هنر مدیریت
17.1K subscribers
1.27K photos
58 videos
249 files
267 links
تماس با ادمين کانال:
@MrMedos
Download Telegram
پایان افزایش نجومی قیمتها چه زمانی است ؟

دکترمحمدحسین ادیب

عامل اصلی رشد قیمت دلار ، رشد نقدینگی است و عامل رشد نقدینگی ، سود بالای سپرده است ، اما رشد نقدینگی و سود بالای سپرده همچنان ادامه دارد ، هیچ اقدامی برای مهار عامل اصلی ایجاد این وضعیت وجود ندارد

حتی اگر تحریم اتفاق نیافتاده بود دیر یا زود ریال به همین میزان سقوط می کرد تحریم فقط زمان آن را تسریع کرد

عامل اصلی افزایش نرخ ارز ، سپرده گذار است و انگیزه سپرده گذار از تبدیل سپرده به دلار ، حفظ ارزش دارایی است

بانک مرکزی فاقد اقتدار لازم برای مهار نقدینگی است و بازی پرداخت سود بالا به سپرده تا زمانی که بانکها در عمل بتوانند بازی را ادامه دهند ، ادامه می یابد

سود سپرده گذار از محل زیان بانک و وام گیرنده پرداخت میشود این بازی تا آنجا ادامه می یابد که بانک و وام گیرنده بتوانند زیان را پرداخت کنند ، بازی تا آخرین رمق وام گیرنده و بانکها ادامه می یابد ، بر بانکها قوه عاقله ای حاکم نیست و مدیریت پذیر هم نیستند

فعلا هم بهانه خوبی پیدا کرده اند و این گرانی را به تحریم نسبت می دهند ، بانکها پشت تحریم پنهان شده اند تا ناکارآمدی خود را مخفی کنند

بانکها رها هستند و تا آنجا می روند که انرژی شان تمام شود

پس از اتمام انرژی ، همه چیز درست میشود ، سپرده گذار از بازی حذف میشود و مصرف کننده واقعی به میدان می آید و مصرف کننده است که قیمت همه چیز را تعیین می کند و آن روزی است که همه حباب های قیمتی سقوط می کند

حباب ها می ترکد به دست همان که ایجادش کرده بود

سپرده گذار با تبدیل سپرده به دلار ، طبقه متوسط را از اقتصاد حذف کرد و سپس خودش هم حذف میشود

بازنده این بازی مردم نیستند سپرده گذار است ولی کدام سپرده گذار ؟

هفتاد و چهار درصد سپرده گذاران فقط دو درصد جمعیت هستند ، ٧۴ درصد سپرده گذاران حذف میشوند و نه کل سپرده گذاران

۶٠ درصد وام های بانکی را هم به ۵ هزار شرکت بزرگ داده اند که نه اصل وام را پرداخت می کنند و نه فرع آن را ، فقط وام را تمدید می کنند و تمدید می کنند چون قصد بازپرداخت ندارند

اصلا جای نگرانی مردم نیست بازی اصلا به مردم ارتباطی ندارد ، پول ٧۴ درصد سپرده گذاران را ۵ هزار شرکت بزرگ خورده اند

راه حل چیست ؟ باید سهام ۵ هزار شرکت را به ازای طلب ٧۴ درصد سپرده گذاران به آنها داد ، همین !؟

و این کار از عوض کردن یک کدخدا هم آسان تر است

بازی بین ۵٠٠٠ شرکت و دو درصد جمعیت است که بخش زیادی از این جمعیت دو درصدی در ایران هم نیستند




@honaremodiriat
ده راز بزرگ کازینو که کسی به شما نمی گوید

حسین جم

صنعت ۷۳ میلیارد دلاری کازینو یکی از پول ساز ترین و حرفه ای ترین صنایع در حال فعالیت در دنیا است که همیشه راز های بزرگی را در دل خود داشته است. راز هایی که همیشه پاسخ گوی جذب مشتریان جدید و قدیم خود بوده است

حال در این مقاله شما با ۱۰ راز بزرگ کازینو ها که روزانه میلیون ها دلار را روانه حساب هایشان میکند آشنا میشوید

راز اول : تو قهرمان دوستانت هستی

در بیشترعکس های تبلیغاتی کازینو ها، تمامی افراد در کنار معشوقه ها، دوستان و یا همسر خود در حال خندیدن و بازی کردن هستند. این عکس ها به صورت ناخودآگاه این حس را به مخاطبان می رساند که این یک موقعیت است که شما در کنار دوستان خود به تفریح مشغول شوید. این که یک فرد در کنار دوستان خود شروع به بازی می کند باعث می شود تا کاملا تحت تاثیر روانی دوستان و همراهان قرار بگیرد و قدرت کنترل و تصمیم گیری خود را از دست بدهد و در نتیجه بازی بیشتر،ریسک بالاتر و پول بیشتری خرج کند

راز دوم : تو هم میتوانی برنده شوی

در کازینو ها همیشه برنامه ها به صورتی زمان بندی می شوند که همه ی افراد حاضر در سالن حداقل یکبار پیروزی و برنده شدن افراد را به صورت مشهود توسط بازی با نور و صدا و همچنین تجمع جمعیت و تشویق مجری در سالن را ببیند و این حس به آن ها دست بدهد که اگر او توانست پس من هم می توانم

راز سوم : فرصت ها در همه جا

فرصت ها در همه جا هستند. حتی در سرویس های بهداشتی. این به این معنی هست که افراد در هر لحظه و در هر موقعیت که تصمیم به بازی گرفتند یک دستگاه در کنارشان باشد تا ثانیه ای باعث نشود تا تصمیمشان تغییر کند و یا فرصتی به دلیل دور بودن تحت تاثیر قرار گیرد

راز چهارم : امکانات رایگان

اگر قرار است دقیقه دقیقه های افراد سود مند باشد. پس چه بهتر که هر چه بیشتر افراد را در محل نگه بدارند، آن هم به وسیله ی امکانات رایگان. در بیشتر کازینو ها خوراکی ها و نوشیدنی های مختلف به صورت رایگان در اختیار افراد قرار می گیرد تا دلیلی باشد بر تداوم حضور افراد و حضور افراد یعنی بازی بیشتر و کسب درآمد بیشتر برای کازینو

راز پنجم : زمان

در کازینو ها شما نمی توانید هیچ ساعتی پیدا کنید، اما چرا ؟ چون افراد نباید گذر زمان را متوجه شوند . زمانی که در رو به روی شما هیچ ساعتی نباشد و دکوراسیون پر زرق و برق و جذاب سالن هیچ پنجره ی شیشه ای به بیرون نداشته باشد تا شما متوجه گذر زمان شوید، پس میتوانید هر چه بیشتر در کازینو بدون نگرانی از زمان بمانید و پول خرج کنید

راز ششم : ژتون به جای پول

در کازینو های دنیا تمامی بازی ها توسط سکه های مخصوصی انجام می شود که آن ها را ژتون می نامند، اما چرا ژتون ؟ به دلیل آنکه افراد احساس از دست دادن پول خود را نداشته باشند. ژتون در ضمیر ناخودآگاه افراد ارزش پول را ندارد پس ریسک های بالاتری را می توان با آن انجام داد و پول بیشتری خرج کرد

راز هفتم : منطق ظاهری ریاضی

اگر این چند شماره و یا شکل در کنار هم قرار بگیرند شما برنده ی ۱۰۰ هزار دلار می شوید، به همین سادگی

اما آیا این حساب و کتاب ساده واقعا به همین سادگی رخ می دهد ؟ مطمئنا خیر. سرعت بالای بازی ها، بازی با نور، جو جمعیت و ... همه و همه باعث می شوند که شما روند بازی را درست متوجه نشوید و به ظاهر الگوریتم ریاضی بازی را خیلی ساده و دست یافتنی در ذهن تصور کنید

راز هشتم : قدم به قدم کنترل

وقتی شما حکم یک قلک پول را دارید پس از همان لحظه که وارد می شوید ارزشمند و مهم هستید و باید کنترل شوید تا تمام پول های این قلک تمام شود. در تمامی جای جای کازینو ها دوربین هایی قرار دارند که تمامی افراد را کنترل میکنند تا در بعضی از بازی ها به قصد شما را برنده و در خیلی های دیگر بازنده کنند

راز نهم : نوشیدنی های الکلی رایگان

حالا که افراد مشغول بازی هستند و تمامی این تاکتیک ها بر روی آن ها تاثیر مد نظر را گذاشته پس چرا با چند لیوان نوشیدنی الکلی ریسک پذیری افراد را بالا تر نرود و بازی ها جذاب تر نشوند ؟ ریسک پذیری بیشتر یعنی خرج کردن پول بیشتر

راز دهم : توهم قدرت انتخاب

در کازینو هیچ کس به شما نمی گوید که کدام بازی را باید انجام دهید، شما هر بازی که دوست دارید و احساس می کنید که در آن استعداد بیشتری دارید می توانید انجام دهید و این یعنی قدرت انتخاب. هنگامی که افراد دارای قدرت انتخاب باشند و آزادی عمل بیشتری داشته باشند زمان بیشتری را در سالن می گذرانند و لذت بیشتری می برند. این قدرت انتخاب باعث می شود افراد هر چه بیشتر اعتماد کنند و در ضمیر ناخودآگاه خودشان تصور کنند که قهرمان بازی امشب آن ها هستند


 

@honaremodiriat
نمیگویم درس نخوانید، می‌گویم درس خواندن خاصیتی ندارد!

محمدرضا شعبانعلی

من به عنوان کسی که در این کشور درس خوانده و درس میدهد نمیتوانم و نمیگویم که: «درس نخوانید».

به قول قدیمیها، «رطب خورده منع رطب کی توان کرد؟»

من حرفم این است که در دنیای امروز تحصیلات در بهترین حالت میتوان شرط لازم برای موفقیت باشد نه شرط کافی.

شرط دیگری که میتواند شانس موفقیت را افزایش دهد «تمایز» است.

در کشوری که صد سال مردم بستنی «اکبر مشدی» خوردند، «آیس پک» ثروتمند شد این قانون دنیاست: «متمایز باش یا بمیر!».

دو راه مشخص برای تمایز وجود دارد:

راه اول) رها کردن مسیر دانشگاهی و در پی مسیر زندگی رفتن (مدیران زیادی در کشور در این شرایط هستند)

راه دوم) درس خواندن و در همان مسیر درسی و دانشگاهی راهی برای تمایز پیدا کردن.

در کلاسی که استیو جابز رسم الخط می آموخت ۳۰ نفر دیگر هم بودند اما فقط رسم الخط یاد گرفتند. استیو بود که تصمیم گرفت زیبایی رسم الخط را به دنیای دیجیتال هدیه دهد.

من زمانی که مکانیک میخواندم فهمیدم که عمده دانشجویان مکانیک از برق و کامپیوتر سر در نمی آورند. این بود که وقتم را برای برنامه نویسی و میکرو کنترلر ها و طراحی مدارهای واسط و … گذاشتم. و همانها شد که موفقیت بیشتر در کار فنی را برای من به همراه آورد.

به عنوان آدمی که در ده ها مجموعه درگیر کسب و کار است صریحاً میگویم که اگر در بدنه دولت کار کنید تفاوت لیسانس و فوق لیسانس میشود چند ده هزار تومان افزایش حقوق. دکترا هم همینطور.

در بخش خصوصی هم هیچکس پول مدرک شما را نمیدهد، بلکه پول تواناییهای شما را میدهد و «ثروت»ی که برای شرکت خلق میکنید.




@honaremodiriat
⭕️ ۱۲ نشانه یک کارمند بسیار بد!


@honaremodiriat
گمانه زنی های ارزی بانک مرکزی

گفته می شود ۹ اقدام زیر برای مدیریت بازار ارز پس از بازگشت رئیس‌جمهور از نیویورک انجام خواهد شد که میتواند بر تعدیل نرخ ارز تاثیر گذار و موجب ریزش قیمتها شود.

معرفی سپرده پایه یورو:
بانک‌‌ها مجاز به افتتاح حساب سپرده پایه یورو باشند به طوری‌که بتوانند معادل نرخ سامانه سنا از حساب ریالی مشتریان برداشته و به حساب پایه یورو آن‌ها منتقل نمایند. مقدار ریالی این حساب جدید، معادل ریالی روزانه نرخ سامانه سنا خواهد بود.

بانک‌ها ملزم هستند که معادل حساب‌های پایه یورویی که ایجاد می‌کنند، ارز معادل به صورت اسکناس، حواله و یا اوراق ارزی خریداری کنند که در معرض شوک ارزی قرار نگیرند

تهاتر ارزی بانک مرکزی با بانک‌ها:
بانک مرکزی به صورت شبانه با بانک‌ها وارد عملیات تهاتر ارزی شود. ارز بانک‌ها را دریافت نموده و ریال به آنها بدهد. در زمان سررسید عقد، طرفین مختارند تا ما به‌التفاوت نرخ سود ریالی و ارزی را با هم تسویه نمایند و ارز و ریال داه شده را برگردانند. این نوع عقد، به دلیل ایجاد اختیار در معامله دوم، مشکل حرام بودن بیع‌العینه را از بین می‌برد.

اصلاح سامانه نیما

ایجاد اتاق تسویه صرافان:
برای صرافان مجاز و بزرگ (با سرمایه حداقل معین) اتاق تسویه‌ای در بانک مرکزی ایجاد گردد (می‌تواند بخشی از سامانه نیما باشد) که صرافان به صورت ناشناس بتوانند ارزهای حواله‌ای یا اسکناس خود را با قیمت‌های پیشنهادی (به حساب خود یا فرد دیگر) حراج کرده و دیگر صرافان آنرا خریداری نمایند.

کارت اعتباری ارزی برای مسافران و دیگر متقاضیان ارز:
در این طرح صرافان مجاز خواهند بود تا از طریق شرکت‌هایی که در کشورهای دیگر ایجاد می‌کنند، برای ایرانیان داخل کشور، کارت اعتباری ارزی (کارت‌های هدیه ارزی) منتشر نمایند به طوری‌که بدون نیاز به جابه‌جایی اسکناس، صرافان در ایران پس از دریافت مستندات لازم برای مسافت، ارز دانشجویی، بیماران، یا ...، مبالغ ریالی از مشتریان دریافت کرده و به آنها کارت‌های هدیه در کشور مقصد ارائه دهند.
در این روش حواله بدون نیاز به پرداخت کارمزد تبدیل به اسکناس شده و عملاً معادل اسکناس عمل خواهد کرد. با توجه به تجمع سفر ایرانیان به تعداد محدودی از کشورها، ایجاد زیر ساخت این امر به راحتی بر مبنای بستانکاری ارزی موجود و یک ساختار شبیه به WESTERN UNION امکان ایجاد دارد.

انتشار گواهی سپرده ارزی بلندمدت توسط بانک‌ها:
بانک‌ها مجاز خواهند بود تا حسا‌بهای ارزی بلندمدت با پشتوانه ارزی برای مشتریان افتتاح نموده و در قالب گواهی سپرده ارزی در اختیار مشتریان قرار دهند تا قابلیت تنزیل نیز داشته باشند. از این طریق، پس از تنزیل این اوراق در بازار بورس، به‌تدریج اعتماد به حساب‌های ارزی در مردم قابل احیا خواهد بود.

انتشار اوراق ارزی توسط شرکت نفت و شرکت‌های پتروشیمی:
لازم است تا شرکت نفت و شرکت‌های پتروشیمی مبتنی بر پیش‌بینی خود از میزان صادرات آتی، اوراق ارزی منتشر نمایند و در بازار به فروش رسانند. جمع آوری نقدینگی از این طریق به سود تولید مهم‌ترین تولیدکنندگان کشور خواهد بود و از هجوم به بازر ارز تا حدی جلوگیری می‌نماید

عملیات بازار باز بانک مرکزی:
ضروی است تا هر چه سریع‌تر بانک مرکزی با بانک‌ها وارد عملیات بازار باز شده تا اوراق دولت تبدیل به اوراق نقدپذیر شده و نرخ آنها رهبری نرخ در بازار پول را نماید. بانک‌ها نیز، منضبط شده و جلوگیری از اضافه برداشت‌ها صورت پذیرد. از ان طریق بانک مرکزی می‌تواند لنگر اسمی نرخ بهره را در اقتصاد مدیریت نماید، نوسانات را کاهش داده و کنترل تورم را در پیش بگیرد.

توثیق اوراق در ازای اضافه برداشت:
لازم است تا جهت کاهش انگیزه بانک‌ها برای اضافه برداشت از بانک مرکزی، آنها را ملزم به توثیق اوراق دولت، ارز یا طلا نمود که بتوان جلوی انگیزه اضافه برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی را گرفت

منبع : مجمع فعالان اقتصادی



@honaremodiriat
اصول یادگیری زبان بدن

۱. با آرامش درتمام مراحل صحبت، حرکات ریز بدن و چهره و چشم طرف مقابل را زیر نظر بگیری

۲. هرمانعی که مزاحم حرکت یا فکر آزادانه شماست، برطرف کنید

۳. مواظب ۴ دقیقه اول برخورد خود با دیگران باشید. چون ۸۰ درصد از ذهنیت شما را نسبت به افراد تعیین می کند

۴. هگام ورود به جلسه/دیدار، لبخند بزنید

۵. فاصله مجاز با تمام افراد را همیشه حفظ کنید

۶. راحت بنشینید نه در حد کاناپه منزل بلکه در حدی که فکر شما درست کار کند

۷. تمام مدت ارتباط چشمی خود را حفظ کنید.زل نزنید/نگاه خود را روی چهره و چشمان طرف مقابل، تقسیم کنید

۸. با صورت، دماغ و گوش هایتان بازی نکنید

۹. با قدرت، از دستها و چهره تان برای حرف زدن استفاده کنید

۱۰. هنگام نوشیدن چای لیوان را جلوی سینه یا دهان خود نگه ندارید/چون نزدیک می شود به حالت تدافعی

۱۱. حس روحی مثبت داشته باشید

۱۲. لباس زیبا و آراسته مخصوص مذاکره و ملاقات داشته باشید/مودب و موقر دیده می شوید

۱۳. مدل موی متعارف داشته باشید/ با موی تمیز، نکته بین و ظریف دیده می شوید

۱۴. مجموع حرکات طرف مقابل را در نظر بگیرید. یک حرکت را قضاوت نکنید

۱۵. در برخورد با جنس مخالف تمام جهات دینی و شرعی را رعایت کنید

۱۶. دروغ نگویید. واکنش غیر ارادی اندام بدن به دروغگویی، فرد مقابل را متوجه می کند

۱۷. غذای سبک بخورید تا حرکات بدن و چشم تان کند نشود

۱۸. لحن مناسب/ از بلند یا کوتاه کردن لحن صدا برای تاکید یا نفی استفاده کنید

۱۹. برای رصد بهتر حرکات بدن، روبروی مذاکره کننده باشید

۲۰. از حرکات بدنش یادداشت برداری کنید تا در فرصت مناسب آنها را مطالعه کنید

۲۱. خندیدن بی مورد ممنوع/ چون حالت طبیعی چهره تان از بین می رود

۲۲. با هرکسی شوخی نکنید بخصوص شوخی فیزیکی

۲۳. ایستادن بی مورد و تکیه به صندلی ممنوع/باعث ایجاد خستگی و بی علاقگی در طرف مقابل می شود

۲۴. به طور احساسی دست و پای خود را حرکت ندهید/ حرکت باید طبیعی باشد

۲۵. برای استفاده از زبان بدن هر روز تمرین کنید/ باور داشته باشید

برگرفته از کتاب مهندسی زبان بدن، پویا ودایع



@honaremodiriat
مدیر : خدمتگزار یا سرور

دکتر حسین تهرانی، محقق ارشد شرکت تویوتا

در سازمانها و شرکتهای ژاپنی، معمولا کارمندان و مدیران در سالنهای وسیع به مانند ساردین کنار هم نشسته اند! اگر بخواهید مدیران واحدها را پیدا کنید، محال است که از روی امکانات، بزرگی میز و فضای کاری ، منشی و غیره بتوانید تشخیص بدهید که مدیر بخش کیست و باید حتما سوال کنید که مدیر چه کسی است و با تعجب خواهید دید که امکانات و فضای کاری مدیر، در حد بقیه و حتی کمتر از اعضای گروهی است که بر آنها مدیریت میکند. !!

حدود سه ماه قبل از ناگویا به یک دفتر شیک در مرکز توکیو منتقل شدیم و در ابتدا فضای کاری باز با کلی فضای خالی داشتیم که بتدریج و با انتقال و جذب نیروهای جدید، تکمیل شد. با ورود مستمر اعضای جدید، انتظار داشتم که فضای کاری من و سایر کارمندان کوچکتر شود ولی با کمال تعجب مشاهده میکنم که بجای فضای کاری کارمندان، این فضای کاری مدیر کل دفتر توکیو است که هر روز کوچک و کوچکتر میشود !! هر نفری جدیدی که می آید بخشی از فضای او را میگیرند با گذاشتن یک میز و کامپیوتر، به نیروی جدید اختصاص میدهند!!!

اینگونه است که مدیران ژاپنی خدمتگزار شرکت و کارمندان زیر دست خود هستند ( هرگاه شرکت مشکل مالی پیدا کند در ابتدا حقوق و پاداش مدیران کاهش می یابد و قطع میشود) و کارمند ژاپنی با دیدن این مدیران خدمتگزار، با جان و دل برای پیشرفت شرکت کار و تلاش میکند چون میبیند مدیر او جلوتر از او در صف اول فداکاری و تلاش قرار دارد و در هنگام مشکل و سختی، مدیر او پیشتاز و جلوتر از اوست.

یادم می آید در ایران مدیری داشتیم که طبق معمول مدیران ایرانی چند ده شغله بود و تقریبا هیچ‌وقت در شرکت حضور نداشت!! با اینحال اتاق و فضای بسیار بزرگی را به خود اختصاص داده بود که بسیار هم به آن حساس بود. در مقطعی شرکت پروژه بزرگی را گرفت و تعداد زیادی نیروی جدید به شرکت وارد شدند. بتدریج فضای کاری ما کوچک و کوچکتر شد بطوریکه برخی مجبور شدند که در راهروها میز بگذارند و کارشان را انجام بدهند !!!

با اینحال کسی جرات نداشت از آن مدیر مغرور درخواست کند که بخش کوچکی از آن فضای بلا استفاده خود را به نیروهای جدید تخصیص دهد و خودش هم با دیدن این شرایط، هیچ اقدامی انجام نداد!!!

من نمیدانم ریشه اینهمه غرور و نخوت و احساس سروری در مدیران ما از کجا نشات گرفته است!! آخر چه عرضه کرده اند و چه گلی بسر ما زده اند !!! حداقل کارایی و بهره وری هم نداشته و ندارند که به آن ببالند و شرایط اسفناک کنونی اقتصاد، نتیجه عملکرد همین مدیران نالایق مغرور و سرور پیشه است. کمی مدیران ژاپنی را ببینید که با اینهمه کارایی و زحمت و تلاش، بدون ادعا به مانند یک خدمتگزار در خدمت شرکت و کارمندان زیر دست خود هستند!!!



@honaremodiriat
⭕️شکست یک کسب و کار زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از فرضیات کلیدی آن تغییر می‌کند اما مدیران آن کسب و کار هنوز بر اساس فرضیات قدیمی به فعالیت ادامه دهند.

پیتر دراکر




@honaremodiriat
رمز و راز (اصول ساده) کار گروهی در ژاپن

دکتر حسین تهرانی، محقق ارشد شرکت تویوتا

مقصر نه، راه حل آری

همین چند وقت پیش بود که زحمات دوساله گروهی که در آن کار میکردم بر باد هوا رفت و خودرو و تمام تجهیزات پیشرفته آن، بیش از دو سال کد نویسی و تست، به یکباره از کار افتاد و کسی نمیدانست که دقیقا چه اتفاقی افتاده و هیچکس نمیتوانست دلیل قانع کننده ای برای آن پیدا کند.  بطور خودکار اولین فکری که از ذهن من گذشت این بود که مقصر از کار افتادن سیستم کیست؟ سیستم و خودرو بسیار خوب و دقیق عمل میکرد و مشکلی نداشت و پس باید کسی در جایی خراب کاری انجام داده باشد!!

در این میان برخورد مدیران پروژه بسیار جالب و آموزنده بود. در جلسات متعددی که بلافاصله تشکیل شد، اصلا صحبتی از سرزنش و پیدا کردن فرد مقصر و خاطی نبود و تنها صحبت از این بود که به چه دلیل این مشکل بوجود آمده است. در حالیکه من همچنان بر وجود یک مقصر و خطاکار تاکید داشتم، سایر اعضای گروه بر یافتن مشکل اصلی تمرکز داشتند و سعی میکردند که پای کسی را به عنوان خطاکار به میان نیاورند و صحبتها در جلسات به حاشیه نرود.

پس از انجام تست ها و بررسی های مختلف ، سرانجام به مشکل اصلی پی بردیم که از تصور ما خارج بود و به پیچیدگی زیاد سیستم برمیگشت ( به قولی به عقل جن هم نمیرسید!!) و بر همین اساس در حال نوشتن چند حق اختراع خوب و اساسی هستیم. من از ذهنیت اولیه خودم بسیار شرمنده شدم که بدون تفکر لازم و با هیجان بسیار ( کلا هوش و عمل هیجانی ما ایرانیها بسیار بالا است)، تنها بدنبال مقصر بودم که در حالیکه مقصری وجود نداشت و مشکل اصلی عدم درک کامل ما از پیچیدگی های سیستم بود.

یادم می آید در ایران در پروژه پیچیده و مشکل لوله گزاری زیر آب و تست های مربوطه، با مشکلات و تاخیرات فراوانی مواجه بودیم . با اینکه مهندسین و نیروهای پروژه از افراد بسیار کارآمدی تشکیل شده بودند، ولی پیچیدگی های فنی و عدم تجربه، مشکلات و تاخیرات زیادی بوجود آورده بود. متاسفانه برخورد مدیر پروژه در مواجهه با این تاخیرات، تنها پیدا کردن مقصر و خراب کردن آوار بر سر او بود. با این روش مدیریت، نه تنها وقت زیادی از اعضای گروه صرف دعواهای بدون سرانجام میشد، بلکه با ایجاد جو سرخوردگی، بسیاری از نیروهای کارآمد پروژه را ترک کردند و عملا چندین بار کل تیم پروژه تغییر پیدا کرد، ولی مشکلات و تاخیرات نه تنها حل نشد بلکه به مراتب اوضاع بدتر و وخیم تر شد!!

در سطحی وسیعتر در مدیریت اقتصاد و صنعت مملکت هم دیدگاه مشابهی برای پیدا کردن مقصر و خطاکا وجود دارد. با بروز کوچکترین مشکل، به جای اینکه انرژی و وقت نیروهای نخبه صرف پیدا کردن راه حل شود، صرف دعواهای بی انتهایی میشود که تنها مشکل را تشدید میکند و هیچ نتیجه ای در برندارد.




@honaremodiriat
تحریم ها کدام صنعت کشور را نمی توانند تکان دهند؟ کجا ميتواند برای سرمایه گذاری مناسبتر باشد؟

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارشی خواستار تغییر جهت سرمایه‌گذاری در صنایع فعال به منظور کاهش تاثیرات تحریم‌های اقتصادی شد. در حالی که تحریم های آمریکا علیه ایران ، جریان عادی اقتصاد را تحت تاثیر قرار داده و منع واردات بسیاری از اقلام اولیه از یک سو و همچنین تحریم مستقیم برخی صنایع از سوی دیگر سبب شده است اقتصاد ایران با شرایطی غیر عادی مواجه شود ، بررسی ها نشان می دهد سرمایه گذاری در صنایعی که وابستگی کمتری به واردات دارند می تواند موثر باشد .

بررسی‌ها نشان می‌دهد 75 درصد از کالاهای وارداتی به ایران را اقلام واسطه‌ای و سرمایه‌ای تشکیل می‌دهند. این بدان معناست که تولید در ایران وابستگی بالایی به واردات دارد.  از این رو افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی می تواند شرایط را برای تولید دشوار سازد چرا که هزینه تولید در ایران را افزایش می دهد. به موجب ارزیابی‌های انجام گرفته بخش‌هایی که وابستگی بالایی به واردات دارند، با اعمال تحریم و محدودیت واردات با کاهش توان تولید بیشتری در اقتصاد مواجه می‌شوند.

در این خصوص آنچه اهمیت می‌یابد این است که بخش‌هایی در اولویت سیاستگذاری قرار گیرند که علاوه بر وابستگی کمتربه واردات، ازپیوندهای قویتر با سایر بخش‌های اقتصادی و لذا توانایی بیشتری در ایجاد تحرک در اقتصاد برخوردار باشند.

درصورتیکه بتوان با تخصیص ارز و جایگزینی واردات مشکل محدودیت واردات در شرایط تحریم را برطرف کرد، می‌توان بخش‌های ارائه شده در جدول را به‌ عنوان بخش‌های با اولویت سرمایه‌گذاری در شرایط تحریم معرفی کرد. کدام صنایع تاثیر کمتری از تحریم می‌گیرند؟

در این گزارش تاکید شده است درصورتی‌ که امکان جایگزینی واردات و تخصیص ارز در شرایط تحریم میسر نباشد باید بخش‌هایی در اولویت سیاستگذاری قرار گیرند که دو ویژگی پیش گفته را داشته باشند. 

صنایعی که دارای دو مؤلفه فوق هستند به ترتیب عبارتند از :

ساخت محصولات غذایی، کشاورزی، ساختمان، ساخت مبلمان، دباغی و پرداخت چرم، فلزات اساسی، ساخت محصولات چوبی و ساخت سایر محصولات کانی غیرفلزی.




@honaremodiriat
🔅چگونه بجای سخت کار کردن، هوشمندانه کار کنیم؟!




@honaremodiriat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅آیا با FATF آشنایی دارید؟؟
در کلیپ بالا با FATF آشنا شوید.

با تشکر از شبکه نظر
@Nazar

از کانال تخصصی هنرمدیریت دیدن کنید:

@honaremodiriat
در مذمت راه حل های "عملی" در اقتصاد!

امیرحسین خالقی

اسلاوی ژیژک یک نوشته بامزه در کتاب خود به نام "خشونت" دارد که شاید برای کسی که خواهان فعالیت سیاسی جدی است بد نباشد، او می گوید در دوران سوسیالیسم توصیه لنین به جوانانی که از او می پرسیدند چه کار باید بکنند این بود: "آموختن، آموختن، آموختن". این توصیه همیشه در برابر چشمان همه بود و بر در و دیوار مدارس نقش بسته بود.

لطیفه ای هم بود که از مارکس، انگلس و لنین می پرسند که آیا ترجیح می دهند همسری برای خود اختیار کنند یا معشوقه داشته باشند. مارکس که در مسائل خصوصی تا حدودی محافظه کار بود پاسخ می دهد: "همسر". ولی انگلس که خوشگذران تر از او بود معشوقه داشتن را انتخاب می کند. اما در کمال تعجب لنین می گوید: "هر دو". قضیه خوشگذرانی است؟ نه. او توضیح می دهد: "زیرا بدین ترتیب می توانم به همسرم بگویم که پیش معشوقه ام می روم و به معشوقه ام می گویم باید پیش همسرم باشم ..." و از او می پرسند: "و بعد چه می کنی؟" لنین پاسخ می دهد: "یک گوشه خلوت پیدا می کنم و می آموزم و می آموزم و می آموزم!"

ژیژک اشاره می کند آیا این دقیقا این همان کاری نیست که لنین پس از فاجعه 1914 (شکست روسیه از آلمان در جنگ جهانی اول که آن را زمینه ساز انقلاب اکتبر روسیه 1917 می دانند) کرد؟ او به گوشه ای تنها در سوییس خزید و در آنجا با مطالعه منطق هگل "آموخت و آموخت و آموخت".

به نظر حرف این مرد تپل (ژیژک) برای حال و احوال فعلی مملکت هم رواست، زمانی که همه در جستجوی راه حل های "عملی" برای به سلامت گذشتن از این به اصطلاح پیچ تاریخی اند؛ شاید باید در مقابل وسوسه دادن راه حل های "عملی" مقاومت کرد؛ شاید "عملی ترین" کار این باشد که هیچ کاری نکرد، بلکه به کنجی رفت و آموخت و آموخت و آموخت تا اصلا فهمید اوضاع از چه قرار است، یحتمل این بهترین کاری است که خیلی از ما و از جمله نگارنده این سطور می تواند انجام دهد، والله اعلم.




@honaremodiriat
سودآور ، دشوار یا مهم ؟

ست گادین

«اَپل» اولین شرکتی شد که به ارزش یک تریلیون دلاری دست یافت . آنها این کار را در عرض پنج سال با تمرکز روی کاری «سودآور» انجام دادند . آنها با استمرار تمام برای تولید کالاهای لوکس تلاش کردند و بقیه ی کارها را کنار گذاشتند . برخلاف دو دهه اول فعالیت شان ، وقتی روی موفقیت در کارشان متمرکز شدند ، که البته «دشوار» و شاید هم «مهم» بود ، تا این اواخر هیچ کار دیگری انجام نداده‌اند . «تیم کوک » قولی به سهامداران داد و سر قول اش ایستاد.

«آمازون » دومین شرکت یک تریلیون دلاری شد و تنها چیزی که بر روی آن تمرکز کرد کارهای «دشوار» بود .آنها بیش از یک میلیون محصول را با سرعت توسط کشتی جابجا کردند ، بدون اینکه محدودیت یا کمبودی داشته باشند و با بیشترین حجم ترافیک اینترنتی ، صنایع را یکی پس از دیگری نابود کردند . سرمایه گذاران با صبر و ناباوری منتظر سودآوری ماندند ولی « آمازون » بی وقفه به افزایش انجام کارهای «دشوار» تمرکز دارد . قول متفاوت آنها مبنی بر انجام کارهای «دشوار » همچنان حفظ شده است .


ولی شجاع ترین و سخاوتمندترین شرکت هایی که نادیده گرفته می‌شوند و هرگز به شرکت هایی با ارزش یک تریلیون دلار نمی رسند ، به حال خود رها شده اند تا به تنهایی کار های «مهم» را به انجام برسانند.

کارهایی مثل کمک به دیگران برای دیده شدن ، ایجاد فضاهای امن ، ایجاد فرصت ، آموزش و طراحی راه های جدیدی رو به جلو و بالاخره تغییر دادن چیزها به چیزی بهتر از قبل .

«وال استریت» بندرت اقدام به تغییراتی برای بهتر شدن امور می کند ، پس جای خوبی برای انجام کار «مهم» تغییر و بهتر کردن چیزها نیست . شاید فقط کافیست دست به کاری بزنید که خودتان به آن افتخار کنید ، مشارکت دیگران را جلب کنید و کاری را که بدست گرفته اید ، کمی بهتر از قبل تحویل دهید .

سود آور ، دشوار یا مهم ، هر کدام یک گزینه هستند . انتخاب هایی که ما همه روزه انجام می دهیم . هیچ یک از سه گزینه ی بالا دست یافتنی نیست مگر اینکه ما به دنبال انجام دادن بهتر کارها نسبت به قبل باشیم.

ترجمه از مصطفی منبری



@honaremodiriat
برخی از مشکلات رایج مدیران:

۱ - کارمند خوب پیدا نمی‌شود!

مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم.

البته منظور ما این نیست که استخدام کار بسیار راحتی است، کار سخت است ولی امکان‌پذیر است.

۲ - هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمی‌دهد.

باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم.

واگذاری قابل یادگیری است و نکات فراوانی دارد که باید رعایت کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.

۳ - اگر من نباشم کارمندان کار نمی‌کنند.

انگیزه دادن به کارمندان را بلد نیستیم.

اگر رهبر خوبی باشیم و مدام به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.

۴ - اگر به کارمندان آزادی و اختیار بدهیم سوءاستفاده می‌کنند.

مشکل از آنجاست که هیچ سیستمی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم.

اگر عملکرد کارکنان با معیارهای عددی سنجیده شود امکان سوء استفاده از بین می‌رود.

۵ - آنقدر سرم شلوغ است که فرصت بازاریابی و تبلیغات ندارم.

مدیریت زمان ضعیفی داریم و همچنین کارها را به اندازه کافی واگذار نمی‌کنیم.

۶ - شرایط اقتصادی خوب نیست و نمی‌توان کاری کرد.

به اندازه کافی بر بازاریابی و تبلیغات تمرکز نکرده‌ایم.

با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیلبورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید.

راه‌های بسیار ارزانی وجود دارد که می‌تواند مشتریان زیادی ایجاد کند.

۷ - رقیبان نمی‌گذارند فروش خوبی داشته باشیم.

مشکل از آنجاست که استراتژی ندارید یا حداقل استراتژی مناسبی ندارید.



@honaremodiriat
مدیران عاملی که همه گزینه‌های ممکن را پیش روی خود نگاه می‌دارند، معمولا هیچ‌کدام را اجرا نخواهند کرد!

بنگاه‌هایی که همه قسمت‌های بازار را هدف می‌گیرند معمولا دست‌آخر به هیچ‌کدام دست نمی‌یابند. فروشنده‌ای که همه معامله‌ها را تعقیب می‌کند در انتها هیچ معامله‌ای را جوش نخواهد داد.

ما گرفتار یک اجبار وسواسی برای برداشتن هر تعداد هندوانه ممکن با یک دست هستیم و سوار هیچ کاری نیستیم؛ ولی گزینه‌ها را پیش رویمان باز نگه می داریم. این موضوع به‌ راحتی می‌تواند به‌ قیمت موفقیت‌مان تمام شود. باید یاد بگیریم که درها را ببندیم.

یک استراتژی کسب‌و‌کار در درجه اول بیانیه‌ای است برای چیزهایی که نباید مشغول‌شان شویم.

یک استراتژی مشابه برای زندگی‌تان قرار دهید:

چیزهایی را که نباید در زندگی دنبال کنید، روی کاغذ بیاورید. به عبارت دیگر به یک تصمیم حساب‌شده برای آزاد کردن برخی امکانات برسید و هر وقت گزینه‌ای مطرح شد آن را با فهرست آنچه که نباید سراغ‌شان بروید و درگیرشان شوید بسنجید.

این کار نه ‌تنها شما را از به دردسر افتادن حفظ می‌کند، بلکه کلی از زمانتان را برای اندیشیدن آزاد خواهد کرد. یک بار این فکر سخت را به سرانجام برسانید و بعد به‌ جای آنکه هر بار که دری گشوده‌شد بنشینید و ذهن‌تان را مشغول کنید، فقط به این لیست مراجعه کنید.

بسیاری از دروازه‌ها ارزش وارد شدن را ندارند حتی وقتی که دستگیره‌های درشان به‌راحتی بچرخد و باز شود.

رولف دوبلی



@honaremodiriat
🔅بوم تشخیص فرصت کارآفرینانه

منبع: کسب و کارهای نوپا



@honaremodiriat
قطع همکاری ریچارد برانسون با عربستان به دلیل قتل خاشقچی

ریچارد برانسون، مالک و مدیرعامل شرکت ویرجین اعلام کرد که به روابط تجاری خود باعربستان سعودی پایان می دهد.

در بیانیه ای که از سوی برانسون آمده است، اعلام شده که او به دلیل ناپدید شدن جمال خاشقجی خبرنگار عربستانی و گزارش های پلیس ترکیه مبنی بر کشته شدن او به فرمان خاندان سعود دیگر نمی تواند با خاندان پادشاهی عربستان تجارت کند.

برانسون همچنین به روزنامه گاردین گفته او امید زیادی به خاندان پادشاهی عربستان و شخص بن سلمان داشته، اما آن چه برای خاشقجی، خبرنگار عربستانی واشنگتن پست اتفاق افتاد، همه آن امیدها را بر باد داد.

برانسون گفته اگر آن چه می گویند درست باشد، همه شرکت های بزرگ غربی باید در تجارت خود با عربستان سعودی تجدیدنظر کنند. برانسون در نخستین گام مشارکت شرکت ویرجین را در پروژه توریستی دریای سرخ معلق کرد.

او همچنین مذاکرات با عربستان برای سرمایه گذاری این کشور در پروژه های فضایی شرکت ویرجین را متوقف کرد.

پیشتر نیز برخی رسانه های بزرگ جهان نظیر اکونومیست، نیویورک تایمز و بلومبرگ اعلام کرده بودند که برای پوشش خبری کنفرانس سرمایه گذاری برای آینده که قرار است در عربستان برگزار شود، خبرنگار اعزام نخواهند کرد. 
رئیس بانک جهانی نیز اعلام کرده بود که در این کنفرانس شرکت نخواهد کرد. 

بلومبرگ فارسی

@honaremodiriat


https://www.bloomberg.com/news/articles/2018-10-11/branson-suspends-saudi-talks-over-missing-journalist-khashoggi
اهمیت و اعتبار جوانان ژاپنی

دکتر حسین تهرانی، محقق ارشد شرکت تویوتا

حدود دو ماه قبل بود که شنیدم دو دانشجوی ژاپنی که در سال آخر تحصیل خود هستند قرار است برای دو هفته اینترنشیپ وارد گروه ما شوند. با اینکه در اوج مشغله کاری هستیم، ولی برای این مساله به نظر من کاملا بی اهمیت، چندین جلسه گذاشته شد و مشخص شد که مسؤل هر دانشجو چه کسی است و قرار است بر روی چه موضوعی کار کند؟ میز و وسایل کار، کامپیوتر آنها را آماده کردند ( آنهم تنها برای دو هفته و برای دو دانشجوی ناوارد سال آخر!!!)

امروز این دو نفر، پس از پایان دو هفته، نتایج کارهای خود را ارایه کردند و برای من بسیار جالب بود که برای این مساله بنظر بی اهمیت، چقدر وقت و انرژی گذاشته میشود و چقدر برای مدیران شرکت مهم است که این دو دانشجوی جوان، در طول این دو هفته خوب کار کنند و مطلب فرا بگیرند (با اینکه قرار نیست سال آینده این دو نفر وارد شرکت شوند !!!)
در پایان دوره، احترام بسیار فراوانی برای این دو جوان ۲۳ ساله گذاشته شد و آنها با کمک مسؤل خود، توانستند ارایه خوبی از نتایج دو هفته کار خود داشته باشند و با اینکه سر رشته ای از کار ما نداشتند، توانستند کارهای جالبی در همین فرصت کوتاه انجام بدهند. اینگونه است که اعتماد بنفس و روحیه جوانهای ژاپنی برای وارد شدن به فضای سخت شرکتهای ژاپنی آماده میشود و به آنها القاء میشود که اهمیت دارند و وجودشان برای آینده کشور‌ و اقتصاد ضروری است.

در طول ارایه این دو نفر ، بیاد فارغ التحصیلان جوان خودمان افتادم که پس از گذشتن از سد کنکور و تحمل سختی های آموختن، مظلومانه باید به دنبال کار ( الان هم با کم شدن فرصتهای کاری، به دنبال هرکاری!!) باشند و هیچکس هم به آنها کوچکترین اهمیتی نمیدهد. در واقعیت تحقیر هم میشوند که از سر بی عرضگی و حماقت، وارد دانشگاه شده و سختی های آموختن دانش و علم را تحمل کرده است!!! ما چه انتظاری از این جوانان تحقیر و فراموش شده میتوانیم داشته باشیم که بیایند با انبوه مشکلات دست و پنچه نرم کنند و آینده بهتری برای کشور رقم بزنند!!!



@honaremodiriat
مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت می‌خواهد؟

در بیست سال اخیر، گالوپ با بیش از یک میلیارد مشتری از سراسر جهان مصاحبه کرد و از آنها در مورد اینکه یک مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت می‌خواهد پرسید و همان‌طور که انتظار می‌رفت توقعات مشتریان از شرکت‌ها، از صنعتی به صنعت دیگر و در هر بخشی متفاوت بود.

اما آنچه در این میان جالب توجه‌تر بود اینکه همه مشتریان روی چهار مقوله کلیدی بیش از سایر موضوعات تاکید داشتند و در صورت برآورده شدن این انتظارات چهارگانه، به طرفداران دائمی و مبلغان محصولات و خدماتی که استفاده می‌کردند، تبدیل می‌شدند.

این چهار مقوله در سطوح زیر طبقه‌بندی می‌شوند:

سطح یک: در نازل‌ترین سطح، مشتریان از یک شرکت انتظار «دقت» دارند.

به عنوان مثال: اگر به رستورانی رفتند، همان غذایی که سفارش دادند به آنها تحویل شود. در این سطح، چنانچه شرکت‌ها نتوانند این انتظارات حداقلی را برآورده سازند، صرف‌نظر از اینکه کارکنان، تا چه میزان برخورد دوستانه‌ای با آنها داشته باشند و مواردی از این دست، نارضایتی مشتریان امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

سطح دو: سطح بعدی، «فراهم بودن» است.

در این سطح مشتریان توقع دارند، مثلا بانک منتخب‌شان، در ساعات طولانی‌تر به خدمت‌رسانی برای مشتریان پرداخته و کارمندان بیشتری جهت پاسخگویی حضور داشته باشند یا رستورانی که انتخاب کرده‌اند از امکانات بیشتری برخوردار باشد.

مشتریان معتقدند که فراهم آوردن این امکانات از وظایف بدیهی شرکت‌ها محسوب می‌شود و دقت و فراهم بودن امکانات شرط لازم برای کسب رضایت مشتری هستند، اما کافی نیستند و برای برآورده ساختن آنها از سوی شرکت‌ها نمی‌تواند از مشتریان معمولی، طرفداران دوآتشه و همیشگی بسازد.

سطح سوم: در این سطح، مشتریان، توقع شراکت و همراهی دارند.

آنها از شرکت‌ها انتظار دارند که به آنها گوش فرا دهند، نسبت به خواسته‌هایشان واکنش نشان داده و به گونه‌ای رفتار کنند که مشتری مطمئن شود شرکت در کنار آنهاست و نه در مقابلشان. به‌خاطر وجود همین انتظارات است که بانک‌ها در پیامک‌هایشان روز تولد مشتریان را تبریک می‌گویند.

سطح چهارم: پیشرفته‌ترین سطح انتظارات مشتریان، مشاوره است.

شرکت مشهور آمازون، همیشه به مشتریان خود فهرستی دقیق و کامل از کتاب‌هایی را توصیه می‌کند که ممکن است برایشان جذاب و خواندنی باشد. آمازون با این مشاوره‌ها، در واقع به آنها آموزش‌های رایگانی می‌دهد که ارزش و کاربردهای فراوانی برای آنها دارد.

به‌طور کلی، سطوح سوم و چهارم انتظارات مشتریان یعنی همکاری و مشاوره، اگر به خوبی و با دقت برآورده شوند، باعث تبدیل مشتریان معمولی به طرفداران دوآتشه و همیشگی خواهند شد.

حال سوال اینجاست که چگونه می‌توان این انتظارات سطح بالا را برآورده ساخت؟

واقعیت آن است که پاسخ به این سوال فقط در مواردی همچون استفاده از پیشرفت‌های تکنولوژیک یا تنظیم دقیق مراحل کار خلاصه نمی‌شود و برای تحقق آنها به کارمندان زبده، با استعداد و باانگیزه در خط مقدم ارتباط با مشتریان نیاز هست که با استفاده از واژگان درست و با انتخاب لحنی مناسب برای هر کدام از مشتریان به گونه‌ای با آنها برخورد کنند که به آنها حس همکار و همیار بودن و همچنین مشاوره دادن القا کرده و پس از مدتی آنها را به مشتریان پروپاقرص و وفادار شرکت تبدیل کنند.

بررسی‌های موسسه گالوپ، نشان داده که مدیران بزرگ به خوبی توانسته‌اند کارمندانشان را به‌گونه‌ای هدایت کنند که در وهله اول، از ایجاد و گسترش نارضایتی بین مشتریان جلوگیری کنند و در گام بعدی با تقویت مهارت‌های گوش کردن و آموزش دادن به دیگران، به‌گونه‌ای با مشتریان برخورد کنند که به آنها از یکسو حس همیاری و از سویی دیگر حس یادگیری القا کنند و به این ترتیب از آنها طرفدارانی دوآتشه و دائمی بسازند.

منبع:
https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3314630



@honaremodiriat