همراه با خیام
325 subscribers
143 photos
40 videos
2 files
24 links
کانالی برای زندگی با رباعیات حکیم خیام نیشابوری
Download Telegram
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سربسریم
#خیام
▫️
🔹یکی از مشکلاتی که همواره پیش پای متفکران واقعی وجود داشته، اتهام تکفیر و تفسیق از سوی افراد نادان و متعصب بوده است. خیام در یکی از رباعیات خود با لحنی تند و گزنده، این دسته از افراد را مورد خطاب و عتاب قرار داده، ما را برای در امان ماندن از این اتهام به سکوت و تجاهل در برابر آنان دعوت کرده است. از حال و هوای این رباعی می‌توان به شرایط دشوار روزگار خیام نیز پی برد. این حال و هوا برای ما که شاهد ظهور گروه‌هایی مانند داعش و طالبان بودیم، ملموس و قابل درک است.

با این دو سه نادان که چنان می‌دانند
از جهل، که دانای جهان ایشانند
خر باش که از خری که این دونانند
هر کو نه خر است کافرش می‌خوانند
#خیام

🎨 اوتو هاسلوند (دانمارک: ۱۹۱۷-۱۸۲۴)
▫️
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش می‌کوشی
باقی همه رایگان نیرزد هش‌دار
تا عمر گرانبها بدان نفروشی
#خیام
چون حاصل آدمی در این دِیر دو در
جز خونِ دل و دادن جان نیست دگر
خرّم دل‌ِ آن کسی که نامد به وجود
آسوده کسی که خود نزاد از مادر
#خیام
🔹دوستی اگر از نوع تکیه و تقلید باشد، نه دوستی که دشمنی کردن با خود است، زیرا با دلخوش شدن و بسنده کردن به دیگری، فهم و شعور خود را معطل گذاشته، شخصیت و قدرت تجزیه و تحلیل خود را از دست می‌دهیم و پیوسته در برابر مشکلات زندگی از یافتن راه حل درمانده و ناتوان خواهیم بود. به همین جهت خیام از ما می‌خواهد از اختیار کردن دوستان بسیار، به ویژه دوستی که «بجملگی» تکیه‌گاه ما باشد خودداری کنیم تا اندیشۀ مستقلی یافته و (به قول جمالزاده) مرد شعور و فهم خودمان بشویم:

آن بِـه که در این زمانه کم گیری دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نکوست
آن کس که تو را بجملگی تکیه بدوست
چون چشم خرد باز کنی دشمنت اوست
#خیام

https://b2n.ir/207429
دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
و آن گل به زبان حال با او می‌گفت
من همچو تو بوده‌ام مرا نیکو دار
#خیام
▫️
🔸هفده سال قبل در چنین روزی، زمین‌لرزۀ مهیبی شهر بم را ...


گردون ز زمین هیچ گُـلی برنآرد
کش نشکند و هم به زمین نسپارد
گر ابر چو آب، خاک را بردارد
تا حشر همه خون عزیزان بارد
#خیام
▫️
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟
#خیام
قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
به زانکه طفیل خوان ناکس بودن
با نان جوین خویش حقا که به است
کآلوده به پالودۀ هر خس بودن
#خیام
▫️
در هر دشتی که لاله‌زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخ بنفشه کز زمین می‌روید
خالی است که بر رخ نگاری بوده است
#خیام

💔 پرواز ۷۵۲
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشتۀ خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
#خیام
▫️
کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
وز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
#خیام

📸 اتاق شهریار (شاعر)
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سربسریم
#خیام
▫️
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو
#خیام

↩️ از پُستهای قبلی
این فرش زمین که سقف او گردون است
شرحش نتوان داد که حالش چون است
کم کن تو حدیث آسیایی کو را
مردم همه گندمند و آبش خون است
#خیام
#هرات
#غزه
▫️
در مصطبهٔ وجود دیر آمده‌ایم
وز پایهٔ مردمی به زیر آمده‌ایم
چون چرخ نه بر مراد ما می‌گردد
ای کاش سرآمدی که سیر آمده‌ایم
#خیام

مصطبه: جایگاه
دیر آمدن: بی‌موقع آمدن
▫️
🔸اگر بخت با ما یار نبوده و در شمارِ اندک انسانهای مرفه این جهان نیستیم، چارهٔ کار زانوی غم به بغل گرفتن نیست. بکوشیم این زندان را برای خود قابل تحمل کنیم.

رفته‌ است قضا و بودنی‌ها بوده است
از حُکم بد و نیک قلم آسوده‌ است
شادی ‌و طرب گزین که غم بیهوده است
غم خوردنِ بیهوده کسی نستوده است
#خیام
▫️
◽️بدن روزانه بین ٣٠ تا ۴٠ هزار سلول پوست جدید ایجاد می‌کند و به همین میزان سلولهای مرده را از خود دفع می‌کند که مانند برگ درختان بر زمین می‌ریزد. به گفتهٔ محققان بیشترین حجم گرد و غبار موجود در خانه از همین سلولهای مردهٔ پوست یا موی ریخته شده تشکیل شده است که ندانسته بر آنها پا می‌گذاریم:

هر خاک که زیر پای هر نادانی است
زلفین بتی و عارض جانانی است
هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است
انگشت وزیری و سر سلطانی است
#خیام
🔸 زیاده خواه به آنچه که هست رضایت نمی‌دهد و پیوسته به دنبال بیشتر است. پس همیشه و تا دم مرگ نگران و غمگین است و از خرسند زیستن محروم. فرمود:

کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند
و ز نیک و بد زمانه بگسل پیوند
خوش باش چنان که هست کاین دور فلک
هم بگذرد و نماند این روزی چند
#خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگام صبوح ای صنم فرخ‌ پی
برساز ترانه‌ای و پیش آور می
کافکند به خاک صد هزاران جم و کی
این آمدن تیر مه و رفتن دی
#خیام