Baroon Gerefteh
Shahram Mirjalali
از این اهنگ قشنگ تر هم مگه داریم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دل تکونی،
از خونه تکونی هم واجب تره !
دلتو بتکون
از حرفا
از بغضها
از آدما
از هچی که توی این یه سال
دلتو به درد اورده
دلتو بتکون
اگه با یه ( ببخشید منم مقصر بودم )
دل یه نفر رو آروم میکنی ،
آرومش کن
دلتو بتکون჻ᭂ
🕊🤍✿✦•┈•
امیدوارم لحظه های پایانی
سالتون پر باشه از آرزوهای قشنگ
و لحظه هاتون عاشقونه ❣️
از خونه تکونی هم واجب تره !
دلتو بتکون
از حرفا
از بغضها
از آدما
از هچی که توی این یه سال
دلتو به درد اورده
دلتو بتکون
اگه با یه ( ببخشید منم مقصر بودم )
دل یه نفر رو آروم میکنی ،
آرومش کن
دلتو بتکون჻ᭂ
🕊🤍✿✦•┈•
امیدوارم لحظه های پایانی
سالتون پر باشه از آرزوهای قشنگ
و لحظه هاتون عاشقونه ❣️
@Kafebioo
Asef Aria/Gole Ghermez
💢 آهنگ جدید آصف آریا به نام گل قرمز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در اين عصر زيبا
تمام "خوبی ها" را
براتون آرزو میکنم،
نه خوشی ها را ..!
"خوشی ها"
آن است که
شما میخواهید،
و خوبی ها آن است که
"خدا" براتون میخواهد
عصرتون به شادی☕️
.
تمام "خوبی ها" را
براتون آرزو میکنم،
نه خوشی ها را ..!
"خوشی ها"
آن است که
شما میخواهید،
و خوبی ها آن است که
"خدا" براتون میخواهد
عصرتون به شادی☕️
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹موزیک ویدیو
🌹آصف_آریاوسهراب_پاکزاد
🌹آصف_آریاوسهراب_پاکزاد
باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام
باز هم یاد تـــــــو ماند و من و دیوانگی ام
اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
خواب دیدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:
یک نفر مثل پـــــری یک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت
خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد
“آخــــــرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد”
تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است
“آی تو، تو کـــــه فریب من و چشمان منی
تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی
تو که ویران من بی خبر از خود شده ای
تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای”
در نگــــــــــــــاه تو که پیوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا
ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپیدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟
چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من
محمد_حسین_بهرامیان
🌿🥀🌿
باز هم یاد تـــــــو ماند و من و دیوانگی ام
اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
خواب دیدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:
یک نفر مثل پـــــری یک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت
خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد
“آخــــــرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد”
تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است
“آی تو، تو کـــــه فریب من و چشمان منی
تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی
تو که ویران من بی خبر از خود شده ای
تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای”
در نگــــــــــــــاه تو که پیوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا
ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپیدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟
چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من
محمد_حسین_بهرامیان
🌿🥀🌿
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان، رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم
تو با اغیار، پیش چشم من، می در سبو کردی
من از بیم شماتت، گریه پنهان در گلو کردم
حراج عشق و تاراج جوانی، وحشت پیری
در این هنگامه، من کاری که کردم یاد او کردم
فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را
ز حال گریهٔ پنهان، حکایت با سبو کردم
فرودآ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شستوشو کردم
از این پس شهریارا ما و از مردم رمیدنها
که من پیوند خاطر با غزالی مشکمو کردم
شهریار
🌿🥀🌿
ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان، رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم
تو با اغیار، پیش چشم من، می در سبو کردی
من از بیم شماتت، گریه پنهان در گلو کردم
حراج عشق و تاراج جوانی، وحشت پیری
در این هنگامه، من کاری که کردم یاد او کردم
فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را
ز حال گریهٔ پنهان، حکایت با سبو کردم
فرودآ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشک ندامت شستوشو کردم
از این پس شهریارا ما و از مردم رمیدنها
که من پیوند خاطر با غزالی مشکمو کردم
شهریار
🌿🥀🌿
همدمم باش در این تلخیِ دوران، گاهی
سر بزن بر منِ دلتنگ و پریشان، گاهی
سر برس،با قدموچشمودلت معجزه کن
در شبِ تیرهام ای مـاهِ نمایان،،، گاهی
گرچه پاییزیام و برگِ دلم خشک شده
بر تنم میشکفد شـوق بـهاران، گاهی
غربت موجم و طوفان به تنم زخم زده
ساحلی امن شو بر موج خروشان، گاهی
اشکِ غم میچکد از دیدهی بارانیِ من
شانهای باش بر این کودک گریان،گاهی
من بیایانم و لب تشنه و بی آب ولی
میرساند به دلم عشقِ تو باران، گاهی
مجتبی_خوش_زبان
🌿🥀🌿
سر بزن بر منِ دلتنگ و پریشان، گاهی
سر برس،با قدموچشمودلت معجزه کن
در شبِ تیرهام ای مـاهِ نمایان،،، گاهی
گرچه پاییزیام و برگِ دلم خشک شده
بر تنم میشکفد شـوق بـهاران، گاهی
غربت موجم و طوفان به تنم زخم زده
ساحلی امن شو بر موج خروشان، گاهی
اشکِ غم میچکد از دیدهی بارانیِ من
شانهای باش بر این کودک گریان،گاهی
من بیایانم و لب تشنه و بی آب ولی
میرساند به دلم عشقِ تو باران، گاهی
مجتبی_خوش_زبان
🌿🥀🌿
تو اگر ناز کنی، ناز کشیدن بلدم،
ناز از چشم پر از عشوه خریدن بلدم،
قفس خسته دلی های من عاشق را،
باز کن تا که ببینی که پریدن بلدم،
لب تو باغ انار است، به شوق آوردم،
میوهٔ عشق ز لبخند تو چیدن بلدم،
خنده کن تا بشوی سوژهٔ نقاشی من،
من فقط شیوهٔ لبخند کشیدن بلدم،
بگذر از پیش من، ای یوسف زیبا و ببین،
محو زیبایی تو، انگشت بریدن بلدم،
هر چه خواهی اذیت کن این عاشقت را،
ذوب در عشق توام، زجر کشیدن بلدم،
بوسه پنهانی و جام و من و تو، هیج نترس،
من شتر دیدن و گفتن که ندیدم، بلدم!
🌿🥀🌿
ناز از چشم پر از عشوه خریدن بلدم،
قفس خسته دلی های من عاشق را،
باز کن تا که ببینی که پریدن بلدم،
لب تو باغ انار است، به شوق آوردم،
میوهٔ عشق ز لبخند تو چیدن بلدم،
خنده کن تا بشوی سوژهٔ نقاشی من،
من فقط شیوهٔ لبخند کشیدن بلدم،
بگذر از پیش من، ای یوسف زیبا و ببین،
محو زیبایی تو، انگشت بریدن بلدم،
هر چه خواهی اذیت کن این عاشقت را،
ذوب در عشق توام، زجر کشیدن بلدم،
بوسه پنهانی و جام و من و تو، هیج نترس،
من شتر دیدن و گفتن که ندیدم، بلدم!
🌿🥀🌿
ای قلـبِ مـن، بـارانیِ ات کردند و رفتند
کُنجِ قفـس ، زنـدانـیِ ات کردند و رفتند
در سایـه هـای شب، تـو را تنهـا نوشتند
سـرشارِ سرگـردانیِ ات ، کـردنـد و رفتند
احساسِ پـاک ات را ، همـه تکفیر کردند
محکومِ بی ایمـانیِ ات ، کـردنـد و رفتند
هـر شب تـو را دعوت ، به بزمِ تازه کردند
در بَـزم شان، قـربـانیِ ات کردند و رفتند
زخمی که رستم ، از شَغادِ قصه اش خورد
مبنـای ایـن ویـرانیِ ات ، کردنـد و رفتند
🌿🥀🌿
کُنجِ قفـس ، زنـدانـیِ ات کردند و رفتند
در سایـه هـای شب، تـو را تنهـا نوشتند
سـرشارِ سرگـردانیِ ات ، کـردنـد و رفتند
احساسِ پـاک ات را ، همـه تکفیر کردند
محکومِ بی ایمـانیِ ات ، کـردنـد و رفتند
هـر شب تـو را دعوت ، به بزمِ تازه کردند
در بَـزم شان، قـربـانیِ ات کردند و رفتند
زخمی که رستم ، از شَغادِ قصه اش خورد
مبنـای ایـن ویـرانیِ ات ، کردنـد و رفتند
🌿🥀🌿
عطر احساس تو پیچید و هوایت کردم
بادل عاشق و سرگشته صدایت کردم
در سرم یاد تو افتاد و دلم شیدا شد
قصه ی عشق تو را باز روایت کردم
خواستم نام تو را فاش کنم در همه جا
عاشقت بودم و هر بار رعایت کردم
دوست دارم که فقط مال خودم باشی و بس
دست من نیست اگر از تو شکایت کردم
گفته بودی که سفر چاره ی دلتنگی هاست
تا بیایی ز سفر باز دعایت کردم
من همانم که تورا با دل و جان میخواهد
چون که جانان منی جان به فدایت کردم
#اسماعیل_حاج_علیان
─جانا
بادل عاشق و سرگشته صدایت کردم
در سرم یاد تو افتاد و دلم شیدا شد
قصه ی عشق تو را باز روایت کردم
خواستم نام تو را فاش کنم در همه جا
عاشقت بودم و هر بار رعایت کردم
دوست دارم که فقط مال خودم باشی و بس
دست من نیست اگر از تو شکایت کردم
گفته بودی که سفر چاره ی دلتنگی هاست
تا بیایی ز سفر باز دعایت کردم
من همانم که تورا با دل و جان میخواهد
چون که جانان منی جان به فدایت کردم
#اسماعیل_حاج_علیان
─جانا
زندگی نمایشی است که هیچ تمرینی برای آن وجود ندارد
پس آواز بخوان، اشک بریز، بخند و با تمام وجود زندگی کن
قبل از آنکه پردهها فرود آیند و نمایش تو بدون هیچ تشویقی به پایان برسد...
ناشناس
پس آواز بخوان، اشک بریز، بخند و با تمام وجود زندگی کن
قبل از آنکه پردهها فرود آیند و نمایش تو بدون هیچ تشویقی به پایان برسد...
ناشناس
تقصیر دلم بود ڪہ چشمان تو را خواست
این سر بہ هوا مثل خودم عاشق دریاست
درگیر نگاهت شد و تا بام تو پر زد
بیچارہ ندانست ڪہ این اول بلواست
شاعر شد از آن روز ڪہ چشمان تو را دید
این ولولہ در شعر من از چشم تو برپاست
چشمان تو آمیزہ اے از شور و ترانہ است
آنجا ڪہ غزل نیز فراگیر و مهیاست
ناز تو نیاز دل دیوانہ ے من شد
من شاعر چشم تو ڪہ بے وقفہ تماشاست
آنقدر مرا در نفست جاے بدہ ڪه
این از نفس افتادہ بگوید ڪہ مسیحاست
جرم تو ڪہ نیست این همہ من عاشقت هستم
تقصیر دلم بود ڪہ چشمان تو را خواست...
#رضا_قریشی_نژاد
این سر بہ هوا مثل خودم عاشق دریاست
درگیر نگاهت شد و تا بام تو پر زد
بیچارہ ندانست ڪہ این اول بلواست
شاعر شد از آن روز ڪہ چشمان تو را دید
این ولولہ در شعر من از چشم تو برپاست
چشمان تو آمیزہ اے از شور و ترانہ است
آنجا ڪہ غزل نیز فراگیر و مهیاست
ناز تو نیاز دل دیوانہ ے من شد
من شاعر چشم تو ڪہ بے وقفہ تماشاست
آنقدر مرا در نفست جاے بدہ ڪه
این از نفس افتادہ بگوید ڪہ مسیحاست
جرم تو ڪہ نیست این همہ من عاشقت هستم
تقصیر دلم بود ڪہ چشمان تو را خواست...
#رضا_قریشی_نژاد
گفتی به جای عشق سراغ از هوس بگیر
پس هرچه را که عشق به من داده پس بگیر
محتاج آب و دانه شدن حق من نبود
ای مرگ! انتقام مرا از قفس بگیر
برگی درخت را به تمنا گرفته بود
طوفان به برگ گفت مرا دادرس بگیر
ای عشق! تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
ما غرق میشویم در این موجها، تو نیز
چون من برای بوسهء آخر نفس بگیر
#فاضل_نظری
پس هرچه را که عشق به من داده پس بگیر
محتاج آب و دانه شدن حق من نبود
ای مرگ! انتقام مرا از قفس بگیر
برگی درخت را به تمنا گرفته بود
طوفان به برگ گفت مرا دادرس بگیر
ای عشق! تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
ما غرق میشویم در این موجها، تو نیز
چون من برای بوسهء آخر نفس بگیر
#فاضل_نظری
Be Moot Ghasam
Sina Sarlak
⭕️ آهنگ جدید سینا سرلک به نام به موت قسم
از تو سکوت مانده و از من صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو
حرفی که خالیام کند از سالها سکوت
حسی که باز پُر کندم از هوای تو
این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه میروم و پا به پای تو...
در خواب حرف میزنم و گریه میکنم
بیدار میکنند مرا دستهای تو
هِی شعر مینویسم و دلتنگ میشوم
حس میکنم کنارمی و آه... جای تو...
این شعر را رها کن و نشنیدهام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو...
#اصغر_معاذی
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو
حرفی که خالیام کند از سالها سکوت
حسی که باز پُر کندم از هوای تو
این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه میروم و پا به پای تو...
در خواب حرف میزنم و گریه میکنم
بیدار میکنند مرا دستهای تو
هِی شعر مینویسم و دلتنگ میشوم
حس میکنم کنارمی و آه... جای تو...
این شعر را رها کن و نشنیدهام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو...
#اصغر_معاذی
ندهد هيچ گلى عطـر خوش بوی تو را
نفـروشم بــه جهـان پیـچشی از موی تو را
نـاز ِچشمانِ تــو دل برده ، بـه جان ِتو قسم
خوش کشیده است خدا آن خم ابروی تورا
هیچـکس جـای تــو را پـر نکند هیـچ زمان
کـار من نیـست فــراموش کنـد روی تــو را
آن زمان غصه سفر کرد از این جان که لبم
بوسه زد چشم و لب و شانه و بازوی تو را
من اگــر اهـلِ محبـت شده ام لطف تو بود
چون گرفته است وجودم همه ی خوی تو را
خـواستـم دل نـدهم ، دل نسپارم به کسی
عــاجـزم وصف کنـم قدرت جــادوی تو را
شـاعـر چشم دل آرای تــو شد سنگ صبور
تـا بـه تصویـر کشد قـــامت دلجــوی تو را
#جواد_الماسی
نفـروشم بــه جهـان پیـچشی از موی تو را
نـاز ِچشمانِ تــو دل برده ، بـه جان ِتو قسم
خوش کشیده است خدا آن خم ابروی تورا
هیچـکس جـای تــو را پـر نکند هیـچ زمان
کـار من نیـست فــراموش کنـد روی تــو را
آن زمان غصه سفر کرد از این جان که لبم
بوسه زد چشم و لب و شانه و بازوی تو را
من اگــر اهـلِ محبـت شده ام لطف تو بود
چون گرفته است وجودم همه ی خوی تو را
خـواستـم دل نـدهم ، دل نسپارم به کسی
عــاجـزم وصف کنـم قدرت جــادوی تو را
شـاعـر چشم دل آرای تــو شد سنگ صبور
تـا بـه تصویـر کشد قـــامت دلجــوی تو را
#جواد_الماسی