من وقتی درباره چیزی از درون کنجکاو نباشم، خنگ می‌شم و نشونه‌ها رو نمی‌بینم. برای همینم ته دلم هنوز اقناع نشدم که به خودم بگم استاکر 😂 حتماً باید یک موضوعی باشه که خودم بخوام ته‌اشو دربیارم. وگرنه دنیا رو آب ببره، من نهایتش میگم عه چقدر خیسه اینجا 😁

سعی نمی‌کنم تو رو مجاب اومدن کنم، از کجا معلوم که سرت از این شلوغ‌تر نشه؟

تیکه انداختن به سبک چاووشی:))

هفت دقیقه به هشت‌ونیم بیدار شدم. دیدم صدای نفس کشیدنش میاد. داد زدم فلانی مگه آز نداری؟ یک دقیقه به هشت‌ونیم اتاق رو ترک کرد. (سرعت آماده شدن ما پسرا😎) برای آزمایشگاهی که هشت‌ونیم شروع میشه. حالا اگه آزمایشگاه‌های شیمی بود، باید با آمبولانس می‌رفتی که توجیه‌پذیر باشه. البته برای نادری آمبولانس هم توجیه خوبی نبود 🥱

بهم گفت یادت نره روز معلم رو به نادری تبریک بگی. 😂
#موقت

الان انرژی اجتماعی من صفر نیست، منفیه. :))) ولی خیلی بامزه گذشت. دلم تنگ میشه واسه امروز 🥲🥲

امشب سردرد شدم. باز هم پی بردم من قدرت خریدم با یک‌ونیم سال لگ همراهه 😂 بعد دیدم کل زندگی‌ام لگ داره. انگار با دایال آپ وصلم به دنیا. دست روی هرچی گذاشته بودم، زودتر برده بودنش. بعد کم کم وارد حیطه هذیون شدم. دیدم شاید برای همین لگه که کسی من رو جور دیگری نمی‌بینه. و نتیجه گرفتم که عقب بودن و جلو بودن جفتش آسیبه. اینجا، ما عقبیم چون که زورمون نمی‌رسه، و جلوییم چون خیلی بیشتر از سطح نرمال زور زدیم. و کیه که یک تن پاره‌پاره و یک روح پراکنده رو بخواد. هیشکی.

ملت که عکس از سفر و طبیعت می‌ذارن، اگه لوکیشن نزده باشن و برام جذاب باشه، من هی می‌پرسم کجاست؟ بعضیاشون کلافه می‌شن :)) بعد هیچکدوم هم نمی‌رم‌ها ولی یک لیست دارم توی ToDo که همه این‌ها رو می‌نویسم 👀 برای روز نبادا!

هر بار که بهم میگن داری لاغر می‌شی، احساس می‌کنم اون‌قدرها هم بی‌اراده و ناتوان نیستم :'))

این دو سه روز بهونه‌ای شد تا به حال مستأجرها نزدیک‌تر بشم.
هر موردی یک گیری داره: یا مجرد دوس نداره، یا تبدیل نمی‌کنه، یا موقعیت مکانی‌اش خوب نیست، یا به نسبت قیمتش امکاناتش کمه، و هزارتا یای دیگر. خدا صبر و حوصله بده به اونایی که زندگی‌شون جدی‌تره.

چرا هنوز پیش‌فرضم اینه که زندگی من جدی‌تر نیست؟ 👀😒
#موقت

بگذریم. چاره حال الانم کار زیاده. این هفته هم باید زیاد بنویسم که خوش‌گذرونی دو هفته قبل جبران بشه.
کندل‌های ژاپنی از قرن هجدهم دارن استفاده می‌شن و باورتون نمی‌شه که چقدر جادویی‌ان. از شهریور ۹۹ که باهاشون آشنا شدم، هر بار از حجم اطلاعاتی که از همین کوچولوهای بامزه می‌شه استخراج کرد شگفت‌زده می‌شدم.

عکس‌های چه روز یا مناسبتی رو مرور می‌کنید و لبخند می‌زنید؟ دارید از این سری عکس‌ها؟ اگه دوست داشتید تعریف کنید:)
+ لینک ناشناس هم اگه لازم دارید در بیوی کانال هست.

دیشب تا ۶ بیدار موندم و ۶ هزار کلمه رو رسوندم. آخرهاش اینجوری بودم که توروخدا یه کلمه دیگه، فقط یه خط دیگه 🤣

محتوانویسی یه چیز عجیبی که داره، اینه که یه سری تسک میاد سمتت که هیچ تصوری ازش نداری و حتی نمی‌دونی چجوری بنویسی‌اش، شاید حتی یک هفته بذاریش کنار از ترست، اما نهایتاً وقتی میری سراغش و می‌نویسی، می‌بینی که عه، شد! تونستی! 👀

بالاخره رسید :دی
میام از معایبش میگم. یه چیزیش خیلی تو ذوقم زد ولی یه ویژگی خوبش هم خوشحالم کرد 🥱

من بیشتر از یکساله که این پیج رو می‌شناسم. همه هم راضی، تعریف و فلان. واقعاً هم خوبه ولی همه‌ی واقعیت نیست 😅

اول از همه اینکه به نظرم برای حمل لپ‌تاپ گزینه مطلوبی نیست. محافظت از پشت رو فرض کنیم همون پد پشتی باشه، از جلو محافظ نداره و هرچی اون جلو بذارید، در واقع تماس مستقیم با لپ‌تاپ داره. لپ‌تاپ من هم یه‌کم یغوره و به سختی جا شد و امیدوارم در آینده پاره نشه. :))
دوم هم اینکه مینیماله. این رو من می‌دونستم. من تعداد وسایل زیادی رو توی کیفم نگه می‌داشتم. توی این کیف کمی مرتب کردن و Organize کردن سخته به نظرم.

اما ویژگی خوبش: به شکل عجیبی خوب طراحی شده و وزن زیادی رو احساس نمی‌کنید. من نسبتاً لپ‌تاپ سنگینی دارم اما وقتی گذاشتم روی دوشم، حس کردم یه مقدار خوبی از وزن غیب شده 😂 ابعادش هم خیلی خوبه :))

دوباره چنین موقعیتی. نوموخوام.🚶🏻

باتری گوشی‌ام ۱۱ درصده، باتری خودم ۱۰ درصد.