🎨Hannah Höch (1889 – 1978)
هانا هوخ (۱۸۸۹ - ۱۹۷۸) هنرمند دادا آلمانی بود. او بیشتر به خاطر کارهایش در دوره وایمار، زمانی که یکی از مبتکران فتومونتاژ بود، شناخته شده است. فتومونتاژ یا فتومونتاژ نوعی کولاژ است که در آن اقلام چسبانده شده، عکسهای واقعی یا بازتولیدهای عکاسی برگرفته از مطبوعات و سایر رسانههای تولید گسترده هستند. این کلاژها که تصاویری را از فرهنگ عامه به عاریت گرفته بودند و از قطعه قطعه کردن و مونتاژ مجدد تصاویر استفاده می کردند، به خوبی با زیبایی شناسی دادا مطابقت داشتند، اگرچه دادائیست های دیگر به دلیل تبعیض جنسی ذاتی در جنبش در پذیرش کار او مردد بودند. کار او "یادداشت فمینیستی زننده" را به فلسفه دادائیسم تحقیر نسبت به جامعه بورژوایی اضافه کرد، اما هم هویت او به عنوان یک زن و هم موضوع فمینیستی او باعث شد که او هرگز به طور کامل توسط دادائیست های مرد پذیرفته نشود. مانند دیگر هنرمندان دادا، کارهای هوخ نیز تحت نظارت دقیق نازی ها قرار گرفت زیرا منحط تلقی می شد. نازی ها نمایشگاه مورد نظر او در سال 1932 در باهاوس (یک مدرسه هنری آلمانی) را متوقف کردند. آنها نه تنها از زیبایی شناسی او، بلکه از پیام های سیاسی او و صرف این واقعیت که او یک زن بود آزرده شدند. تصاویر او افراد آندروژنی را به تصویر میکشد که نازیها آنها را تحقیر میکردند. ایدئولوژی نازی از آثار هنری که مرد و زن آریایی آلمانی آرمانی را به تصویر میکشد، قدردانی میکرد. تصاویری که هوخ استفاده می کرد اغلب با این نگاه تضاد داشتند یا از آن برای بیان نکته ای در مورد جامعه استفاده می کردند. نازیها سبک سنتی و روشن و منطقی از آثار هنری را ترجیح میدادند که نیازی به تفکر یا تحلیل عمیق نداشت. آنها احساس می کردند که هرج و مرج سبک دادا با آسیب شناسی هم مرز است. هوخ در سال های نازی به انزوا رفت و بعدها توانست پس از سقوط رایش سوم به دنیای هنر بازگردد.
@ART2011JOURNAL
هانا هوخ (۱۸۸۹ - ۱۹۷۸) هنرمند دادا آلمانی بود. او بیشتر به خاطر کارهایش در دوره وایمار، زمانی که یکی از مبتکران فتومونتاژ بود، شناخته شده است. فتومونتاژ یا فتومونتاژ نوعی کولاژ است که در آن اقلام چسبانده شده، عکسهای واقعی یا بازتولیدهای عکاسی برگرفته از مطبوعات و سایر رسانههای تولید گسترده هستند. این کلاژها که تصاویری را از فرهنگ عامه به عاریت گرفته بودند و از قطعه قطعه کردن و مونتاژ مجدد تصاویر استفاده می کردند، به خوبی با زیبایی شناسی دادا مطابقت داشتند، اگرچه دادائیست های دیگر به دلیل تبعیض جنسی ذاتی در جنبش در پذیرش کار او مردد بودند. کار او "یادداشت فمینیستی زننده" را به فلسفه دادائیسم تحقیر نسبت به جامعه بورژوایی اضافه کرد، اما هم هویت او به عنوان یک زن و هم موضوع فمینیستی او باعث شد که او هرگز به طور کامل توسط دادائیست های مرد پذیرفته نشود. مانند دیگر هنرمندان دادا، کارهای هوخ نیز تحت نظارت دقیق نازی ها قرار گرفت زیرا منحط تلقی می شد. نازی ها نمایشگاه مورد نظر او در سال 1932 در باهاوس (یک مدرسه هنری آلمانی) را متوقف کردند. آنها نه تنها از زیبایی شناسی او، بلکه از پیام های سیاسی او و صرف این واقعیت که او یک زن بود آزرده شدند. تصاویر او افراد آندروژنی را به تصویر میکشد که نازیها آنها را تحقیر میکردند. ایدئولوژی نازی از آثار هنری که مرد و زن آریایی آلمانی آرمانی را به تصویر میکشد، قدردانی میکرد. تصاویری که هوخ استفاده می کرد اغلب با این نگاه تضاد داشتند یا از آن برای بیان نکته ای در مورد جامعه استفاده می کردند. نازیها سبک سنتی و روشن و منطقی از آثار هنری را ترجیح میدادند که نیازی به تفکر یا تحلیل عمیق نداشت. آنها احساس می کردند که هرج و مرج سبک دادا با آسیب شناسی هم مرز است. هوخ در سال های نازی به انزوا رفت و بعدها توانست پس از سقوط رایش سوم به دنیای هنر بازگردد.
@ART2011JOURNAL
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدئو : زندگی و مرگ صادق هدایت در فیلم 'از خانه شماره ۳۷' - آپارات
◾️گفتگوی آپارات با علی امینی نویسنده و منتقد هنری درباره
فیلم 'از خانه شماره ۳۷' ساخته مشترک سام کلانتری و محسن شهرنازدار
درباره زندگی و مرگ صادق هدایت را اینجا ببینید.
۱۹ فروردین سالروز درگذشت
#صادق_هدایت
@ART2011JOURNAL
◾️گفتگوی آپارات با علی امینی نویسنده و منتقد هنری درباره
فیلم 'از خانه شماره ۳۷' ساخته مشترک سام کلانتری و محسن شهرنازدار
درباره زندگی و مرگ صادق هدایت را اینجا ببینید.
۱۹ فروردین سالروز درگذشت
#صادق_هدایت
@ART2011JOURNAL
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎉#زادروز
👤#هنرمند ژان پل بلموندو
Jean Paul Belmondo
🎥ویدئو : پیش پرده فیلم حرفه ای(دوبله)ژان پل بلموندو 1981
@ART2011JOURNAL
👤#هنرمند ژان پل بلموندو
Jean Paul Belmondo
🎥ویدئو : پیش پرده فیلم حرفه ای(دوبله)ژان پل بلموندو 1981
@ART2011JOURNAL
#ژان پل بلموندو، وروجک پیر
◾️او در سینمای فرانسه در هر نقشی ظاهر شده است، از روشنفکر گوشهگیر تا گانگستر ماجراجو، اما بیشتر سینمادوستان او را در قالب جوان پرشر و شوری به یاد میآورند که آرام و قرار ندارد: ژان پل بلموندو.
ژان پل بلموندو، با "موج نو" به دنیا آمد، اما درستتر آن است که گفته شود، او مُرد تا "موج نو" زاده شود. فیلم "از نفس افتاده" به کارگردانی ژان لوک گدار با مرگ قهرمان پرشر و شور آن تکمیل میشود.
"میشل" با گلولهای در پشت در خیابان فرار میکند. دوربین به همراه دخترک امریکایی که او را به پلیس لو داده، او را دنبال میکند. آخر خیابان میشل به زمین میافتد. آخرین پک را به سیگار میزند، برای دخترک که بالای سر او ایستاده، شکلک در میآورد و آخرین کلام خود را خطاب به او و تمام زندگی اعلام میکند: «از تو حالم به هم میخوره!»
با این صحنه زندگی سینمایی ژان پل بلموندو شروع شد. او پیش از آن هم روی صحنه تئاتر و پرده سینما نقشهای کوچکی ایفا کرده بود، اما استعدادهای او هنوز آشکار نشده بود.
این ژان لوک گدار، کارگردان جسور و جوان "موج نو" بود که توانست استعداد بلموندو را کشف کند و از او که به نظر بسیاری "سیمای غیرسینمایی" داشت، یک ستاره سینما بیرون بیاورد.
بلموندو در روز ۹ آوریل ۱۹۳۳ در محله نویی، در حومه غربی پاریس، به دنیا آمد. پدرش پیکرتراش بود و مادرش رقصنده.
در کودکی همان چیزی بود که بعدها به تماشاگران بیشمار سینما عرضه کرد: پسربچهای شیطان و زبل، که بلد بود با ژستها و اداها و شلوغبازیهایاش، همشاگردیهای خود را سرگرم کند .
پل بلموندو پس از "از نفس افتاده" یک هنرپیشه پرکار حرفهای شد و در دهها فیلم بازی کرد، اما در سالهای بعد همچنان یکی از ستارههای محبوب "موج نو" باقی ماند.
او باز هم در فیلمهای گدار نقش ایفا کرد، مثلا در فیلم "یک زن زن است" و فیلم اعجابانگیز "پیروی دیوانه"، و همچنین در فیلمهای لویی مال، فرانسوا تروفو، کلود شابرول و کلود للوش.
بلموندو به زودی نشان داد که یک بازیگر کارکشته و تمام عیار است که به ایفای هر نقشی تواناست و هر کارگردانی، با هر سبک و سلیقه، مایل به همکاری با اوست.
توانایی او در انعطاف از نقش به نقش خیرهکننده بود. برای نمونه در سال ۱۹۶۱ از او ۸ فیلم سینمایی به روی پرده آمد: در کنار نقش جدی و ظریف یک روحانی جوان در فیلم "لئون مورن کشیش" به کارگردانی ژان پیر ملویل، او در فیلم های آلبرتو لاتوادا و هانری ورنوی در نقشهای کمدی و جنایی ظاهر شد.
بلموندو در دهه ۱۹۷۰ در فیلمهای پلیسی پرهیجان ظاهر شد، معمولا در نقش گانگستری قلدر و پرتحرک که برای عملیات پرماجرا و به ویژه صحنههای "خطرناک" آماده است.
در این فیلمها او تمام قدرت و توان بدن ورزیدهی خود را به نمایش گذاشت.
ژان پل بلموندو در دهه ۱۹۷۰ گرانترین و موفقترین هنرپیشه سینمای فرانسه بود.
محبوبیت او به ویژه به فیلمهای کمدی شلوغ و پرهیجان برمیگردد، که او معمولا نقش یک کلاهبردار زرنگ و حقهباز، و در عین حال نیکدل و بامرام و گاهی عاشقپیشه را ایفا میکند. او در کمدی ظریف و متعادل است و صحنههای کتککاری را استادانه اجرا میکند
بلموندو، که فرانسویها او را "ببل" مینامند، به دنبال ناراحتی قلبی کمابیش از بازیگری در سینما کنار کشید و به چند کار روی صحنه تئاتر بسنده کرد
او در سال های گذشته تنها در یک فیلم ظاهر شده است: در فیلم "مردی با سگش" او بار دیگر مرد بیچاره و بیخانمانی است که در خیابانهای پاریس به دنبال لقمهای نان میگردد و دیگر جز یک سگ همدمی ندارد.
جشنواره سینمایی کن در سال ۲۰۱۱ با اهدای یک جایزه افتخاری، از این استاد همه فن حریف سینمای فرانسه، تجلیل به عمل آورد.
این بازیگر فرانسوی سرانجام درسن 88سالگی (6سپتامبر2021) درگذشت.
@ART2011JOURNAL
◾️او در سینمای فرانسه در هر نقشی ظاهر شده است، از روشنفکر گوشهگیر تا گانگستر ماجراجو، اما بیشتر سینمادوستان او را در قالب جوان پرشر و شوری به یاد میآورند که آرام و قرار ندارد: ژان پل بلموندو.
ژان پل بلموندو، با "موج نو" به دنیا آمد، اما درستتر آن است که گفته شود، او مُرد تا "موج نو" زاده شود. فیلم "از نفس افتاده" به کارگردانی ژان لوک گدار با مرگ قهرمان پرشر و شور آن تکمیل میشود.
"میشل" با گلولهای در پشت در خیابان فرار میکند. دوربین به همراه دخترک امریکایی که او را به پلیس لو داده، او را دنبال میکند. آخر خیابان میشل به زمین میافتد. آخرین پک را به سیگار میزند، برای دخترک که بالای سر او ایستاده، شکلک در میآورد و آخرین کلام خود را خطاب به او و تمام زندگی اعلام میکند: «از تو حالم به هم میخوره!»
با این صحنه زندگی سینمایی ژان پل بلموندو شروع شد. او پیش از آن هم روی صحنه تئاتر و پرده سینما نقشهای کوچکی ایفا کرده بود، اما استعدادهای او هنوز آشکار نشده بود.
این ژان لوک گدار، کارگردان جسور و جوان "موج نو" بود که توانست استعداد بلموندو را کشف کند و از او که به نظر بسیاری "سیمای غیرسینمایی" داشت، یک ستاره سینما بیرون بیاورد.
بلموندو در روز ۹ آوریل ۱۹۳۳ در محله نویی، در حومه غربی پاریس، به دنیا آمد. پدرش پیکرتراش بود و مادرش رقصنده.
در کودکی همان چیزی بود که بعدها به تماشاگران بیشمار سینما عرضه کرد: پسربچهای شیطان و زبل، که بلد بود با ژستها و اداها و شلوغبازیهایاش، همشاگردیهای خود را سرگرم کند .
پل بلموندو پس از "از نفس افتاده" یک هنرپیشه پرکار حرفهای شد و در دهها فیلم بازی کرد، اما در سالهای بعد همچنان یکی از ستارههای محبوب "موج نو" باقی ماند.
او باز هم در فیلمهای گدار نقش ایفا کرد، مثلا در فیلم "یک زن زن است" و فیلم اعجابانگیز "پیروی دیوانه"، و همچنین در فیلمهای لویی مال، فرانسوا تروفو، کلود شابرول و کلود للوش.
بلموندو به زودی نشان داد که یک بازیگر کارکشته و تمام عیار است که به ایفای هر نقشی تواناست و هر کارگردانی، با هر سبک و سلیقه، مایل به همکاری با اوست.
توانایی او در انعطاف از نقش به نقش خیرهکننده بود. برای نمونه در سال ۱۹۶۱ از او ۸ فیلم سینمایی به روی پرده آمد: در کنار نقش جدی و ظریف یک روحانی جوان در فیلم "لئون مورن کشیش" به کارگردانی ژان پیر ملویل، او در فیلم های آلبرتو لاتوادا و هانری ورنوی در نقشهای کمدی و جنایی ظاهر شد.
بلموندو در دهه ۱۹۷۰ در فیلمهای پلیسی پرهیجان ظاهر شد، معمولا در نقش گانگستری قلدر و پرتحرک که برای عملیات پرماجرا و به ویژه صحنههای "خطرناک" آماده است.
در این فیلمها او تمام قدرت و توان بدن ورزیدهی خود را به نمایش گذاشت.
ژان پل بلموندو در دهه ۱۹۷۰ گرانترین و موفقترین هنرپیشه سینمای فرانسه بود.
محبوبیت او به ویژه به فیلمهای کمدی شلوغ و پرهیجان برمیگردد، که او معمولا نقش یک کلاهبردار زرنگ و حقهباز، و در عین حال نیکدل و بامرام و گاهی عاشقپیشه را ایفا میکند. او در کمدی ظریف و متعادل است و صحنههای کتککاری را استادانه اجرا میکند
بلموندو، که فرانسویها او را "ببل" مینامند، به دنبال ناراحتی قلبی کمابیش از بازیگری در سینما کنار کشید و به چند کار روی صحنه تئاتر بسنده کرد
او در سال های گذشته تنها در یک فیلم ظاهر شده است: در فیلم "مردی با سگش" او بار دیگر مرد بیچاره و بیخانمانی است که در خیابانهای پاریس به دنبال لقمهای نان میگردد و دیگر جز یک سگ همدمی ندارد.
جشنواره سینمایی کن در سال ۲۰۱۱ با اهدای یک جایزه افتخاری، از این استاد همه فن حریف سینمای فرانسه، تجلیل به عمل آورد.
این بازیگر فرانسوی سرانجام درسن 88سالگی (6سپتامبر2021) درگذشت.
@ART2011JOURNAL
▪️شارل بودلر
مست شويد
تمام ماجرا همين است
مدام بايد مست بود
تنها همين
بايد مست بود تا سنگينی رقتبار زمان
که تورا میشکند
و شانههايت را خميده ميکند را احساس نکنی
مادام بايد مست بود
اما مستي از چه؟
از شراب از شعر يا از پرهيزکاری
آنطور که دلتان میخواهد
مست باشيد
و اگر گاهی بر پلههای يک قصر
روی چمنهای سبز کنار نهری
يا در تنهایی اندوهبار اتاقتان
در حاليکه مستی از سرتان پريده يا کمرنگ شده بيدار شديد
بپرسيد
از باد،از موج،از ستاره از پرنده
از ساعت
از هرچه که میوزد
و هر آنچه در حرکت است
آواز میخواند و سخن میگويد
بپرسيد اکنون زمانِ چيست؟
و باد،موج،ستاره،پرنده
ساعت جوابتان را میدهند
زمانِ مستی است
برای اينکه بردهی شکنجه ديدهی زمان نباشيد
مست کنيد
همواره مست باشيد
از شراب از شعر يا از پرهيزکاری
آنطور که دلتان میخواهد
#شارل_بودلر /سپيده حشمدار
@ART2011JOURNAL
مست شويد
تمام ماجرا همين است
مدام بايد مست بود
تنها همين
بايد مست بود تا سنگينی رقتبار زمان
که تورا میشکند
و شانههايت را خميده ميکند را احساس نکنی
مادام بايد مست بود
اما مستي از چه؟
از شراب از شعر يا از پرهيزکاری
آنطور که دلتان میخواهد
مست باشيد
و اگر گاهی بر پلههای يک قصر
روی چمنهای سبز کنار نهری
يا در تنهایی اندوهبار اتاقتان
در حاليکه مستی از سرتان پريده يا کمرنگ شده بيدار شديد
بپرسيد
از باد،از موج،از ستاره از پرنده
از ساعت
از هرچه که میوزد
و هر آنچه در حرکت است
آواز میخواند و سخن میگويد
بپرسيد اکنون زمانِ چيست؟
و باد،موج،ستاره،پرنده
ساعت جوابتان را میدهند
زمانِ مستی است
برای اينکه بردهی شکنجه ديدهی زمان نباشيد
مست کنيد
همواره مست باشيد
از شراب از شعر يا از پرهيزکاری
آنطور که دلتان میخواهد
#شارل_بودلر /سپيده حشمدار
@ART2011JOURNAL
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📰9 آوریل زادروز #شارل_بودلر
◾️شارل پیر بودلر (Charles Pierre Baudelaire) (زاده ۹ آوریل ۱۸۲۱– درگذشته ۳۱ اگوست ۱۸۶۷) شاعر و نویسنده فرانسوی
«گلهای دوزخی»، «نقاش زندگی مدرن»، «فانفارلو» و «شاعر رنجهای فرزانه»
#بنیانگذار_سمبولیسم
🎙به روایت زهیر ادیبی
@ART2011JOURNAL
◾️شارل پیر بودلر (Charles Pierre Baudelaire) (زاده ۹ آوریل ۱۸۲۱– درگذشته ۳۱ اگوست ۱۸۶۷) شاعر و نویسنده فرانسوی
«گلهای دوزخی»، «نقاش زندگی مدرن»، «فانفارلو» و «شاعر رنجهای فرزانه»
#بنیانگذار_سمبولیسم
🎙به روایت زهیر ادیبی
@ART2011JOURNAL
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼ویدئو_موزیک
📺ویژه برنامه تونل زمان
🎙#سوغاتی بهترینهای هایده
◾️به مناسبت هشتادمین سالروز تولد بانوی آواز ایران، در این برنامه یک ساعته نگاهی داریم به دوست داشتنی ترین و ماندگارترین ترانه های هایده. صدایی که خیلی زود خاموش شد ولی تا ابد در قلب ها باقی خواهد ماند.
@ART2011JOURNAL
📺ویژه برنامه تونل زمان
🎙#سوغاتی بهترینهای هایده
◾️به مناسبت هشتادمین سالروز تولد بانوی آواز ایران، در این برنامه یک ساعته نگاهی داریم به دوست داشتنی ترین و ماندگارترین ترانه های هایده. صدایی که خیلی زود خاموش شد ولی تا ابد در قلب ها باقی خواهد ماند.
@ART2011JOURNAL
◾️فرامرز پیلارام (1316-1362/تهران) نقاش و خوشنویس ایرانی بود. وی از پیشگامان جریان هنر نوسنتگرای ایران محسوب میشود.
زندگینامه کوتاه:
فرامرز پیلارام یکی از اعضای جنبش سقاخانه بود. وی در زمره نخستین افرادی بود که از ویژگیها و امکانات خط و کالیگرافی در نقاشی نوگرای ایرانی استفاده کرده است. او در هنرستان هنرهای زیبای تهران آموزش دید. سپس، وارد هنرکده هنرهای تزئینی شد و در رشتههای معماری داخلی و نقاشی تزئینی آموزش دید، بعد از آن یک سالی را در فرانسه به مطالعه گذراند و با بازگشت به ایران در برپایی تالار ایران (تالار قندریز) و تشکیل گروه آزاد نقاشان و مجسمهسازان نقش داشت.
فرامرز پیلارام در سومین و چهارمین بینال تهران جایزه دریافت کرد و یکی از آثارش توسط موزه هنر مدرن نیویورک خریداری شد.
پیلارام آثارش را در نمایشگاههای متعدد در ایران و خارج از کشور عرضه کرد و در سالهای آخر حیاتش معلم طراحی و معماری داخلی در دانشگاه علم و صنعت بود.
پیلارام با مهارتی مثالزدنی میتوانست هرگونه اثرپذیری را در شیوه شخصی آثار خود حل کند.
او در آثار اولیه خود، به مدد مهرزنی، زمینه ای کتیبهگونه برای صور هندسی ساده یا نشانههای مذهبی (چون علم، پنجه و غیره) ایجاد می کرد.
پیلارام به خوشنویسی به خصوص نستعلق و شکسته نستعلیق روی آورد و در این عرصه، با بهرهگیری از الگوی سنتی “سیاه مشق” دست به تجربههایی بسیار متنوع زد.
او با علاقه و توجه به هنرهای سنّتی ایرانی، نظیر کاشیکاری و در مسیر یافتن راههای نو برای ترکیببندیهای جدید و دریافت این مطلب که خط فارسی، بویژه نستعلیق، در تلفیق با نقاشی ویژگی ممتازی به تابلوها میبخشد، به آموختن خطاطی در انجمن خوشنویسان پرداخت و سپس مدتی در آنجا تدریس کرد. از آن پس خط، دستمایه اصلی آثار او شد.
از این رو میتوان او را از پیشگامان نقاشیخط در ایران دانست. پیلارام با کاربرد خط در نقاشی، به خطاطی نیز شکل نوینی بخشید و آن را از چارچوبهای سنّتی خارج ساخت. او همچنین دست به ساختن مجسمههای چوبی با حروف سه بعدی زد.
فرامرز پیلارام عضو رسمی گروه آزاد نقاشان و مجسمهسازان بود که به همراه دیگر اعضای این گروه در نمایشگاههای، بینالمللی تهران، گالری مس، گنج و گستره 1، گنج و گستره 2، آبی، واش آرت آمریکا و بازل سوئیس شرکت کرد.
فرامرز پیلارام ضمن برگزاری بیش از 10 نمایشگاه انفرادی در ایران و فرانسه در نمایشگاههای گروهی بسیاری در فرانسه، موناکو، نیویورک، واشنگتن، تورین و میلان شرکت داشت .
زندگینامه کوتاه:
فرامرز پیلارام یکی از اعضای جنبش سقاخانه بود. وی در زمره نخستین افرادی بود که از ویژگیها و امکانات خط و کالیگرافی در نقاشی نوگرای ایرانی استفاده کرده است. او در هنرستان هنرهای زیبای تهران آموزش دید. سپس، وارد هنرکده هنرهای تزئینی شد و در رشتههای معماری داخلی و نقاشی تزئینی آموزش دید، بعد از آن یک سالی را در فرانسه به مطالعه گذراند و با بازگشت به ایران در برپایی تالار ایران (تالار قندریز) و تشکیل گروه آزاد نقاشان و مجسمهسازان نقش داشت.
فرامرز پیلارام در سومین و چهارمین بینال تهران جایزه دریافت کرد و یکی از آثارش توسط موزه هنر مدرن نیویورک خریداری شد.
پیلارام آثارش را در نمایشگاههای متعدد در ایران و خارج از کشور عرضه کرد و در سالهای آخر حیاتش معلم طراحی و معماری داخلی در دانشگاه علم و صنعت بود.
پیلارام با مهارتی مثالزدنی میتوانست هرگونه اثرپذیری را در شیوه شخصی آثار خود حل کند.
او در آثار اولیه خود، به مدد مهرزنی، زمینه ای کتیبهگونه برای صور هندسی ساده یا نشانههای مذهبی (چون علم، پنجه و غیره) ایجاد می کرد.
پیلارام به خوشنویسی به خصوص نستعلق و شکسته نستعلیق روی آورد و در این عرصه، با بهرهگیری از الگوی سنتی “سیاه مشق” دست به تجربههایی بسیار متنوع زد.
او با علاقه و توجه به هنرهای سنّتی ایرانی، نظیر کاشیکاری و در مسیر یافتن راههای نو برای ترکیببندیهای جدید و دریافت این مطلب که خط فارسی، بویژه نستعلیق، در تلفیق با نقاشی ویژگی ممتازی به تابلوها میبخشد، به آموختن خطاطی در انجمن خوشنویسان پرداخت و سپس مدتی در آنجا تدریس کرد. از آن پس خط، دستمایه اصلی آثار او شد.
از این رو میتوان او را از پیشگامان نقاشیخط در ایران دانست. پیلارام با کاربرد خط در نقاشی، به خطاطی نیز شکل نوینی بخشید و آن را از چارچوبهای سنّتی خارج ساخت. او همچنین دست به ساختن مجسمههای چوبی با حروف سه بعدی زد.
فرامرز پیلارام عضو رسمی گروه آزاد نقاشان و مجسمهسازان بود که به همراه دیگر اعضای این گروه در نمایشگاههای، بینالمللی تهران، گالری مس، گنج و گستره 1، گنج و گستره 2، آبی، واش آرت آمریکا و بازل سوئیس شرکت کرد.
فرامرز پیلارام ضمن برگزاری بیش از 10 نمایشگاه انفرادی در ایران و فرانسه در نمایشگاههای گروهی بسیاری در فرانسه، موناکو، نیویورک، واشنگتن، تورین و میلان شرکت داشت .