254 subscribers
7 photos
1 file
Download Telegram
فاجعه ای خاموش در حال رخ دادن است، فاجعه از دست رفتن انسانیت، از دست رفتن مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها، گم شدن خاطرات کودکی در زیر آوار خانه قدیمی که حالا تبدیل به یک برج شده است؛ از دست دادن کتابهای یادگاری مادر در اسباب کشی به آپارتمان 50 متری. و در این میانه می بینی که شهر از خود تهی می شود، به ضد خود تبدیل می شود؛ شهر به ضد شهر تبدیل می شود؛ جایی که کسی به تو در حین رانندگی راه نمی دهد، پس تو نیز به کسی راه نده! جایی که مفهوم کمک به دیگری رنگ باخته است و شهری که باید نماد مدنیت باشد به غیر خود تبدیل می شود.
از کجا شروع شد؟ شاید داستان از آنجا آغاز شد که منطق سودمحوری و نفع شخصی در مقابل منافع شهروندی قرار گرفت و می گیرد . این داستان چندان هم جدید نیست، در سیاحتنامه ابراهیم بیک به طعنه نقل می شود که وقتی وارد شهری مثل تبریز می شوی، درون خانه ها مثل قصر است، فرش های گرانبها، قندیل های نور ... اما وقتی که از خانه بیرون می روی، شهر به خرابه بیشتر مانند است.
نمی گویم فقط فضای سبز، ولی آیا در این مجموعه مجتمع هایی که با شیوه بسازبفروشی شکل گرفته است، جایی برای مطالعه یک دانش آموز کنکوری، نذری دادن هست؟ جایی برای جمع شدن، برای کمک به هم در نظر گرفته شده است؟ ما از مدرن هم مدرن تر شده ایم. به من چه مربوط است، به تو چه مربوط است؟!! امر به معروف فضولی است، نهی از منکر روی نرو رفتن است.
حال سوال اینجاست؟ مبلمان شهری قرار است چه دردی را دوا کند؟ چرا باید به آن توجه کرد؟ صورت مسأله این است. شهری که حالا دارد جایگاه میکرو آپارتمان می شود، آیا می تواند به بقای خود ادامه دهد؟ مبلمان چه مسائلی را باید حل کند؟
بحث در این زمینه بسیار است، علت اینکه بیانی احساس‌گرایانه برای بیان مسأله انتخاب شد، یادآوری این نکته بود که به بهانه بیان علمی و آکادمی، اهمیت مسأله ضرورت مسأله و نیز تعهد تک تک ما به عنوان شهروند در حل مسأله به محاق فراموشی نرود.
در یک کلام فشرده، از مبلمان شهری انتظار می‌رود (و باید انتظار برود) که لاقل بخشی از فرآیند تجربه انسانی که به واسطه رشد تکنولوژی معماری و مسکن‌سازی مدرن از انسان شهرنشین گرفته‌شده‌است را به شهروند بازگرداند. به عبارت دیگر اگر به واسطه بیان سودمحور مسکن‌های جدید طراحی می‌شود، باید در کنار منطق سودمحور، منطقی کاربرمحور و انسان‌محور نیز وجودداشته‌باشد تا بتواند زندگی شهری را برای کاربر، برای شهروند و برای انسان قابل تحمل‌تر، معنادار، ملموس و خوشایند بسازد. این دو در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.
بیان مسأله ما در این است که در زندگی شهری امروز در ایران، هر چند تحولاتی صورت‌گرفته‌است ولی توازن بین منطق اقتصادی سودمحور و منطق شهروندمدار و کاربرمحور به هم خورده‌است و این امر به توسعه ناپایدار و نامتوازن در امر رشد شهری منجر می‌شود.
در ارجاع به فعالیت‌های فضای شهری (به نقل از pps) چهار فاکتور کلیدی وجود دارد: فضاها در دسترس است، مردم می‌توانند در فعالیت‌ها درگیر شوند. فضا راحت است و تصویر زیبایی دارد و در نهایت، این مکان قابلیت فعالیت اجتماعی را دارد. در اینجاست که مردم همدیگر را ملاقات می کنند و یا برای ملاقات با همدیگر از آن استفاده می‌کنند.
اصولی که باید برای استفاده از فضاها و ارزیابی کاربران رعایت شود شامل این موراد است:
• به همان مقدار که فعالیت‌هایی در حال رخ دادن است به همان اندازه مردم امکان مشارکت بیشتری داشته‌باشند.
• تعادل خوبی میان مردان و زنان باید برقرار باشد (زنان بیشتر از مردان در مورد فضای مورد استفاده خود حساسیت و توجه دارند)
• مردم با سنین مختلف بتوانند و تمایل داشته‌باشند که از فضا استفاده‌کنند (مردم بازنشسته و مردمی که کودکان کم سن و سال دارند بتوانند در طول روز در حالی که دیگران کار می‌کنند از فضا استفاده کنند)
• فضا قابلیت استفاده در طول روز را داشته باشد.
• فضایی که هم گروه‌ها و تک‌نفرها از آن استفاده‌کنند، بهتر از آن است که فقط توسط تک نفره‌ها قابل استفاده باشد، زیرا این امر به آن معنا است مکانی وجود دارد که در آن افراد بتوانند با دوستان خود بنشینند، معاشرت داشته باشند و نشاط بیشتر داشته باشند. بهترین موفقیت برای چنین فضاهایی بستگی به این دارد که چگونه مدیریت شود.
تاریخچه مبلمان شهری در ایران
با این که تمدن ایرانی قدمتی دیرینه دارد و ایرانیان بسیار بیشتر از دیگر نقاط دنیا، به ویژه تمدن های اروپایی، پیشرو در زمینه شهر سازی و عناصر شهری بوده اند، اما در تاریخ نگاری ایران، مطلبی یا بخشی که به توصیف مبلمان شهری و سیر تکوین آن در ایران بپردازد موجود نیست. سوابق تاریخی مبلمان شهری ایران را می بایست به صورت پراکنده از میان منابع تاریخی متعدد و پراکنده ، همچون سفرنامه ها جستجو کرد .

شکل اولیه بعضی از عناصر و مبلمان شهری مانند انواع آب نماها در زمان هخامنشی، لوح های سنگی، تندیس های سنگی پادشاهان و غیره، نمایان گر قدمت طولانی مبلمان شهری در ایران است. به عنوان مثال، چند هزار سال قبل در زمان دولت مادها، سنگ نوشته هایی (همچون تابلو های اطلاع رسانی امروزی) در میدان مرکزی شهر هگمتانه نصب می شدند، تا قوانین و دستورات شهری مورد نظر دولت را به اطلاع عموم برسانند. همچنین وجود انواع تندیس های سنگی، گلدان ها و انواع آب نماها در زمان هخامنشیان، نمایان گر قدمت طولانی مبلمان شهری در ایران است. بر اساس برخی نظرات و شواهد تاریخی، به کارگیری آب به صورت فواره و استفاده از انواع طرح ها در این زمینه، نخستین بار در ایران باستان به اجرا در آمده و سپس کشورهای دیگر از آن الگو گرفته اند.

در دوران بعد از اسلام نیز هر زمان که حکومت مقتدری بر سر کار بوده، تجلی اقتدار آن در شکوه شهرها به نمایش در آمده است. حکومت صفویه با تکیه بر مفاهیم عرفانی از سویی و تکیه بر تعابیر و تفاسیر شریعت از نقطه نظر مذهب شیعه از سویی دیگر، توانست پایگاه اجتماعی گسترده ای را در پهنه ای وسیع به دست آورد. بدین سان توانست متمرکز ترین دولت ایرانی دوره اسلامی را بعد از دولت ساسانی شکل دهد. دولت صفوی بنا به سنت های کهن، سازمان دهی، راه اندازی و ایجاد تأسیسات و تجهیزات زیر ساختی را بر عهده گرفت. به عنوان مثال در معماری دوران صفویه، همواره در خانه های ایرانی، الگوی سکوی بیرون از خانه، در کوچه و خیابان دیده می شود که عابران پیاده از آن استفاده می کردند. بدین ترتیب هر خانه سکوی اختصاصی برای نشستن داشت که در آن جا به فضای عمومی خیابان نظر می کرد ، بدون اینکه حریم خصوصی خانه مورد تعرض قرار گیرد و نحوه زنده شدن معابر با این سکوها تنظیم می شد. مبلمان شهری عام المنفعه چون خورها (به همراه پایه هایشان) و سنگ آب ها در فضاهای جمعی شهرهای ایران نیز به عنوان مبلمانی جدا نشدنی از فضای شهر مورد استفاده عموم بودند. بعضی از این عناصر هم ریشه در باورهای مذهبی مردم داشته است، سقاخانه هایی که در تمام نقاط شهر دیده می شدند، از این قبیل هستند.

روشنایی و فرش کردن خیابان ها را نیز می توان در چارچوب زیباسازی خیابان ها قرار داد که در شهرهای اسلامی اهمیت زیادی برای آن ها قائل می شدند. در این مورد شهرهای اسلامی می توانستند گوی سبقت را از شهرهای اروپایی بربایند.

بعد از انقراض حکومت صفویان، دولت مرکزی قدرتمندی بر ایران حکومت نکرد و کشور از این زمان به بعد، به خصوص در زمان قاجاریه دچار آشفتگی شدید در زمینه های مختلف، همچنین مسائل و عناصر شهری شد. به طوری که فرصتی برای تعبیه عناصر و مبلمان شهری فراهم نیامد. کشف و اختراع های جدید مانند برق و تلفن در خارج مرزهای کشور، ضعف اقتصادی و درگیری های سیاسی داخلی مزید برعلت شد، تا کشور با وجود داشتن سابقه درخشان ومثال زدنی در طراحی و برنامه ریزی شهری و عناصر آن، به دلیل موارد نام برده از قافله عقب ماند. با این وجود، اقدامات قابل توجه میرزا تقی خان امیرکبیر و حضور معلمین و مهندسین اروپایی در دارالفنون به عنوان اولین مدرسه عالی، راه را برای ورود طراحان اروپایی به ایران باز کرد تا در زمینه برنامه ریزی شهری و تجهیزات آن از جمله مبلمان شهری دنباله روی کشورهای پیشرفته باشد.

در ایران امروز، اگر چه به زعم برخی غیر متخصصان، مبلمان شهری امری لوکس و فانتزی قلمداد شده است، اما با افزایش آگاهی شهروندان از یک سو و افزایش متخصصان از سویی دیگر، باعث توجه جدی تر به این موضوع شده است.
با این وجود ، بیشتر عناصر مبلمان شهری کشور تقلیدی از کشورهای غربی است و در طراحی و برنامه ریزی آن کمتر به شرایط بومی، اقلیمی و فرهنگی توجه شده است. از طرف دیگر ، منابع علمی مرتبط با آن بسیار کم بوده و این فقدان منابع به صورتی که بتواند اطلاعات و ایده های جدید به دانشجویان و پژوهشگران ارائه کند، بسیار محسوس است. با اینکه متخصصان رشته های طراحی شهری، برنامه ریزی شهری، معماری، شهرسازی، طراحی صنعتی، جامعه شناسی، هنر، عمران و غیره به صورت تجربی دست به طراحی مبلمان شهری زده اند، ولی از آنجا که این عمل در اغلب موارد از اصول خاصی پیروی نمی کنند، در فضاهای شهری سلایق متفاوت و متکثری از عناصر مبلمان شهری را شاهدیم.
نگاهی به استانداردهای مبلمان در فضاهای شهری
شاید بتوان گفت، بخشی از خوانایی شهر به وسیله مبلمان شهری میسر می‌شود و به همین دلیل است که گاهی عدم توجه به طراحی مناسب مبلمان شهری باعث ایجاد آشفتگی در فضای شهری می‌شود، شاید جالب باشد بدانید به گفته کارشناسان این حوزه، بیش از 80 نوع مبلمان شهری در ایران داریم که هر کدام آن 12 یا 13 نوع تعریف و کاربرد در فضاهای شهری دارد، در این میان اما باید توجه داشت که طراحی مبلمان شهری نباید سلیقه ای باشد و باید فاکتورهای مختلفی مانند توجه به اقلیم و آب و هوا، فرهنگ و سنت‌های اجتماعی و مکان‌یابی و موقعیت آنها را زمان طراحی مبلمان شهری در نظرگرفت، در این گزارش نگاهی کوتاه داریم به استانداردهای مبلمان شهری که در ادامه می خوانید.

خلاقیت فراموش نشود:
مبلمان شهری انواع مختلفی دارد و هر کدام، از حیطه طراحی شهری، با هدف تفاوت شهر و سیمای آن گام بر می‌دارد و می‌توان گفت آینه‌ای از فرهنگ شهر است. صندلی‌ها و نیمکت‌ها، ایستگاه‌های اتوبوس، سطل‌های زباله، بیلبوردها و تابلوهای آگهی، المان‌ها و نمادهای شهری را می‌توان از جمله عناصر مبلمان شهری معرفی کرد.
دکتر سیدرضا مرتضایی، عضو هیات علمی، دانشکده معماری و شهرسازی درباره مبلمان‌های شهری می‌گوید: «مبلمان شهری یکی از عناصر موجود در خیابان است که می‌توان سه گروه استاندارد را برای آنها در نظر بگیریم؛ نخست استانداردهایی که در خیابان، میدان، معبر یا شهر قرار دارد، گروه دوم استانداردهای محصول و گروه سوم استانداردهای فنی. در این میان بخش از طراحی‌های مبلمان شهری، تابع استانداردهایی است که در خیابان، میدان و شهر باید رعایت شود، به عنوان مثال ملاحظاتی در حوزه ایمنی داریم و مبلمان شهری در مواردی کاملا تابع استانداردهای حاکم بر خیابان و شهر است. ولی گروه دیگر استانداردها که به خود محصول اختصاص دارد، یعنی متناسب با اینکه مبلمان شهری چیست، استانداردهای ویژه در نظر گرفته شود، به عنوان مثال صندوق پست در همه کشورها ملاحظات و استانداردهای خاص خود در رنگ، ارتفاع، شکل و طراحی دارند.»
او در ادامه صحبت‌های خود به گروه سوم استانداردهای مبلمان شهری اشاره می‌کند و می‌افزاید: «مجموعه استانداردهای عمومی مثل استانداردهای فنی، اقتصادی، زیست محیطی یا مواردی که باید ضد وندالیسم باشند در گروه سوم بررسی می‌شود، به عنوان مثال در گذشته که بیشتر کیوسک بود، به جای شیشه از پلی کربنات باید استفاده کنند تا خیلی در معرض آسیب نباشد، یا بعضی از عناصر در ارتفاعی نصب شود که به راحل قابل دسترس نباشد و نتواند مورد سرقت یا دستبرد قرار گیرد. فارغ از این سه مورد طی مطالعاتی که در این زمینه انجام شده‌است، استانداردها و الگوهای پیشرفته مبلمان شهری هم معرفی شده‌است که این موارد به هفت بخش تقسیم می‌شوند که شامل اقلیم و خرده اقلیم‌ها، گوناگونی و تنوع، انعطاف‌پذیری، مردم‌واری، پیش زمینه و پس زمینه، خلاقیت و خوانایی است.»
دکتر مرتضایی یادآور می‌شود: «در این میان نکته‌ای که درباره الگوها یا استانداردهای پیشرفته مد نظر ما بودند، در سه گروه استاندارد دسته‌بندی شد که شرایط اولیه‌ای است که مبلمان شهری باید از آن برخوردار باشند، اما اگر می‌خواهیم به نتیجه مطلوب برسیم باید در سطح بالاتری به این موارد نگاه کنیم، مثلا در حوزه اقلیم و خرده اقلیم، غیر از آنچه در استاندارد ملی برای ایستگاه یا سرپناه اتوبوس وجود دارد، باید به خود مکان جغرافیایی ایستگاه هم توجه شود و به عواملی چون گرمسیر بودن منطقه یا باران خیز بودن توجه شود، اینکه اساسا ایستگاه آیا در جایی که قرار می‌گیرد سدمعبر یا سدمنظر می‌کند یا خیر، توجه به این موضوعات در نهایت بحث را به سمتی می‌برد که باید از شرایط مکانی که قرار است نصب شود مطلع باشیم، این موضوع نشان می‌دهد که الگوهای پیشرفته به دنبال نسخه واحد برای همه جا نیست.»
این استاد دانشگاه با اشاره به بحث گوناگونی و تنوع در مبلمان شهری، می‌گوید: «در بعضی مواقع ما تراکم و شلوغی المان داریم، در برخی مواقع ممکن است ارتفاع ساختمان، بافت تجاری یا تاریخی محل همه موجب شود که ما شاید بتوانیم یک ریتم متفاوتی در این المان‌ها داشته باشیم و به این برمی‌گردد که طراح چه درکی از طراحی و نصب عناصر در آن منابع داشته باشد، همچنین در بحث انعطاف‌پذیری نیز طراح به دنبال آن است که عناصر مبلمان شهری راحت باشد و بتواند خود را با شرایط مختلف وفق دهد، مردم‌واری نیز به این موضوع اشاره دارد که عنصر مبلمان شهری باید بر اساس نیازهای استفاده کننده اعم از کودک، خردسال، کهنسال، زنان باردار، افراد معلول و دیگر افراد جامعه طراحی شود. پیش‌زمینه و پس‌زمینه نیز به این موضوع اشاره دارد که مکانی که مبلمان شهری قرار می‌گیرد در پیش و پس زمینه آن نباید عناصر مزاحمی وجود داشته باشد یا بنای با ارزشی نباشد که این مبلمان جلو دیده‌شدن آن را بگیرد، و ارزش زیبایی‌شناسی آن را تحت تاثیر قراردهد.»
به گفته او، عنصر خلاقیت در طراحی مبلمان شهری اهمیت زیادی دارد، خلاقیت مفهوم گسترده‌ای دارد که امکان استفاده از عناصر مختلف و فکرهای متنوع برای آن وجود دارد، به نظر من طراح باید این فرصت را داشته‌باشد که هر جایی که امکان دارد از الگوهای رایج و عمومی‌تر فاصله بگیرد و در مقابل از عناصر خلاق استفاده‌کنیم.»

خوانایی شرط اصلی:
اجزای مبلمان شهری، دو ویژگی اساسی دارند: کارکردی بودن و زیبایی، که در صورت داشتن هر دو ویژگی، می‌توانند نیاز عملکردی و بصری شهروندان را همزمان برآورده سازند. البته این امر، مستلزم درنظرگرفتن مقوله‌های متعددی در طراحی اجزای مبلمان شهری است که نه تنها رنگ، هماهنگی با محیط پیرامون، دوام، ایمنی و اقتصادی بودن آنها مورد نظراست، بلکه باید از نظر عملکردی، جانمایی مناسبی در سطح شهر داشته ‌باشند تا بتوانند پاسخگوی نیاز شهروندان باشند. در این میان، خوانایی مفهوم پیشرفته‌ای در الگوها به شمار می‌آیند، به گونه‌ای که می‌گویم عنصر مبلمان شهری باید برای گروه استفاده کننده و مخاطبان واضح و روشن باشد و شکل استفاده آن را به اشتباه نیندازد.
دکتر مرتضایی در این زمینه می‌گوید: «خوانایی یعنی اینکه محصول برای هر گروهی که طراحی شده باید توسط آن گروه به خوبی و بدون خطا استفاده شود. به عنوان مثال شما از دستگاه خودپرداز استفاده می‌کنید اما دائما دچار اشتباه می‌شود، این موضوع دو دلیل دارد نخست اینکه شما در گروه اصلی استفاده‌کننده نیستید و حالت دوم این است که آن محصول دارای خلاءهای پیش‌بینی نشده‌است، ما در شهر خود از این موارد زیاد داریم که محصول یک چیز را می گوید اما عملکرد چیز دیگری است، به عنوان مثال شما بر روی نیمکتی نشسته‌اید که راحت نیست و عملاً نیاز شما را برآورده نمی‌کند، چون طراح به نیاز گروه استفاده کننده توجه نکرده‌است، یا امکان دارد فردی به همراه فرزندش به پارک برود و ببیند عناصری که در پارک برای بچه‌ها است، با وجود اینکه جذابیت دارد اما آنها را به خطا و اشتباه می‌اندازد و مممکن است خطری برای آنها ایجادکند. به عنوان مثال مدتی سرسره‌هایی در برخی پارک‌ها نصب شده‌بود که حدود 5 متر ارتفاع داشت، کودکان بدون توجه به ایمنی از آن استفاده می‌کردند اما به شدت سلامتی و جانشان در خطر بود.»
او ادامه می‌دهد: «به همین دلیل است که می گویم خوانایی بحث مهمی است و باید با توجه به گروه استفاده‌کننده، درک آنها از محصول، شیوه استفاده و عملکردها تاکید دارد. طراحان باید در نظر داشته‌باشند که اگر آبخوری‌ای را طراحی می‌کنند که ارتفاع آن برای کودکان یا معلولان مناسب نیست، یعنی ما یک محصول ناخوانا داریم. ما باید همه اقشار جامعه را در نظر بگیریم در طراحی شهری وقتی بحث اختلاف سطح پیش می‌آید، باید در کنار پله حتی اگر دو پله می‌گذاریم حتما یک رمپ و شیب گذاشته‌شود چون از آن رمپ هم کودک و هم سالمند و معلول با ویلچر استفاده‌می‌کند. همچنین باید با توجه به مکانی که طراحی می‌شود، خیابان، میدان و پارک آنالیزی از کسانی که از مکان‌ها استفاده می‌کند و بعد در تناسب با گروه‌های استفاده‌کننده داشته‌باشیم و طرح خود را به تناسب آنها طراحی کنیم.»

لزوم توجه به طراحی صنعتی:
شاید بتوان گفت نزدیک‌ترین رشته دانشگاهی که به موضوع طراحی مبلمان شهری و عناصر مبلمان شهری نزدیک است، رشته طراحی صنعتی است که در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در 10 دانشگاه دولتی و آزاد در کشور تدریس می‌شود، دکتر مرتضایی در این زمینه می‌گوید: «در این رشته اساسا به دانشجویان طراحی محصول آموزش داده‌می‌شود، در طراحی شهری وقتی خیابان طراحی می‌شود، معماران و طراحان عناصر را طراحی می‌کنند چون می‌خواهند با کف‌سازی پیاده‌راه تناسب داشته‌باشد. مثل کاری که در خیابان ولیعصر شده‌است، تمام سطل زباله و نیمکت‌ها از سنگ است و با پیاده‌رو تناسب دارد.»
او ادامه می‌دهد: «در این میان طراحی عناصر مبلمان شهری فصل مشترک بین معماران و طراحان شهری و طراحان صنعتی است و بهترین حالت این است که وقتی از ابتدا یک خیابان قرار است طراحی شود حداقل یک تیم یا فرد طراح صنعتی در گروه طراحی شهری حضور داشته باشد، چون بعضی مواقع المان‌ها پیچیده تر است، ما همیشه نیکمت و سطل زباله نداریم، گاهی ممکن است پایه چراغ یا چراغ های خاص اوژه آن مبلمان باشد. اتفاقی که الان رخ می دهد این است که معمولا طراحان شهری یا معماران به سراغ محصولات آماده می‌روند که گاهی نتیجه خوب دارد و گاهی نامطلوب است چون از قبل طراحی و ساخته‌شده‌است و معمار شهری باید از میان آنها انتخاب کند. در این میان اگر، بودجه، زمان و امکان وجود داشته‌باشد، خوب است در پروژه‌های بزرگ یک خیابان میدان یا پارک را طراحی منظر یا معبر کنیم، همچنین بهتر است یک طراح صنعتی در تیم باشد و المان‌های همان معبر را طراحی کند.»
استاندارد مبلمان شهری، ایمنی عملکردی و ایمنی بصری
استاندارد سازی با هدف یکسان سازی کیفیت محصولات به منظور افزایش میزان تولید با کاهش هزینه های تولید به عصر انقلاب صنعتی باز می گردد در این دوره استاندارد سازی تنها به تولید انبوه محصولات و در نتیجه فروش با قیمت پائین و بازار گسترده استفاده کنندگان می اندیشید و محصول بدون توجه به خواسته های استفاده گر ، تنها به منظور برآورده ساختن نیازهای وی تولید می گشت.
استاندارد کوششی است برای قاعده درآوردن و به نظم کشیدن که منفعت ذی نفعان آن را از گرو های مختلف تأمین کند. استاندارد زندگی معرف نیازهای اساسی و اولیه زندگی است که تأمین آن به عنوان شرایط حداقلی یک زندگی قابل قبول تعریف می شود و شاخصی مناسب برای اندازه گیری کمی شرایط حداقلی است ؛ هر چند که در ورای آن به تنهایی معیار مناسبی برای بیان وضعیت زندگی نیست. همچنان که در تئوری توسعه راهبرد نیازهای اساسی مطرح است، نیازهای اساسی یک مفهوم شناور است که بر اساس شرایط زمان و مکان و سطح توسعه جوامع مطرح می شود (جمعه پور، محمود ،بررسی ابعاد معماری و شهرسازی تهران، 1378)
اما کیفیت بیش از استاندارد مطرح می شود، زیرا استاندارد رعایت شرایط اولیه را ضروری می شمرد ولی به منظور برآوردن نیازهای روحی و احساسی استفاده گر باید اقدامات اساسی صورت پذیرد. بنابراین باید پا را از استاندارد فراتر گذاشت و به کیفیت اندیشید ؛ کیفیتی که در ارتقای سلامت عمومی جامعه و ایجاد حس احترام و تقویه روحیه شهروندی و نهایتاً سلامت روانی جامعه موثر است. شهر مهم ترین پایگاه اجتماعی شهروندان و مبلمان شهری به عنوان بخشی اساسی از تعاملات شهر و شهروندان می تواند مهم ترین خواستگاه برای استاندارد باشد.

مبلمان شهری:
در حقیقت مبلمان شهری پدیده ای است وابسته به شهر که پس از شکل گیری شهرها ، نیاز به آنها به وجود آمد هر چند که تعدادی از آنها به اندازه عمر بشر سابقه دارند مانند مکانی برای رفع تشنگی در شهرها (آبخوری) و یا محلی برای نشستن و استراحت در محیط شهری (نیمکت) که با گسترش شهرها و پیشرفت تکنولوژی براین نیازها افزوده شد.
با رشد شهرها و گسترش صنعت و میل و توجه به یکسان سازی منظر خیابان ها و شهرها سبب شده علاوه بر افزایش انواع مبلمان شهری تنوع موضوعو تعداد آن تعیین ضوابطی برای به نمایش در آوردن این عناصر در منظر شهرها که این موضوع با علم روانشناسی و تأثیرات روانی مولفه رنگ و مصالح و .... بر روان انسان ها و نیز عملکرد فرهنگی انسان ها موثر است، در شهر ضروری شده.
استاندارد چیست:
استاندارد در فرهنگ فارسی به معنای نمونه ، قاعده ، اصل ، مقیاس ، نمونه تصویب شده ، و هر چیزی که از طرف عموم مردم به عنوان مبنایی برای مقایسه پذیرفته شود. در لغت نامهد دهخدا و معین : نمونه تصویب شده و قاعده معنا می دهد. بدین ترتیب هر چیزی که دارای قاعده و نظمی در خود باشد و بر اساس آن ساختار و نظام یابد، دارای عنوان استاندارد می شود.
به طور کلی می توان گفت که استاندارد آزمایش ها و مطالعات گذشته برای نتیجه گیری و استفاده در آینده است تا از بروز اشتباهات متداول و از بی نظمی های ناشی از عدم همخوانی جلوگیری کرد. باید به این نکته توجه کرد که همواره معیارهای استاندارد متغییر بوده و هیچ گاه یکسان و تثبیت شده نیست. در واقع هر دوره زمانی استاندارد خود را می طلبد. در دنیای امروز وقتی کالایی را می خریم به غیر از نام تجاری آن به تاریخ تولید ، انقضا و مارک (Brand) یا نشان های استاندارد آن توجه می کنیم. استاندارد با دو بخش کلی می تواند تعریف گردد: استاندارد کمی فیزیکی (عملکردی) و استاندارد کیفی احساسی (کاربردی) به عنوان مثال رنگ در استاندارد کمی فیزیکی پوششی است برای مقاومت بیشتر و طولانی تر کردن عمر محصول، همین رنگ در استاندارد کیفی کاربدی مولفه ای است برای درگیر کردن احساس استفاده گر و برقراری ارتباط با رنگ (به عنوان کیفیت) محصول و در نتیجه فضای شهر.
استاندارد در دنیای مدرن آستانه ای میان خوب و بد است که توسط کارشناسان تشریح شده و توسط مسئولان اعمال می شود تا از تولید کالاهایی که نامناسب تشخیص داده شده اند، جلوگیری کنند . استاندارد تبدیل حداقل استانداردهای رفاهی به معیار ساده کمی است. منتقدین استاندارد معتقدند کمی کردن معیارها، درست به این دلیل که استانداردهای زندگی از بعد کمی برخوردارند ، با محدودیت روبرو است. هر خانواده استاندارد زندگی خاص خود را دارد که در رابطه با حداقل امکانات برای خودش که با عزت نفس و رفاه عمومی اعضایش مطابقت می کند تعریف می شود. ( Furo,stat 1998)
در این بین استاندارد ها تنها مربوط به کالاها نیست، بلکه بسیاری از خدمات را نیز در بر می گیرد. باید در نظر داشت کالا و یا خدمات که به افراد داده می شود باید با یک چارچوب مشخص ارائه شود و این چارچوب ها را می توان استاندارد تعریف کرد. در دنیای امروز تقریباً تمامی کشورها برای خود یک استاندارد ملی دارند. حتی برخی از شرکت ها بزرگ پا را از این فراتر نهاده و برای ارائه بهترین کیفیت در همه زمان ها برای خود استانداردهای داخلی وضع می کنند که آنها را مقید به نگهداری وضعی ثابت در شرایط فعلی و ارتقای کیفیت در آینده می کند.

استاندارد در مبلمان شهری :
استاندارد سازی می تواند معانی و مفاهیمی گوناگونی را با توجه به حوزه کاربرد آن داشته باشد اما مهم ترین رسالت آن حفظ کیفیت و در نتیجه ارتقاء بخشیدن به خدمات و کالا است در حوزه سلامت عمومی استاندارد معیار و مولفه هایی است مبتنی بر اصول علمی ، فنی ، تجربی با نظر به تکنولوژی روز در عرصه تولید و توزیع که به شکل قاعده و قانون و ضوابط هماهنگ ، پذیرفته شده در آمده به منظور تعیین کمیت و کیفیت فرآوردهای تلیدی برای حفظ و ارتقای سلامتی عمومی و ایجاد هماهنگی و نظم هدفمند ایجاد شده است.
یکی از پایه های اصلاح شرایط محیطی در شهرها ، به عنوان یکی از مهم ترین سکونتگاه های انسانی ، سالم سازی در خور و شایسته محیط ها و فضاهای شهری است و این مورد به طور روشن در دستور کار صادره از سوی سازمان جهانی سکونتگاه ها (Organization UN Habitat) نیز آمده است. در دستور کار که در بیش از دویست بند تنظیم شده به کیفیت زندگی ، ایمنی و سلامت سکونتگاه ها انسانی و پایداری محیطی تأکید شده و 114 مورد به واژه سلامت ، 25 مورد به ایمنی و 189 مرتبه به پایداری سکونتگاه ها اشاره شده است. (جعفری ، صالحی ، صادقی ، بررسی ایمنی زمین های بازی کودکان در پارک ها... ، 1389)
از جمله اهدافی که استانداردسازی در شهرها به دنبال دارد می توان به این موارد اشاره کرد :
ایجاد تمرکز و پرهیز از اغتشاشات بصری.
حفظ سلامت و ایمنی شهروندان که در دو حوزه زیر می تواند اهداف مهم و اساسی را دنبال کند.
استفاده بهینه از منابع مالی ، طبیعی و انسانی.
افزایش احترام به قوانین و مقررات جهانی و ورود به جامعه جهانی و ارتقای بین المللی.
ایجاد ارزش افزوده برای شهر ، شهروندان و سیستم شهری.
به این ترتیب تعیین و تدوین استاندارد در حوزه شهری می تواند برای عوامل طبیعی ، انسانی و حتی ماشین شرایط مساعدتری را به منظور بروز استعدادها و توانمندی های موجود در شهر به همراه داشته باشد. با توجه به فعالیتهایی که به شکل روزانه در فضای شهر جریان دارد ایجاد استانداردهای مرتبط با هر گروه فعالیت می تواند در کیفیت و چگونگی انجام آن تأثیر مهمی به دنبال داشته باشد و در سهولت انجام گیری فعالیت های روزمره که بعضاً اجباری نیز هست و نیز در لذت بخش نمودن فعالیتهایی که انتخابی بوده و با هدف گذاردن وقت و تفریح انجام می پذیرد و بهبود فعالیت های اجتماعی که می تواند در افزایش شاخصه های مربوط به کیفیت زندگی شهری نقش بسیار مهمی داشته باشد بازی کند.
برای طراحی مبلمان مناسب در شهرها لازم است استانداردهای فنی و زیبایی شناختی در تمامی ویژگی ها ، جنبه ها و مشخصه های مربوط به مراحل تدارک ، طراحی ، توسعه ، ساخت ، نصب و ارائه خدمات و نگهداری محصول اعمال شود تا بهترین نتیجه انسانی که منطبق با نیازهای فرهنگی ، اجتماعی و اقلیمی می باشد حاصل شود. بنابراین به منظور افزایش بهره وری در شهر لازم است در زمینه طراحی شهری و المان ها و نیز مبلمان موجود در شهر ضوابط و معیارهایی در نظر گرفته شود .
شاخصه های ایمنی و استاندارد که دربردارنده فاکتورهای عملکردی بوده ودر ارتقای کیفیت محصول طراحی و ساخته شده موثر است ، در این راستا تعریف شاخصه های بصری و روانی در هر یک از حوزه های فوق در تغییر چهره شهر و تأمین امنیت روانی شهروندان موثر است.
شرایط محیطی خوب می تواند بعد کیفی را به زندگی انسان ها اضافه کند و به این ترتیب رفتار شهر نشینی را برای شهروندان به ارمغان آورد. این مسیر می تواند از شاهراه استاندارد سازی روابط ، عناصر ، مبلمان و تجهیزات شهری بگذرد که در نتیجه آن برای شهر ، هویت وبرای شهروندان آرامش را به همراه خواهد داشت.
نکته ای که در این بین ضرورت توجه به آن انکار ناپذیر می نمایاند توجه به تعیین شاخصه های استاندارد با در نظر گرفتن مرزهای فرهنگی و ذهنی ساکنین شهر و خلاصه نکردن آن در اعداد و ارقام است. توجه به علایق زیبایی شناسی شهروندان است که می تواند خاطر شهری ایمن و دوست داشتنی را برای همیشه در ذهن ساکنین آن زنده نگه دارد.
کاربردهای نوین ارگونومی در طراحی مبلمان و فضاهای شهری
انسان امروزی در جوامع پیشرفته، باید به خوبی قادر به درک ابزارهای واسطه ایجاد ارتباط جهت دریافت اطلاعات باشد.مبلمان شهری موثرترین ابزار حیاتی مهمی محسوب می شود که در محیط های زندگی عمومی شهروندان، عامل درک و فهم نوع خاصی از برقراری ارتباطات در جهت رفع نیازهای جسمی، فیزیکی و روحی روانی انسان ها می باشند.تأمین سلامتی و رفاه، ایمنی و امنیت شهر، مبلمان شهری و فضاهای عمومی، برای شهروندان در محیط های زندگی عمومی با کاربری های گوناگون، از مهم ترین مسائل ضروری و حیاتی مدیران شهرداری ها می باشد.ارگونومی یا مهندسی عوامل انسانی، دانشی است که با محور قرار دادن انسان به دنبال فراهم کردن شرایط ایده آل و مناسب برای افراد، در موقعیت ها و فعالیت های کاری و زندگی است.کاربرد اصول و قواعد ارگونومی در طراحی فضاها، محیط های عمومی یا شغلی، محوطه های بسته یا فضاهای باز عمومی، از یک طرف به ارتقای سطح بهره وری و از طرف دیگر به تأمین نیازهای فیزیکی جسمی و روحی، رفتاری و اجتماعی افراد می انجامد (صادقی،1388).با توجه به اینکه هدف ارگونومی تأمین ایمنی و سلامت انسان ها در محیط های زندگی و کار می باشد، نقش و جایگاه ارگونومی در ایجاد درک مناسب شهروندان از شرایط محیطی شهری بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
با مطالعه شرایط فعالیت افراد، و هم چنین بررسی و ارزیابی ارتباط متقابل انسان با محیط اطراف خود، این دانش در جهت رفع مشکلات افراد در حین انجام کار، تسهیل فعالیت ها و دستیابی به شرایط مطلوب تر می باشد (karwowski2003).مبلمان شهری در واقع به مثابه لوازم و تجهیزاتی هستند که نه تنها زندگی را آسان تر می کنند بلکه می توانند شرایط روحی و احساسی مناسبی را برای ساکنین شهر یعنی شهروندان، فراهم کنند. مبلمان شهری و یا واژه های مشابه آن، مانند مبلمان خیابانی، مبلمان همگانی و یا مبلمان محیط های باز شهری؛ زمانی می تواند حضور موفق و موثری در شهر داشته باشند که بتوانند نیازهای واقعی شهروندان را به خوبی پاسخ دهند. بر این اساس درک درست و شناخت کافی از نیاز های انسانی متناسب با محیط و شرایط زندگی نقش بسیار مهم و تأثیر گذاری در کیفیت طراحی محصول خواهد داشت (کلینی 1391).با این مقدمه شناخت رویکرد مطالعات انسان محور در کاربرد اصول و قواعد ارگونومی و مهندسی عوامل انسانی در طراحی مبلمان و فضاهای شهری، ضروری و مورد نیاز است.

طراحی انسان محور:
یکی از رویکردهایی که می تواند در واقع هدف نهایی کاربرد دانش ارگونومی در طراحی را با خود به همراه داشته باشد، رویکرد طراحی انسان محور است که نقش کلیدی در تطابق طرح با ویژگی های انسانی مخاطب مورد نظر خواهد داشت.طراحی انسان محور از آن دست رویکردهایی می باشد که طراحان با بهره گیری از آن توانسته اند ارتباط معنا داری میان کاربر و محصول برقرار سازند.در این رویکرد گرایش اصلی متوجه کاربر و نیاز های اوست.همچنین مطالعه نیاز های غیر فیزیکی کاربر و انواع آن (فرهنگی، اجتماعی،...) از جمله مسائلی هستند که در طراحی انسان محور، دقت نظر و توجه ویژه ای را در شرایط فعلی زندگی انسان ها به خود اختصاص داده است.در این رویکرد طراحی با مطالعه نیازهای کاربر آغاز، و با قرار دادن کاربر در متن اصلی صورت می گیرد.شناخت کامل، درست و دقیق از ویژگی های انسانی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، آداب و رسوم و دیگر شاخص ها، راهکار ها و قواعدی را برای طراحان فراهم می کند تا طرح ارائه شده از هر نظر با نیاز های واقعی گروه استفاده گر هماهنگ باشد، در نهایت طرح با حداقل مشکلات برای عموم افراد سازگاری، تطابق و قابلیت استفاده را به همراه داشته باشد.
اثاثیه، مبلمان و تجهیزات شهری عموما از دو دیدگاه زیبا سازی و همچنین فراهم کردن تسهیلات لازم برای شهروندان مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرند.از منظر زیبا سازی، در بسیاری از نمونه های مبلمان شهری با هدف ساماندهی به سیما و منظر شهری، ارتقاء کیفیت بصری و فضایی، و جلوگیری از بروز ناهماهنگی های بصری و کارکردی در فضاها مطالعه و بررسی می شوند.با توجه به سرعت توسعه علوم در چند دهه اخیر و به دلیل حجم وسیع اطلاعات در حوزه مبلمان شهری، فقدان مکانیزم های خوب و قابل اتکا برای جا دادن احتیاجات و نیاز های شهروندان در شاخصه های مبلمان شهری به خوبی درک شده و تأکید خاصی روی گنجاندن ویژگی های مربوط به درک محصول، توسط کاربر توصیه شده است.بنابراین از دیدگاه کلی طراحی محصول، هماهنگی و تطابق هر چه بیشتر اثاثیه و تجهیزات مورد استفاده در فضاهای عمومی شهرها با نیازهای واقعی شهروندان و همچنین هماهنگی بین المان های شهری و طراحی کلان شهرها از اهداف مهم مسئولین و مدیران شهری می باشد.مبلمان و اثاثیه شهری به واسطه داشتن ارتباط با عموم افراد جامعه قطعاً باید از الزامات خاص طراحی برخوردار باشد.رویکرد طراحی همگانی این قابلیت را دارد تا در جهت پاسخگویی به نیازهای کلی عموم شهروندان در محیط های عمومی، به گونه ای اصول و قواعد طراحی را تدوین کند تا منجر به رضایتمندی عموم شهروندان شده و به نوعی هدف نهایی ارگونومی در طراحی مبلمان شهری را تامین کند.از طرفی، در جهت تأکید بر پاسخگویی به نیاز های روحی- روانی و احساسی انسان ها در ارتباط با مبلمان شهری، و ایجاد حس خوشایندی و رضایتمندی نیز مطالعات مشخصی به انجام رسیده که در قالب رویکرد طراحی خوشایند محور از آن نام برده شده است(norman1998.jordan2008).در ادامه از این دو منظر(طراحی همگانی و طراحی خوشایند محور)که هر دو در قالب مطالعات انسان محور هستند به معرفی و بیان خصوصیات و نکات مهم کاربرد دانش ارگونومی در طراحی مبلمان شهری پرداخته می شود.

تحقق اهداف ارگونومی در طراحی فراگیر:
دانش بین موضوعی در زمینه های مختلف طراحی از موارد تأثیر گذار در نوع ساختار و طرح کلی مبلمان و محیط های شهری است.دسترسی کارآمد به آنها می تواند در دستیابی به فرآیند های جامع نگر در طراحی نقش به سزایی داشته باشد.در حوزه مبلمان و فضاهای شهری اصول فراگیر طراحی چنین نقشی را دارا است.با توجه به اینکه استفاده کنندگان از المان ها و مبلمان شهری عموم مردم با تنوع وسیع در ویژگی ها و خصوصیات مختلف هستند، لذا نقش و جایگاه رویکرد طراحی فراگیر (همگانی) به وضوح مشاهده می شود. طراحی همگانی حوزه خاصی از کار طراحی نیست بلکه رویکردی است که در آن اشیاء، سیستم، محیط و خدمات طراحی شده، همه می باید به یک اندازه در دسترس بوده و به طور همزمان توسط بیشترین تعداد افراد ممکن مورد استفاده قرار گیرند. اصول فراگیر طراحی، شامل قوانین، راهبردها ، تمایلات انسانی، و ملاحظات عمومی طراحی است.بکارگیری این اصول می تواند نقطه اتکایی در ارائه راهکارهایی فراجغرافیایی-فرهنگی در موضوعات طراحی باشد.این اصول برخاسته از تمایلات ادراکی-رفتاری انسان هاست و طراحی مبتنی بر این اصول، تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم مثبتی در ارتقای کیفی سطح پاسخگویی به نیاز شهروندان را با خود به همراه می آورد.مفاهیم به کار رفته در طراحی فراگیر، که به عنوان اصول از آنها یاد می شود از زمینه های مختلف طراحی بر مبنای عواملی نظیر کارایی، درک و میزان استفاده نادرست یا فهم غلط، و قدرت پشتیبانی از ملاک ها، شکل گرفته است.
این نگرش در واقع دو هدف مشخص طراحی را به نتیجه می رساند، یکی هدایت تمامیت محصولات، خدمات و محیط ها به سمتی که تا حد امکان همه مردم را تحت پوشش قرار دهد و دیگری طراحی در جهت به حداقل رساندن مشکلات برای سازگاری با کاربران.امروزه با افزایش میانگین طول عمر و نرخ جمعیت بالای 65 سال و همچنین تاثیر توسعه و پیشرفت های اخیر علوم مهندسی و پزشکی در ایجاد توانایی های قابل چشمگیر برای معلولان و افراد ناتوان، توجه به اصول طراحی همگانی در طراحی محصولات و محیط های عمومی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.از طرفی در دیدگاه دنیای امروز نسبت به درک ناتوانی و معلولیت تغییر اساسی و مهمی ایجاد شده است.در طبقه بندی جدید سازمان بهداشت جهانی به جای اینکه افراد با معلولیت دائم طبقه بندی شوند، توانایی محدود آنها به عنوان کارکرد معین در انجام کارهای محیطی توصیف می شود و ناتوانی و عملکرد به عنوان نتایج تعامل بین شرایط سلامتی، عوامل محیطی و عوامل درونی شخصی قلمداد می شود.درک امروزه بر اساس این باور شکل گرفته است که هرکسی در مرحله ای از زندگی اش کاهش کارکرد خویش نظیر سالمندی، مشکلات بینایی، مشکلات کمر و عدم تحرک را تجربه می کند، که همه اینها می تواند عدم تناسب با محیط اطرافش را در پی داشته باشد.بنابراین، ناتوانی در واقع یک تجربه انسانی جهانی است که بستگی به محیط زندگی، زمان، شرایط اجتماعی و تجربیات شغلی دارد و همه جوامع با آن درگیر هستند.در همین راستا بسیاری از کشور ها استانداردهایی (ازجمله ایمنی، کیفیت، میزان فهم، و تعامل کاربر و محصول) را برای طراحی محیطی به منظور دستیابی به تعادل مطلوب میان کارایی انسان و محیط های کاری و زندگی او تعیین کرده اند.در این شرایط، نقش و رویکرد طراحی همگانی در ارتقای طراحی مبلمان و عناصر محیطی با هدف قابل استفاده بودن برای عموم افراد در فرایند طراحی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.به این نکته باید اشاره کرد که طراحی همگانی یک تفکر جدید با تلفیقی از تمامی شیوه های خاص مربوط به طراحی می باشد که در روند طراحی آن، طیف وسیع تری از راه حل ها در نظر گرفته می شود که به همه افراد با ویژگی های گوناگون کمک کند، نه فقط برای معلولان و افراد ناتوان.
در سال 1997 گروهی از محققان در مرکز طراحی همگانی دانشگاه نورث کالیفرنیا در رال ای برای طراحی همگانی هفت اصل کلی طراحی را مطرح کردند که رعایت این اصول در طراحی مبلمان شهری به واسطه ارتباط با عموم افراد جامعه از الزامات طراحی محسوب می شود.
این هفت اصل عبارتند از:
1) استفاده راحت و مناسب (طراحی مفید و قابل عرضه برای عموم افراد با توانایی های مختلف باشد)
2) قابلیت سازگاری و انعطاف در استفاده (طراحی هماهنگ با دامنه وسیعی از توانایی ها و سلائق افراد باشد)
3) سادگی و درک مستقیم (صرف نظر از آگاهی، مهارت های زبانی، تجربیات و تمرکز استفاده کننده، طرح به سادگی قابل درک باشد)
4) اطلاعات قابل درک (طراحی، صرف نظر از شرایط محیطی و توانایی های حسی، اطلاعات مهم را به طور موثر به استفاده کننده برساند)
5) به حداقل رساندن خطا (طراحی، خطرات و شرایط ناسازگار تصادفی یا غیر ارادی را به حداقل برساند)
6) پایین آوردن میزان تلاش فیزیکی (طرح باید به گونه ای راحت و موثر با حداقل زحمت و خستگی به کار گرفته شود)
7) ابعاد و اندازه فضا برای دسترسی و استفاده (صرف نظر از ابعاد بدن، حالت و تحرک استفاده کننده، اندازه فضا برای دسترسی و استفاده مناسب باشد).
دانش ارگونومی یا همان مهندسی عوامل انسانی به خوبی می تواند نقش علوم و ابزار موثر در دستیابی به اصول طراحی همگانی در مبلمان شهری را برای طراحان با خود به همراه داشته باشد، در ادامه به تعدادی از نمونه های مشخص کاربرد این دانش در طراحی مبلمان و محیط های شهری اشاره می شود.

الف) نقش ارگونومی در دستیابی به:
اصل اطلاعات قابل درک: از طریق بکارگیری اصول انتخاب و طراحی نمایشگرها (دیداری، شنیداری و ...) به عنوان ابزارهای انتقال اطلاعات (تابلوها و علائم شهری).
اصل به حداقل رساندن خطا: با شناخت کافی از قابلیت ها و محدودیت های انسانی مبحث تلرانس خطا را با تمرکز بر حوزه خطاهای انسانی انتخاب و طراحی نمایشگرها و غیره را درست و مناسب طراحی کرد.
اصل تلاش فیزیکی پایین: در استفاده از مبلمان شهری تلاش فیزیکی پایین را با بهره گیری از حدود مناسب در طراحی المان ها برای افراد در نظر گرفت.

ب) نقش آنتروپومتری در دستیابی به:
اصل استفاده راحت و مناسب، و همچنین اصل اندازه و فضا برای دسترسی و استفاده: از طریق بکارگیری ابعاد و اندازه های آنتروپومتریک در تعیین و طراحی مبلمان های شهری در تعامل با مخاطب.
پ) نقش ارگونومی شناختی در دستیابی به:
اصل اطلاعات قابل درک: از طریق طراحی پیکتوگرام ها و علائم گرافیکی جهت استفاده در تابلو ها و بورد های اطلاع رسانی و تبلیغاتی محیط های شهری.
اصل به حداقل رساندن خطا: با تمرکز بر طراحی علائم گرافیکی با خوانایی سریع جهت تسهیل انتقال اطلاعات (اطلاعاتی که باید بر مبنای آنها تصمیمی گرفته شود).
تحقق اهداف ارگونومی در طراحی خوشایند محور
در سال های اخیر توجه و نگاه خاصی نسبت به مهندسی عوامل انسانی مطرح شده است. دراین نگاه جدید عوامل انسانی در واقع ایجاد کننده رویکردهای نوینی در فرآیند طراحی می باشند که در طراحی محصولات در نظر گرفته می شوند.این رویکردها بر خلاف گذشته عمدتا به نیازمندی های روحی-روانی کاربران توجه دارد که در نهایت منجر به یک تجربه خوشایندی از تعامل انسان با محیط و محصولات می انجامد.در چند دهه گذشته عوامل انسانی در طراحی نقش چندانی نداشتند و حتی این فاکتورها در بین تولیدکنندگان بزرگ نیز اهمیت و نقش بسیار کمی داشت.به مرور در مراحل بعدی متخصصین عوامل انسانی وارد صحنه شدند بدین نحو که عملکرد مناسبی را پس از تولید محصولات، برای آن ایجاد کردند.در این مرحله ایجاد عملکرد درست و قابل اطمینان توسط این متخصصان در مراحل پس از ساختارهای تعاملی ایجاد شده، از اهمیت بالایی برخوردار بود.با پذیرش و به یقین رسیدن اینکه مهندسی عوامل انسانی، بخشی تفکیک ناپذیر از فرایند طراحی می باشد به متخصصین عوامل انسانی این فرصت داده شد تا از همان نخستین مراحل طراحی بر طرح اثرگذار باشند.در این مرحله کاربرد پذیری مزیتی رقابتی تلقی می شد بدین معنا که شرکت هایی که در طراحی محصولات خود اصول، قواعد و ملاحضات ارگونومی یا همان مهندسی عوامل انسانی را به کار می گرفتند.موفق تر از رقبای خود بودند.با گذشت زمان و استفاده همه تولید کنندگان از این دانش در طراحی محصولات خود، کاربرد پذیر بودن و سهولت استفاده دیگر مزیتی رقابتی محسوب نمی شد بلکه امری ضروری در طراحی در نظر گرفته شد که نبود آن به طور موثری باعث نارضایتی کاربران می شد.در واقع مهندسی عوامل انسانی به جای اینکه ارزش افزوده ای برای تولیدات در نظر گرفته شود، موضوعی برای حل مساله تلقی شد.در این وضعیت مشتریان به دنبال مزیت های دیگر در محصولات بودند.این امر منجر به بروز تمایلات خوشایند-محور در راهبردهای اساسی تولیدات و محصولات کارخانجات و موسسات تجاری شد.
در واقع این همان توجه و نگاه خاص امروزی نسبت به مهندسی عوامل انسانی در فرایند طراحی می باشد.با چنین شرایطی بود که جردن، 2008، با در نظر گرفتن سلسله مراتب نیاز ها و به کار بردن آنها در فاکتور های انسانی، مدل پیشنهادی خود را ارائه کرد.این مدل روش مشارکت فاکتور های انسانی در طراحی محصولات را به طور صریح یا مفهومی منعکس می نماید.
کاربرد پذیری و خوشایندی به ترتیب سطوح مختلف سلسله مراتب نیازهای کاربران امروزی را تشکیل می دهند.در ادامه به توضیح کوتاهی از هر یک این سه سطح پرداخته می شود.

سطح اول- عملکردگرایی (functionality)
واضح است که یک محصول در صورتی که عملکرد مناسب خود را ارائه ندهد بدون استفاده خواهد بود.یک محصول در صورتی که نتواند عملکردهای لازم برای انجام وظایفی که به آن منظور طراحی شده را انجام دهد، قابل استفاده نخواهد بود.اگر محصولی عملکرد صحیح را دارا نباشد، باعث نارضایتی خواهد شد.جهت ارضای نیازهای افراد در این سطح، کسانی که در طراحی محصولات درگیر هستند خصوصا متحصصان فاکتورهای انسانی، می بایست فهم کاملی از آنچه که محصول باید انجام دهد و زمینه و محیطی که در آن مورد استفاده قرار می گیرد را داشته باشند.

سطح دوم- کاربرد پذیری (usability)
مردم با محصولاتی که به خوبی کار می کنند خو گرفته اند، اما اکنون آنها کاربردپذیری محصول را هم می خواهند.هنگامی که افراد به داشتن عملکرد مناسب محصولات عادت کردند، در مرجله بعد خواستار محصولاتی شدند که استفاده از آنها آسان باشد.دارا بودن عملکرد مناسب یک پیش نیاز برای کاربرد پذیری محصول است اما آن را تضمین نمی کند.متخصصین فاکتور های انسانی امروزه توانسته اند به مهارت بالایی در خلق محصولات مشهود دست یابند و همچنین تعدادی قواعد برای طراحی تعریف کرده اند که بر اساس آن استفاده از محصولات ساده باشد.
سطح سوم- خوشایندی (pleasure)
پس از آنکه افراد با محصولات کاربردی خو گرفتند، بدیهی است که به زودی به دنبال چیز بیشتری هستند: محصولاتی که چیز فوق العاده ای را ارائه دهند، محصولاتی که صرفا ابزار نیستند بلکه اشیاء زنده ای هستند که مردم می توانند با آنها همدردی کنند، محصولاتی که نه تنها سود عملکردی می رسانند بلکه سودهای احساسی نیز ارائه می دهند.این چالش جدید فاکتور های انسانی است.
نکته بسیار مهمی که باید در طراحی بر مبنای خوشایندی در نظر گرفت، فهم دقیق، درست و جامع افراد و درک درست نیاز کاربر است که مهم ترین مرحله در طراحی محصولات خوشایند است.

از دیدگاه تایگر، این فهم از طریق دسته بندی خصوصیات افراد بر اساس چهارچوب چهار نوع خوشایندی:
خصوصیات جسمی ، خصوصیات اجتماعی ، خصوصیات روانی و خصوصیات عقیدتی انجام می شود.
الف: خصوصیات فیزیکی (جسمی)، منظور خصوصیاتی است که با جسم افراد مرتبط است، مثلا حواس، سیستم اسکلتی- عضلانی، سایز و ظاهر بدن.
ب: خصوصیات اجتماعی، خصوصیات مربوط به فرهنگ و جامعه، ارزش ها و ملاحظات عمومی افراد، همینطور خصوصیات خانه و محل زندگی که می باید در طراحی به این خصوصیات نیز توجه شود.
پ: خصوصیات روانی، شامل هوش، مهارت ها ، خلاقیت ها، توانایی یادگیری و به خاطر سپردن و قابلیت های ادراکی می شود.همچنین ناتوانی های روانی که منجر به دشواری در یادگیری و به خاطر سپردن می شود نیز در این دسته می آید.
ت: خصوصیات ایدئولوژیک (عقیدتی)، ارزش هایی که شخص سعی می کنددر انتخاب و هدف گذاری آرمان های شخصی اش به کار گیرد: مثل ارزش های خانوادگی، اخلاق کار، گرایشات و غیره.
بیان سلسله مراتب پاسخگوی به نیاز، به خوبی چرایی کارآمدی این رویکرد در طراحی را نشان می دهد.ارتقای کیفیت پاسخگویی به نیاز از سطح عملکردی به سطح خوشایندی، با کاهش نارضایتی های یاد شده، و به دلیل ماهیت این اقدامات، راهکارهای قبل از معضل، در بازه های زمانی طولانی، نسبت به راهکارهایی که در صدد رویارویی با بروز ناهنجاری های رفتاری هستند، بسیار موثرتر خواهند بود.
المان های شهری به عنوان برونده فرآیند های طراحی، آماج رفتار های تخریبگرانه هستند؛ مبتنی بودن طراحی بر چارچوب های محدودیتی-قابلیتی انسانی، لزوم کارآمدی راهبردهای ضد تخریبگرایی است، چرا که سازگاری فیزیکی- روانی محصولات با کاربران، تجربیات خوشایندی را در تعامل خلق خواهد کرد، و این معادل کاهش نارضایتی هایی است که رفتارهای تخریبگرانه را دلیل هستند.در واقع راهبردهای تبلیغاتی در اصلاح ناهنجاری های رفتاری کارآمد نخواهند بود.تحقیقات و مطالعات انجام شده به خوبی نشان داده است که اصلاح فرهنگ طراحی است که به طراحی فرهنگ درست می انجامد، و اصلاح فرهنگ طراحی در گام نخست نیازمند نگرش سلسله مراتبی در پاسخگویی به درک درست نیاز کاربر است.
الگو سازی مبلمان شهری بر پایه مفاهیم سمانتیکی
مبلمان شهری و عناصر مکمل فضای شهری، با هدف تسهیل ایمن سازی، زیبا سازی، هدایت و کنترل جریان حرکت، سکون، تفریح، اضطراب، کار و زندگی ایجاد می شود که ما در بخش های مختلف فعالیت خود در سطح شهر نیازمند این عناصر هستیم. به واسطه این عناصر است که فعالیت های مختلف را می توان راحت تر و با ایمنی و دقت بیشتری انجام داد.

مبلمان شهری بازتاب موادی همچون: شکل، فرم، بافت، رنگ، عملکرد، مواد، رفتار و نحوه تعادل است در:
• اقلیم و خرده اقلیم
• فرهنگ
• گوناگونی
• انعطاف پذیری
• مردم واری(یو سی دی)
• پیش زمینه و پس زمینه
• حس وابستگی(رنگ تعلق)
• خلاقیت
• خوانایی

- اقلیم و خرده اقلیم:
منظور ما در این بحث تاثیر اقلیم و خرده اقلیم ها در طراحی عناصر مبلمان شهری است.برای مثال، در کشوری مانند انگلستان که ممکن است در زمان های زیادی هوا آفتابی نباشد، یا به علت بارندگی و مه نتوان تابلوها را دید، در نقاطی پر اهمیت روی تابلوها چراغی نصب می شود که شبها به طور خودکار روشن می شود و تابلو مورد نظر را روشن می کند.این کار ایمنی محیط را بالا می برد و در عین حال نمودی از بازتاب اقلیم در مبلمان شهری است.
نمونه دیگر در طراحی اقلیمی مبلمان شهری را می توان در شهرهای ساحلی دید.جایی که نشیمنگاه یک نیمکت، حرکت سیال و نرم موج دریا را در فرم خود نشان داده است.همین طور موادی که در ساخت آن استفاده شده است یعنی چوب، ماده ای پر مصرف در اقلیم مرطوب به شمار می رود.
نمونه دیگر نرده ها یا حصارهای ساده ای هستند که در مناطق روستایی دیده می شوند.در این گونه مناطق مصالح بومی بیشتری استفاده می شود.بنابراین در مناطق مرطوب، نرده های چوبی با استفاده از مصالح بومی همان منطقه مورد استفاده قرار می گیرند.
مبلمان های مخصوص پارک را هم می توان با این زمینه اقلیمی انتخاب کرد.مثلا در یک شهر ساحلی مبلمان پارک در زمین بازی کودکان از اجزای ساختمان یک کشتی الهام گرفته شده تا بچه ها بتوانند ضمن تفریح، مفاهیم پایه ای در زمینه دریا و دریانوردی را نیز فرا بگیرند.
نمونه دیگر یک پیاده راه است که با استفاده از مصالح بومی طراحی شده است.در بخشی از ساحل شهر سانفرانسیسکو با استفاده از صخره ها و تخته سنگ ها این پیاده راه تعریف و بر هویت اقلیمی آنجا تاکید شده است.

- فرهنگ:
در بحث مبلمان شهری، فرهنگ یک موضوع بسیار گسترده است.در خیلی از کشور های اروپایی پارک کردن خودرو و پرداخت مبلغ پارکینگ در دستگاه های مربوطه بخشی از فرهنگ روزمره شده است.طبیعی است که نحوه تعامل فرد با این دستگاه ها و جانمایی آن و دیگر مسائل می توانند بازتاب دهنده فرهنگ آن شهر در مبلمان شهری باشد.
نمونه دیگر را می توان در قالب یک سناریوی واقعی بازگو کرد.در یک کشور غربی، سانحه ای در جاده اتفاق می افتد، ماشین ها به آرامی پشت هم حرکت می کنند و تابلویی نصب می شود که روی آن نوشته شده تصادف.این تابلو هم راننده ها را به صبر دعوت می کند و هم اطلاع رسانی می کند، تا مشکل رفع شود.صحنه حادثه با مخروطی ها جدا می شود و در نهایت کل این صحنه توسط مبلمان متحرک ترافیکی و خودروهای پلیس مدیریت و هدایت می شود.عناصری که در این مثال از آن ها به عنوان عناصر فیزیکی نام برده شد، تابلو ها و مخروط ها همه در خدمت بخشی از این فرهنگ خاص ترافیکی هستند که در جاده ها با آن مواجه هستیم.

- گوناگونی:
گوناگونی یکی دیگر از حوزه های طراحی مبلمان شهری می باشد.وقتی که بدنه ساختمان ها و بدنه شهر را از اضافات عاری کنیم و یک بستر خنثی و فاقد جهت داشته باشیم، تازه آن زمان می توانیم با استفاده از تزئینات فصلی، مناسبتی و غیره، رنگ، زیبایی و دیگر عناصر مورد نظر را به فضای شهر منتقل کنیم.

- انعطاف پذیری:
بهترین نمونه ای که می توان در موضوع مثال زد، پروژه تعدادی از دانشجویان ژاپنی است که در طراحی نیمکت های شهری دیده می شود.این نیمکت نشان می دهد که چطور یک عنصر مبلمان شهری می تواند انعطاف پذیر باشد.معمولا نیمکت ها در زمان بارندگی تا مدتی خیس هستند و نمی توان از آنها استفاده کرد.این دانشجویان با استفاده از اهرم هایی که در سطح جانبی نشیمن نیمکت تعبیه کرده اند توانستند سطح زیرین نیمکت را به بالا منتقل کنند و از آن استفاده تازه نمایند.گفتنی است هر کدام از این نمونه ها می توانند بازتاب فرهنگ یا تعاملات دیگر هم باشند.
- طراحی مردم محور:
طراحی مردم محور یعنی دیده شدن افراد و توجه به آنها در محیط شهری، همراه با ایجاد بستری کارآمد برای بازی، فعالیت، تفریح، کار و زندگی آن ها.
طراحی مردم محور را می توان در عرصه های مختلف دید، مثلا در عرصه بهداشت با طراحی دستگاه های دست خشک کن که توسط یک مهندس طراح بریتانیایی انجام شده است.در طراحی جدید به جای این که دستها را زیر دستگاهی مانند سشوار بگیرند، هوای فشرده به شکل تیغه ای بیرون می آید و سرعت خشک کردن را بسیار بالا می برد.در کشور ما این دستگاه ها از نظر کیفیت، تعداد و بازدهی در سطح پایینی قرار دارند و اکثر آن ها در مکان های عمومی به درستی کار نمی کنند، ولی در کشور های غربی آنها مورد توجه زیادی قرار دارند و آخرین تکنولوژی های روز در آنها به کار رفته است.بخصوص نمونه هایی که برای معلولین و کودکان در فضاهای عمومی وجود دارند جالب توجه هستند.
نمونه دیگری از طراحی مردم محور در فضای عمومی را باید در تابلو های راهنمای مختلف دید. جایی که تابلوها با رنگ های متنوع و کد گذاری مناسب، مطلب یا پیامی را نمایش می دهند. اگر دوباره به تعریف مبلمان شهری بازگردیم، در می یابیم که مهم ترین هدف مبلمان شهری، ایمنی سازی و تسهیل رابطه مردم با شهر است.هر یک از رنگ های استفاده شده در این تابلوها ممکن است در فرهنگ های مختلف بیانگر پیامهای متفاوت باشد و افراد را در لحظات بحرانی و در مواقع نیاز هدایت کند.
نمونه دیگری از طراحی مردم محور، تابلو های ایستگاه اتوبوس است که اعلام کننده حرکت اتوبوس ها و زمان رسیدن آنها به ایستگاه است.در کشور انگلستان به ندرت دیده می شود که اختلاف زمانی ثبت شده با حرکت اتوبوس ها بیش از 30 ثانیه باشد.رسیدن به چنین دقتی در زمان، برنامه ریزی پیچیده ای را می طلبد.

- پیش زمینه و پس زمینه:
در بخشی از ایالت کالیفرنیا که محل تردد اتوبوس های عمومی است، المان هایی در سطح شهر وجود دارد که به سختی می شود آن ها را دید، این المان ها سرپناه ایستگاه های اتوبوس هستند که به نحوی در محیط حل شده اند و هیچ عنصر مزاحمی در آن ها دیده نمی شود.کل رنگ بدنه، فرم ها و غیره به شدت در هماهنگی با محیط اطراف هستند و به راحتی در پس زمینه حل شده اند.شاید تنها چیزی که موجب می شود، سرپناه ایستگاه را تشخیص دهیم، جدول زمان بندی حرکت اتوبوس هاست که در آنجا نصب شده است.
در اکثر موارد لازم است که در طراحی مبلمان شهری، چنین عناصری در محیط حل شوند.از این موضوع تحت عنوان ادب طراحی نیز یاد شده است.طراحان صنعتی و کسانی که در این حوزه تصمیم گیری می کنند، باید دقت کنند که نشانه های شهری کمترین دخل و تصرف را در فضاهای شهری داشته باشند اگر این مهم در طراحی رعایت شود می توان فرآیند هیجان و توجه (کنترل پس زمینه و پیش زمینه) را در محیط کنترل کرد.
حس وابستگی(رنگ تعلق)
اگر بتوان شهروندان را از حالت انفعال درآورد و آن ها را به فعالیت واداشت، آنگاه نوعی زیبایی شهری در حوزه ای خاص ایجاد می شود.در این صورت می توان شاهد نمونه های جالبی از تعامل شهروندی بود.درمباحث طراحی شهری نیز روی این موضوع تأکید ویژه ای شده است.
زمانی که شهروند بتواند تا حدی در محیط دخل و تصرف کند احساس وابستگی و تعلق بیشتری به محیط پیدا می کند.بسیاری از مواردی که در حال حاضر از بالا به شهروندان دیکته می شود، احتمالا در آن صورت به طور خود جوش در بین شهروندان اتفاق خواهد افتاد.نمونه ای از این مفهوم گل کاری و تزئینات جلوی در منازل است که به وسیله خود مردم انجام می گیرد.
نکته ای که در این بحث وجود دارد، تعاریف جدیدی است که از شهر سالم و محیط سالم شهری ارائه شده و در آن بر نقش و حضور فعال افراد در شهر تأکید می شود.برای مثال در بسیاری از کشور های اروپایی، گروه های کوچک موسیقی در گوشه و کنار تشکیل می شوند و در سطح شهر به اجرای برنامه می پردازند.در مواردی به خصوص افراد مسن یا داری معلولیت نیز به این گروه ها می پیوندند و رنگ تعلق بیشتری به محیط زندگی خود می بخشند.
نمونه چنین رفتاری در کشور ما در ایام سوگواری امام حسین(ع) دیده می شود، بطوریکه دست کم برای ده روز مدیریت زیبا سازی شهری به دست مردم می افتد.در این حالت، زیبا سازی مخصوص دهه محرم توسط خود مردم شکل می گیرد.
- خلاقیت:
شهر فرصتی است برای عرضه خلاقیت، خواه از سوی مردم خواه از سوی سازمان های مسئول.برای مثال طراحی و ساخت یک هواکش شهری در مرکز لندن، تبدیل به یک اثر هنری شده است.این نکته خیلی جالبی است که می تواند مورد توجه طراحان و مهندسان قرار گیرد و هم بازتاب خلاقیت هنری در شهر و هم منعکس کننده تفکر مدیران باشد.
- خوانایی شهری (سمانتیک شهری):
در کنار موضوعاتی که راجع به الگو ها و استاندارد ها گفته شد، تمایلی نیز در جهت خوانایی شهری وجود دارد.بخشی از این خوانایی مربوط به مبلمان شهری است.خوانایی در این حیطه یعنی درک ساده و سریع کاربرد و زیبایی یک محصول شهری.هر گاه پیام محصول شهری به دلیل بی توجهی به محیط اطراف یا طراحی و نصب ناصحیح دچار مشکل شود، خوانایی جای خود را به ناخوانایی می دهد.معنا رسانی در انتقال اطلاعات می تواند حوزه های متفاوتی را مخاطب قرار دهد.
چالز جنکز در کتاب«نشانه ها، نماد ها و معماری»می نویسد:«معنا در محیط غیر قابل اجتناب است حتی برای کسانی که آن را انکار یا محکوم می کنند.هر چیزی را که بتوان دید یا راجع به آن اندیشید معنایی در بردارد.»
پرسش:چه مقدار از این معنا می تواند مدیریت شود؟
آیا ما می دانیم دخل و تصرفی که در محیط می کنیم چه معانی ای را به دنبال دارد؟
آیا می دانیم که گذاشتن تبلیغات در کنار یک تابلوی راهنمایی رانندگی چه معانی را می تواند داشته باشد؟