بانگ سروش،ندای ‌عدالت
33 subscribers
23 photos
18 videos
3 files
146 links
انعکاس مطالبات به حق و واقعی مردم به دور از هیجانات منحرف کننده، برای کسانی که قصد خدمت دارند
Website , http://bang.ir
Admin , @alireza_olfat
#bang_ir
Download Telegram
آدم انتخاب کنید نه اسب و الاغ
#انتخاب_هوشمندانه
#بانگ_سروش
🔰 حکایتی زیبا و آموزنده در باره حکومت دشمن محور 🔺

روزگاری یکی از ملوک خوارزمشاهی خطبا و وعاظ مملکت را احضار نمود. از باب گله و شکایت ایشان را گفت : آن اجرت و مستمری و وظیفه که شما را میدهم حرامتان باد! که کار خویش انجام نمی دهید. حاضران انگشت به دهان که ؛ چه کرده‌ایم؟ و خدارا زین معما پرده بردار !

گفت: عیون و جواسیس و خفیه نویسان خبر آورده‌اند که رعایا اغلب در آشکار و نهان  و در پیدا و پنهان عیب بر پادشاهی و مملکت داری ما می نهند و علیه ما سخن گویند و این روز به روز در تزاید است‌.

اخطب خطبای خوارزم گفت:
پادشاها به جان خدمت داریم ، اما خود رهنمود ده که فی المثل چگونه به بیوه زنی که شویش کشته شده و پنج عایله بر دست او مانده پاسخ گوییم؟تا نفرین ملک و مملکت نکند. پادشاه گفت: واضح است نفرین او را حواله به دشمن کنید که شویش را کشته و او را بی سرپرست گذاشته. واعظی دیگر گفت : پاسخ پیرمردی که از صبح تا شامگاهان به کار مشغول است و اجرتش کفاف خود و چند سرعایله را نمی دهد چه گوییم؟ گفت : توضیح دهید که دشمن اسعار و نرخ‌ها گران کرده و نمی گذارد صناعت و قناعت در این مملکت رواج یابد.
دیگری گفت: شباب ،  بیکار و بیعار اند و به قمار و کعب بازی اندرند و چون معترض و متعرض ایشان شویم گویند: کاری نیست تا بدان مشغول شویم. گفت : بگویید این نیز حاصل عداوت اعداست؛ چه ارکان دولت همه همت بر این نهاده اند و دشمنان این ملک نمی گذارند کار ایجاد بشود و ملک سامان یابد .

خطیبی دیگر گفت: نظامیه ها از کیفیت افتاده دریغ از خروج یک طبیب حاذق و منجم برجسته  یا فقیه و متکلم فرهیخته  بلکه مکتب خانه ها هم رو به زوال است و حدیث طلب العلم فریضه رو به فراموشی. پادشاه گفت: این همه دانم اما چه کنم که دشمن عمده طبیبان و منجمان و دانشمندان این مرز و بوم ، جذب کرده و از اینجا کوچانده است.

دیگری گفت :سرزمین ها در معرض خشکی اند آب ها هدر می روند و به سوی کشتزار هدایت نمی شوند. ملک گفت: این دیگر از مکر و مکاید دشمن است که نگذاشت چنین شود وگرنه ما را بدین مهم ، پروا بود. واعظی از میانه مجلس گفت :تاجران شاکی اند که رهزنان امان ما بریده اند و تاراج می کنند و لشکریان نیز تا رشوتی نستانند از اموال ما حراست نکنند. پادشاه گفت: این را هم استثنائاً!! به دشمن نسبت دهید! که در ارکان لشکر نفوذ کرده ناراضی می تراشد.
جوحی که خود را در زی عالمان در آورده بود و در آخر مجلس نشسته بود گفت: پادشاه ها! اکر رخصت هست و به جان در امانم سخنی بگویم؟ پادشاه گفت : آنچه در دل و در سر داری بگو ای غریبه. مگر جز شرح صدر از ما شنیده ای یا دیده ای؟!

جوحی گفت: جسارتا دشمنی که در تار و پود این مملکت به این حد رسوخ و نفوذ کرده باشد، دیگر دشمن نیست همان است که حکم کند و دست بالای همه دستهاست و همان است که بر این ملک فرمانرواست !!
چندان که مهمانی که در سال ۳۶۵ روز در منزل تو جای گرفت و ارکان منزل به مشیت او چرخید دیگر میهمان نیست او خود میزبان است.

آنکه چنین حکم براند به ملک
شاه بخوان و تو مخوان دشمنش

یا به توان و خرد آباد کن
یا به دگر کس تو همی بفکنش

🔻 با ما همراه باشید :: بانگ سروش🔻
@bang_ir

#بانگ_سروش