چرا ترامپ توافق با ایران را نزدیک میبیند؟
برخلاف انتظار برخی از جمله خود من، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، مراسم امضای توافق عادیسازی روابط اسرائیل با دو کشور عرب در کاخ سفید را به نمایشی علیه جمهوری اسلامی تبدیل نکرد.
ترامپ در متن سخنرانیاش در مراسم همانند وزیران خارجۀ امارات متحدۀ عربی و بحرین از اشاره به نام ایران خودداری کرد و در صحبتهای پیش از آن نیز، در پاسخ به پرسشی در بارۀ مخالفت ایران با عادیسازی رابطۀ کشورهای عرب و اسرائیل، فقط از لزوم دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی در آیندهای نزدیک سخن گفت.
در واقع میتوان حدس زد که مقامهای شرکت کننده در مراسم کاخ سفید، به طور عامدانهای تصمیم به عدم تحریک ایران گرفته بودند و حتی بنیامین نتانیاهو هم جز یک جمله که آن را پیش از این نیز بارها تکرار کرده بود، سخن تحریکآمیز دیگری علیه جمهوری اسلامی نگفت.
علت چنین اتفاقی اما چه میتواند باشد؟
توصیۀ امارات؟ احتمالش بسیار است. امارات بر خلاف بحرین و اسرائیل، معمولاً لحن کنترلشدهتری در برابر جمهوری اسلامی به کار میگیرد و بخصوص نمیخواهد که عادیسازی روابطش با اسرائیل به عنوان گامی علنی علیه تهران تعبیر شود. طبعاً نزدیکی جغرافیایی و مبادلات تجاری این کشور با ایران در کنار نگرانیاش از وقوع جنگ در منطقۀ خلیج فارس میتواند علت این احتیاط نسبی باشد. از این رو، احتمال اینکه آنها توصیه به عدم تحریک ایران در مراسم کاخ سفید کرده باشند به نظرم بالاست.
با این حال، شخص ترامپ نیز ظاهراً در سودای دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی جدی به نظر میرسد. آیا او به دلیل رقابتهای انتخاباتی با حزب دمکرات، تظاهر به جدی بودن در این باره میکند و یا اینکه واقعاً گزینۀ توافق با تهران را در چشمانداز خود میبیند؟ اگر مورد دوم درست باشد، او با تکیه بر چه شواهد و قرائنی حرف از توافق را بیوقفه تکرار میکند؟
آیا ترامپ در پشت پرده، علائم و نشانههایی از مقامهای ایرانی برای یک توافق احتمالی دریافت کرده است؟ یا اینکه مشاورانش بنا به تحلیل خود از رفتار و وضعیت کلی ایران، او را در این مورد دلگرم میکنند؟
مورد دوم صحیحتر به نظر میرسد. در واقع نگاهی به واکنش جمهوری اسلامی به تحولات عراق و سوریه و لبنان، حکایت از نوعی سیاست بسیار احتیاطآمیز از سوی ایران دارد. بیتحرکی و سکوت جمهوری اسلامی در برابر حملات نظامی اسرائیل به پایگاههای شبهنظامیان متحد آن در خاک سوریه، در کنار نوعی تردیدِ توأم با بیانگیزگی در مقابل ظهور دولتهای متمایل به غرب در عراق و لبنان، گواهی از بیتفاوتی نسبی جمهوری اسلامی برای پیشبرد سیاست خاورمیانهای خود به هر بهایی بخصوص بهای جنگ است.
اگر بزرگترین مشکل و عامل اصطکاک جمهوری اسلامی با آمریکا و متحدان آن را سیاست خاورمیانهای تهران به حساب آوریم، از یک نگاه سرد و بیطرفانه، این مشکل به تدریج در حال رنگ باختن است. ترامپ خود نیز بارها بر این موضوع تأکید کرده و گفته است که ایران دیگر همان کشورِ پیش از ورود او به کاخ سفید نیست!
بدین ترتیب، از نگاه مشاوران ترامپ، در حالی که ایران از یک طرف موفق به تشکیل جبههای قدرتمند برای به خطر انداختن موجودیت اسرائیل نشده است و از سوی دیگر، در مقابل تشکیل جبههای مشترک از سوی اسرائیل و کشورهای عرب، سیاست عملی تهاجمآمیزی در پیش نگرفته است، بنابراین از نقطه نظر نظم منطقهای، دلایل چندانی برای ادامۀ رویارویی کنونی و اجتناب از توافق وجود ندارد. از این منظر، برنامۀ هستهای و موشکی ایران نیز به خودی خود نمیتواند مسبب رویارویی شدید شود چرا که این دو برنامه نیز در چارچوب سیاست خاورمیانهای ایران، مورد حساسیت شدید آمریکا و متحدان آن بوده و اگر آن سیاست به هر دلیلی تعدیل شده باشد، از اهمیت این دو موضوع نیز به همان اندازه کاسته میشود و امکان حل و فصلشان بالا میرود.
بنابراین، با یک حساب سرانگشتی، مشاوران ترامپ به این نتیجه رسیدهاند که تنها نصیبی که ایران از رویارویی فعلی میبرد، همان تحریمهای اقتصادی بیسابقه است که پول ملی آن را در سراشیب سقوط روزافرون قرار داده و معضلات و مشکلات عمیقی برای جامعۀ ایران پدید آورده است. از نگاه آنان، این وضعیت خواه ناخواه به توافق ختم میشود حتی اگر پیامدهای داخلی بسیاری برای برخی جناحهای حاکم داشته باشد.
شاید مشاوران ترامپ در مجموع موانع داخلی توافق با ایران را ساده گرفته باشند، اما ظاهراً از نگاه آنها فشار مشکلات، هر مانعی را مرتفع میکند هر چند که تنشهای شدید سیاسی داخلی هم در پی داشته باشد!
تا چند روز دیگر بدرود.
#احمد_زیدآبادی
#دونالد_ترامپ
#عادی_سازی_رابطه
#خاور_میانه
#توافق_ایران_و_آمریکا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
❌حماس، اسرائیل، آمریکا، ایران، نقشه راه، معامله
⭕بیایید این احتمال را بررسی کنیم
https://t.me/Adalat2/45645
برخلاف انتظار برخی از جمله خود من، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، مراسم امضای توافق عادیسازی روابط اسرائیل با دو کشور عرب در کاخ سفید را به نمایشی علیه جمهوری اسلامی تبدیل نکرد.
ترامپ در متن سخنرانیاش در مراسم همانند وزیران خارجۀ امارات متحدۀ عربی و بحرین از اشاره به نام ایران خودداری کرد و در صحبتهای پیش از آن نیز، در پاسخ به پرسشی در بارۀ مخالفت ایران با عادیسازی رابطۀ کشورهای عرب و اسرائیل، فقط از لزوم دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی در آیندهای نزدیک سخن گفت.
در واقع میتوان حدس زد که مقامهای شرکت کننده در مراسم کاخ سفید، به طور عامدانهای تصمیم به عدم تحریک ایران گرفته بودند و حتی بنیامین نتانیاهو هم جز یک جمله که آن را پیش از این نیز بارها تکرار کرده بود، سخن تحریکآمیز دیگری علیه جمهوری اسلامی نگفت.
علت چنین اتفاقی اما چه میتواند باشد؟
توصیۀ امارات؟ احتمالش بسیار است. امارات بر خلاف بحرین و اسرائیل، معمولاً لحن کنترلشدهتری در برابر جمهوری اسلامی به کار میگیرد و بخصوص نمیخواهد که عادیسازی روابطش با اسرائیل به عنوان گامی علنی علیه تهران تعبیر شود. طبعاً نزدیکی جغرافیایی و مبادلات تجاری این کشور با ایران در کنار نگرانیاش از وقوع جنگ در منطقۀ خلیج فارس میتواند علت این احتیاط نسبی باشد. از این رو، احتمال اینکه آنها توصیه به عدم تحریک ایران در مراسم کاخ سفید کرده باشند به نظرم بالاست.
با این حال، شخص ترامپ نیز ظاهراً در سودای دستیابی به توافق با جمهوری اسلامی جدی به نظر میرسد. آیا او به دلیل رقابتهای انتخاباتی با حزب دمکرات، تظاهر به جدی بودن در این باره میکند و یا اینکه واقعاً گزینۀ توافق با تهران را در چشمانداز خود میبیند؟ اگر مورد دوم درست باشد، او با تکیه بر چه شواهد و قرائنی حرف از توافق را بیوقفه تکرار میکند؟
آیا ترامپ در پشت پرده، علائم و نشانههایی از مقامهای ایرانی برای یک توافق احتمالی دریافت کرده است؟ یا اینکه مشاورانش بنا به تحلیل خود از رفتار و وضعیت کلی ایران، او را در این مورد دلگرم میکنند؟
مورد دوم صحیحتر به نظر میرسد. در واقع نگاهی به واکنش جمهوری اسلامی به تحولات عراق و سوریه و لبنان، حکایت از نوعی سیاست بسیار احتیاطآمیز از سوی ایران دارد. بیتحرکی و سکوت جمهوری اسلامی در برابر حملات نظامی اسرائیل به پایگاههای شبهنظامیان متحد آن در خاک سوریه، در کنار نوعی تردیدِ توأم با بیانگیزگی در مقابل ظهور دولتهای متمایل به غرب در عراق و لبنان، گواهی از بیتفاوتی نسبی جمهوری اسلامی برای پیشبرد سیاست خاورمیانهای خود به هر بهایی بخصوص بهای جنگ است.
اگر بزرگترین مشکل و عامل اصطکاک جمهوری اسلامی با آمریکا و متحدان آن را سیاست خاورمیانهای تهران به حساب آوریم، از یک نگاه سرد و بیطرفانه، این مشکل به تدریج در حال رنگ باختن است. ترامپ خود نیز بارها بر این موضوع تأکید کرده و گفته است که ایران دیگر همان کشورِ پیش از ورود او به کاخ سفید نیست!
بدین ترتیب، از نگاه مشاوران ترامپ، در حالی که ایران از یک طرف موفق به تشکیل جبههای قدرتمند برای به خطر انداختن موجودیت اسرائیل نشده است و از سوی دیگر، در مقابل تشکیل جبههای مشترک از سوی اسرائیل و کشورهای عرب، سیاست عملی تهاجمآمیزی در پیش نگرفته است، بنابراین از نقطه نظر نظم منطقهای، دلایل چندانی برای ادامۀ رویارویی کنونی و اجتناب از توافق وجود ندارد. از این منظر، برنامۀ هستهای و موشکی ایران نیز به خودی خود نمیتواند مسبب رویارویی شدید شود چرا که این دو برنامه نیز در چارچوب سیاست خاورمیانهای ایران، مورد حساسیت شدید آمریکا و متحدان آن بوده و اگر آن سیاست به هر دلیلی تعدیل شده باشد، از اهمیت این دو موضوع نیز به همان اندازه کاسته میشود و امکان حل و فصلشان بالا میرود.
بنابراین، با یک حساب سرانگشتی، مشاوران ترامپ به این نتیجه رسیدهاند که تنها نصیبی که ایران از رویارویی فعلی میبرد، همان تحریمهای اقتصادی بیسابقه است که پول ملی آن را در سراشیب سقوط روزافرون قرار داده و معضلات و مشکلات عمیقی برای جامعۀ ایران پدید آورده است. از نگاه آنان، این وضعیت خواه ناخواه به توافق ختم میشود حتی اگر پیامدهای داخلی بسیاری برای برخی جناحهای حاکم داشته باشد.
شاید مشاوران ترامپ در مجموع موانع داخلی توافق با ایران را ساده گرفته باشند، اما ظاهراً از نگاه آنها فشار مشکلات، هر مانعی را مرتفع میکند هر چند که تنشهای شدید سیاسی داخلی هم در پی داشته باشد!
تا چند روز دیگر بدرود.
#احمد_زیدآبادی
#دونالد_ترامپ
#عادی_سازی_رابطه
#خاور_میانه
#توافق_ایران_و_آمریکا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
❌حماس، اسرائیل، آمریکا، ایران، نقشه راه، معامله
⭕بیایید این احتمال را بررسی کنیم
https://t.me/Adalat2/45645
Telegram
عدالت#حسین یزدان پناه یزدی
⭕ 598 دیگری در راه است⁉️
⭕بیایید این احتمال را بررسی کنیم
شاید پس از آن خیلی از تبادلات تویتی و کلامی و موضع گیریهای ترامپ و خامنهای راحت تر قابل درک باشه
اما
احتمال یا فرض ما چیست؟!!!
⬛اماه پیش از شهادت سلیمانی، ج ا از طریق سلیمانی و واسطه ها با آمریکای…
⭕بیایید این احتمال را بررسی کنیم
شاید پس از آن خیلی از تبادلات تویتی و کلامی و موضع گیریهای ترامپ و خامنهای راحت تر قابل درک باشه
اما
احتمال یا فرض ما چیست؟!!!
⬛اماه پیش از شهادت سلیمانی، ج ا از طریق سلیمانی و واسطه ها با آمریکای…
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
ای کاش...!
ای کاش و صد ای کاش که این مسئولان کشور ما و حامیان آنها برای توصیف و توجیه عملکرد خود و وضعیت جاری، از پیامبر و تاریخ نخست اسلام مایه نمیگذاشتند!
به قول مولانا:
شیر را بچه همی ماند بدو
تو به پیغمبر به چه مانی؟ بگو!
یکی در میانۀ تحریم میگوید که وضعیت ما شبیه دوران شعب ابیطالب نیست و بلکه مانند شرایط پیش از فتح خیبر است! دیگری در توجیه فساد گستردۀ اقتصادی میگوید؛ در دوران زمامداری امام علی هم فساد رواج داشته است! و حالا حسن روحانی جنگ احد را برای وصف تحریمها مثال میآورد!
واقعاً منظور از این مشابهتسازیهای نادرست و مثالهای ناروا چیست؟ اگر منظور متقاعد کردن تودۀ مذهبی به درستی عملکردهاست که این مانند کوبیدن آب در هاون است! آنها چنان تحت فشار ادارۀ زندگی روزمرۀ خود هستند که از این قبیل سخنان فقط خشمگین میشوند. و اگر هدف آسیب زدن به اعتبار اعتقادات دینی نزد مردم است که این متأسفانه کاملاً موفقیتآمیز است!
واقعاً جاهطلبیهای زودگذر دنیوی ارزش آن را دارد که اعتقادات دینی مردم را قربانی آن کرد؟ ظاهراً از نظر برخی افراد، دین کارکردی جز این ندارد!
این دنیوی و مادی کردن دین و به خدمتِ قدرت و سیاست گرفتنِ آن، به نظر من بزرگترین فاجعۀ فرهنگی است که درجامعۀ ما در حال رخ دادن است. این کار به خلاف نگاه سطحی دینمداران دنیاطلب و دین ستیزان متعصب، چنان بحران عمیقی از معنا و اخلاق در جامعۀ ما پدید آورده و میآورد که چندین دهه تلاش فکری و فداکاری عملی هم قادر به جبران آن نخواهد بود!
ای کاش یک بار هم که شده، از هزینه کردن پیغمبر و خاندانش برای توجیه سیاستهای ناکارآمد و ذهنیات بسته و انحصارطلبیهای سیاسی خود دست برمیداشتید و طوری که هر فرد ایرانی متوجه شود اعلام میکردید که سرانجام میخواهید چه بر سر این جامعۀ 80 میلیونی و این کشور کهنسال و باستانی بیاورید؟
اصلاً به این موضوع فکر میکنید؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
ای کاش و صد ای کاش که این مسئولان کشور ما و حامیان آنها برای توصیف و توجیه عملکرد خود و وضعیت جاری، از پیامبر و تاریخ نخست اسلام مایه نمیگذاشتند!
به قول مولانا:
شیر را بچه همی ماند بدو
تو به پیغمبر به چه مانی؟ بگو!
یکی در میانۀ تحریم میگوید که وضعیت ما شبیه دوران شعب ابیطالب نیست و بلکه مانند شرایط پیش از فتح خیبر است! دیگری در توجیه فساد گستردۀ اقتصادی میگوید؛ در دوران زمامداری امام علی هم فساد رواج داشته است! و حالا حسن روحانی جنگ احد را برای وصف تحریمها مثال میآورد!
واقعاً منظور از این مشابهتسازیهای نادرست و مثالهای ناروا چیست؟ اگر منظور متقاعد کردن تودۀ مذهبی به درستی عملکردهاست که این مانند کوبیدن آب در هاون است! آنها چنان تحت فشار ادارۀ زندگی روزمرۀ خود هستند که از این قبیل سخنان فقط خشمگین میشوند. و اگر هدف آسیب زدن به اعتبار اعتقادات دینی نزد مردم است که این متأسفانه کاملاً موفقیتآمیز است!
واقعاً جاهطلبیهای زودگذر دنیوی ارزش آن را دارد که اعتقادات دینی مردم را قربانی آن کرد؟ ظاهراً از نظر برخی افراد، دین کارکردی جز این ندارد!
این دنیوی و مادی کردن دین و به خدمتِ قدرت و سیاست گرفتنِ آن، به نظر من بزرگترین فاجعۀ فرهنگی است که درجامعۀ ما در حال رخ دادن است. این کار به خلاف نگاه سطحی دینمداران دنیاطلب و دین ستیزان متعصب، چنان بحران عمیقی از معنا و اخلاق در جامعۀ ما پدید آورده و میآورد که چندین دهه تلاش فکری و فداکاری عملی هم قادر به جبران آن نخواهد بود!
ای کاش یک بار هم که شده، از هزینه کردن پیغمبر و خاندانش برای توجیه سیاستهای ناکارآمد و ذهنیات بسته و انحصارطلبیهای سیاسی خود دست برمیداشتید و طوری که هر فرد ایرانی متوجه شود اعلام میکردید که سرانجام میخواهید چه بر سر این جامعۀ 80 میلیونی و این کشور کهنسال و باستانی بیاورید؟
اصلاً به این موضوع فکر میکنید؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
🔻اگر ترامپ نتیجۀ انتخابات را نپذیرد چه اتفاقی میافتد؟
✍️ #احمد_زیدآبادی
🔹اگر دونالد ترامپ نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نپذیرد چه اتفاقی میافتد؟ همان اتفاقی که سال 2000 میلادی افتاد! در آن سال، ال گور نامزد انتخاباتی حزب دمکرات، پیروزی جرج بوش پسر را نپذیرفت و ماجرا به دیوان عالی آمریکا کشید. دیوان هم پس از بازشماری آراء مورد مناقشه رأی به پیروزی بوش داد و غائله پایان یافت.
🔹این بار هم ممکن است همین طور شود. طبعاً هیچ فردی در نظام سیاسی آمریکا از جمله ترامپ در موقعیتی نیست که بتواند رأساً در مورد نتیجۀ انتخابات تصمیم بگیرد. اگر راه چنین اقدامی به هر نحوی باز باشد نخست باید فاتحۀ دمکراسی آمریکایی و سپس فاتحۀ کشور آمریکا را خواند؛ اما به نظرم قرار نیست به عمر ما چنین فاتحههایی خوانده شود!
🔹سخنان ترامپ هم در حقیقت هیچ نشانی از شورشگری و طغیان علیه نظام انتخاباتی و دمکراسی آمریکا به همراه ندارد. او از یک طرف میگوید که انتقال قدرت صورت نخواهد گرفت چرا که بر این باور است که خودش حتماً پیروز میشود و از طرف دیگر تلویحاً میگوید که در صورت باخت احتمالی به نتیجۀ انتخابات معترض خواهد شد یعنی به همان طریقی که ال گور اعتراض کرد.
🔹من با آنکه از طرزِ بیان و خوی خودپسند و پارهای سیاستهای ترامپ احساس انزجار میکنم اما به نظرم میرسد که مخالفان و رقبای او بخصوص در حزب دمکرات آمریکا و رسانههای حامی آن، موازین انصاف را در بارهاش رعایت نمیکنند و اصرار دارند که از هر کاهی کوهی بسازند!
🔹این نوع برخورد غیر اصولی از قضا میتواند به نفع ترامپ در انتخابات تمام شود زیرا افراد عادی معمولاً به طور غریزی اغراقهای غیرمنصفانه را حس میکنند و نسبت به آنها واکنش منفی نشان میدهند!
🔴ترامپ، هنوز برگهای زیادی برای بازی دارد
که
شاید یکی از آنها اعلام توافق با ایران باشد
از سوی دیگر مناظره ها که از 8 مهر شروع خواهد شد نقش تایین کننده ای در نتیجه انتخابات خواهد داشت
❌مهمتر از همه آرای خاموشند
که
حالا با جورسانهای ایجاد شده علیه ترامپ، شاید حتی حاضر نباشند تحت این شرایط در نظر سنجیها شرکت کنند
ولی
در نهایت در نقطه آخر و تصمیم رایشان به ترامپ نزدیکتر است
✍️ #احمد_زیدآبادی
🔹اگر دونالد ترامپ نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را نپذیرد چه اتفاقی میافتد؟ همان اتفاقی که سال 2000 میلادی افتاد! در آن سال، ال گور نامزد انتخاباتی حزب دمکرات، پیروزی جرج بوش پسر را نپذیرفت و ماجرا به دیوان عالی آمریکا کشید. دیوان هم پس از بازشماری آراء مورد مناقشه رأی به پیروزی بوش داد و غائله پایان یافت.
🔹این بار هم ممکن است همین طور شود. طبعاً هیچ فردی در نظام سیاسی آمریکا از جمله ترامپ در موقعیتی نیست که بتواند رأساً در مورد نتیجۀ انتخابات تصمیم بگیرد. اگر راه چنین اقدامی به هر نحوی باز باشد نخست باید فاتحۀ دمکراسی آمریکایی و سپس فاتحۀ کشور آمریکا را خواند؛ اما به نظرم قرار نیست به عمر ما چنین فاتحههایی خوانده شود!
🔹سخنان ترامپ هم در حقیقت هیچ نشانی از شورشگری و طغیان علیه نظام انتخاباتی و دمکراسی آمریکا به همراه ندارد. او از یک طرف میگوید که انتقال قدرت صورت نخواهد گرفت چرا که بر این باور است که خودش حتماً پیروز میشود و از طرف دیگر تلویحاً میگوید که در صورت باخت احتمالی به نتیجۀ انتخابات معترض خواهد شد یعنی به همان طریقی که ال گور اعتراض کرد.
🔹من با آنکه از طرزِ بیان و خوی خودپسند و پارهای سیاستهای ترامپ احساس انزجار میکنم اما به نظرم میرسد که مخالفان و رقبای او بخصوص در حزب دمکرات آمریکا و رسانههای حامی آن، موازین انصاف را در بارهاش رعایت نمیکنند و اصرار دارند که از هر کاهی کوهی بسازند!
🔹این نوع برخورد غیر اصولی از قضا میتواند به نفع ترامپ در انتخابات تمام شود زیرا افراد عادی معمولاً به طور غریزی اغراقهای غیرمنصفانه را حس میکنند و نسبت به آنها واکنش منفی نشان میدهند!
🔴ترامپ، هنوز برگهای زیادی برای بازی دارد
که
شاید یکی از آنها اعلام توافق با ایران باشد
از سوی دیگر مناظره ها که از 8 مهر شروع خواهد شد نقش تایین کننده ای در نتیجه انتخابات خواهد داشت
❌مهمتر از همه آرای خاموشند
که
حالا با جورسانهای ایجاد شده علیه ترامپ، شاید حتی حاضر نباشند تحت این شرایط در نظر سنجیها شرکت کنند
ولی
در نهایت در نقطه آخر و تصمیم رایشان به ترامپ نزدیکتر است
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
چه کسانی مسئول عملکرد دولت روحانیاند؟
آیا اصلاحطلبان مسئول کارنامۀ اجرایی حسن روحانی هستند؟ به نظرم تا اندازۀ قابل توجهی همینطور است! به هر حال اصلاحطلبان چه بپذیرند و چه انکار کنند، زمینهساز پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 96 شدند و نمیتوانند به کلی از زیر بار مسئولیت ناشی ازعملکرد او شانه خالی کنند.
البته اصلاحطلبان میتوانند مدعی شوند که روحانی پس از پیروزی در انتخابات به برنامههای اعلام شدۀ خود عمل نکرده و یا به عبارتی خلف وعده کرده است. پس اگر مشکلی هست بر عهدۀ شخص اوست نه نیروهایی که به گفتههای او اعتماد کردند و برای پیروزیاش وارد صحنه شدند! این استدلال اما در قد و قوارۀ بهانهجویی و مسئولیتگریزی است چرا که در فضای سال 96 از نقطهنظر تحلیلی از روز هم روشنتر بود که روحانی در صورت پیروزیِ دوباره، با حجم انبوهی از گرفتاریهای داخلی و خارجی روبرو میشود و نه تنها از پس حل آنها برنمیآید بلکه خاطرۀ عملکرد به نسبت موفق و با ثبات اما عمدتاً شانسی و اتفاقی دوران نخست ریاست جمهوری خود را نیز تباه میکند!
در آن سال، اصلاحطلبان، چشمهای خود را به روی واقعیاتی که افق سیاسیِ داخل و خارج ایران را به روشنی ترسیم میکرد، با نوعی هیاهوی هیجانی و بلکه خودفریبی بستند و به هشدارها در این مورد نیز نه فقط اعتنایی نکردند؛ بلکه به هر گونه هشداری از این دست، با دیدۀ تحقیر و بعضاً تمسخر نگریستند!
پس، صرفنظر از نوع سیاستورزی معیوب و دولت - محور آنها، دست کم از نقطهنظر وضعیتسنجی و افقنگری، اصلاحطلبان به بیراهه رفتند و در این مورد مسئول هستند.
از طرفی، وقتی برخی از آنها به جای پذیرش مسئولیت، طفره رفتن حسن روحانی از وعدههایش را پیش میکشند، توضیح نمیدهند که او با تکیه به کدام ابزار قدرت و اهرم تأثیرگذار میتوانست به گونهای متفاوت از رفتار کنونیاش در ساختارهای انعطافناپذیر فعلی عمل کند؟ هر پاسخی که اصلاحطلبان به این پرسش میدهند با توجه به چارچوب خط مشی سیاسی آنها، به تناقضگویی تازهای ختم میشود.
با این همه، جدای از بحثهای مربوط به مسئولیت کلی نظام سیاسی در برابر مشکلات وضع موجود، به نظر من بیش از اصلاحطلبان، شورای نگهبانِ مورد حمایت بیچون و چرایِ اصولگرایان، مسئول کارنامۀ حسن روحانی است!
همه میدانیم که انتخابات ریاست جمهوری در ایران شبیه هیچ کشور دیگری نیست و امکان رقابت در این انتخاب برای هر صاحبِ فکر و تخصص و توانایی وجود ندارد. به عبارت روشنتر، در جمهوری اسلامی فقط کسانی میتوانند در رقابت بر سر پست ریاست جمهوری شرکت کنند که شورای نگهیان شرایط خاصی را در وجود آنها احراز کند!
بنابراین، نهاد احراز کنندۀ شرایط ریاست جمهوری، به طور طبیعی مسئول اصلی عملکرد هر رئیس جمهوری در ایران به شمار میرود. ممکن است اعضای شورای نگهبان استدلال کنند که آنها که از دِل آدمها خبر ندارند، بلکه به شرایط ظاهری و اظهارنظرهای رسمی نامزدها تکیه میکنند و از این جهت مسئولیتی در برابر عملکرد رؤسای جمهور ندارند.
این استدلال در ظاهر و صورت، موجه جلوه میکند اما در محتوا و ماهیت، شبیه استدلال اصلاحطلبان، پایه و اساسی ندارد و بهانهجویی و مسئولیتگریزی در آن موج میزند! چرا؟ چون اولاً حسن روحانی در دور نخست ریاست جمهوریاش رویکرد خود را نسبت به نحوۀ برخورد با مشکلات داخلی و خارجی روشن کرده بود و ثانیاً در تبلیغات ریاست جمهوری دور دوماش نیز به وضوح تأکید کرد که جز از طریق تعامل مثبت با جهان راهی برای حل مشکلات کشور و رفع تحریمها نمیشناسد!
پس اینکه اصولگرایان به طور مکرر روحانی را متهم میکنند که او به دلیل چشمداشت به مذاکره با "کدخدا" فرصتهای داخلی را برای حل معضلات اقتصادی از دست داده است، نوعی گمراهسازی جامعه به قصد رفع مسئولیت از خود است، زیرا مگر روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود جز این را گفته بود؟ و یا در دور نخست ریاستجمهوریاش جز این عمل کرده بود؟ پس با این سوابق، چرا شورای نگهبان او را تأیید صلاحیت کرد و شرایطی مانند "مدیر و مدّبر و دارای حسن سابقه و امانت و تقوی و مؤمن و معتقد به مبنانی جمهوری اسلامی" و غیره را در وجود وی محرز دانست؟
آیا او مهمتر از مرحوم هاشمی رفسنجانی و متنفذتر از وی در نظام سیاسی بود که امکان رد صلاحیتاش وجود نداشته باشد؟ در هر صورت استفادۀ شورای نگهبان از نظارت استصوابی، فقط ابزاری برای حذف آسان نامزدهای انتخاباتی نیست، بلکه تالی منطقی آن، پذیرش مسئولیت تمام اقدامات نامزدهای تأیید صلاحیت شده هم هست! زیرا این نوع نظارت در ذات خود، تیغی دو دم است! با این حساب اصولگرایان حامی شورای نگهبان در برابر عملکرد روحانی، مسئولیتی بیش از اصلاحطلبان دارند!
#احمد_زیدآبادی
#حسن_روحانی
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#شورای_نگهبان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
آیا اصلاحطلبان مسئول کارنامۀ اجرایی حسن روحانی هستند؟ به نظرم تا اندازۀ قابل توجهی همینطور است! به هر حال اصلاحطلبان چه بپذیرند و چه انکار کنند، زمینهساز پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 96 شدند و نمیتوانند به کلی از زیر بار مسئولیت ناشی ازعملکرد او شانه خالی کنند.
البته اصلاحطلبان میتوانند مدعی شوند که روحانی پس از پیروزی در انتخابات به برنامههای اعلام شدۀ خود عمل نکرده و یا به عبارتی خلف وعده کرده است. پس اگر مشکلی هست بر عهدۀ شخص اوست نه نیروهایی که به گفتههای او اعتماد کردند و برای پیروزیاش وارد صحنه شدند! این استدلال اما در قد و قوارۀ بهانهجویی و مسئولیتگریزی است چرا که در فضای سال 96 از نقطهنظر تحلیلی از روز هم روشنتر بود که روحانی در صورت پیروزیِ دوباره، با حجم انبوهی از گرفتاریهای داخلی و خارجی روبرو میشود و نه تنها از پس حل آنها برنمیآید بلکه خاطرۀ عملکرد به نسبت موفق و با ثبات اما عمدتاً شانسی و اتفاقی دوران نخست ریاست جمهوری خود را نیز تباه میکند!
در آن سال، اصلاحطلبان، چشمهای خود را به روی واقعیاتی که افق سیاسیِ داخل و خارج ایران را به روشنی ترسیم میکرد، با نوعی هیاهوی هیجانی و بلکه خودفریبی بستند و به هشدارها در این مورد نیز نه فقط اعتنایی نکردند؛ بلکه به هر گونه هشداری از این دست، با دیدۀ تحقیر و بعضاً تمسخر نگریستند!
پس، صرفنظر از نوع سیاستورزی معیوب و دولت - محور آنها، دست کم از نقطهنظر وضعیتسنجی و افقنگری، اصلاحطلبان به بیراهه رفتند و در این مورد مسئول هستند.
از طرفی، وقتی برخی از آنها به جای پذیرش مسئولیت، طفره رفتن حسن روحانی از وعدههایش را پیش میکشند، توضیح نمیدهند که او با تکیه به کدام ابزار قدرت و اهرم تأثیرگذار میتوانست به گونهای متفاوت از رفتار کنونیاش در ساختارهای انعطافناپذیر فعلی عمل کند؟ هر پاسخی که اصلاحطلبان به این پرسش میدهند با توجه به چارچوب خط مشی سیاسی آنها، به تناقضگویی تازهای ختم میشود.
با این همه، جدای از بحثهای مربوط به مسئولیت کلی نظام سیاسی در برابر مشکلات وضع موجود، به نظر من بیش از اصلاحطلبان، شورای نگهبانِ مورد حمایت بیچون و چرایِ اصولگرایان، مسئول کارنامۀ حسن روحانی است!
همه میدانیم که انتخابات ریاست جمهوری در ایران شبیه هیچ کشور دیگری نیست و امکان رقابت در این انتخاب برای هر صاحبِ فکر و تخصص و توانایی وجود ندارد. به عبارت روشنتر، در جمهوری اسلامی فقط کسانی میتوانند در رقابت بر سر پست ریاست جمهوری شرکت کنند که شورای نگهیان شرایط خاصی را در وجود آنها احراز کند!
بنابراین، نهاد احراز کنندۀ شرایط ریاست جمهوری، به طور طبیعی مسئول اصلی عملکرد هر رئیس جمهوری در ایران به شمار میرود. ممکن است اعضای شورای نگهبان استدلال کنند که آنها که از دِل آدمها خبر ندارند، بلکه به شرایط ظاهری و اظهارنظرهای رسمی نامزدها تکیه میکنند و از این جهت مسئولیتی در برابر عملکرد رؤسای جمهور ندارند.
این استدلال در ظاهر و صورت، موجه جلوه میکند اما در محتوا و ماهیت، شبیه استدلال اصلاحطلبان، پایه و اساسی ندارد و بهانهجویی و مسئولیتگریزی در آن موج میزند! چرا؟ چون اولاً حسن روحانی در دور نخست ریاست جمهوریاش رویکرد خود را نسبت به نحوۀ برخورد با مشکلات داخلی و خارجی روشن کرده بود و ثانیاً در تبلیغات ریاست جمهوری دور دوماش نیز به وضوح تأکید کرد که جز از طریق تعامل مثبت با جهان راهی برای حل مشکلات کشور و رفع تحریمها نمیشناسد!
پس اینکه اصولگرایان به طور مکرر روحانی را متهم میکنند که او به دلیل چشمداشت به مذاکره با "کدخدا" فرصتهای داخلی را برای حل معضلات اقتصادی از دست داده است، نوعی گمراهسازی جامعه به قصد رفع مسئولیت از خود است، زیرا مگر روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود جز این را گفته بود؟ و یا در دور نخست ریاستجمهوریاش جز این عمل کرده بود؟ پس با این سوابق، چرا شورای نگهبان او را تأیید صلاحیت کرد و شرایطی مانند "مدیر و مدّبر و دارای حسن سابقه و امانت و تقوی و مؤمن و معتقد به مبنانی جمهوری اسلامی" و غیره را در وجود وی محرز دانست؟
آیا او مهمتر از مرحوم هاشمی رفسنجانی و متنفذتر از وی در نظام سیاسی بود که امکان رد صلاحیتاش وجود نداشته باشد؟ در هر صورت استفادۀ شورای نگهبان از نظارت استصوابی، فقط ابزاری برای حذف آسان نامزدهای انتخاباتی نیست، بلکه تالی منطقی آن، پذیرش مسئولیت تمام اقدامات نامزدهای تأیید صلاحیت شده هم هست! زیرا این نوع نظارت در ذات خود، تیغی دو دم است! با این حساب اصولگرایان حامی شورای نگهبان در برابر عملکرد روحانی، مسئولیتی بیش از اصلاحطلبان دارند!
#احمد_زیدآبادی
#حسن_روحانی
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#شورای_نگهبان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
تجربههای انباشت نشده!
پس از شقاق خونینی که در سال 1354 در سازمان مجاهدین خلق رخ داد، برخی کادرهای این سازمان نسبت به حقانیت ایدئولوژیک و صحت استراتژی آن دچار تردید شدند و تردیدهای خود را در قالب پرسشهای ملایم و یا نقدهای سربسته به رهبری سازمان در زندان منتقل کردند.
رهبری سازمان اما همۀ پرسشها و نقدها را ناوارد و ناموجه دانست و تمام داستانِ تغییر ایدئولوژی و تصفیۀ خونینِ درون سازمان را به فرصتطلبی عدهای از اعضای مارکسیستشدۀ آن نسبت داد و مسئله را تمام شده دانست.
با این حال، عدهای از کادرها قانع نشدند و طرح پرسشها را پی گرفتند. رهبری سازمان چون به دلایلی توان تحمل این روند را نداشت با ترفندی حسابشده فرمولی را تئوریزه کرد تا پرسشگران و منتقدان را خاموش یا بیحیثیت کند و بدین وسیله تسلط بی چون و چرای خود را بر سازمان ادامه دهد.
طبق این فرمول؛ از یک سو، نظام سلطنتی حاکم، مصداق شرّ و پلیدی و باطل مطلق معرفی شد و از سوی دیگر، سازمان مجاهدین، صرفاً بدان علت که به زعم سران آن، مؤثرین و کارآمدترین و سازمانیافتهترین نیروی مقابله و مبارزه با رژیم بود و در این جهت بیش از همه "شهید" داده بود، پس مصداق خیر و زیبایی و حق مطلق به شمار آمد! در این ثنویت مطلقگرایانه، هر انتقاد و تردیدی نسبت به حقانیت و درستی راه سازمان، ضرورتاً به معنای جانبداری از رژیم حاکم قلمداد شد به طوری رهبر سازمان اعلام کرد؛ هر کس که از سازمان فاصله بگیرد تنها منزلگاهش آغوش نظام سلطنتی خواهد بود!
روشن است که چنین فرمول ستمگرانهای تا چه اندازه نیروهای منتقد و مسئلهدار و پرسشگر درون سازمان را آزار میداده است به طوری که برخی از آنها برای رفع اتهام از خود، تسلیم بی قید و شرط رهبری سازمان می شدند و تمام شک و تردیدهای خرَد کنجکاوشان را در پستوی ذهنشان مدفون میکردند. برخی نیز راه مقابله با این اتهام را تشدید لحن و عمل خود در برابر رژیم میدیدند و تا سر حد ممکن در این زمینه پیش میرفتند که البته چنین رفتاری کمترین تأثیری در داوری رهبری سازمان نسبت به آنها نداشت چرا که مسئلۀ رهبری سازمان اساساً ربطی به این موضوع نداشت و صرفاً خواهان تسلیم بی چون و چرای کادرها در برابر خود بود! در این میان عدهای هم به واکنش میافتادند و از زبانشان در میرفت که: "حالا کی گفته رژیم مظهر باطل مطلق است که نیروی مقابل آن، عین حق مطلق و غیر قابل پرسش باشد؟" کافی بود همین یک جمله از سر لجاجت از زبان کادر بیچاره و بینوایی بیرون بپرد! رهبری سازمان جشن میگرفت و سرخوشانه اعلام میکرد؛ نگفتیم فاصله با سازمان سرانجامش پناه بردن به آغوش رژیم است؟
متأسفانه سازمان مجاهدین این سفسطۀ عذابآور را بعد از انقلاب هم با حدت و شدتی بیشتر ادامه داد. البته بر سازمان حرجی نیست، بدبختی این است که همین منطق و فرمول به بسیاری از نیروهای دیگر خواهان سقوط جمهوری اسلامی نیز سرایت کرده است! کافی است یکی بگوید بالای چشمشان ابروست، تنها واکنش آنها اتهام سرسپردگی آن فرد به نظام حاکم است!
برای نمونه، فردی به نام ایرج مصداقی که به دلایلی از سازمان جدا شده است، به رغم مواضع بسیار تند و تیزش علیه جمهوری اسلامی باز هم از سوی رهبری سازمان به سرسپردگی به رژیم متهم میشود. اما جالب اینکه خودِ این مصداقی هم در مواجهه با دیگر نیروها درست پا جای پای رهبری سازمان میگذارد و در اتهام پراکنی علیه کسانی که با آنها اختلاف نظر دارد، کم از سازمان نمیآورد و دقیقاً همان اتهام سرسپردگی به رژیم را علیه آنان تکرار میکند!
حال با این وضعیت به کدامین دلیل میتوان نسبت به آیندهای که این قبیل نیروها وعدۀ آن را میدهند خوشبین بود؟ این روشهای خانمانسوز گذشتۀ ما را تباه کرده و آیندهای هم برای آن باقی نمیگذارد. امان از جامعهای که فراموشکار است و تجربههای خود را انباشت نمیکند!
#احمد_زیدآبادی
#ضربۀ_54
#انباشت_تجربه
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پس از شقاق خونینی که در سال 1354 در سازمان مجاهدین خلق رخ داد، برخی کادرهای این سازمان نسبت به حقانیت ایدئولوژیک و صحت استراتژی آن دچار تردید شدند و تردیدهای خود را در قالب پرسشهای ملایم و یا نقدهای سربسته به رهبری سازمان در زندان منتقل کردند.
رهبری سازمان اما همۀ پرسشها و نقدها را ناوارد و ناموجه دانست و تمام داستانِ تغییر ایدئولوژی و تصفیۀ خونینِ درون سازمان را به فرصتطلبی عدهای از اعضای مارکسیستشدۀ آن نسبت داد و مسئله را تمام شده دانست.
با این حال، عدهای از کادرها قانع نشدند و طرح پرسشها را پی گرفتند. رهبری سازمان چون به دلایلی توان تحمل این روند را نداشت با ترفندی حسابشده فرمولی را تئوریزه کرد تا پرسشگران و منتقدان را خاموش یا بیحیثیت کند و بدین وسیله تسلط بی چون و چرای خود را بر سازمان ادامه دهد.
طبق این فرمول؛ از یک سو، نظام سلطنتی حاکم، مصداق شرّ و پلیدی و باطل مطلق معرفی شد و از سوی دیگر، سازمان مجاهدین، صرفاً بدان علت که به زعم سران آن، مؤثرین و کارآمدترین و سازمانیافتهترین نیروی مقابله و مبارزه با رژیم بود و در این جهت بیش از همه "شهید" داده بود، پس مصداق خیر و زیبایی و حق مطلق به شمار آمد! در این ثنویت مطلقگرایانه، هر انتقاد و تردیدی نسبت به حقانیت و درستی راه سازمان، ضرورتاً به معنای جانبداری از رژیم حاکم قلمداد شد به طوری رهبر سازمان اعلام کرد؛ هر کس که از سازمان فاصله بگیرد تنها منزلگاهش آغوش نظام سلطنتی خواهد بود!
روشن است که چنین فرمول ستمگرانهای تا چه اندازه نیروهای منتقد و مسئلهدار و پرسشگر درون سازمان را آزار میداده است به طوری که برخی از آنها برای رفع اتهام از خود، تسلیم بی قید و شرط رهبری سازمان می شدند و تمام شک و تردیدهای خرَد کنجکاوشان را در پستوی ذهنشان مدفون میکردند. برخی نیز راه مقابله با این اتهام را تشدید لحن و عمل خود در برابر رژیم میدیدند و تا سر حد ممکن در این زمینه پیش میرفتند که البته چنین رفتاری کمترین تأثیری در داوری رهبری سازمان نسبت به آنها نداشت چرا که مسئلۀ رهبری سازمان اساساً ربطی به این موضوع نداشت و صرفاً خواهان تسلیم بی چون و چرای کادرها در برابر خود بود! در این میان عدهای هم به واکنش میافتادند و از زبانشان در میرفت که: "حالا کی گفته رژیم مظهر باطل مطلق است که نیروی مقابل آن، عین حق مطلق و غیر قابل پرسش باشد؟" کافی بود همین یک جمله از سر لجاجت از زبان کادر بیچاره و بینوایی بیرون بپرد! رهبری سازمان جشن میگرفت و سرخوشانه اعلام میکرد؛ نگفتیم فاصله با سازمان سرانجامش پناه بردن به آغوش رژیم است؟
متأسفانه سازمان مجاهدین این سفسطۀ عذابآور را بعد از انقلاب هم با حدت و شدتی بیشتر ادامه داد. البته بر سازمان حرجی نیست، بدبختی این است که همین منطق و فرمول به بسیاری از نیروهای دیگر خواهان سقوط جمهوری اسلامی نیز سرایت کرده است! کافی است یکی بگوید بالای چشمشان ابروست، تنها واکنش آنها اتهام سرسپردگی آن فرد به نظام حاکم است!
برای نمونه، فردی به نام ایرج مصداقی که به دلایلی از سازمان جدا شده است، به رغم مواضع بسیار تند و تیزش علیه جمهوری اسلامی باز هم از سوی رهبری سازمان به سرسپردگی به رژیم متهم میشود. اما جالب اینکه خودِ این مصداقی هم در مواجهه با دیگر نیروها درست پا جای پای رهبری سازمان میگذارد و در اتهام پراکنی علیه کسانی که با آنها اختلاف نظر دارد، کم از سازمان نمیآورد و دقیقاً همان اتهام سرسپردگی به رژیم را علیه آنان تکرار میکند!
حال با این وضعیت به کدامین دلیل میتوان نسبت به آیندهای که این قبیل نیروها وعدۀ آن را میدهند خوشبین بود؟ این روشهای خانمانسوز گذشتۀ ما را تباه کرده و آیندهای هم برای آن باقی نمیگذارد. امان از جامعهای که فراموشکار است و تجربههای خود را انباشت نمیکند!
#احمد_زیدآبادی
#ضربۀ_54
#انباشت_تجربه
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
توافق با ترامپ خصوصا در ماه های اول و پیش از خروجش از برجام، که بارها خواستار مذاکرات شده بود بسیار آسانتر بود
و
4 خسارت مضاعف بر برجام راهم کمتر میکرد
از نگاه
زید آبادی هم :
کار جمهوری اسلامی با بایدن سختتر از ترامپ است!
حضور جو بایدن در کاخ سفید تقریباً قطعی به نظر میرسد و بسیار بعید است که اعتراض دونالد ترامپ به روند شمارش آراء به جایی برسد. ترامپ دیر یا زود مجبور است نتیجۀ انتخابات را بپذیرد و به غائله خاتمه دهد.
ورود بایدن به کاخ سفید اما چه تأثیری بر ایران خواهد داشت؟ بسیاری از تحلیلگران بر این نظرند که با حضور بایدن در کاخ سفید، کار جمهوری اسلامی با آمریکا آسانتر میشود اما از نگاه من، به دو دلیل ماجرا دقیقاً معکوس است!
به نظرم اگر جمهوری اسلامی نخواهد در اسرع وقت با دولت جدید آمریکا وارد مذاکره و سپس مصالحه شود و در صدد تقابل با آن برآید، بدون شک سر شاخ شدنش با بایدن، بسیار سختتر از منازعه با ترامپ خواهد بود.
ترامپ در عرصۀ بینالمللی رهبری خودشیفته و تکرو بود و به دلیل رفتار و مواضعش، مورد انتقاد و بلکه نفرت بسیاری از محافل لیبرال و چپ در جهان قرار داشت. از این رو، رد درخواست او برای مذاکره از سوی ایران، کم و بیش با همدلی این محافل و بیتفاوتی بسیاری از کشورها همراه بود. پاسخ رد به بایدن اما بینهایت سخت و دشوار است چرا که او احتمالاً از طریق رایزنی با متحدان آمریکا و اعضای شورای امنیت سازمان ملل، پیشنهاد مشخصی را به ایران ارائه خواهد کرد که پاسخ منفی به آن، میتواند سبب انزوای شدید در میان کشورها و برانگیختن خشم محافل لیبرال و چپ در سطح جهان و تحریک بیشتر افکار عمومی در داخل شود و راه هرگونه فشاری را علیه جمهوری اسلامی هموارتر کند.
دلیل دوم اما به رویکرد بایدن به مسئلۀ فلسطین باز میگردد. در واقع ترامپ با یک طرح صلح ناعادلانه و غیر قابل دفاع، کوشید تا کشورهای عرب را به عادیسازی روابطشان با اسرائیل متقاعد کند. این عادیسازی به دلیل نامنصفانه بودن معاملۀ قرن ترامپ، هم خشم فلسطینیها را برانگیخت و هم سبب سرافکندگی پیدا و پنهانِ رهبران عرب پیشتاز برای عادیسازی رابطه، در افکار عمومی منطقه شد. بایدن اما میتواند با فاصله گرفتن از جنبههای مخربتر طرح ترامپ، هم خشم فلسطینیها را فرو نشاند و آنها را به پای میز مذاکره با اسرائیل بکشاند و هم عادیسازی روابط را از امری شرمگینانه به موضوعی نه لزوماً افتخارآمیز اما دست کم به ماجرایی عادی و طبیعی تبدیل کند به طوری که اغلب کشورهای عرب و مسلمان با خیالی آسوده به این روند بپیوندند!
طبعاً در آن صورت، مقابلۀ جمهوری اسلامی با عادیسازی روابط کشورهای عرب و اسرائیل بسیار سختتر و پرهزینهتر از امروز خواهد بود.
با این حساب، پیروزی بایدن برای هر که مفید باشد، برای جمهوری اسلامی با سیاست های کنونی آن، جز مشقت فزاینده چیزی ندارد.
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#دونالد_ترامپ
#عادی_سازی
#رابطه_ایران_آمریکا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پ ن
✍️مسئله ای که زیدآبادی به آن بی توجه است
2 دست شدن حاکمیت در امریکاست رئیس جمهور دموکرات
سنا جمهوریخواه
فرصتی که در دوره ترامپ وجود داشت را عاشقان برجام
#دولت روحانی به فنا داد
#لعنت بر این عاشقان برجام نا فرجام
که
بی شک مانع جدی بر توافقات منطقی خواهد بود
و
4 خسارت مضاعف بر برجام راهم کمتر میکرد
از نگاه
زید آبادی هم :
کار جمهوری اسلامی با بایدن سختتر از ترامپ است!
حضور جو بایدن در کاخ سفید تقریباً قطعی به نظر میرسد و بسیار بعید است که اعتراض دونالد ترامپ به روند شمارش آراء به جایی برسد. ترامپ دیر یا زود مجبور است نتیجۀ انتخابات را بپذیرد و به غائله خاتمه دهد.
ورود بایدن به کاخ سفید اما چه تأثیری بر ایران خواهد داشت؟ بسیاری از تحلیلگران بر این نظرند که با حضور بایدن در کاخ سفید، کار جمهوری اسلامی با آمریکا آسانتر میشود اما از نگاه من، به دو دلیل ماجرا دقیقاً معکوس است!
به نظرم اگر جمهوری اسلامی نخواهد در اسرع وقت با دولت جدید آمریکا وارد مذاکره و سپس مصالحه شود و در صدد تقابل با آن برآید، بدون شک سر شاخ شدنش با بایدن، بسیار سختتر از منازعه با ترامپ خواهد بود.
ترامپ در عرصۀ بینالمللی رهبری خودشیفته و تکرو بود و به دلیل رفتار و مواضعش، مورد انتقاد و بلکه نفرت بسیاری از محافل لیبرال و چپ در جهان قرار داشت. از این رو، رد درخواست او برای مذاکره از سوی ایران، کم و بیش با همدلی این محافل و بیتفاوتی بسیاری از کشورها همراه بود. پاسخ رد به بایدن اما بینهایت سخت و دشوار است چرا که او احتمالاً از طریق رایزنی با متحدان آمریکا و اعضای شورای امنیت سازمان ملل، پیشنهاد مشخصی را به ایران ارائه خواهد کرد که پاسخ منفی به آن، میتواند سبب انزوای شدید در میان کشورها و برانگیختن خشم محافل لیبرال و چپ در سطح جهان و تحریک بیشتر افکار عمومی در داخل شود و راه هرگونه فشاری را علیه جمهوری اسلامی هموارتر کند.
دلیل دوم اما به رویکرد بایدن به مسئلۀ فلسطین باز میگردد. در واقع ترامپ با یک طرح صلح ناعادلانه و غیر قابل دفاع، کوشید تا کشورهای عرب را به عادیسازی روابطشان با اسرائیل متقاعد کند. این عادیسازی به دلیل نامنصفانه بودن معاملۀ قرن ترامپ، هم خشم فلسطینیها را برانگیخت و هم سبب سرافکندگی پیدا و پنهانِ رهبران عرب پیشتاز برای عادیسازی رابطه، در افکار عمومی منطقه شد. بایدن اما میتواند با فاصله گرفتن از جنبههای مخربتر طرح ترامپ، هم خشم فلسطینیها را فرو نشاند و آنها را به پای میز مذاکره با اسرائیل بکشاند و هم عادیسازی روابط را از امری شرمگینانه به موضوعی نه لزوماً افتخارآمیز اما دست کم به ماجرایی عادی و طبیعی تبدیل کند به طوری که اغلب کشورهای عرب و مسلمان با خیالی آسوده به این روند بپیوندند!
طبعاً در آن صورت، مقابلۀ جمهوری اسلامی با عادیسازی روابط کشورهای عرب و اسرائیل بسیار سختتر و پرهزینهتر از امروز خواهد بود.
با این حساب، پیروزی بایدن برای هر که مفید باشد، برای جمهوری اسلامی با سیاست های کنونی آن، جز مشقت فزاینده چیزی ندارد.
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#دونالد_ترامپ
#عادی_سازی
#رابطه_ایران_آمریکا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پ ن
✍️مسئله ای که زیدآبادی به آن بی توجه است
2 دست شدن حاکمیت در امریکاست رئیس جمهور دموکرات
سنا جمهوریخواه
فرصتی که در دوره ترامپ وجود داشت را عاشقان برجام
#دولت روحانی به فنا داد
#لعنت بر این عاشقان برجام نا فرجام
که
بی شک مانع جدی بر توافقات منطقی خواهد بود
امانپور و ترامپ و نازیها و اسرائیل!
مقایسۀ تلویحی رفتار دونالد ترامپ با "شب بلورین" نازیها در سال 1933 از سوی کریستین امانپور به نظرم زیادهروی غیرمنصفانهای است که حق اعتراض را برای ترامپ محفوظ میدارد، اما در این وسط من نمیدانم این موضوع چه ربطی به وزیران و مقامهای دولت اسرائیل دارد که خواهان عذرخواهی و حتی اخراج امانپور از سی ان ان شدهاند؟
امانپور در اظهارات خود نه هولوکاست را نفی کرده، نه در مورد آن تردید روا داشته و نه از اهمیت آن کاسته است، فقط به شیوهای ناروا رفتار رئیس جمهور کشورش را به آغاز روی کار آمدن نازیها تشبیه کرده است. حالا فرض بگیریم که دولت اسرائیل وارث انحصاری هولوکاست باشد، اما آیا تعیین حدود و ثغور اظهارنظر در مورد رژیم هیتلری هم در انحصار آن است که هر جا، هر کس، اسمی از آن به میان آورَد، خود را جلو میاندازد و طلبکارانه خواهان عذرخواهی و اخراج آنها میشود؟
این در حالی است که هولوکاست هم امری اسرائیلی نیست که حق اظهار نظر در بارۀ آن در انحصار دولت اسرائیل باشد. هولوکاست جنایتی ضد بشری و جنایت علیه بشریت است و به همین دلیل همۀ بشریت هم در برابر آن احساس مسئولیت میکند. در واقع اسرائیل با معرفی خود به عنوان تنها وارث هولوکاست، امری انسانی را به پدیدهای قومی تقلیل داده تا از این طریق نوعی تجارت سیاسی برای خود به راه اندازد!
آن یهودیان مظلوم و بیپناهی که در ارودگاههای کار اجباری از شدت خستگی و گرسنگی جان دادند و یا در اتاقهای گاز آشوویتس و داخائو خفه شدند و در کورههای آدمسوزی سوختند و به خاکستر تبدیل شدند کی و کجا به دولت اسرائیل وکالت رسمی دادهاند که وارث انحصاری درد و رنج آنها شود و با تکیه بر خون آنها، برخی سیاستهای بیدادگرانۀ خود را توجیه کند؟
بسیاری از آن قربانیان بیگناه اگر امروز زنده بودند و به عیان میدیدند که چگونه چهرههای حزب یمینا و رهبران شهرکها و برخی سران لیکود، خون به ناحق ریختۀ آنان را دستاویزی برای تخریب آبادیها و غصب زمینها و آواره کردن زنان و کودکان فلسطینی در کرانۀ باختری رود اردن قرار دادهاند، بیش از دیگران به فغان میآمدند و در برابر بلدوزرهای ویرانگر سینه سپر میکردند چنانکه هم اینک نیز بسیاری از یهودیان انساندوست در جنبش "صلح اکنون" چنین میکنند!
بدبختانه جریان راستگرا و افراطی در اسرائیل هیچ نوع صداقتی در دفاع از حریم هولوکاست و مقابله با پدیدۀ نفرتانگیز یهودستیزی ندارد و همۀ این امور را در خدمت تداوم سیاست اشغالگری در کرانۀ باختری و اعمال تبعیض علیه جمعیت غیر یهودی اسرائیل به کار گرفته است. آنها کار را به جایی رساندهاند که هر گونه انتقاد از سیاستهای دولت اسرائیل و یا تحریم کالاهای ساخت شهرکهای غیرقانونی را به یهودستیزی تعبیر میکنند و خواهان مقابلۀ دولتهای جهان با آن میشوند!
از این نفرت انگیزتر رفتار بخشی از دار و دستۀ دولت ترامپ است که با این نوع تعبیرات همدلی نشان میدهند و حتی حامیان تحریم کالاهای ساخت شهرکها در کنگرۀ آمریکا را در ردیف یهودستیزان دستهبندی میکنند!
با این روند آیا قرار است دولت اسرائیل هر کار که میلش کشید انجام دهد و اگر کس به آن انتقاد کرد، به اتهام یهودستیزی دهانش دوخته و از کار اخراج شود؟ آیا قرار است تاریخ ظهور و سقوط هیتلر را از ابتدا تا انتها دولت اسرائیل بنویسد و اگر کسی یک ویرگول را در نقل آن جابجا کرد به حامیان اشغالگری جواب پس دهد؟
اگر دنیای مدعی آزادی فکر و بیان قرار است این باشد بنا به آن شعر سخیف زندهیاد میرزادۀ عشقی بر چنین دنیایی باید...
#احمد_زیدآبادی
#کریستین_امانپور
#دونالد_ترامپ
#یهود_ستیزی
#هولوکاست
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
مقایسۀ تلویحی رفتار دونالد ترامپ با "شب بلورین" نازیها در سال 1933 از سوی کریستین امانپور به نظرم زیادهروی غیرمنصفانهای است که حق اعتراض را برای ترامپ محفوظ میدارد، اما در این وسط من نمیدانم این موضوع چه ربطی به وزیران و مقامهای دولت اسرائیل دارد که خواهان عذرخواهی و حتی اخراج امانپور از سی ان ان شدهاند؟
امانپور در اظهارات خود نه هولوکاست را نفی کرده، نه در مورد آن تردید روا داشته و نه از اهمیت آن کاسته است، فقط به شیوهای ناروا رفتار رئیس جمهور کشورش را به آغاز روی کار آمدن نازیها تشبیه کرده است. حالا فرض بگیریم که دولت اسرائیل وارث انحصاری هولوکاست باشد، اما آیا تعیین حدود و ثغور اظهارنظر در مورد رژیم هیتلری هم در انحصار آن است که هر جا، هر کس، اسمی از آن به میان آورَد، خود را جلو میاندازد و طلبکارانه خواهان عذرخواهی و اخراج آنها میشود؟
این در حالی است که هولوکاست هم امری اسرائیلی نیست که حق اظهار نظر در بارۀ آن در انحصار دولت اسرائیل باشد. هولوکاست جنایتی ضد بشری و جنایت علیه بشریت است و به همین دلیل همۀ بشریت هم در برابر آن احساس مسئولیت میکند. در واقع اسرائیل با معرفی خود به عنوان تنها وارث هولوکاست، امری انسانی را به پدیدهای قومی تقلیل داده تا از این طریق نوعی تجارت سیاسی برای خود به راه اندازد!
آن یهودیان مظلوم و بیپناهی که در ارودگاههای کار اجباری از شدت خستگی و گرسنگی جان دادند و یا در اتاقهای گاز آشوویتس و داخائو خفه شدند و در کورههای آدمسوزی سوختند و به خاکستر تبدیل شدند کی و کجا به دولت اسرائیل وکالت رسمی دادهاند که وارث انحصاری درد و رنج آنها شود و با تکیه بر خون آنها، برخی سیاستهای بیدادگرانۀ خود را توجیه کند؟
بسیاری از آن قربانیان بیگناه اگر امروز زنده بودند و به عیان میدیدند که چگونه چهرههای حزب یمینا و رهبران شهرکها و برخی سران لیکود، خون به ناحق ریختۀ آنان را دستاویزی برای تخریب آبادیها و غصب زمینها و آواره کردن زنان و کودکان فلسطینی در کرانۀ باختری رود اردن قرار دادهاند، بیش از دیگران به فغان میآمدند و در برابر بلدوزرهای ویرانگر سینه سپر میکردند چنانکه هم اینک نیز بسیاری از یهودیان انساندوست در جنبش "صلح اکنون" چنین میکنند!
بدبختانه جریان راستگرا و افراطی در اسرائیل هیچ نوع صداقتی در دفاع از حریم هولوکاست و مقابله با پدیدۀ نفرتانگیز یهودستیزی ندارد و همۀ این امور را در خدمت تداوم سیاست اشغالگری در کرانۀ باختری و اعمال تبعیض علیه جمعیت غیر یهودی اسرائیل به کار گرفته است. آنها کار را به جایی رساندهاند که هر گونه انتقاد از سیاستهای دولت اسرائیل و یا تحریم کالاهای ساخت شهرکهای غیرقانونی را به یهودستیزی تعبیر میکنند و خواهان مقابلۀ دولتهای جهان با آن میشوند!
از این نفرت انگیزتر رفتار بخشی از دار و دستۀ دولت ترامپ است که با این نوع تعبیرات همدلی نشان میدهند و حتی حامیان تحریم کالاهای ساخت شهرکها در کنگرۀ آمریکا را در ردیف یهودستیزان دستهبندی میکنند!
با این روند آیا قرار است دولت اسرائیل هر کار که میلش کشید انجام دهد و اگر کس به آن انتقاد کرد، به اتهام یهودستیزی دهانش دوخته و از کار اخراج شود؟ آیا قرار است تاریخ ظهور و سقوط هیتلر را از ابتدا تا انتها دولت اسرائیل بنویسد و اگر کسی یک ویرگول را در نقل آن جابجا کرد به حامیان اشغالگری جواب پس دهد؟
اگر دنیای مدعی آزادی فکر و بیان قرار است این باشد بنا به آن شعر سخیف زندهیاد میرزادۀ عشقی بر چنین دنیایی باید...
#احمد_زیدآبادی
#کریستین_امانپور
#دونالد_ترامپ
#یهود_ستیزی
#هولوکاست
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
یعنی کشک!
بعد از سخنان رهبر جمهوری اسلامی که وزارت خارجه را صرفاً مجری سیاستهای نظام دانست، اصولگرایانِ مخالف برجام با دردسر بزرگی روبرو شدهاند.
این افراد که از اساس، برجام و مذاکراتِ وین برای احیای صورت دیگری از آن را رد میکنند، تاکنون همۀ داستان را دستپختِ کابینۀ روحانی و وزارت خارجه معرفی میکردند، اما با سخنان رهبری، از این پس تکرار این ادعای کهنه از سوی آنها به کلی مضحک میشود.
آنها البته دست بردار نخواهند بود و وزارت خارجه را مجری بدی قلمداد خواهند کرد، اما این مشکلی از آنان حل نخواهد کرد چرا که اولاً مجری را سیاستگذار انتخاب میکند و اگر به نظرش بد باشد هر لحظه میتواند آن را تغییر دهد. ثانیاً تقلیل انتقاد از تصمیم استراتژیکی در حد احیای برجام به امور اجرایی و فنی و تاکتیکی آن یعنی کشک!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
بعد از سخنان رهبر جمهوری اسلامی که وزارت خارجه را صرفاً مجری سیاستهای نظام دانست، اصولگرایانِ مخالف برجام با دردسر بزرگی روبرو شدهاند.
این افراد که از اساس، برجام و مذاکراتِ وین برای احیای صورت دیگری از آن را رد میکنند، تاکنون همۀ داستان را دستپختِ کابینۀ روحانی و وزارت خارجه معرفی میکردند، اما با سخنان رهبری، از این پس تکرار این ادعای کهنه از سوی آنها به کلی مضحک میشود.
آنها البته دست بردار نخواهند بود و وزارت خارجه را مجری بدی قلمداد خواهند کرد، اما این مشکلی از آنان حل نخواهد کرد چرا که اولاً مجری را سیاستگذار انتخاب میکند و اگر به نظرش بد باشد هر لحظه میتواند آن را تغییر دهد. ثانیاً تقلیل انتقاد از تصمیم استراتژیکی در حد احیای برجام به امور اجرایی و فنی و تاکتیکی آن یعنی کشک!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
اجماع شش قدرت جهانی در مورد احیای برجام؟
ژان ایو لودریان وزیر خارجۀ فرانسه گفته است: بریتانیا، فرانسه و آلمان با چین و روسیه و آمریکا به «همگرایی کافی» برای رسیدن به توافق با ایران دست یافتهاند و میتوان گفت؛ این توافق همین الان در دسترس است.
لودریان اضافه کرده است که توپ در زمین ایران است و به تصمیم سیاسی از سوی این کشور نیاز دارد. به گفتۀ لودریان، ایران در روزهای آینده باید بین توافقی که منافع همۀ طرفها را تأمین میکند و یا بروز یک بحران جدی، دست به انتخاب بزند.
سخن لوبریان به بیان آشکارتر این است که شش قدرت جهانی در مورد مفاد توافق با ایران به اجماع رسیدهاند. چنین اجماعی بین چین و روسیه با آمریکا و اروپا بر سر برنامۀ اتمی ایران و نوع مواجهه با آن، از همان آغاز مذاکرات وین قابل پیش بینی بود، اما بسیاری از رسانههای فارسیزبان از طیفهای مختلف، خبررسانی خود را در جهتِ مخالفِ این واقعیت سازمان دادند. برخی از حمایت قاطع چین از مواضع جمهوری اسلامی و مقابلۀ سرسختانۀ آن با آمریکا سخن به میان آوردند و برخی دیگر، روسیه را طرفِ مخالف شکلگیری توافق و کارشکنی در مسیر آن معرفی کردند!
اگر شش قدرت جهانی توافق اجماعی خود را به طور رسمی در برابر هیئت ایرانی قرار دهند، رد آن از طرف جمهوری اسلامی تقریباً ناممکن به نظر میرسد چرا که نه گفتنِ علنی تهران به چین و روسیه دیگر به سادگی مقدور نیست.
در این میان، آن دسته از اصولگرایانی که با وعدۀ اتکاء به چین و روسیه برای مقابله با دنیای غرب و در نتیجه عدم نیاز به احیای توافق برجام، حامیان خود را گمراه کردهاند، حسابی به لکنتِ زبان خواهند افتاد و این تازه آغاز راهی سخت و پرتلاطم برای آنهاست.
#احمد_زیدآبادی
#احیای_برجام
#اجماع_جهانی
#وزیر_خارجه_فرانسه
#اصولگرایان
پ ن: ظاهرا سیستم معیوب و بزن در رو برجام بدون ضمانت و تضمین متوازن بدجوری به دل اروپا و آمریکا و روسیه و چین نشسته
و
قربانی این بازی کثیف ایران ؛ هرگز نباید آزموده را بیازماید
توافق فقط با #تضامین متناظر
میتواند حقوق و منافع ایران را در بر داشته باشد
حالا
نامش هرچه میخواهد باشد؛ اهمیتی هم ندارد
ژان ایو لودریان وزیر خارجۀ فرانسه گفته است: بریتانیا، فرانسه و آلمان با چین و روسیه و آمریکا به «همگرایی کافی» برای رسیدن به توافق با ایران دست یافتهاند و میتوان گفت؛ این توافق همین الان در دسترس است.
لودریان اضافه کرده است که توپ در زمین ایران است و به تصمیم سیاسی از سوی این کشور نیاز دارد. به گفتۀ لودریان، ایران در روزهای آینده باید بین توافقی که منافع همۀ طرفها را تأمین میکند و یا بروز یک بحران جدی، دست به انتخاب بزند.
سخن لوبریان به بیان آشکارتر این است که شش قدرت جهانی در مورد مفاد توافق با ایران به اجماع رسیدهاند. چنین اجماعی بین چین و روسیه با آمریکا و اروپا بر سر برنامۀ اتمی ایران و نوع مواجهه با آن، از همان آغاز مذاکرات وین قابل پیش بینی بود، اما بسیاری از رسانههای فارسیزبان از طیفهای مختلف، خبررسانی خود را در جهتِ مخالفِ این واقعیت سازمان دادند. برخی از حمایت قاطع چین از مواضع جمهوری اسلامی و مقابلۀ سرسختانۀ آن با آمریکا سخن به میان آوردند و برخی دیگر، روسیه را طرفِ مخالف شکلگیری توافق و کارشکنی در مسیر آن معرفی کردند!
اگر شش قدرت جهانی توافق اجماعی خود را به طور رسمی در برابر هیئت ایرانی قرار دهند، رد آن از طرف جمهوری اسلامی تقریباً ناممکن به نظر میرسد چرا که نه گفتنِ علنی تهران به چین و روسیه دیگر به سادگی مقدور نیست.
در این میان، آن دسته از اصولگرایانی که با وعدۀ اتکاء به چین و روسیه برای مقابله با دنیای غرب و در نتیجه عدم نیاز به احیای توافق برجام، حامیان خود را گمراه کردهاند، حسابی به لکنتِ زبان خواهند افتاد و این تازه آغاز راهی سخت و پرتلاطم برای آنهاست.
#احمد_زیدآبادی
#احیای_برجام
#اجماع_جهانی
#وزیر_خارجه_فرانسه
#اصولگرایان
پ ن: ظاهرا سیستم معیوب و بزن در رو برجام بدون ضمانت و تضمین متوازن بدجوری به دل اروپا و آمریکا و روسیه و چین نشسته
و
قربانی این بازی کثیف ایران ؛ هرگز نباید آزموده را بیازماید
توافق فقط با #تضامین متناظر
میتواند حقوق و منافع ایران را در بر داشته باشد
حالا
نامش هرچه میخواهد باشد؛ اهمیتی هم ندارد
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
پس اصل داستان این است!
احمد حسین فلاحی نمایندۀ مجلس از شهر همدان "جنجال پیش آمده بر سر سفر خانوادۀ قالیباف به ترکیه" را دلیلی برای "اصرار مجلس بر تصویب طرح صیانت" دانسته است.
وی "نقش اول" را در این داستان به فضای مجازی نسبت داده و خواستار پیگیری طرح صیانت تا تصویب نهایی آن شده است.
تاکنون مدافعان طرح صیانت مدعی بودند که این طرح محدودیتی در فضای مجازی پدید نمیآورد و فقط آن را سامان میدهد. سخنان آقای فلاحی اما نشان میدهد که منظور افرادی مانند وی از طرح صیانت، نه فقط ایجاد محدودیت بلکه قطع کامل اینترنت در ایران است.
طبعاً وقتی هدف، پیشگیری از درز خبرهایی مانند سفر خانوادۀ آقای قالیباف به ترکیه باشد، این کار جز با قطع کامل دسترسی عموم به اینترنت ممکن نیست زیرا اگر حتی "اینترنت بومی" هم به قوت یک "چراغ موشی" در یک کشور مجاز و آزاد باشد، باز هم پیشگیری از درز خبرها و جنجال بر سر آنها غیرممکن خواهد بود!
#احمد_زیدآبادی
#طرح_صیانت
#نماینده_همدان
#باقر_قالیباف
#قطع_اینترنت
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
احمد حسین فلاحی نمایندۀ مجلس از شهر همدان "جنجال پیش آمده بر سر سفر خانوادۀ قالیباف به ترکیه" را دلیلی برای "اصرار مجلس بر تصویب طرح صیانت" دانسته است.
وی "نقش اول" را در این داستان به فضای مجازی نسبت داده و خواستار پیگیری طرح صیانت تا تصویب نهایی آن شده است.
تاکنون مدافعان طرح صیانت مدعی بودند که این طرح محدودیتی در فضای مجازی پدید نمیآورد و فقط آن را سامان میدهد. سخنان آقای فلاحی اما نشان میدهد که منظور افرادی مانند وی از طرح صیانت، نه فقط ایجاد محدودیت بلکه قطع کامل اینترنت در ایران است.
طبعاً وقتی هدف، پیشگیری از درز خبرهایی مانند سفر خانوادۀ آقای قالیباف به ترکیه باشد، این کار جز با قطع کامل دسترسی عموم به اینترنت ممکن نیست زیرا اگر حتی "اینترنت بومی" هم به قوت یک "چراغ موشی" در یک کشور مجاز و آزاد باشد، باز هم پیشگیری از درز خبرها و جنجال بر سر آنها غیرممکن خواهد بود!
#احمد_زیدآبادی
#طرح_صیانت
#نماینده_همدان
#باقر_قالیباف
#قطع_اینترنت
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
مناقشهٔ رفراندوم
برگزاری رفراندوم در دموکراسیهای نهادینهشده بر سر مسائلی که نظر دقیق اکثریت مردم از راههای دیگر قابل احراز نیست، امری معمول است.
در واقع مراجعه به آراء عمومی به طور مستقیم یا همان برگزاری همهپرسی برای تصمیمگیری در بارهٔ مسائل مهم یا حساس، مبتنی بر نظریهای است که طبق آن هر تصمیم و قانونی، مشروعیتش را از رأی و رضایت اکثریت مردم به دست میآورد.
در کشور ما اما اصل این نظریه مورد مناقشهٔ حکومت است و بعد از گذشت 44 سال از عمر جمهوری اسلامی هنوز جایگاه آراء مردم در مشروعیت بخشی به قوانین همچنان مبهم مانده و این موضوع بنیادی مورد رد یا قبول صریح کلیت نظام قرار نگرفته است.
برغم این، نهادهای حاکم مدعیاند که تمام سیاستها و قوانین جاری از حمایت اکثریت مردم برخوردار است، اما حاضر به راستیآزمایی این ادعا نیستند.
در واقع مراجعهٔ مستقیم به آراء عمومی و برگزاری رفراندوم شفافترین و قطعیترین شیوه و ابزار راستیآزمایی ادعای فوق و احراز نظر اکثریت مردم در بارهٔ یک موضوع است.
با این حساب، بحث رفراندوم در کشور ما نه در قالب بحثی حقوقی برای نوعی قانونگذاری بلکه به صورت وسیلهای برای به چالش کشیدن ادعای حکومت در مورد پشتیانی اکثریت مردم از سیاستها، قوانین و شیوهٔ حکمرانیاش در آمده است.
به هر حال، حرف منتقدان و مخالفان سیاستهای جاری کشور این است که مثلاً وقتی حکومت مدعی است که اکثریت مردم از حجاب اجباری حمایت میکنند اما شواهد عینی و نظرسنجیها خلاف این را نشان میدهند، چه راهی بهتر از مراجعه به آراء عمومی تا نتیجهٔ آن فیصلهبخش این منازعه شود.
قاعدتاً وقتی در چنین موضوعاتی با رافراندوم مخالفت میشود، ادعای حمایت اکثریت مردم از چنین قوانینی هم بیبنیان و دلیل میشود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
برگزاری رفراندوم در دموکراسیهای نهادینهشده بر سر مسائلی که نظر دقیق اکثریت مردم از راههای دیگر قابل احراز نیست، امری معمول است.
در واقع مراجعه به آراء عمومی به طور مستقیم یا همان برگزاری همهپرسی برای تصمیمگیری در بارهٔ مسائل مهم یا حساس، مبتنی بر نظریهای است که طبق آن هر تصمیم و قانونی، مشروعیتش را از رأی و رضایت اکثریت مردم به دست میآورد.
در کشور ما اما اصل این نظریه مورد مناقشهٔ حکومت است و بعد از گذشت 44 سال از عمر جمهوری اسلامی هنوز جایگاه آراء مردم در مشروعیت بخشی به قوانین همچنان مبهم مانده و این موضوع بنیادی مورد رد یا قبول صریح کلیت نظام قرار نگرفته است.
برغم این، نهادهای حاکم مدعیاند که تمام سیاستها و قوانین جاری از حمایت اکثریت مردم برخوردار است، اما حاضر به راستیآزمایی این ادعا نیستند.
در واقع مراجعهٔ مستقیم به آراء عمومی و برگزاری رفراندوم شفافترین و قطعیترین شیوه و ابزار راستیآزمایی ادعای فوق و احراز نظر اکثریت مردم در بارهٔ یک موضوع است.
با این حساب، بحث رفراندوم در کشور ما نه در قالب بحثی حقوقی برای نوعی قانونگذاری بلکه به صورت وسیلهای برای به چالش کشیدن ادعای حکومت در مورد پشتیانی اکثریت مردم از سیاستها، قوانین و شیوهٔ حکمرانیاش در آمده است.
به هر حال، حرف منتقدان و مخالفان سیاستهای جاری کشور این است که مثلاً وقتی حکومت مدعی است که اکثریت مردم از حجاب اجباری حمایت میکنند اما شواهد عینی و نظرسنجیها خلاف این را نشان میدهند، چه راهی بهتر از مراجعه به آراء عمومی تا نتیجهٔ آن فیصلهبخش این منازعه شود.
قاعدتاً وقتی در چنین موضوعاتی با رافراندوم مخالفت میشود، ادعای حمایت اکثریت مردم از چنین قوانینی هم بیبنیان و دلیل میشود.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
موج بازداشت جدید و عواقب آن
بعد از برگزاری سمیناری مجازی تحت عنوان "گفتگو برای نجات ایران" ظاهراً موجی از دستگیری چهرههای داخلی شرکتکننده در این سمینار و دایرۀ یاران مهندس میر حسین موسوی به راه افتاده است.
تاکنون کیوان صمیمی، علیرضا بهشتی شیرازی و عبدالله مؤمنی بازداشت شدهاند و قربان بهزادیاننژاد و علیرضا بهشتی فرزند مرحوم سید محمد بهشتی نیز تحت تعقیب قرار گرفتهاند.
احتمال اینکه سایر افراد حاضر در سمینار نیز به نحوی مورد برخورد قضایی قرار گیرند، منتفی به نظر نمیرسد.
قاعدتاً از منظرِ تحلیل سیاسی، می توان به پارهای از اظهارنظرهای ایدهآلیستی و الفاظ درشت و داعیههای بدون پشتوانۀ برخی از حاضران در سمینار انتقاداتِ جدی وارد کرد و حتی جهتگیری کلی سمینار را فاقد استراتژی روشن و قابل قبول دانست، اما واکنشی که حکومت در برابر برگزاری این سمینار در پیش گرفته است، تکرار رفتار نهادینه شدهای است که وضع را برای خودش و جامعۀ ایران بدتر و وخیم تر میکند.
معمولاً هنگامی که انواع نابسامانیها بخصوص در حوزۀ اقتصادی، جامعهای را فرا میگیرد و به تبع آن، خشم و نارضایتی عمیق بر فضای عمومی غلبه میکند، گرایش به دگرگونطلبی فزاینده هم بین نیروهای سیاسی خواه ناخواه تشدید میشود.
در واقع، گرایش روز افزون به "گذر نهایی از وضع موجود" با تکیه بر نارضایتی عمومی، معلولِ وضع وخیم زندگی مردم است، اما نظامهایی که به هر دلیلی دچار انباشت مشکلات و ناکارآمدی نهادی میشوند، به جای علتیابی صادقانه در این مورد، میکوشند تا با بزرگ نشان دادن تحرکات سیاسی رقبا و مخالفان خود، صورت مسئله را واژگونه کنند و با استفادۀ از حربۀ "دشمنسازی" و ضرورت سرکوب و قلع و قمع آنها، هم توجه جامعه را از مشکلات عینی به سوی دیگری معطوف کنند و هم تحرک و انگیزۀ تازهای برای بسیجِ بدنۀ اجتماعی و هواداران خود فراهم آورند.
این حربه اما برای همیشه و در هر شرایطی کارساز نیست و به کارگیری تکراری و افراطی آن، نتایجی کاملاً خلاف انتظار حکومتها به بار میآورد.
در حقیقت، در کشور ما از این حربه بسیار بیش از اندازه استفاده شده و دیگر نه فقط کارایی ندارد بلکه اقشار ناراضی را به سمت همدلی با نیروهای موردِ سرکوب سوق میدهد و دیگر نیروها را هم با انگیزههای مختلف، در جهت تشدید مواضعشان تشویق میکند.
با این حساب، اگر از منظر مصالح کلان حکومت هم که بنگریم، بازداشت حاضران در سمینار گفتگو برای نجات ایران، فقط حرکتی در جهت رادیکالیزه کردن بیشتر فضای سیاسی و دامن زدن به موج نومیدی از هر گونه تغییر و تحول و اصلاح وعده داده شده توسط مسئولان کشور است و حاصلی جز این ندارد.
راه حل معضلات انباشتشدۀ کنونی در بگیر و ببند نیست. نارضایتی عمومی را باید کاهش داد و یا از بین برد. مادامی که زمینههای نارضایتی از بین نرود، دگرگونطلبی سیاسی هم خواه ناخواه غلظت و شدت بیشتری میگیرد. یک محفل و گروه سیاسی هم که ساکت یا سرکوب شود، گروهها و محافل دیگری جای آن را میگیرند.
آن دسته از مسئولانی که به ضرورت اصلاح و تحول واقف شدهاند، لازم است در این زمینه بیشتر بیاندیشند. برخی دوستان آنها در دستگاههای حاکم که هرگونه اصلاح وضع کشور را مغایر منافع شخصی و باندی خود میدانند، دایرۀ نزدیکان مهندس میرحسین و شخص او را صرفاً بهانهای برای به هم زدن فضا و پیشگیری از تحول و اصلاح تشخیص دادهاند. مقهورِ تحلیل و عمل آنها شدن، مترادف فاجعه است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
بعد از برگزاری سمیناری مجازی تحت عنوان "گفتگو برای نجات ایران" ظاهراً موجی از دستگیری چهرههای داخلی شرکتکننده در این سمینار و دایرۀ یاران مهندس میر حسین موسوی به راه افتاده است.
تاکنون کیوان صمیمی، علیرضا بهشتی شیرازی و عبدالله مؤمنی بازداشت شدهاند و قربان بهزادیاننژاد و علیرضا بهشتی فرزند مرحوم سید محمد بهشتی نیز تحت تعقیب قرار گرفتهاند.
احتمال اینکه سایر افراد حاضر در سمینار نیز به نحوی مورد برخورد قضایی قرار گیرند، منتفی به نظر نمیرسد.
قاعدتاً از منظرِ تحلیل سیاسی، می توان به پارهای از اظهارنظرهای ایدهآلیستی و الفاظ درشت و داعیههای بدون پشتوانۀ برخی از حاضران در سمینار انتقاداتِ جدی وارد کرد و حتی جهتگیری کلی سمینار را فاقد استراتژی روشن و قابل قبول دانست، اما واکنشی که حکومت در برابر برگزاری این سمینار در پیش گرفته است، تکرار رفتار نهادینه شدهای است که وضع را برای خودش و جامعۀ ایران بدتر و وخیم تر میکند.
معمولاً هنگامی که انواع نابسامانیها بخصوص در حوزۀ اقتصادی، جامعهای را فرا میگیرد و به تبع آن، خشم و نارضایتی عمیق بر فضای عمومی غلبه میکند، گرایش به دگرگونطلبی فزاینده هم بین نیروهای سیاسی خواه ناخواه تشدید میشود.
در واقع، گرایش روز افزون به "گذر نهایی از وضع موجود" با تکیه بر نارضایتی عمومی، معلولِ وضع وخیم زندگی مردم است، اما نظامهایی که به هر دلیلی دچار انباشت مشکلات و ناکارآمدی نهادی میشوند، به جای علتیابی صادقانه در این مورد، میکوشند تا با بزرگ نشان دادن تحرکات سیاسی رقبا و مخالفان خود، صورت مسئله را واژگونه کنند و با استفادۀ از حربۀ "دشمنسازی" و ضرورت سرکوب و قلع و قمع آنها، هم توجه جامعه را از مشکلات عینی به سوی دیگری معطوف کنند و هم تحرک و انگیزۀ تازهای برای بسیجِ بدنۀ اجتماعی و هواداران خود فراهم آورند.
این حربه اما برای همیشه و در هر شرایطی کارساز نیست و به کارگیری تکراری و افراطی آن، نتایجی کاملاً خلاف انتظار حکومتها به بار میآورد.
در حقیقت، در کشور ما از این حربه بسیار بیش از اندازه استفاده شده و دیگر نه فقط کارایی ندارد بلکه اقشار ناراضی را به سمت همدلی با نیروهای موردِ سرکوب سوق میدهد و دیگر نیروها را هم با انگیزههای مختلف، در جهت تشدید مواضعشان تشویق میکند.
با این حساب، اگر از منظر مصالح کلان حکومت هم که بنگریم، بازداشت حاضران در سمینار گفتگو برای نجات ایران، فقط حرکتی در جهت رادیکالیزه کردن بیشتر فضای سیاسی و دامن زدن به موج نومیدی از هر گونه تغییر و تحول و اصلاح وعده داده شده توسط مسئولان کشور است و حاصلی جز این ندارد.
راه حل معضلات انباشتشدۀ کنونی در بگیر و ببند نیست. نارضایتی عمومی را باید کاهش داد و یا از بین برد. مادامی که زمینههای نارضایتی از بین نرود، دگرگونطلبی سیاسی هم خواه ناخواه غلظت و شدت بیشتری میگیرد. یک محفل و گروه سیاسی هم که ساکت یا سرکوب شود، گروهها و محافل دیگری جای آن را میگیرند.
آن دسته از مسئولانی که به ضرورت اصلاح و تحول واقف شدهاند، لازم است در این زمینه بیشتر بیاندیشند. برخی دوستان آنها در دستگاههای حاکم که هرگونه اصلاح وضع کشور را مغایر منافع شخصی و باندی خود میدانند، دایرۀ نزدیکان مهندس میرحسین و شخص او را صرفاً بهانهای برای به هم زدن فضا و پیشگیری از تحول و اصلاح تشخیص دادهاند. مقهورِ تحلیل و عمل آنها شدن، مترادف فاجعه است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
تناقض رسواکننده است!
افراد و گروههایی این روزها علیه نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد سال 1332 قلمفرسایی میکنند که تا همین دیروز، مرحوم دکتر مصدق را آمریکایی میدانستند. حتی همین امروز، پیروان و یاران و همرزمان دکتر مصدق در جبهۀ ملی و نهضت آزادی را وابسته به آمریکا میدانند. علاوه بر این، دو سرمشق فکری دکتر مصدق یعنی ملیگرایی و لیبرالیسم را، مکاتب آمریکایی قلمداد میکنند! الگوی سیاسی مورد نظرشان هم که سیدحسن آیت و عبدالحمید دیالمه است، یعنی دو فردی که دکتر مصدق را عامل آمریکا و مظهر تمام رذائل و شرارتهای ممکن معرفی میکردند!
حال شیفتگان سیاسی حسن آیت، روی چه اصول و منطقی، یکباره دلسوز رهبر نهضت ملی و مخالف کودتای 28 مرداد شدهاند؟ در منطق آیت، 28 مرداد اصلاً کودتا نبوده، بلکه قیام ملی علیه دولت مصدق بوده است! این نکته را سیدمحمود کاشانی فرزند مرحوم سیدابوالقاسم کاشانی نیز دائماً تکرار و بر آن پافشاری میکند و بر این باور است که پدرش هم چنین دیدگاهی داشته است.
با این حساب، افرادی مثل مدیرمسئول کیهان یا باید طبق نظر الگوی سیاسی خود یعنی سیدحسن آیت، 28 مرداد را قیام ملی بدانند و یا اگر چنین تعبیری را به مصلحت امروز خود نمیدانند، توضیح دهند که وقتی هنوز جبهۀ ملی و دیگر یاران دکتر مصدق را عامل و وابسته به آمریکا معرفی میکنند، چگونه ممکن است آمریکا علیه دولت وابسته به خود کودتا کرده است؟
تناقض فقط دردسرآفرین نیست، رسواکننده هم هست! نمیتوان در دعواهای سیاسی داخلی، مصدقیبودن را به معنای وابستگی به آمریکا دانست و در همان حال، در حوزۀ سیاست خارجی مدعی آمریکا هم شد که چرا در کودتا علیه مصدقیها، شرکت داشته است؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
افراد و گروههایی این روزها علیه نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد سال 1332 قلمفرسایی میکنند که تا همین دیروز، مرحوم دکتر مصدق را آمریکایی میدانستند. حتی همین امروز، پیروان و یاران و همرزمان دکتر مصدق در جبهۀ ملی و نهضت آزادی را وابسته به آمریکا میدانند. علاوه بر این، دو سرمشق فکری دکتر مصدق یعنی ملیگرایی و لیبرالیسم را، مکاتب آمریکایی قلمداد میکنند! الگوی سیاسی مورد نظرشان هم که سیدحسن آیت و عبدالحمید دیالمه است، یعنی دو فردی که دکتر مصدق را عامل آمریکا و مظهر تمام رذائل و شرارتهای ممکن معرفی میکردند!
حال شیفتگان سیاسی حسن آیت، روی چه اصول و منطقی، یکباره دلسوز رهبر نهضت ملی و مخالف کودتای 28 مرداد شدهاند؟ در منطق آیت، 28 مرداد اصلاً کودتا نبوده، بلکه قیام ملی علیه دولت مصدق بوده است! این نکته را سیدمحمود کاشانی فرزند مرحوم سیدابوالقاسم کاشانی نیز دائماً تکرار و بر آن پافشاری میکند و بر این باور است که پدرش هم چنین دیدگاهی داشته است.
با این حساب، افرادی مثل مدیرمسئول کیهان یا باید طبق نظر الگوی سیاسی خود یعنی سیدحسن آیت، 28 مرداد را قیام ملی بدانند و یا اگر چنین تعبیری را به مصلحت امروز خود نمیدانند، توضیح دهند که وقتی هنوز جبهۀ ملی و دیگر یاران دکتر مصدق را عامل و وابسته به آمریکا معرفی میکنند، چگونه ممکن است آمریکا علیه دولت وابسته به خود کودتا کرده است؟
تناقض فقط دردسرآفرین نیست، رسواکننده هم هست! نمیتوان در دعواهای سیاسی داخلی، مصدقیبودن را به معنای وابستگی به آمریکا دانست و در همان حال، در حوزۀ سیاست خارجی مدعی آمریکا هم شد که چرا در کودتا علیه مصدقیها، شرکت داشته است؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
ناخوشایند است ولی واقعیت دارد!
جنگی که بین اسرائیل و حماس در نوارغزه درگرفته است، قابل توقف نیست. اسرائیل تا زمانی که از موجودیت حماس در این باریکه چیزی باقی مانده باشد، تن به آتسبس واقعی نخواهد داد. بنابراین، فقط دو راه پیشِ پای طرفهای مخالف ادامۀ این جنگ است. راه نخست، گشودن جبهه یا جبهههایی تازه علیه اسرائیل به منظور کاهش فشار آن بر نیروهای حماس در نوارغزه است. این گزینه اما مهار اوضاع را از کنترل خارج میکند و باعث شعلهور شدن جنگی فراگیر و بیسابقه در منطقه میشود، جنگی که از آخر و عاقبت آن فقط خدا خبر دارد اما برای ما هم روشن است که میلیونها کشته و بینهایت ویرانی به دنبال خواهد داشت.
راه دوم، ورود به نوعی از دیپلماسی برای خاتمه دادن به جنگ و کاهش تلفات انسانی و مادی در نوارغزه است. این نوع دیپلماسی در صورتی شانس موفقیت دارد که معطوف به متقاعد کردن حماس به واگذاری نوارغزه به یک نیروی بین المللی یا دولت خودگردان و خروج از این منطقه باشد. بله. میدانم که برای حامیان حماس بسیار تلخ و ناخوشایند است، اما واقعیت همین است و تقصیری متوجه من نیست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
جنگی که بین اسرائیل و حماس در نوارغزه درگرفته است، قابل توقف نیست. اسرائیل تا زمانی که از موجودیت حماس در این باریکه چیزی باقی مانده باشد، تن به آتسبس واقعی نخواهد داد. بنابراین، فقط دو راه پیشِ پای طرفهای مخالف ادامۀ این جنگ است. راه نخست، گشودن جبهه یا جبهههایی تازه علیه اسرائیل به منظور کاهش فشار آن بر نیروهای حماس در نوارغزه است. این گزینه اما مهار اوضاع را از کنترل خارج میکند و باعث شعلهور شدن جنگی فراگیر و بیسابقه در منطقه میشود، جنگی که از آخر و عاقبت آن فقط خدا خبر دارد اما برای ما هم روشن است که میلیونها کشته و بینهایت ویرانی به دنبال خواهد داشت.
راه دوم، ورود به نوعی از دیپلماسی برای خاتمه دادن به جنگ و کاهش تلفات انسانی و مادی در نوارغزه است. این نوع دیپلماسی در صورتی شانس موفقیت دارد که معطوف به متقاعد کردن حماس به واگذاری نوارغزه به یک نیروی بین المللی یا دولت خودگردان و خروج از این منطقه باشد. بله. میدانم که برای حامیان حماس بسیار تلخ و ناخوشایند است، اما واقعیت همین است و تقصیری متوجه من نیست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from تحلیل زمانه
📝📝افشاگری بیسابقه!
✍ #احمد_زیدآبادی
♈️شیخ علیرضا پناهیان در مورد لزوم ثروتاندوزی "بچه مذهبیها" به نکتهای اشاره کرده است که به نظرم افشاگری بیسابقهایست!
او ظاهراً از انبوه کسانی که به دلیل "بچهمذهبی" بودن خود، تقاضای شغل دولتی میکنند به تنگ آمده و کلافه شده است! از همین رو به غیظ حرف آنان را به زبان آورده که : "چون من بچهمذهبی هستم بهم شغل بدید! این هم شد زندگی....؟"
♈️ظاهراً تقاضای "بچهمذهبیها" برای شغل دولتی تمامی ندارد که آقای پناهیان از آن به خشم آمده و آنان را به ثروتاندوزی در حوزۀ غیردولتی فراخوانده است! خب، به هر حال، پستهای دولتی محدود است و تمامش هم که به "بچهمذهبیها" اختصاص یابد، باز هم سر عدهای از آنها بیکلاه میماند و آنان را ناراضی میکند!
این وسط اما آدمی واقعاً از هر جهت غبطه میخورد به خلوص و ایثار و فداکاری و ایمان آن فردی که میگوید: "چون من بچهمذهبی هستم بهم شغل بدید!" یعنی طرف بچهمذهبی شده تا شغل بگیرد!
♈️به نظرم باید برای آقای پناهیان به دلیل اعترافش به دکان شدن رسمی دین، جایزهای در نظر گرفت. ما که میگفتیم بدون عواقب نمیماند!
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
✍ #احمد_زیدآبادی
♈️شیخ علیرضا پناهیان در مورد لزوم ثروتاندوزی "بچه مذهبیها" به نکتهای اشاره کرده است که به نظرم افشاگری بیسابقهایست!
او ظاهراً از انبوه کسانی که به دلیل "بچهمذهبی" بودن خود، تقاضای شغل دولتی میکنند به تنگ آمده و کلافه شده است! از همین رو به غیظ حرف آنان را به زبان آورده که : "چون من بچهمذهبی هستم بهم شغل بدید! این هم شد زندگی....؟"
♈️ظاهراً تقاضای "بچهمذهبیها" برای شغل دولتی تمامی ندارد که آقای پناهیان از آن به خشم آمده و آنان را به ثروتاندوزی در حوزۀ غیردولتی فراخوانده است! خب، به هر حال، پستهای دولتی محدود است و تمامش هم که به "بچهمذهبیها" اختصاص یابد، باز هم سر عدهای از آنها بیکلاه میماند و آنان را ناراضی میکند!
این وسط اما آدمی واقعاً از هر جهت غبطه میخورد به خلوص و ایثار و فداکاری و ایمان آن فردی که میگوید: "چون من بچهمذهبی هستم بهم شغل بدید!" یعنی طرف بچهمذهبی شده تا شغل بگیرد!
♈️به نظرم باید برای آقای پناهیان به دلیل اعترافش به دکان شدن رسمی دین، جایزهای در نظر گرفت. ما که میگفتیم بدون عواقب نمیماند!
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
پوشش بانوان و خری که از پل گذشت؟
هنوز آبِ انتخابات مجلس خشک نشده است که عدهای سازِ برخوردِ سخت با بانوان را به دلیل نوع پوشششان کوک کردهاند!
گویی عدهای تعمد دارند که تمام ادعاهای نیروهایی که معاندشان میخوانند، به اثبات برسانند!
در هفتههای منتهی به انتخابات، بسیاری از مخالفان نظام تأکید میکردند که ملایمت نسبی دستگاههای حاکم در برابر پوشش بانوان امری گذرا و به قصد ترغیب قشری از مردم برای حضور در پای صندوقهای رأی است و به محض آنکه "خرشان از پل عبور کند" بساط بگیر و ببند و تهدید و بازداشت و شلاق و جریمه را شدیدتر از قبل به پا خواهند کرد!
بدبختانه برخی از متصدیان و صاحب نفوذان به قدری برای اثبات صحتِ این نوع ادعاها عجله دارند که پس از گذشت یک هفته از انتخابات، دوباره در حالِ دامن زدن به تشنجی هستند که خود به خود در حال افول بود. وای از زمانی که نان کسانی در تشنجآفرینی اجتماعی باشد! از زیر سنگ هم شده، بهانهاش را پیدا میکنند تا قیصریهای را به آتش بکشانند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
هنوز آبِ انتخابات مجلس خشک نشده است که عدهای سازِ برخوردِ سخت با بانوان را به دلیل نوع پوشششان کوک کردهاند!
گویی عدهای تعمد دارند که تمام ادعاهای نیروهایی که معاندشان میخوانند، به اثبات برسانند!
در هفتههای منتهی به انتخابات، بسیاری از مخالفان نظام تأکید میکردند که ملایمت نسبی دستگاههای حاکم در برابر پوشش بانوان امری گذرا و به قصد ترغیب قشری از مردم برای حضور در پای صندوقهای رأی است و به محض آنکه "خرشان از پل عبور کند" بساط بگیر و ببند و تهدید و بازداشت و شلاق و جریمه را شدیدتر از قبل به پا خواهند کرد!
بدبختانه برخی از متصدیان و صاحب نفوذان به قدری برای اثبات صحتِ این نوع ادعاها عجله دارند که پس از گذشت یک هفته از انتخابات، دوباره در حالِ دامن زدن به تشنجی هستند که خود به خود در حال افول بود. وای از زمانی که نان کسانی در تشنجآفرینی اجتماعی باشد! از زیر سنگ هم شده، بهانهاش را پیدا میکنند تا قیصریهای را به آتش بکشانند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
کدام پشتوانه؟
سعید جلیلی از پشتوانۀ 14 میلیون رأی برای خود سخن گفته است.
یکی از استانهایی که اکثریت آراء مردمِ آن نصیب آقای جلیلی شد، استان کرمان بود. در بارۀ نوع جمعآوری این آراء گزارشها و حرف و حدیثهایی مطرح شده است که از آن میگذرم. اما برای آنکه در مورد گرایش واقعی مردم ایران امر بر آقای جلیلی خیلی مشتبه نشود، فقط همین را بگویم که او اگر از 770 هزار نفری که در استان کرمان به او رأی دادند توانست فقط صدهزار نفر از آنها را در جهت حمایت از خود در یک استادیوم جمع کند، آنگاه حق با اوست. به خلافِ اصلاحطلبها و اعتدالیها و برخی دیگر از گرایشهای سیاسی که امکان هیچ نوع فراخوان جمعی برای حمایت مردم از خود ندارند، آقای جلیلی و تیمش که برای انجام چنین کاری مانعی پیش روی خود ندارند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سعید جلیلی از پشتوانۀ 14 میلیون رأی برای خود سخن گفته است.
یکی از استانهایی که اکثریت آراء مردمِ آن نصیب آقای جلیلی شد، استان کرمان بود. در بارۀ نوع جمعآوری این آراء گزارشها و حرف و حدیثهایی مطرح شده است که از آن میگذرم. اما برای آنکه در مورد گرایش واقعی مردم ایران امر بر آقای جلیلی خیلی مشتبه نشود، فقط همین را بگویم که او اگر از 770 هزار نفری که در استان کرمان به او رأی دادند توانست فقط صدهزار نفر از آنها را در جهت حمایت از خود در یک استادیوم جمع کند، آنگاه حق با اوست. به خلافِ اصلاحطلبها و اعتدالیها و برخی دیگر از گرایشهای سیاسی که امکان هیچ نوع فراخوان جمعی برای حمایت مردم از خود ندارند، آقای جلیلی و تیمش که برای انجام چنین کاری مانعی پیش روی خود ندارند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
منطقی است؟
اگر در یک انتخابات به دلیل ناعادلانه و غیرآزاد و بیمعنا دانستنِ کامل و مطلق آن، شرکت نکنیم و بعد طرف پیروز آن را هم مشابه بلکه بدتر از رقیب شکست خوردۀ او بدانیم، آیا منطقی است که در بارۀ تک تک وزرای کابینهاش طوری نظر دهیم که چرا این را معرفی کرد و آن دیگری را معرفی نکرد؟
من که در این شیوه، منطقِ قابل دفاعی نمیبینم، هر که میبیند بیزحمت مرا هم بیاطلاع نگذارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اوج بیشعوری نیست؟
آقای زید آبادی بهر ترتیب و روشی پزشکیان شده رئیس جمهور ؛ و بخشی از حقوق همه ئ مردم ایران و بیت المال و .... در اختیار او و هیئت دولت است
بدیهی است که مردم بخواهند درباره ئ نوع عملکرد او از روز اول از حقوقشان دفاع کنند ؛ شرکت نکردن در انتخابات مگر قرار است حق شهر وندی مردم را ضایع و باطل کند
#بیشعوری هم حد و حدودی دارد
و البته
#مالیدن هم حد و حدودی دارد
#خودت بمال
اگر در یک انتخابات به دلیل ناعادلانه و غیرآزاد و بیمعنا دانستنِ کامل و مطلق آن، شرکت نکنیم و بعد طرف پیروز آن را هم مشابه بلکه بدتر از رقیب شکست خوردۀ او بدانیم، آیا منطقی است که در بارۀ تک تک وزرای کابینهاش طوری نظر دهیم که چرا این را معرفی کرد و آن دیگری را معرفی نکرد؟
من که در این شیوه، منطقِ قابل دفاعی نمیبینم، هر که میبیند بیزحمت مرا هم بیاطلاع نگذارد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اوج بیشعوری نیست؟
آقای زید آبادی بهر ترتیب و روشی پزشکیان شده رئیس جمهور ؛ و بخشی از حقوق همه ئ مردم ایران و بیت المال و .... در اختیار او و هیئت دولت است
بدیهی است که مردم بخواهند درباره ئ نوع عملکرد او از روز اول از حقوقشان دفاع کنند ؛ شرکت نکردن در انتخابات مگر قرار است حق شهر وندی مردم را ضایع و باطل کند
#بیشعوری هم حد و حدودی دارد
و البته
#مالیدن هم حد و حدودی دارد
#خودت بمال
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
چرا ساکت نشستهاید؟
اسامه حمدان از رهبران حماس: "اگر مذاکرات دوحه بر اجرایی شدن طرح و پیشنهاد جو بایدن رئیس جمهور آمریکا متمرکز شود، در آن شرکت خواهیم کرد، وگرنه شرکت نمیکنیم."
چرا این آتشینمزاجهای سوپرانقلابی داخلی ساکتند؟ نمیخواهند از حمدان و حماس اعلام برائت و آنها را محکوم کنند؟ حرف سادهای که نگفته! گفته ما فقط در چارچوب طرح بایدن حاضر به مذاکره در بارهٔ آتشبس هستیم!
اگر یک بینوایی در داخل کشور چیزی شبیه یا نزدیک به این را در مورد هر موضوعی مطرح میکرد، چه آتشی به پا میکردید!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اسامه حمدان از رهبران حماس: "اگر مذاکرات دوحه بر اجرایی شدن طرح و پیشنهاد جو بایدن رئیس جمهور آمریکا متمرکز شود، در آن شرکت خواهیم کرد، وگرنه شرکت نمیکنیم."
چرا این آتشینمزاجهای سوپرانقلابی داخلی ساکتند؟ نمیخواهند از حمدان و حماس اعلام برائت و آنها را محکوم کنند؟ حرف سادهای که نگفته! گفته ما فقط در چارچوب طرح بایدن حاضر به مذاکره در بارهٔ آتشبس هستیم!
اگر یک بینوایی در داخل کشور چیزی شبیه یا نزدیک به این را در مورد هر موضوعی مطرح میکرد، چه آتشی به پا میکردید!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
مسئله دیگر نتانیاهو نیست!
اگر تاکنون تحلیل سیاست اسرائیل در "سطح خرد" یعنی انگیزۀ شخصی نتانیاهو برای بقا و منافع خود، تا اندازهای جواب میداد، از زمان حملۀ گسترده به حزبالله لبنان، دیگر این سطح از تحلیل جوابگو نیست و باید در سطح کلان یعنی منافع کلی دولت اسرائیل به تحلیل رفتار و سیاستِ آن مبادرت کرد.
دلیل این موضوع این است که احزاب اپوزیسیون هم به طرز بیسابقهای به دفاع از عملکرد دولت نتانیاهو برخاستهاند و عملاً اجماعی بین اکثریت قاطع نیروهای سیاسی آنجا برای مقابله با حزبالله و جمهوری اسلامی شکل گرفته است.
بنابراین، در وضعیت کنونی دیگر بحث شخص نانتانیاهو و علایق و منافعش در میان نیست.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اگر تاکنون تحلیل سیاست اسرائیل در "سطح خرد" یعنی انگیزۀ شخصی نتانیاهو برای بقا و منافع خود، تا اندازهای جواب میداد، از زمان حملۀ گسترده به حزبالله لبنان، دیگر این سطح از تحلیل جوابگو نیست و باید در سطح کلان یعنی منافع کلی دولت اسرائیل به تحلیل رفتار و سیاستِ آن مبادرت کرد.
دلیل این موضوع این است که احزاب اپوزیسیون هم به طرز بیسابقهای به دفاع از عملکرد دولت نتانیاهو برخاستهاند و عملاً اجماعی بین اکثریت قاطع نیروهای سیاسی آنجا برای مقابله با حزبالله و جمهوری اسلامی شکل گرفته است.
بنابراین، در وضعیت کنونی دیگر بحث شخص نانتانیاهو و علایق و منافعش در میان نیست.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad