مصدق چاره را دراستعفا دید.
او استدلال مینمود که طبق قانون اساسی، وزیران در برابر مجلس شورای ملی مسوولیت مشترک دارند و تعیین وزیر جنگ هم باید بر عهده او (نخستوزیر) باشد نه شاه، تا نخستوزیر بتواند مستقیماً بر اعمال وزیر نظارت کند. .پس از این استعفا و رای تمایل برخی نمایندگان قوام با اکثریت ضعیفی نخست وزیر شد.اینجا بود که هیجان درجامعه سیاسی ایران درگیر در مساله ملی شدن نفت بالا گرفت.برخی نمایندگان مجلس در اجتماعی خواستار اعاده دکتر مصدق شدند و در همان حال آیه الله کاشانی که در آن روزها سخت پشتیبان دولت ملی بود در قالب یک رهبر سیاسی دینی در ماجرا دخالت موثری کرد و طی مصاحبه ها و صدور بیانیه ها بازگشت مصدق را خواستار و به سیستم سیاسی وقت اولتیماتوم داد.
در کنار اینها احزاب و شخصیت های ملی مردم را به اعتراض همگانی دعوت کردند.قوام که مشخصا با معادلات سیاست وقت و تغییر برخی مولفه ها آشنا نشده بود اعلامیه سیاسی تند هشدار آمیز خود را صادر کرد که به نوعی مهری بر پایان کارنامه سیاسی او بود:
ملت ایران!
بدون اندک تردید و درنگ دعوت شاهنشاه متبوع و مخفم خود را به مقام ریاست دولت پذیرفته و با وجود کبر سن و نیاز به استراحت، این بار سنگین را بر دوش گرفتم. در مقابل سختی و آشفتگی اوضاع، در مذهب یک وطن خواه صمیمی، کفر بود که به ملاحظات شخصی شانه از خدمتگزاری خالی کند و با بی قیدی به پریشانی و سیه بختی مملکت نظاره نماید.
حس مسئولیت و تکلیف مرا بر آن داشت که از فرصت مغتنم استفاده کرده و در مقام ترمیم ویرانی ها برآیم. در اینجا تذکر این نکته اساسی را لازم می دانم که به مناسبات حسنه با عموم ممالک، خاصه با دول بزرگ دنیا اهمیت بسیار می دهم و رفتار خود را نسبت به آن ها مطابق با مقدرات بین الملل می نمایم و لکن به اتباع ایرانی اجازه نخواهم داد که به اتکاء اجانب، اغراض خود را بر دولت من تحمیل کنند.
هم وطنان به عدل و داد مانند نان و آب نیازمندند. باید قوه قضائیه مستقل باشد و واقعا از دو قوه مقننه و مجریه تفکیک و از زیر نفوذ آن ها آزاد شود.
من شبی با وجدان آرام سر به بالین خواهم نهاد که در زندان های پایتخت و ولایات یک نفر بی گناه با ناله و آه به سر نبرد. من می خواهم تمام اهالی این کشور اعم از مامور دولت و صنعتگر و کارگر و برزگر و بازرگان، غنی و ثروتمند باشند. از چشم تنگی برخی رجال که در صدد کسر حقوق کارمندان و مصادره اتومبیل و فروش ادارات برآمده اند، تنفر دارم.
به همان اندازه که از عوامفریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع سیاه را تقویت نموده اند، لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته و زحمات بانیان مشروطیت را از نیم قرن به این طرف به هدر دادهاند.
ملت ایران!
من به اتکاء حمایت شما و نمایندگان شما این مقام را قبول کردم و هدف نهایی ام رفاه و سعادت شماست و به عموم اخطار می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواحی حکومت فرا رسیده است.
کشتیبان را سیاستی دگر آمد.
طهران- ۲۷ تیر ۱۳۳۱
رئیس الوزرا- قوامالسلطنه
اعلامیه تند قوام چون جرقه ای بود بر باروت التهاب سپهرسیاسی ایران آن روزگار و اوج این التهاب قیام گسترده مردم و دانشجویان و شخصیت ها و احزاب سیاسی در روز سی تیر در تهران و بسیاری از شهرهای ایران بود که به کشته شدن دهها تن و زخمی شدن بسیاری منجرشد.
قوام عرصه را سخت دید و مجبور به استعفا شد و مصدق پیروزمندانه بازگشت.
قیامملی ۳۰ تیر را می توان اوج همدلی نیروهای ملی و مذهبی و سیاسی در کل دوره جنبش ملی ایران آن سالها قلمداد کرد.
افسوس که این همدلی دوام نیاورد و با تغییر روش برخی نیروهای همراه با نهضت ملی و دخالت برخی دولت های بیگانه( بریتانیا و امریکا) و خیانت و سهم خواهی برخی نیروهای داخلی در مرداد سال بعد، دولت ملی ساقط شد.
مصدق با رفتار خود در تیر ۱۳۳۱ نشان داد که هبچ حاکمیتی بالاتراز ملت ایران نیست و او هیچ گاه از مشی اقتدار جمهور ملت عدول نخواهد کرد.مصدق وصیت کرده بودپس از مرگ در کنار شهدای قیام سی تیر به خاک سپرده شود.وصیتی که تا امروزامکان عملی شدن نداشته است.
۳۰ تیر ۱۳۹۸
افشین جعفرزاده
@Afshinjafarzadeh
قیامی که با استعفای دکتر مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ آغاز شد.دلیل این استعفا کارشکنی های برخی نظامیان رده بالا بود که دولت ملی را بر نمی تافتند و به جای اطاعت از رییس دولت ، از پادشاه فرمانمی بردند.مصدق به دلیل اعتقاد به روح مشروطیت و باورعمیق به حاکمیت ملت ، براساس متمم قانون اساسی و عرف موازین در یک کشور مشروطه معتقد بود برای ساماندهی امور لازم است وزارت جنگ زیر نظر نخست وزیر باشد و این پیشنهاد مورد موافقت شاه قرار نگرفت و مصدق چاره را دراستعفا دید.
او استدلال مینمود که طبق قانون اساسی، وزیران در برابر مجلس شورای ملی مسوولیت مشترک دارند و تعیین وزیر جنگ هم باید بر عهده او (نخستوزیر) باشد نه شاه، تا نخستوزیر بتواند مستقیماً بر اعمال وزیر نظارت کند. .پس از این استعفا و رای تمایل برخی نمایندگان قوام با اکثریت ضعیفی نخست وزیر شد.اینجا بود که هیجان درجامعه سیاسی ایران درگیر در مساله ملی شدن نفت بالا گرفت.برخی نمایندگان مجلس در اجتماعی خواستار اعاده دکتر مصدق شدند و در همان حال آیه الله کاشانی که در آن روزها سخت پشتیبان دولت ملی بود در قالب یک رهبر سیاسی دینی در ماجرا دخالت موثری کرد و طی مصاحبه ها و صدور بیانیه ها بازگشت مصدق را خواستار و به سیستم سیاسی وقت اولتیماتوم داد.
در کنار اینها احزاب و شخصیت های ملی مردم را به اعتراض همگانی دعوت کردند.قوام که مشخصا با معادلات سیاست وقت و تغییر برخی مولفه ها آشنا نشده بود اعلامیه سیاسی تند هشدار آمیز خود را صادر کرد که به نوعی مهری بر پایان کارنامه سیاسی او بود:
ملت ایران!
بدون اندک تردید و درنگ دعوت شاهنشاه متبوع و مخفم خود را به مقام ریاست دولت پذیرفته و با وجود کبر سن و نیاز به استراحت، این بار سنگین را بر دوش گرفتم. در مقابل سختی و آشفتگی اوضاع، در مذهب یک وطن خواه صمیمی، کفر بود که به ملاحظات شخصی شانه از خدمتگزاری خالی کند و با بی قیدی به پریشانی و سیه بختی مملکت نظاره نماید.
حس مسئولیت و تکلیف مرا بر آن داشت که از فرصت مغتنم استفاده کرده و در مقام ترمیم ویرانی ها برآیم. در اینجا تذکر این نکته اساسی را لازم می دانم که به مناسبات حسنه با عموم ممالک، خاصه با دول بزرگ دنیا اهمیت بسیار می دهم و رفتار خود را نسبت به آن ها مطابق با مقدرات بین الملل می نمایم و لکن به اتباع ایرانی اجازه نخواهم داد که به اتکاء اجانب، اغراض خود را بر دولت من تحمیل کنند.
هم وطنان به عدل و داد مانند نان و آب نیازمندند. باید قوه قضائیه مستقل باشد و واقعا از دو قوه مقننه و مجریه تفکیک و از زیر نفوذ آن ها آزاد شود.
من شبی با وجدان آرام سر به بالین خواهم نهاد که در زندان های پایتخت و ولایات یک نفر بی گناه با ناله و آه به سر نبرد. من می خواهم تمام اهالی این کشور اعم از مامور دولت و صنعتگر و کارگر و برزگر و بازرگان، غنی و ثروتمند باشند. از چشم تنگی برخی رجال که در صدد کسر حقوق کارمندان و مصادره اتومبیل و فروش ادارات برآمده اند، تنفر دارم.
به همان اندازه که از عوامفریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع سیاه را تقویت نموده اند، لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته و زحمات بانیان مشروطیت را از نیم قرن به این طرف به هدر دادهاند.
ملت ایران!
من به اتکاء حمایت شما و نمایندگان شما این مقام را قبول کردم و هدف نهایی ام رفاه و سعادت شماست و به عموم اخطار می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواحی حکومت فرا رسیده است.
کشتیبان را سیاستی دگر آمد.
طهران- ۲۷ تیر ۱۳۳۱
رئیس الوزرا- قوامالسلطنه
اعلامیه تند قوام چون جرقه ای بود بر باروت التهاب سپهرسیاسی ایران آن روزگار و اوج این التهاب قیام گسترده مردم و دانشجویان و شخصیت ها و احزاب سیاسی در روز سی تیر در تهران و بسیاری از شهرهای ایران بود که به کشته شدن دهها تن و زخمی شدن بسیاری منجرشد.
قوام عرصه را سخت دید و مجبور به استعفا شد و مصدق پیروزمندانه بازگشت.
قیامملی ۳۰ تیر را می توان اوج همدلی نیروهای ملی و مذهبی و سیاسی در کل دوره جنبش ملی ایران آن سالها قلمداد کرد.
افسوس که این همدلی دوام نیاورد و با تغییر روش برخی نیروهای همراه با نهضت ملی و دخالت برخی دولت های بیگانه( بریتانیا و امریکا) و خیانت و سهم خواهی برخی نیروهای داخلی در مرداد سال بعد، دولت ملی ساقط شد.
مصدق با رفتار خود در تیر ۱۳۳۱ نشان داد که هبچ حاکمیتی بالاتراز ملت ایران نیست و او هیچ گاه از مشی اقتدار جمهور ملت عدول نخواهد کرد.مصدق وصیت کرده بودپس از مرگ در کنار شهدای قیام سی تیر به خاک سپرده شود.وصیتی که تا امروزامکان عملی شدن نداشته است.
۳۰ تیر ۱۳۹۸
افشین جعفرزاده
@Afshinjafarzadeh
افشین جعفرزاده(کانال)❤🤍💚
سوارانِ اشکانی در نبردها، سوار بر اسبانی تیزرو، وانمود میکردند که در حال عقبنشینی از جبههٔ جنگ هستند. سپس، درحالیکه اسب چهارنعل میتاخت، بدنِ خود را به سوی عقب برمیگرداندند .
سوارانِ اشکانی در نبردها، سوار بر اسبانی تیزرو، وانمود میکردند که در حال عقبنشینی از جبههٔ جنگ هستند. سپس، درحالیکه اسب چهارنعل میتاخت، بدنِ خود را به سوی عقب برمیگرداندند تا به سوی دشمنی که در حالِ تعقیب آنها بود تیراندازی کنند. این شیوهٔ نظامی، نیازمند تبحر و مهارتِ فوقالعادهٔ سوارکار بود، زیرا هنگامی که سوار به سوی عقب خم میشد تا تیر خود را پرتاب کند، با دو دستِ خود کمان را گرفته بود و تنها میتوانست با تغییرِ فشارِ پاهای خود بر بدنِ اسب، آن را هدایت کند.
نبردِ مهمی که در آن اشکانیان از این روش بهره جستند،نبرد حران (کاره) در شمال میانرودان بود. در آن نبرد، این روشِ تیراندازی عاملِ مهمی در پیروزیِ سپاهِ ایران بر سپاهِ روم به فرماندهیِ کراسوس بود که سبب شکست کامل امپراتوری روم در یورش به ایران شد و واژه پارتیزان را به فرهنگ نظامی جهان افزود.
ین بخش از شعرِ ساموئل باتلر خطاب به همسرش اشارهای به این شیوهٔ تیراندازی پارتی است:
«چون اشکانیان زخم بر من زنی
بدان هنگام که پروازکنان عقب مینشینی
با چشمانِ دورشوندهات مرا به خاک میفکنی».
در اشعار اراسموس ،جان میلتون و شاعران بزرگ رومی ازجمله ویرژیل نیز به این توانایی پارتیان اشکانی اشاره شدهاست.
جنگ بزرگ حران (کاره)، در شمال میانرودان (بینالنهرین) بین اورفه و راسالعین بین سپاه شاهنشاهی اشکانیان(پارتها) و جمهوری روم رخ داد. در ۶ می (۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سردار اشکانی روبرو شد و در ۱۹ خرداد (۹ ژوئن) چنین سالی پس از یک نبرد خونین، سپاه روم کاملاً شکست خورد و کراسوس سردار بزرگ رومی کشته شد.
نبردِ مهمی که در آن اشکانیان از این روش بهره جستند،نبرد حران (کاره) در شمال میانرودان بود. در آن نبرد، این روشِ تیراندازی عاملِ مهمی در پیروزیِ سپاهِ ایران بر سپاهِ روم به فرماندهیِ کراسوس بود که سبب شکست کامل امپراتوری روم در یورش به ایران شد و واژه پارتیزان را به فرهنگ نظامی جهان افزود.
ین بخش از شعرِ ساموئل باتلر خطاب به همسرش اشارهای به این شیوهٔ تیراندازی پارتی است:
«چون اشکانیان زخم بر من زنی
بدان هنگام که پروازکنان عقب مینشینی
با چشمانِ دورشوندهات مرا به خاک میفکنی».
در اشعار اراسموس ،جان میلتون و شاعران بزرگ رومی ازجمله ویرژیل نیز به این توانایی پارتیان اشکانی اشاره شدهاست.
جنگ بزرگ حران (کاره)، در شمال میانرودان (بینالنهرین) بین اورفه و راسالعین بین سپاه شاهنشاهی اشکانیان(پارتها) و جمهوری روم رخ داد. در ۶ می (۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سردار اشکانی روبرو شد و در ۱۹ خرداد (۹ ژوئن) چنین سالی پس از یک نبرد خونین، سپاه روم کاملاً شکست خورد و کراسوس سردار بزرگ رومی کشته شد.
چهاردهم ( سیزدهم )امرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، سالروز صدور فرمان تشکیل مجلس شورای ملی است که با عنوان فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار شهرت دارد.ایرانیان نخستین ملتی بودند که نخستین جنبش ملی درون زای دموکراتیک و بنیاد مجلس ملی را در آسیا پایه گذاری کردند و چندی بعد پارلمان ملی موسس نخست که طبقاتی بود گشوده شدجنبش ملی ایرانیان که پس از یک تکاپوی .روشنفکری حداقل نیم سده ای به آسانی و پس از چالشی کوتاه مدت و تقریبا غیر خونبار و به دور از خشونت به هدف تحدید قدرت مطلقه و استبدادی پادشاه و ایجاد مجلس ملی و تصویب قانون اساسی و متمم مترقی آن دست یافته بود ، در ادامه راه به موانع گوناگونی برخورد.این جنبش در مرحله اقدام عملی ،نخست در تهران آغاز شد و سپس به دیگر شهرها گسترش یافت.گرچه رگه هایی از روشنگری در شهرهای بزرگ وجود داشت.
مجلس ملی اول که دارای کارنامه ای درخشان در پاسداشت منافع ملی بود با فرمان محمد علی میرزا ،به توپ بسته شده و منحل شد و پس از استبداد صغیر و عزل محمد علی میرزا با کوشش آزادی خواهان وبویژه ایستادگی و قیام مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان و در گام بعدی آزادی خواهان بختیاری و گیلانی و برخی شهر ها و فتح تهران حاصل شد.
انقلاب مشروطیت ایران با فتح تهران در روز سه شنبه ۲۲ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی با ورود مجاهدان بختیاری و گیلانی به پایتخت و جنگی کوتاه مدت و عزل شاه به دومین پیروزی خود و چندی بعد ،بنیاد مجلس دوم دست یافت. اما شرایط به خوبی پیش نرفت. مجلس دوم بیشتر محل نزاع دو گروه دموکرات و اعتدالی بود. با التیماتوم اشغالگران روسی مجلس دوم در ۲۶ آذر ۱۲۹۰منحل شد و مجلس سوم نیز با استعفای نمایندگان و پس از اولتیماتوم روسها و تهدید به اشغال پایتخت با استعفای اکثریت نمایندگان در ۲۳ آذر ۱۲۹۴ منحل شد.با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قحطی و نابسامانی و نا امنی ایران را گرفتار کرد و مجلس سالها تعطیل بود.
سالها بعد رگه هایی از حضور آزاد نمایتدگان مستقل در مجالس چهارم و پنجم و تا حدی ششم مشاهده شد که این دستاورد با مجلس هفتم به میزان زیادی از بین رفت و از مجالس هفتم تا سیزدهم تنها نامی تشریفاتی بر جای ماند.
دوره های چهاردهم تا هفدهم دوران چیرگی پارلمان ملی بود که عملا مجالی برای اقتدار دولتهای متعدد و غالبا کوتاه مدت باقی نمی گذاشت.
این اقتدارنهاد پارلمان با مجلس هجدهم عملا از بین رفت و در مجالس بعدی دوران مشروطیت در نبود احزاب آزاد و مقتدر و مستقل تا مجلس بیست و چهارم پارلمان عملا نقشی ساختاری در مدیریت کشور نداشت.کارنامه مجالس این دوره ها بیشتر نشانگر کنش گری و گاه درخشش تک شخصیت های سیاسی است تا احزابی که عملا وجود تعیین کننده نداشتند.شخصیت هایی چون احتشام السلطنه، مصدق ، مدرس و...
مشروطیت ایران را نقطه اوج و تبلور مجموعه ای از خواستهای اصلاح طلبانه و ترقی خواهانه ایرانیان می توان تلقی کرد که در پی مقاومت سی ساله و شکست تلخ نهایی در سلسله جنگهای فرسایشی ایران با امپراتوری مقتدر روسیه و دخالتهای متجاوزانه همسایه خاوری (امپراتوری بریتانیا )و تهدیدهای گسترده ای که بازمانده استقلال ملی ویکپارچگی سرزمینی ایران را تهدید می کرد ،شتاب و لزوم بیشتری یافت. اگرچه این حرکت از پشتوانه نظری و فکری در خور توجهی برخوردار بود که در قالب مجموعه ای از دیدگاه ها، کتابها و جستارهای منتشر شده در نشریات مخفی و علنی ایرانی درون و بیرون از کشور ظهورمی یافت، و همچنین شکل گیری طیف چشمگیری از فعالان سیاسی، نقش مؤثری در تبیین خط مشی نهضت و بالاخره قانون اساسی برآمده از آن ایفامی کرد.البته سیر تاریخ ایران نشان داد راه درازی تا فراگیر شدن درک و فهم ریشه ای از بسیاری از آرا و مفاهیم طرح شده در خلال آن راه لازم است و بر این اساس این جنبش در ادامه راه دچار فراز و نشیب های متعددی شد.این تجربیات و دیدگاه ها به زعم بسیاری در پاره ای موارداکنون نیز ارزشمند هستند.یادمان نرود دستگاه مشروطگی و گفتمان اصلاح و ترقی یک پروسه و فرایتد زمان بر است و نه یک دست اورد و پروژه کوتاه مدت مکانیکی .نکته ای که بسیاری از فعالان جنبش مشروطیت از درک آن ناتوان بودند و تلاش می کردند بدون فهم شرایط سیاسی و اجتماعی ایران آن زمان یکشبه به خواسته های خود برسند بررسی تاریخ اروپا نیز نشان می دهد انقلاب هایی از این دست در کشورهایی چون فرانسه و آلمان و اتریش نیز همین روند افت و خیز را طی کرد تا مطالبات به اهداف خود برسند. به هر میزان نگاهمان به انقلاب مشروطیت انتقادی باشد این افتخاربرای ملت ایران تا ابد محفوظ است که بدانیم ملت ایران در زمانه ای به مشروطگی دل بست که بسیاری از کشورها حتی فاقد استقلال ملی نسبی بودند و چنین مطالباتی به هیچ روی در آنها مفهومی نداشت.
افشین جعفرزاده ۱۴ امرداد۱۳۹۸
مجلس ملی اول که دارای کارنامه ای درخشان در پاسداشت منافع ملی بود با فرمان محمد علی میرزا ،به توپ بسته شده و منحل شد و پس از استبداد صغیر و عزل محمد علی میرزا با کوشش آزادی خواهان وبویژه ایستادگی و قیام مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان و در گام بعدی آزادی خواهان بختیاری و گیلانی و برخی شهر ها و فتح تهران حاصل شد.
انقلاب مشروطیت ایران با فتح تهران در روز سه شنبه ۲۲ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی با ورود مجاهدان بختیاری و گیلانی به پایتخت و جنگی کوتاه مدت و عزل شاه به دومین پیروزی خود و چندی بعد ،بنیاد مجلس دوم دست یافت. اما شرایط به خوبی پیش نرفت. مجلس دوم بیشتر محل نزاع دو گروه دموکرات و اعتدالی بود. با التیماتوم اشغالگران روسی مجلس دوم در ۲۶ آذر ۱۲۹۰منحل شد و مجلس سوم نیز با استعفای نمایندگان و پس از اولتیماتوم روسها و تهدید به اشغال پایتخت با استعفای اکثریت نمایندگان در ۲۳ آذر ۱۲۹۴ منحل شد.با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قحطی و نابسامانی و نا امنی ایران را گرفتار کرد و مجلس سالها تعطیل بود.
سالها بعد رگه هایی از حضور آزاد نمایتدگان مستقل در مجالس چهارم و پنجم و تا حدی ششم مشاهده شد که این دستاورد با مجلس هفتم به میزان زیادی از بین رفت و از مجالس هفتم تا سیزدهم تنها نامی تشریفاتی بر جای ماند.
دوره های چهاردهم تا هفدهم دوران چیرگی پارلمان ملی بود که عملا مجالی برای اقتدار دولتهای متعدد و غالبا کوتاه مدت باقی نمی گذاشت.
این اقتدارنهاد پارلمان با مجلس هجدهم عملا از بین رفت و در مجالس بعدی دوران مشروطیت در نبود احزاب آزاد و مقتدر و مستقل تا مجلس بیست و چهارم پارلمان عملا نقشی ساختاری در مدیریت کشور نداشت.کارنامه مجالس این دوره ها بیشتر نشانگر کنش گری و گاه درخشش تک شخصیت های سیاسی است تا احزابی که عملا وجود تعیین کننده نداشتند.شخصیت هایی چون احتشام السلطنه، مصدق ، مدرس و...
مشروطیت ایران را نقطه اوج و تبلور مجموعه ای از خواستهای اصلاح طلبانه و ترقی خواهانه ایرانیان می توان تلقی کرد که در پی مقاومت سی ساله و شکست تلخ نهایی در سلسله جنگهای فرسایشی ایران با امپراتوری مقتدر روسیه و دخالتهای متجاوزانه همسایه خاوری (امپراتوری بریتانیا )و تهدیدهای گسترده ای که بازمانده استقلال ملی ویکپارچگی سرزمینی ایران را تهدید می کرد ،شتاب و لزوم بیشتری یافت. اگرچه این حرکت از پشتوانه نظری و فکری در خور توجهی برخوردار بود که در قالب مجموعه ای از دیدگاه ها، کتابها و جستارهای منتشر شده در نشریات مخفی و علنی ایرانی درون و بیرون از کشور ظهورمی یافت، و همچنین شکل گیری طیف چشمگیری از فعالان سیاسی، نقش مؤثری در تبیین خط مشی نهضت و بالاخره قانون اساسی برآمده از آن ایفامی کرد.البته سیر تاریخ ایران نشان داد راه درازی تا فراگیر شدن درک و فهم ریشه ای از بسیاری از آرا و مفاهیم طرح شده در خلال آن راه لازم است و بر این اساس این جنبش در ادامه راه دچار فراز و نشیب های متعددی شد.این تجربیات و دیدگاه ها به زعم بسیاری در پاره ای موارداکنون نیز ارزشمند هستند.یادمان نرود دستگاه مشروطگی و گفتمان اصلاح و ترقی یک پروسه و فرایتد زمان بر است و نه یک دست اورد و پروژه کوتاه مدت مکانیکی .نکته ای که بسیاری از فعالان جنبش مشروطیت از درک آن ناتوان بودند و تلاش می کردند بدون فهم شرایط سیاسی و اجتماعی ایران آن زمان یکشبه به خواسته های خود برسند بررسی تاریخ اروپا نیز نشان می دهد انقلاب هایی از این دست در کشورهایی چون فرانسه و آلمان و اتریش نیز همین روند افت و خیز را طی کرد تا مطالبات به اهداف خود برسند. به هر میزان نگاهمان به انقلاب مشروطیت انتقادی باشد این افتخاربرای ملت ایران تا ابد محفوظ است که بدانیم ملت ایران در زمانه ای به مشروطگی دل بست که بسیاری از کشورها حتی فاقد استقلال ملی نسبی بودند و چنین مطالباتی به هیچ روی در آنها مفهومی نداشت.
افشین جعفرزاده ۱۴ امرداد۱۳۹۸
افشین جعفرزاده(کانال)❤🤍💚 pinned «چهاردهم ( سیزدهم )امرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، سالروز صدور فرمان تشکیل مجلس شورای ملی است که با عنوان فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار شهرت دارد.ایرانیان نخستین ملتی بودند که نخستین جنبش ملی درون زای دموکراتیک و بنیاد مجلس ملی را در آسیا پایه گذاری کردند و…»
آقای شهردار ارومیه!
اگر با وجود ادعای داشتن لیسانس زبان ملی مان فارسی ، به قول نامربوط و بیجای خودتان توان سخن گفتن و انتقال مفاهیم به این زبان را ندارید همین فردا از شهرداری ارومیه استعفا بدهید.
شما ظاهرا شورای شهر کلانشهری چون ارومیه را با دهیاری روستایتان طلاتپه عوضی گرفته اید.( که من سطح آگاهی در آن روستا را بالاتر ارزیابی می کنم).
بگذریم که شک ندارم شما از توان اندیشیدن به زبان عزیزمان ترکی آذری هم بهره چندانی ندارید..
کرسی شهرداری شهر دوستی اقوام ایرانی،_ ارومیه _جایگاه بزرگانی چون باکری ها و دکتر وکیل زاده ها و میرزا محمد صادق معزالدوله ها و... بوده است که هیچ گاه دنبال این نمایشات لوس و خنک شما در جلسه شورای شهر به جهت راضی کردن اقلیت معدود جریانات قوم گرای افراطی نبوده اند..
شما بر مبنای کدامین حق ، مجوز و جراتی در چالش با یک عضو شورای شهر، سخن گفتن به زبان ملی و رسمی ایران، فارسی را به چالش می کشید!؟
✅ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است
بعنوان یک ارومیه ای از اعضای شورای شهر ، اگر دارای ارزنی غیرت ایرانی گری هستند به جدیت خواستارم تا در راستای مبارزه و محکومیت اقلیت ورشکسته ضد ایرانی پانترک و پانکرد و محکومیت تفرقه افکنی قومی ، همین فردا شما را استیضاح و عزل کنند تا هم شما و هم قوم پرستان ضد وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران عزیز و آذربایجان سربلند بدانند ارومیه محل و عرصه نمایشهای خنک و بیمزه قوم پرستانه هرگز نیست و هزاران خون پاک فقط در دهه های اخیر بر این خاک مقدس ریخته شده تا پرچم سه رنگ سبز و سپید و سرخمان هماره در اهتزار و اوج و اعتلا باشد.
✅میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت
پیمانه نمی داد به پیمان شکنان باز
ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت
بیدادگری شیوه مرضیه نمی شد
این شهر اگر دادرس و دادگری داشت
یک لحظه بر این بام بلاخیز نمی ماند
مرغ دل غم دیده اگر بال و پری داشت
در معرکه عشق که پیکار حیات است
مغلوب ٬ حریفی که بجز سر سپری داشت
سرمد، سر پیمانه نبود این همه غوغا
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
✅یادتان باشد روزگاری استالینی بود و سلیم و سلیمانی که ارومیه و آذربایجان را با سودای خام الحاق به خاک و خون کشید..
اما آذربایجانی
چه ترکزبان و چه کرد ، هیچ گاه ایرانیت خویش را فرونگذارد.
استالین و بازیچه های رسوایش قادر به تضعیف زبان ملی در آذربایجان و ارومیه نشدند...اینها را بروید ازمعمرین صاحب اعتبار شهرمان بپرسید.فرزندان همان پدران زنده هستند و نگذارید کاسه صبرشان لبریزشود.ا نپنداریدایران و زبان ملی بی صاحب است.زبان مادری مان را نیز اگر دوست داریم دوست داشتنی از جنس نگاه و سیره استاد شهریار است که می فرمود:
ترکی ما بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر ایران نگوید لال باد از وی زبان
شما با این رفتار های غلط ،به زبان مادری مان هم آسیب می زنید.
کوتاه مدتی هستید و خواهید رفت...بدون هیچ یاد و رد پا و اثر قابل توجهی...آنچه ماندنیست ایران خواهد بود و کیان و هستی ملی و یکپارچگی سرزمینی مان!
با جان و مال و هستی مان از ایرانیت آذرابادگان و ملیت و کیان ایرانی مان دفاع خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت مشتی یاوه گو و بدون فهم ملی، وحدت ملی را مخدوش و آن را با ادعاهایی تحریک آمیز و توخالی بالکانیزه کنند.
اگر گل باغدان آیریلسا
بولودلار داغدان آیریلسا
منیم ایستکلی آذربایجان
ایراندان آیریلماز
غیرتلی یورد آذربایجان
داغ دره ، دریاسی حیران
عشقیمن یولونا باغبان
گوزل وطن سنه قربان
منیم ایران، منیم ایران
🇮🇷زنده باد ایران
🇮🇷🇮🇷ایرانیمیز وار اولسون
🇮🇷🇮🇷🇮🇷بژی ایران
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷بالروح، بالدم، نفدیک یا ایران
افشین جعفرزاده
۲۰ مرداد ۱۳۹۸
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@Afshinjafarzadeh
اگر با وجود ادعای داشتن لیسانس زبان ملی مان فارسی ، به قول نامربوط و بیجای خودتان توان سخن گفتن و انتقال مفاهیم به این زبان را ندارید همین فردا از شهرداری ارومیه استعفا بدهید.
شما ظاهرا شورای شهر کلانشهری چون ارومیه را با دهیاری روستایتان طلاتپه عوضی گرفته اید.( که من سطح آگاهی در آن روستا را بالاتر ارزیابی می کنم).
بگذریم که شک ندارم شما از توان اندیشیدن به زبان عزیزمان ترکی آذری هم بهره چندانی ندارید..
کرسی شهرداری شهر دوستی اقوام ایرانی،_ ارومیه _جایگاه بزرگانی چون باکری ها و دکتر وکیل زاده ها و میرزا محمد صادق معزالدوله ها و... بوده است که هیچ گاه دنبال این نمایشات لوس و خنک شما در جلسه شورای شهر به جهت راضی کردن اقلیت معدود جریانات قوم گرای افراطی نبوده اند..
شما بر مبنای کدامین حق ، مجوز و جراتی در چالش با یک عضو شورای شهر، سخن گفتن به زبان ملی و رسمی ایران، فارسی را به چالش می کشید!؟
✅ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است
بعنوان یک ارومیه ای از اعضای شورای شهر ، اگر دارای ارزنی غیرت ایرانی گری هستند به جدیت خواستارم تا در راستای مبارزه و محکومیت اقلیت ورشکسته ضد ایرانی پانترک و پانکرد و محکومیت تفرقه افکنی قومی ، همین فردا شما را استیضاح و عزل کنند تا هم شما و هم قوم پرستان ضد وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران عزیز و آذربایجان سربلند بدانند ارومیه محل و عرصه نمایشهای خنک و بیمزه قوم پرستانه هرگز نیست و هزاران خون پاک فقط در دهه های اخیر بر این خاک مقدس ریخته شده تا پرچم سه رنگ سبز و سپید و سرخمان هماره در اهتزار و اوج و اعتلا باشد.
✅میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت
پیمانه نمی داد به پیمان شکنان باز
ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت
بیدادگری شیوه مرضیه نمی شد
این شهر اگر دادرس و دادگری داشت
یک لحظه بر این بام بلاخیز نمی ماند
مرغ دل غم دیده اگر بال و پری داشت
در معرکه عشق که پیکار حیات است
مغلوب ٬ حریفی که بجز سر سپری داشت
سرمد، سر پیمانه نبود این همه غوغا
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
✅یادتان باشد روزگاری استالینی بود و سلیم و سلیمانی که ارومیه و آذربایجان را با سودای خام الحاق به خاک و خون کشید..
اما آذربایجانی
چه ترکزبان و چه کرد ، هیچ گاه ایرانیت خویش را فرونگذارد.
استالین و بازیچه های رسوایش قادر به تضعیف زبان ملی در آذربایجان و ارومیه نشدند...اینها را بروید ازمعمرین صاحب اعتبار شهرمان بپرسید.فرزندان همان پدران زنده هستند و نگذارید کاسه صبرشان لبریزشود.ا نپنداریدایران و زبان ملی بی صاحب است.زبان مادری مان را نیز اگر دوست داریم دوست داشتنی از جنس نگاه و سیره استاد شهریار است که می فرمود:
ترکی ما بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر ایران نگوید لال باد از وی زبان
شما با این رفتار های غلط ،به زبان مادری مان هم آسیب می زنید.
کوتاه مدتی هستید و خواهید رفت...بدون هیچ یاد و رد پا و اثر قابل توجهی...آنچه ماندنیست ایران خواهد بود و کیان و هستی ملی و یکپارچگی سرزمینی مان!
با جان و مال و هستی مان از ایرانیت آذرابادگان و ملیت و کیان ایرانی مان دفاع خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت مشتی یاوه گو و بدون فهم ملی، وحدت ملی را مخدوش و آن را با ادعاهایی تحریک آمیز و توخالی بالکانیزه کنند.
اگر گل باغدان آیریلسا
بولودلار داغدان آیریلسا
منیم ایستکلی آذربایجان
ایراندان آیریلماز
غیرتلی یورد آذربایجان
داغ دره ، دریاسی حیران
عشقیمن یولونا باغبان
گوزل وطن سنه قربان
منیم ایران، منیم ایران
🇮🇷زنده باد ایران
🇮🇷🇮🇷ایرانیمیز وار اولسون
🇮🇷🇮🇷🇮🇷بژی ایران
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷بالروح، بالدم، نفدیک یا ایران
افشین جعفرزاده
۲۰ مرداد ۱۳۹۸
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@Afshinjafarzadeh
کودتای ۲۸ مرداد و نقش افرینی حزب توده
از آنچه گذشت خوب معلوم شد که عزل من برای ترس از کمونیسم نبود، و ترس از کمونیسم بهانه ای برای عزل من و چپاول مال ملت بوده است، که چنین قراردادی [امینی-پِیج، ۱۹۵۴] تصویب شود و معادن نفت کماکان در ید شرکتهای خارجی در آید تا هرچه میخواهند ببرند
خاطرات و تالمات مصدق، ص ۲۰۵
✅مطالعه دقیق آنچه بصورت قطره چکانی از آرشیو های آمریکا و بانک جهانی در سالهای اخیرمربوط به ایران دوره مصدق منتشر شده، نشان میدهد که هراس آنها ازین بود که دیگر کشورها در ملی کردن منابع طبیعی خود به ایران تأسی جویند و برجسته کردن نقش کمونیست ها بیشتر بهانه ای بود تا سقوط دولت تسریع شود.
از دیگر سو دولت هایی که در آن سالها بخاطر منافع خود با نهضت ملی ایران دشمن می ورزیدند تبلیغ می کردند که در اثر سوسیاست نفتی مصدق، وضع اقتصادی ایران ، خراب است. اکنون می دانیم این نگاه نادرست است و جز تبلیغات دروغین دولت های وقت بریتانیا و ایالات متحده آمریکا ومطبوعات آن کشور ها نبود. گزارش های محرمانه آن دو دولت در آن زمان نشان می دهند که مصدق توانست در برابر تحریم اقتصادی و نفتی بریتانیا و آمریکا سیاست هایی را اتحاذ کند که وضع اقتصادی را به میزان زیادی پس از بحران ماه های نخست رو به بهبود ببرد. پژوهش های مبتنی بر اسناد در سال های اخیر نیز نشان میدهند که حتی، برغم قطع درآمد نفت، به هنگام کودتای ۲۸ مرداد ذخیره ارزی ایران هم از دوران پیش از دولت مصدق و هم در دوران زاهدی – با همه کمک های مالی آمریکا – مثبت بود.
اسناد نشان می دهد بریتانیا و امریکا با همسویی برخی دست های داخلی در همان زمانی که مذاکرات نفت را پیش می بردند ، با تغییر رویکرد سیاسی در لندن و واشنگتن بصورتی جدی به دنبال سقوط مصدق از روشهای قانونی و غیر قانونی بودند.
یکی از کشدار ترین بحث ها پیرامون دوران زمامداری مصدق نقش آفرینی کمونیست های ایرانی و مشخصا حزب توده بود.
توده ای ها در آن سالها هیچ گاه نتوانستند در انتخاباتی پیروز شوند و پیشتازی خود را درریاست نهادهای دانشجویی وحتی کارگری هم از دست دادند.
توده ای ها بعدها خیلی تلاش کردند چنین جلوه بدهند که سیاست خود را پس از سی تیر ۱۳۳۱ و سال آخر مصدق تغییر دادند.
بررسی دقیق موضع گیری های اعضای حزب توده و نشریات ریز و درشت وابسته به آنها نشان می دهد چنین ادعایی یکسره باطل است.حزب توده هیچگاه خصومت خود را نسبت به دولت ملی کاهش نداد .
برخلاف آنچه حسرت خواران آن دوران حزب توده دایما تلاش دارندبا چکش به ذهن جوانان بی خبر از تاریخ آن دوران فروکنند، حزب توده تا کودتای نافرجام نهم اسفند ۱۳۳۱ علیه مصدق همان موضع گیری های ضد ملی را ادامه می داد. از آن پس نیز تنها اندکی از لحن تند خود کاست، نا اینکه مواضع ضد ملی خود را ترک گوید.در همان ماه ها حزب چندین اعتصاب کارگری علیه دولت ترتیب داد که با تلاش سندیکاهای ملی تا حدی بی اثر شد.ولی آسیب های جدی به دولت ملی زد.
حزب راه خود را می رفت و همسو با دستورات مسکو پیشرفت دولت و دموکراسی ایرانی را در بهترین شرایط یک سامان بورژوا دموکراتیک ارزیابی می کرد که باید دیر یا زود یا شکست بخورد و یا از بین برود.
در برخی از شماره های نشریه بسوی آینده ناشر افکار حزب توده منتشره پس از سی ام تیر چنین میخوانیم: «مصدق بیش از پیش در ورطه دشمنی با مردم ایران غرق میشود. مردم ضداستعمار طومار قوانین ارتجاعی مصدق را در هم خواهند پیچید و مزدوران امپریالیسم را که به دستور او بر منصب قدرت نشسته اند به زیر خواهد کشید»؛ « دکتر مصدق آخرین باقیمانده آزادیهای فردی و اجتماعی مردم ایران را پایمال میکند»
بررسی کارنامه حزب توده در روزهای پس از کودتای ۲۵ مرداد تا سقوط نهایی مصدق نیز نشان می دهد آنها هیچ تلاشی در پشتیبانی از دولت ملی نکردند.
داستان سازی برخی توده ای ها همچون کیانوری و مربم فیروز و بازنشر هدفمند این روایتها از سوی برخی مورخان نیز نشان می دهد نفس این خبررسانی یا دروغ بود و یا دادن آگاهی هایی که دولت از طریق عوامل خود از بخشی از آن با خبر بود.
توده ای ها در آن روزهای پرالتهاب با روند علنی مخالفت با باورهای دینی و توهین به روحانیان بلند پایه و جریحه دار کردن احساسات عمومی و ساز کردن نغمه جمهوری عملا یک ائتلاف نانوشته را علیه مصدق در همسویی با کودتا سامان دادند و به این بزرگنمایی دولت بریتانیا عینیت بخشیدند که اگر مصدق بماند کمونیست ها در ایران حاکم خواهد شد.
اسناد کودتای ۲۸ مردادسالها بعد نشان داد که بزرگنمایی کمونیست ها در ایران به میزان زیادی باطل بود و فقط به هدف تحریک اقداماتی جهت سقوط مصدق از سوی بریتانیا به آمریکایی ها القا میشد.
افشین جعفرزاده
۲۸ مرداد۱۳۹۸
https://t.me/Afshinjafarzadeh/352
از آنچه گذشت خوب معلوم شد که عزل من برای ترس از کمونیسم نبود، و ترس از کمونیسم بهانه ای برای عزل من و چپاول مال ملت بوده است، که چنین قراردادی [امینی-پِیج، ۱۹۵۴] تصویب شود و معادن نفت کماکان در ید شرکتهای خارجی در آید تا هرچه میخواهند ببرند
خاطرات و تالمات مصدق، ص ۲۰۵
✅مطالعه دقیق آنچه بصورت قطره چکانی از آرشیو های آمریکا و بانک جهانی در سالهای اخیرمربوط به ایران دوره مصدق منتشر شده، نشان میدهد که هراس آنها ازین بود که دیگر کشورها در ملی کردن منابع طبیعی خود به ایران تأسی جویند و برجسته کردن نقش کمونیست ها بیشتر بهانه ای بود تا سقوط دولت تسریع شود.
از دیگر سو دولت هایی که در آن سالها بخاطر منافع خود با نهضت ملی ایران دشمن می ورزیدند تبلیغ می کردند که در اثر سوسیاست نفتی مصدق، وضع اقتصادی ایران ، خراب است. اکنون می دانیم این نگاه نادرست است و جز تبلیغات دروغین دولت های وقت بریتانیا و ایالات متحده آمریکا ومطبوعات آن کشور ها نبود. گزارش های محرمانه آن دو دولت در آن زمان نشان می دهند که مصدق توانست در برابر تحریم اقتصادی و نفتی بریتانیا و آمریکا سیاست هایی را اتحاذ کند که وضع اقتصادی را به میزان زیادی پس از بحران ماه های نخست رو به بهبود ببرد. پژوهش های مبتنی بر اسناد در سال های اخیر نیز نشان میدهند که حتی، برغم قطع درآمد نفت، به هنگام کودتای ۲۸ مرداد ذخیره ارزی ایران هم از دوران پیش از دولت مصدق و هم در دوران زاهدی – با همه کمک های مالی آمریکا – مثبت بود.
اسناد نشان می دهد بریتانیا و امریکا با همسویی برخی دست های داخلی در همان زمانی که مذاکرات نفت را پیش می بردند ، با تغییر رویکرد سیاسی در لندن و واشنگتن بصورتی جدی به دنبال سقوط مصدق از روشهای قانونی و غیر قانونی بودند.
یکی از کشدار ترین بحث ها پیرامون دوران زمامداری مصدق نقش آفرینی کمونیست های ایرانی و مشخصا حزب توده بود.
توده ای ها در آن سالها هیچ گاه نتوانستند در انتخاباتی پیروز شوند و پیشتازی خود را درریاست نهادهای دانشجویی وحتی کارگری هم از دست دادند.
توده ای ها بعدها خیلی تلاش کردند چنین جلوه بدهند که سیاست خود را پس از سی تیر ۱۳۳۱ و سال آخر مصدق تغییر دادند.
بررسی دقیق موضع گیری های اعضای حزب توده و نشریات ریز و درشت وابسته به آنها نشان می دهد چنین ادعایی یکسره باطل است.حزب توده هیچگاه خصومت خود را نسبت به دولت ملی کاهش نداد .
برخلاف آنچه حسرت خواران آن دوران حزب توده دایما تلاش دارندبا چکش به ذهن جوانان بی خبر از تاریخ آن دوران فروکنند، حزب توده تا کودتای نافرجام نهم اسفند ۱۳۳۱ علیه مصدق همان موضع گیری های ضد ملی را ادامه می داد. از آن پس نیز تنها اندکی از لحن تند خود کاست، نا اینکه مواضع ضد ملی خود را ترک گوید.در همان ماه ها حزب چندین اعتصاب کارگری علیه دولت ترتیب داد که با تلاش سندیکاهای ملی تا حدی بی اثر شد.ولی آسیب های جدی به دولت ملی زد.
حزب راه خود را می رفت و همسو با دستورات مسکو پیشرفت دولت و دموکراسی ایرانی را در بهترین شرایط یک سامان بورژوا دموکراتیک ارزیابی می کرد که باید دیر یا زود یا شکست بخورد و یا از بین برود.
در برخی از شماره های نشریه بسوی آینده ناشر افکار حزب توده منتشره پس از سی ام تیر چنین میخوانیم: «مصدق بیش از پیش در ورطه دشمنی با مردم ایران غرق میشود. مردم ضداستعمار طومار قوانین ارتجاعی مصدق را در هم خواهند پیچید و مزدوران امپریالیسم را که به دستور او بر منصب قدرت نشسته اند به زیر خواهد کشید»؛ « دکتر مصدق آخرین باقیمانده آزادیهای فردی و اجتماعی مردم ایران را پایمال میکند»
بررسی کارنامه حزب توده در روزهای پس از کودتای ۲۵ مرداد تا سقوط نهایی مصدق نیز نشان می دهد آنها هیچ تلاشی در پشتیبانی از دولت ملی نکردند.
داستان سازی برخی توده ای ها همچون کیانوری و مربم فیروز و بازنشر هدفمند این روایتها از سوی برخی مورخان نیز نشان می دهد نفس این خبررسانی یا دروغ بود و یا دادن آگاهی هایی که دولت از طریق عوامل خود از بخشی از آن با خبر بود.
توده ای ها در آن روزهای پرالتهاب با روند علنی مخالفت با باورهای دینی و توهین به روحانیان بلند پایه و جریحه دار کردن احساسات عمومی و ساز کردن نغمه جمهوری عملا یک ائتلاف نانوشته را علیه مصدق در همسویی با کودتا سامان دادند و به این بزرگنمایی دولت بریتانیا عینیت بخشیدند که اگر مصدق بماند کمونیست ها در ایران حاکم خواهد شد.
اسناد کودتای ۲۸ مردادسالها بعد نشان داد که بزرگنمایی کمونیست ها در ایران به میزان زیادی باطل بود و فقط به هدف تحریک اقداماتی جهت سقوط مصدق از سوی بریتانیا به آمریکایی ها القا میشد.
افشین جعفرزاده
۲۸ مرداد۱۳۹۸
https://t.me/Afshinjafarzadeh/352
Telegram
افشین جعفرزاده(کانال)❤🤍💚
کودتای ۲۸ مرداد و نقش افرینی حزب توده
از آنچه گذشت خوب معلوم شد که عزل من برای ترس از کمونیسم نبود، و ترس از کمونیسم بهانه ای برای عزل من و چپاول مال ملت بوده است، که چنین قراردادی [امینی-پِیج، ۱۹۵۴] تصویب شود و معادن نفت کماکان در ید شرکتهای خارجی در آید…
از آنچه گذشت خوب معلوم شد که عزل من برای ترس از کمونیسم نبود، و ترس از کمونیسم بهانه ای برای عزل من و چپاول مال ملت بوده است، که چنین قراردادی [امینی-پِیج، ۱۹۵۴] تصویب شود و معادن نفت کماکان در ید شرکتهای خارجی در آید…