به گمان من نکتهای که همگی باید در امر #اصلاحات بیاموزیم آگاهی و استفاده بهموقع از #حقوق_سیاسی فردی و ملی است. در این راستا ۱- به تخلف قانونی #شورای_نگهبان در فرایند رسیدگی به صلاحیتها اعتراض کردم. دریغ از یک خط پاسخ حقوقی. ۲- در جهت استیفای حقوق قانونی ملت و خود به جناب آقای محسنی اژهای نامه نوشتم. همچنان منتظر پاسخ ایشان هستم. ۳- در راستای دفاع از حقوق شهروندی به سبب دو انتساب نابجایی که یکی از نامزدها در جریان تبلیغات انتخاباتی در مناظرهی دوم مرتکب شد، اعتراض حقوق کردم. در این مرحله یک گام به پیش رفتیم. کمیسیون بررسی تبلیغات یک مورد را بجا تشخیص داد و بین ۳۰ تا ۴۵ ثانیه فرصت دفاع منظور کرد. هرچند این فرصت بسیار محدود است. با این وجود از آن استفاده خواهم کرد
#انتخابات1403 نمایش #آگاهی_ملی بود:
#راه_باریک_آزادی فعلا گشودهاست. معلوم نیست که فردا هم باز باشد
عباس آخوندی، 9/4/1403
1- حدود 60% واجدان حق رای در انتخابات شرکت نکردند. پیام آنان روشن بود. آنان به تبعیض نهادینه شده در حکمرانی موجود معترضند و نمیپذیرند که #شهروند_درجه2 باشند و اقلیتی به عنوان شهروند درجه یک ارادهشان را بر اکثریت جامعه ایران تحمیل کنند. این بخش بزرگ جامعه ایران در نهادهای سیاسی حاکم جایی برای خود نمیبیند. بنابراین، حق داشتند که در انتخابات شرکت نکنند. و حاکمیت باید بداند که اگر این روال ادامه یابد این بخش بزرگتر خواهد شد. زیرا حتی بخشی از کسانی که رای دادهاند با این گروه همنظرند. بههرروی، اینان نتوانستند پیش از دریافت تضامین مدنی لازم در جهت تامین #حقوق_سیاسی خود به دعوت بزرگان ملی این کشور پاسخ مثبت دهند.
2- 40% واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند و ترجیح دادند که از سازوکارهای موجود برای بیان خواستهها و مطالبات خود استفاده کنند. بخشی از این جمعیت، از جمله راهبران ملی و مذهبی ایران که ملت را به مشارکت دعوت کردند پیشقراول تغییر شدند تا به هموطنان خود نشان دهند که از راه باریک آزادی که به همت تلاش و استقامت ملت ایران گشوده شدهاست، باید بهره برد. و این اقدام موثر است. اکنون میتوان باور داشت که در مرحله دوم انتخابات میتوان کاری کرد و اقلیت را به عقب راند.
3- بر اساس قانون مصوب 1378 اعمال شورای نگهبان باید مبتنی بر دلیل و مدرک باشد. و باید به ملت #پاسخگو باشد. این شورا نمیتواند بر اساس ترجیحات اعضای خود برای یک ملت تصمیم بگیرد و از پاسخگویی طفره رود. بیگمان بیتوجهی شورای نگهبان به قانون و حقوق اساسی ملت مصرح در قانون اساسی در پشتکردن اکثریت ملت به صندوقهای رای در سه انتخابات پیدرپی سهم موثری داشتهاست. اینک باید دید فقیهان و حقوقدانان شورای نگهبان چگونه با خدای تعالی، شهروندان ایران و از همه مهمتر وجدان خود روبهرو میشوند.
4- گام بعدیِ تمام جریانهای سیاسی اصلاحطلب، تحولخواه و ملی باید دفاع از سرزمین و تلاش برای آزادی و توسعهی ایران باشد. و این تنها با حضور حداکثری ملت قابل تامین است. باید بپذیریم که بخشی از بیمیلی اکثریت ملت به صندوقهای رای ناشی از رفتار پرفراز و نشیب و غیر منسجم برخی از جریانهای اصلاحطلبی است. لذا، اصلاحات باید از جبههی اصلاحطلبان آغاز گردد. اصالت مواضع اصلاحطلبی، پذیرش مسئولیت و صداقت در رفتار باید استراتژی ما باشد. اکنون که ثابت شد میتوان کاری کرد، باید در مرحله دوم بر هرگونه تردیدی چیره شد و با حضور بر سر صندوقهای رای، ارادهی ملی را حاکم کرد. تغییر روند و تغییر جهت در سیاست ملی بسیار سخت است. لیکن شما میتوانید. تردید نکنید که شما میتوانید. آری به اتفاق جهان میتوان گرفت.
5- و نکته آخر که تجربهی ملتها نشان دادهاست که قاعده، استفاده حداکثری از حقوق سیاسی است. تحریم استثنا است. لذا به سهم خود از تمام ملت درخواست میکنم که در جهت تامین حقوق سیاسی خود از مجرای قانون اقدام کنند. هنوز هم برترین راه، صندوق رای است.
#برای_ایران
#پزشکیان
#ایدهی_ایران
#دولت_ملی_مدرن
#یک_ملت_یک_دولت
#راه_باریک_آزادی فعلا گشودهاست. معلوم نیست که فردا هم باز باشد
عباس آخوندی، 9/4/1403
1- حدود 60% واجدان حق رای در انتخابات شرکت نکردند. پیام آنان روشن بود. آنان به تبعیض نهادینه شده در حکمرانی موجود معترضند و نمیپذیرند که #شهروند_درجه2 باشند و اقلیتی به عنوان شهروند درجه یک ارادهشان را بر اکثریت جامعه ایران تحمیل کنند. این بخش بزرگ جامعه ایران در نهادهای سیاسی حاکم جایی برای خود نمیبیند. بنابراین، حق داشتند که در انتخابات شرکت نکنند. و حاکمیت باید بداند که اگر این روال ادامه یابد این بخش بزرگتر خواهد شد. زیرا حتی بخشی از کسانی که رای دادهاند با این گروه همنظرند. بههرروی، اینان نتوانستند پیش از دریافت تضامین مدنی لازم در جهت تامین #حقوق_سیاسی خود به دعوت بزرگان ملی این کشور پاسخ مثبت دهند.
2- 40% واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند و ترجیح دادند که از سازوکارهای موجود برای بیان خواستهها و مطالبات خود استفاده کنند. بخشی از این جمعیت، از جمله راهبران ملی و مذهبی ایران که ملت را به مشارکت دعوت کردند پیشقراول تغییر شدند تا به هموطنان خود نشان دهند که از راه باریک آزادی که به همت تلاش و استقامت ملت ایران گشوده شدهاست، باید بهره برد. و این اقدام موثر است. اکنون میتوان باور داشت که در مرحله دوم انتخابات میتوان کاری کرد و اقلیت را به عقب راند.
3- بر اساس قانون مصوب 1378 اعمال شورای نگهبان باید مبتنی بر دلیل و مدرک باشد. و باید به ملت #پاسخگو باشد. این شورا نمیتواند بر اساس ترجیحات اعضای خود برای یک ملت تصمیم بگیرد و از پاسخگویی طفره رود. بیگمان بیتوجهی شورای نگهبان به قانون و حقوق اساسی ملت مصرح در قانون اساسی در پشتکردن اکثریت ملت به صندوقهای رای در سه انتخابات پیدرپی سهم موثری داشتهاست. اینک باید دید فقیهان و حقوقدانان شورای نگهبان چگونه با خدای تعالی، شهروندان ایران و از همه مهمتر وجدان خود روبهرو میشوند.
4- گام بعدیِ تمام جریانهای سیاسی اصلاحطلب، تحولخواه و ملی باید دفاع از سرزمین و تلاش برای آزادی و توسعهی ایران باشد. و این تنها با حضور حداکثری ملت قابل تامین است. باید بپذیریم که بخشی از بیمیلی اکثریت ملت به صندوقهای رای ناشی از رفتار پرفراز و نشیب و غیر منسجم برخی از جریانهای اصلاحطلبی است. لذا، اصلاحات باید از جبههی اصلاحطلبان آغاز گردد. اصالت مواضع اصلاحطلبی، پذیرش مسئولیت و صداقت در رفتار باید استراتژی ما باشد. اکنون که ثابت شد میتوان کاری کرد، باید در مرحله دوم بر هرگونه تردیدی چیره شد و با حضور بر سر صندوقهای رای، ارادهی ملی را حاکم کرد. تغییر روند و تغییر جهت در سیاست ملی بسیار سخت است. لیکن شما میتوانید. تردید نکنید که شما میتوانید. آری به اتفاق جهان میتوان گرفت.
5- و نکته آخر که تجربهی ملتها نشان دادهاست که قاعده، استفاده حداکثری از حقوق سیاسی است. تحریم استثنا است. لذا به سهم خود از تمام ملت درخواست میکنم که در جهت تامین حقوق سیاسی خود از مجرای قانون اقدام کنند. هنوز هم برترین راه، صندوق رای است.
#برای_ایران
#پزشکیان
#ایدهی_ایران
#دولت_ملی_مدرن
#یک_ملت_یک_دولت
🔹رشد #اصلاحطلبی و #محافظهکاری به یکدیگر وابستهاند
🔹#حقوق_سیاسی گمشده انتخابات در ایران
🖋عباس آخوندی، شهریورماه 1403
🔻و اما در باره رشد اصلاحطلبی، اتفاقاً من معتقدم اصلاحطلبی زمانی در ایران رشد میکند که تغییراتی در اصولگراها ایجاد شود. من در اسفند ۱۳۹۹ مصاحبهای با مجله تجارت فردا داشتم و در آنجا گفتم اگر بخواهیم راجع به ساختارهای سیاسی در ایران فکر کنیم و حرف بزنیم از نظر من مشکلی که در ایران وجود دارد اینست که اصولگرایی مدنی از سال ۱۳۸۴ به بعد متلاشی شد. تا ۱۳۸۴ ما یک سری نهادهای اصولگرایی مدنی داشتیم که ساختارشان امنتی و نظامی نبود. اصلاحطلبها هم میتوانستند با آنها رقابت کنند.
🔻#جامعه_روحانیت_مبارز تشکلی بود که از بازار و جامعه ارتزاق مالی میکرد. جامعه روحانیت مبارز وابسته به نهادهای حاکمیتی شد و بودجه آن هم از منابع حکومتی تأمین میشود. این جامعه روحانیت با آن جامعه روحانیتی که آیتالله مهدوی کنی در رأسش قرار داشت دو تشکل متفاوت هستند. اسمش همان است اما دیگر وابسته به بازار و جامعه نیستند و جامعه از آنان منقطع شده است.
🔻#حزب_مؤتلفه که حبیبالله عسگراولادی در رأس آن قرار داشت، یکی از پیچیدهترین احزاب ایران بود. به نظام بازار و انجمنهای اسلامی اصناف به عنوان انجمن صنفی متصل بود. الان حزب مؤتلفه تبدیل به یک حزب امنیتی وابسته به نهادهای خاص شده است و به تدریج ارتباطش را با بازار قطع کرد. اعضای حزب مؤتلفه دیگر در بازار جایگاهی ندارند. اگر خاطرتان باشد تا مدتها رئیس اتاق بازرگانی ایران از اعضای حزب مؤتلفه بود اما الان اعضای این حزب حتی دیگر در اتاق بازرگانی حضور هم ندارند. یک زمانی جامعه اسلامی دانشگاهیان، جامعه اسلامی پزشکان، جامعه اسلامی مهندسان داشتیم الان همه اینها متلاشی شدند یا اگر هم باشند در سایه هستند.
🔻در حال حاضر یک جریان امنیتی نظامی شکل گرفته است که تابلوی همه اینها را دست خودش گرفته و ایام انتخابات این تابلوها را به بازار میآورد و بالا میبرد و بعد از انتخابات تابلوها را جمع میکند و تا انتخابات بعدی در انبار میگذارد. خب اینکه جریان اصولگرایی نیست. آیا جبهه اصلاحات میتواند با این جریان مبارزه کند؟ هیچ وقت نمیتواند رقایت کند. عدهای سردار آمدند و در انتخابات شرکت کردند، آقای قالیباف و رضایی سردار هستند، آقای جلیلی هم از دبیرخانه شورای امنیت ملی آمد. در واقع اینها دیگر جریان مدنی نیستند و اشکال هم در این است. به اعتقاد من در ایران باید اتفاقی رخ میداد تا این وضعیت تغییر کند. از این جهت نتیجه انتخابات ۱۴۰۳ منجر به این میشود که اصولگرایان مدنی شکل خواهند گرفت.
*به هرحال شما با ایدهی ایران وارد انتخابات شدید و بیشترین میزان استقبال چه در درون جبهه اصلاحات و چه در درون وزارت کشور از نطق شما شد. خیلی از منتقدین میگویند این جریان زبان مناسب جامعه ایران را ندارد و چون وضعیت توسعهنیافته دارد اساسا نمیتواند این زبان را بپذیرد. شما در نقطه تلاقی دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی که به معنای علمی بهتر است بگوییم محافظهکاری قرار دارید. فکر میکنید برای ادمه این راه، این فرایندی که در موردش صحبت میکنید و این ساختاری که به نظر شما باید اصلاح شود، نیاز به یک تشکیلات، حزب یا انجمن و… به عنوان یک طرز تفکر راه سوم، لیبرال، لیبرال دموکرات یا اصلاحطلب وجود دارد؟ آیا اینکه نامزد شدید و بعد هم از یک نفر حمایت کردید پایان کار است؟
🔻خیر. تصور من این است که اگر اوضاع و احوال ساختار سیاسی ایران خوب پیش برود، باید یک تشکلی شبیه جبهه اصلاحات در حوزه محافظهکاری ایجاد شود. منظور من جبهه محافظه کاری مدنی است تا پایانی بر فعالیت سیاسی نظامی امنیتیها گذاشته شود چراکه فرض بر این است که نیروهای نظامی و امنیتی نباید فعالیت سیاسی داشته باشند. بنابراین اگر رجالی مثل آقای ناطق نوری و آقای لاریجانی در جبهه محافطهکاری محور شوند و یک جبهه محافظهکاری مدنی که از جهت مالی وابسته به حکومت نباشد بلکه وابسته به اجتماع باشد، شکل بگیرد موجب رشد جبهه اصلاحات میشود چراکه در این صورت اصلاحات میتواند با یک جبهه مدنی رقابت کند و این رقابت به نفع ملت ایران خواهد بود. البته بعد از آن در جبهه اصلاحات باید یک سازماندهی مجددی انجام شود. یا به دلایل تاریخی جبهه اصلاحات میپذیرد مانند جبهه ملی تنوع رویکردهای اقتصادی را بپذیرد یا یک رویکرد را محور قرار دهد. فعلاً به دنبال این هستم که اصل تشکیل #جبهه_محافظهکاری_مدنی را پیگیری کنم. گرچه مسأله اصلی من #ایدهی_ایران است.
*خود شما در این جریان چه نقشی بر عهده میگیرید؟
🔹#حقوق_سیاسی گمشده انتخابات در ایران
🖋عباس آخوندی، شهریورماه 1403
🔻و اما در باره رشد اصلاحطلبی، اتفاقاً من معتقدم اصلاحطلبی زمانی در ایران رشد میکند که تغییراتی در اصولگراها ایجاد شود. من در اسفند ۱۳۹۹ مصاحبهای با مجله تجارت فردا داشتم و در آنجا گفتم اگر بخواهیم راجع به ساختارهای سیاسی در ایران فکر کنیم و حرف بزنیم از نظر من مشکلی که در ایران وجود دارد اینست که اصولگرایی مدنی از سال ۱۳۸۴ به بعد متلاشی شد. تا ۱۳۸۴ ما یک سری نهادهای اصولگرایی مدنی داشتیم که ساختارشان امنتی و نظامی نبود. اصلاحطلبها هم میتوانستند با آنها رقابت کنند.
🔻#جامعه_روحانیت_مبارز تشکلی بود که از بازار و جامعه ارتزاق مالی میکرد. جامعه روحانیت مبارز وابسته به نهادهای حاکمیتی شد و بودجه آن هم از منابع حکومتی تأمین میشود. این جامعه روحانیت با آن جامعه روحانیتی که آیتالله مهدوی کنی در رأسش قرار داشت دو تشکل متفاوت هستند. اسمش همان است اما دیگر وابسته به بازار و جامعه نیستند و جامعه از آنان منقطع شده است.
🔻#حزب_مؤتلفه که حبیبالله عسگراولادی در رأس آن قرار داشت، یکی از پیچیدهترین احزاب ایران بود. به نظام بازار و انجمنهای اسلامی اصناف به عنوان انجمن صنفی متصل بود. الان حزب مؤتلفه تبدیل به یک حزب امنیتی وابسته به نهادهای خاص شده است و به تدریج ارتباطش را با بازار قطع کرد. اعضای حزب مؤتلفه دیگر در بازار جایگاهی ندارند. اگر خاطرتان باشد تا مدتها رئیس اتاق بازرگانی ایران از اعضای حزب مؤتلفه بود اما الان اعضای این حزب حتی دیگر در اتاق بازرگانی حضور هم ندارند. یک زمانی جامعه اسلامی دانشگاهیان، جامعه اسلامی پزشکان، جامعه اسلامی مهندسان داشتیم الان همه اینها متلاشی شدند یا اگر هم باشند در سایه هستند.
🔻در حال حاضر یک جریان امنیتی نظامی شکل گرفته است که تابلوی همه اینها را دست خودش گرفته و ایام انتخابات این تابلوها را به بازار میآورد و بالا میبرد و بعد از انتخابات تابلوها را جمع میکند و تا انتخابات بعدی در انبار میگذارد. خب اینکه جریان اصولگرایی نیست. آیا جبهه اصلاحات میتواند با این جریان مبارزه کند؟ هیچ وقت نمیتواند رقایت کند. عدهای سردار آمدند و در انتخابات شرکت کردند، آقای قالیباف و رضایی سردار هستند، آقای جلیلی هم از دبیرخانه شورای امنیت ملی آمد. در واقع اینها دیگر جریان مدنی نیستند و اشکال هم در این است. به اعتقاد من در ایران باید اتفاقی رخ میداد تا این وضعیت تغییر کند. از این جهت نتیجه انتخابات ۱۴۰۳ منجر به این میشود که اصولگرایان مدنی شکل خواهند گرفت.
*به هرحال شما با ایدهی ایران وارد انتخابات شدید و بیشترین میزان استقبال چه در درون جبهه اصلاحات و چه در درون وزارت کشور از نطق شما شد. خیلی از منتقدین میگویند این جریان زبان مناسب جامعه ایران را ندارد و چون وضعیت توسعهنیافته دارد اساسا نمیتواند این زبان را بپذیرد. شما در نقطه تلاقی دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی که به معنای علمی بهتر است بگوییم محافظهکاری قرار دارید. فکر میکنید برای ادمه این راه، این فرایندی که در موردش صحبت میکنید و این ساختاری که به نظر شما باید اصلاح شود، نیاز به یک تشکیلات، حزب یا انجمن و… به عنوان یک طرز تفکر راه سوم، لیبرال، لیبرال دموکرات یا اصلاحطلب وجود دارد؟ آیا اینکه نامزد شدید و بعد هم از یک نفر حمایت کردید پایان کار است؟
🔻خیر. تصور من این است که اگر اوضاع و احوال ساختار سیاسی ایران خوب پیش برود، باید یک تشکلی شبیه جبهه اصلاحات در حوزه محافظهکاری ایجاد شود. منظور من جبهه محافظه کاری مدنی است تا پایانی بر فعالیت سیاسی نظامی امنیتیها گذاشته شود چراکه فرض بر این است که نیروهای نظامی و امنیتی نباید فعالیت سیاسی داشته باشند. بنابراین اگر رجالی مثل آقای ناطق نوری و آقای لاریجانی در جبهه محافطهکاری محور شوند و یک جبهه محافظهکاری مدنی که از جهت مالی وابسته به حکومت نباشد بلکه وابسته به اجتماع باشد، شکل بگیرد موجب رشد جبهه اصلاحات میشود چراکه در این صورت اصلاحات میتواند با یک جبهه مدنی رقابت کند و این رقابت به نفع ملت ایران خواهد بود. البته بعد از آن در جبهه اصلاحات باید یک سازماندهی مجددی انجام شود. یا به دلایل تاریخی جبهه اصلاحات میپذیرد مانند جبهه ملی تنوع رویکردهای اقتصادی را بپذیرد یا یک رویکرد را محور قرار دهد. فعلاً به دنبال این هستم که اصل تشکیل #جبهه_محافظهکاری_مدنی را پیگیری کنم. گرچه مسأله اصلی من #ایدهی_ایران است.
*خود شما در این جریان چه نقشی بر عهده میگیرید؟