یارو تو رادیو داره درباره فرانسه میگه هیچ کس نمیدونه جرقه اعتراضات بعدی از کجا نشات میگیره.
Correct me if I'm wrong, but I think we call it projection in psychology.
Correct me if I'm wrong, but I think we call it projection in psychology.
Forwarded from من (مجید نجفیان فخرائی)
منظومه_آرش_کمانگیر_از_سیاوش_کسرایی.pdf
319.4 KB
شنبه 23 اسفند 1337
سیزدهم تیرماه مصادف با جشن تیرگان است. تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از قله البرز است. تیری که با جان آرش آمیخته شد بود؛ تا آن سوی جیحون پرواز کرد و روی ساق گردویی آرام گرفت تا ایرانشهر سرزمین پهناور ما باشد. در تاریخ بیست و سوم اسفند هزار و سیصد و سی و هفت، سیاوش کسرایی شعری با این مضمون نوشت. به زعم بنده عصیان و امید و میهن پرستی این شعر به جان آدم چنگ میزند. امیدوارم از خواندن این شعر لذت ببرید.
@manohayola
سیزدهم تیرماه مصادف با جشن تیرگان است. تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از قله البرز است. تیری که با جان آرش آمیخته شد بود؛ تا آن سوی جیحون پرواز کرد و روی ساق گردویی آرام گرفت تا ایرانشهر سرزمین پهناور ما باشد. در تاریخ بیست و سوم اسفند هزار و سیصد و سی و هفت، سیاوش کسرایی شعری با این مضمون نوشت. به زعم بنده عصیان و امید و میهن پرستی این شعر به جان آدم چنگ میزند. امیدوارم از خواندن این شعر لذت ببرید.
@manohayola
Forwarded from ASHK | اشک
گاهی به این فکر میکنم که چرا بعضی چیزها رو دیرتر تجربه کردم و یاد گرفتم، یا اصن هنوز به دستشون نیاوردم، و به این نتیجه میرسم که حتی شهر محل زندگی میتونه چقد موثر باشه در این چیزها.
مثلا در تهران یا شهرهای اصلی، بزرگ میشدم یا چند سال زندگی میکردم، چقد شرایط میتونست متفاوت باشه. یه سری موقعیتها رو از دست دادهم و از امکاناتی محروم بودهم. قسمتهایی از شخصیتم که الان هنوز ناقصه، احتمالا میتونست بهتر رشد کنه. زودتر بزرگ میشدم و با یه سری مسائل زودتر برخورد میکردم. تا حدودی میتونستم یه آدم دیگه باشم.
خلاصه که واقعا هرچی میکشیم به نوعی زیر سر جبر جغرافیاییه.
مثلا در تهران یا شهرهای اصلی، بزرگ میشدم یا چند سال زندگی میکردم، چقد شرایط میتونست متفاوت باشه. یه سری موقعیتها رو از دست دادهم و از امکاناتی محروم بودهم. قسمتهایی از شخصیتم که الان هنوز ناقصه، احتمالا میتونست بهتر رشد کنه. زودتر بزرگ میشدم و با یه سری مسائل زودتر برخورد میکردم. تا حدودی میتونستم یه آدم دیگه باشم.
خلاصه که واقعا هرچی میکشیم به نوعی زیر سر جبر جغرافیاییه.
اگه یه فیلم خاص میخواید که از لحاظ داستانی و مفهومی معرکه است، Swiss army man رو ببینید. تو ژانر سورئاله و صحنههای عجیب غریب فراوون داره. بدجوری منو گرفت. انتظار این همه خفن بودن رو ازش نداشتم.
#سنگر_فیلم
#سنگر_فیلم
جدیدا یه موج شدید نفرت از افغانها توی جامعه ایجاد شده که به شدت بوی آشوب و حتی نسل کشی میده.
آینده رو نمیشه پیشبینی کرد ولی رفتار آدما تو همچین مواقعی معمولا وحشیانه است.
انسانیت توی جامعه ما هم که رسما مرده. نه برامون مهم بود که مردم سوریه و یمن دارن قربانی سیاستهای اینا میشن، نه مردم اوکراین برامون به اندازه کافی مهم بود و نه حتی بچههای خودمون تو آبان ۹۸ و انقلاب مهسا.
کاری به عوامل زمینه سازش هم ندارم و قطعا ترجیح میدم قبل ازون موقع، تو یه کشور دیگه باشم. صرفا خواستم یه بحث شکل بگیره در موردش.
آینده رو نمیشه پیشبینی کرد ولی رفتار آدما تو همچین مواقعی معمولا وحشیانه است.
انسانیت توی جامعه ما هم که رسما مرده. نه برامون مهم بود که مردم سوریه و یمن دارن قربانی سیاستهای اینا میشن، نه مردم اوکراین برامون به اندازه کافی مهم بود و نه حتی بچههای خودمون تو آبان ۹۸ و انقلاب مهسا.
کاری به عوامل زمینه سازش هم ندارم و قطعا ترجیح میدم قبل ازون موقع، تو یه کشور دیگه باشم. صرفا خواستم یه بحث شکل بگیره در موردش.
سریال silo یه جامعه دیکتاتوری رو نشون میده و جدا از جذابیت داستانیش، دست گذاشته رو یه نقطه خیلی خاص.
توی سیلو اینجوریه که همه زنها رو با یه دستگاه کوچک تو رحم عقیم کردن و برای بچهدار شدن حتما نهادهای بالایی باید اجازه بدن تا یه سال از عقیم بودن دربیان.
جالبیش اينجا بود که برای کنترل جمعیت، اون دستگاهه رو از رحم زنهای یاغی و سرکش بیرون نمیاوردن و با یه عمل فیک بهشون القا میکردن که همچین اتفاقی افتاده و میتونن باردار شن. یک سال بعدشم که طرف میدید باردار نشده، افسردگی میگرفت و دیوونه میشد.
به نظرم یه استراتژی کثیف ج ا هم همین باشه. کاری میکنه ماهایی که زندگی متفاوتی داریم، اون قدر افسرده بشیم که دیگه بیخیال زندگی کردن بشیم.
یا مثلا وقتی غربال گری رو حذف میکنه، میدونه آدم عاقل و سالم ریسک بچهدار شدن رو به جون نمیخره ولی برعکسش کشتزار بانوها به خاطر پروپاگاندای رژیم چهارتا چهارتا بچه میارن. نتیجش هم که توی درازمدت مشخصه....
توی سیلو اینجوریه که همه زنها رو با یه دستگاه کوچک تو رحم عقیم کردن و برای بچهدار شدن حتما نهادهای بالایی باید اجازه بدن تا یه سال از عقیم بودن دربیان.
جالبیش اينجا بود که برای کنترل جمعیت، اون دستگاهه رو از رحم زنهای یاغی و سرکش بیرون نمیاوردن و با یه عمل فیک بهشون القا میکردن که همچین اتفاقی افتاده و میتونن باردار شن. یک سال بعدشم که طرف میدید باردار نشده، افسردگی میگرفت و دیوونه میشد.
به نظرم یه استراتژی کثیف ج ا هم همین باشه. کاری میکنه ماهایی که زندگی متفاوتی داریم، اون قدر افسرده بشیم که دیگه بیخیال زندگی کردن بشیم.
یا مثلا وقتی غربال گری رو حذف میکنه، میدونه آدم عاقل و سالم ریسک بچهدار شدن رو به جون نمیخره ولی برعکسش کشتزار بانوها به خاطر پروپاگاندای رژیم چهارتا چهارتا بچه میارن. نتیجش هم که توی درازمدت مشخصه....
توی خواب دیشبم، با آرگوس زیادی صمیمی شده بودم. طوری که این ور و اون دنبالم میومد و محکم بغلش میکردم. زیبا و خواستنی بود خیلی.
مشهد پرفورمنس و کنسرت پست راک کم داشت، که اونم در پوشش تئاتر تیک خورد.
و چه زیبا و دلنشین هم بود. غرق موسیقی و کلماتش شدم.
و چه زیبا و دلنشین هم بود. غرق موسیقی و کلماتش شدم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمیگم پرفکت و بینظیر بود ولی بدجوری ارزش دیدن داشت. اونم تو این زندونی که دور مشهد کشیدن و موسیقی کمیابه.
از لحاظ داستانی هم پیوستگی کافی رو نداشت به نظرم ولی متنها و ترانهها به صورت تکی عالی بودن.
اطلاعات بیشتر
از لحاظ داستانی هم پیوستگی کافی رو نداشت به نظرم ولی متنها و ترانهها به صورت تکی عالی بودن.
اطلاعات بیشتر
و چقدر من به مشهد وابسته شدم تو این چند سال. خیلی سخته که اغراق نکنم و نگم مثل یه مادر بوده برام. هم تجربیاتم تو این شهر کمک کرده شخصیتم رشد کنه، هم اینکه پناهگاه امنم بوده همیشه.
بدجوری قراره دلم تنگ بشه برای این خیابونها و ساختمونها آدمهای داخلش.
بدجوری قراره دلم تنگ بشه برای این خیابونها و ساختمونها آدمهای داخلش.
یکی از ضعفهای شدید آموزش انگلیسی تو ایران اینه که کلمات رو خیلی صفر و صدی یاد میدن. مثلا کلمه draw رو به صورت پیش فرض به عنوان نقاشی میشناسیم ولی جدیدا هر وقت تو بستر آکادمیک یا یه کم فراتر از گفتوگوی روزمره میبینم، از معنیهای دیگش مثل جذب کردن و نتیجهگیری استفاده میشه.
مثلا:
draw a conclusion
draw attention
مثلا:
draw a conclusion
draw attention