دانلود دانلود رمان نغمه شب (زندگی بنفش)
18K subscribers
23.1K photos
74 videos
31 files
12.9K links
#زندگی_بنفش
رمان #نغمه_شب

همه رمان های منو از روی اپلیکیشن #باغ_استور بخونید
@BaghStore_app
یا از کانال تلگرام رمان خاص تهیه کنید
@mynovelsell

🎼 برشی از زندگی واقعی ... 🎼
Download Telegram
نغمه شب ۲۶۲
سکوت شد بین همه و قلب من یخ زد. نکنه شهریار اینو قبول کنه!؟
مهین خانم گفت
- چرا پسر ها با آینده خودشون بازی کنن به جای اینکه تو برای حقت بجنگی!
شهروز گفت
- حاضری عقد کنی و طلاق بگیری! اما نری حرف نزنی! راستشو بگو ماهرخ قضیه چیه!؟
نگاه ماهرخ پر از نفرت شد و شهریار گفت
- چرا صادق نباشیم! بیا تو حقیقتو بگو ما هم حقیقت رو بگیم، بهتر نیست!؟
ماهرخ بلند شد و گفت
- حقیقت!؟
به شهریار نگاه کرد و گفت
- تو ۴۰ سالته و اینهمه دختر بازی کردی! یهو ازت کمک خواستم یادت افتاد ازدواج کنی!
رو کرد به من و گفت
- اونم با این بچه!؟ انتظار داری کسی باور کنه!؟
با تمسخر خندید و گفت
- شهریار خان دنیارو گشت آخر چشم دنیارو کور کرد با این عروس گرفتنش!
با این حرف با دست به سر تا پای من اشاره کرد و شهریار با خشم گفت
- حد خودت رو بدون ماهرخ! من رو نغمه حساسم!
ماهرخ برگشت سمت شهریار و گفت
- جدا!؟ حدم رو ندونم چی میشه!؟ مگه نگفتی حقایق رو بگیم، حقایقی که در موردت میدونم رو بگم چی میشه!
صورت شهریار کاملا بر افروخته شده بود.مهین خانم عصبانی گفت
- بسه! اینجا اومدیم یه مشکل رو حل کنیم نه اینکه مشکل اضافه کنیم!
ماهرخ پوزخند زد.
از بین شهروز و شهریار رد شد و گفت
- من حرفم رو زدم. با هم توافق کنیم وگرنه میرم پیش والا خوان میگم میخوام زن برادر شوهر هام بشم! اونوقت ببینم میتونید منو پس بزنید یا نه!
با این حرف از پله ها بالا رفت. وارد خونه شد و در رو کوبید. به شهریار نگاه کردم. شهریار نفس عمیق کشید و چشم هاش رو بست.
میتونستم حس کنم چقدر عصبانیه و چقدر در تلاشه تا خودش رو کنترل کنه .
شهروز دست برد داخل جیبش. یه چیز کوچیک بیرون آورد. رو به شهریار گرفت و گفت
- دخترمه! تازه ۹ ماهه شده!
شهریار به عکس نگاه کرد . ابروهاش بالا پرید و گفت
- مبارکه! تو هم بی خبر!؟
شهروز تلخ لبخند زد و گفت
- والا به کی خبر بدیم!؟ مگه کسی رو داریم!؟
عکس رو گذاشت تو جیبش و گفت
- باز تو مادربزرگ مادریت هست من همینم ندارم! باقی فامیل هم که یا دشمن خونی و یا مثل ماهرخ دنبال منفعت و ...
به مریم نگاه کرد و گفت
- یا مثل مریم و تو، خودشون اسیر کلی بدبختی شدن!
مریم نفسش رو با آه بیرون داد و مهین خانم گفت
- خوب کاری کردی پسرم. شما الان هر دو متاهل هستید.بره به والا خان بگه هم ، طبق رسم چیزی پیش نمیره! برادرشوهر مجرد نداره که!
شهروز به شهریار نگاه کرد و گفت
- جدا عقد کردین!؟فایل کامل این رمان موجوده دوستان.
فایل کامل بیش از ۵۵۰ پارت و ۲۰۰۰ صفحه است.
کافیه از اینجا اپلیکیشن باغ استور نصب کنی 👇👇
https://t.me/BaghStore_app/898
فایل کامل همه رمان هام اونجا هست.
هر جای دیگه این رمان رو دیدی دزدی و بدون رضایت منه
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید 👇👇👇
https://t.me/BaghStore_app/709
بچه ها دشت میخک های وحشی امروز آپدیت شد
۴۰ صفحه جدید واستون قرار گرفت
بزنید روی این لینک و وارد برنامه بشید و بخونید👇❤️

https://t.me/BaghStore_app/898

رمان از صفحه ۱۵۰۰ گذشته😘
بچه ها همین الان پارت ۳۰۵ #انتهاج تو پیج رایگان قرار گرفت . از اینجا رایگان بخونید👇👇👇

https://www.instagram.com/reel/C6MipwDqsjU/?igsh=MW01ZTVxNXBnaDF4aQ==

اگر هم فایل کامل رو خواستید که بیش از ۶۰۰ پارت و ۲۲۰۰ صفحه است از اینجا بخرید👇👇💜

https://baghstore.net/roman/2023/رمان-انتهاج
نغمه شب ۲۶۳
شهریار سر تکون داد و گفت
- آره برای همین گفتم تو هم بی خبر!!
شهروز خسته خندید و گفت
- میدونی از چی میترسم!؟ از اینکه این گفتن ماهرخ بشه آتيش زندگی ما که چرا بی خبر ازدواج کردین! که چرا بزرگ طایفه نمیدونه!
هر دو اومدن رو صندلی های خالی نشستن و شهریار گفت
- چی بگم والا! این زن یه چیزیش شده!
نگران به هم نگاه کردیم . نگاه شهریار خسته و غمگین بود .
دلم میخواست کاری از دستم بر میومد. شهروز گفت
- با خواهر هات صحبت کن شهریار، زمین های پدری رو زودتر بفروشیم. قبل اینکه والا خوان مشکلی براش درست کنه!
مریم گفت
- کسی نمیتونه بدون اجازه والا خان زمین بفروشه که! شما هم بگی میخوام بفروشم اون باید تایید کنه!
شهریار سر تکون داد و مریم گفت
- ماهرخ هم بره بگه من میخوام با این داداش ها ازدواج کنم و قضیه شما رو شه، غوز بالا غوز میشه! دیگه عمرا بذاره بفروشید.
شهریار تکیه داد به صندلیش و گفت
- من اون زمین ها برام مهم نیست. از این لحظه ارتباطم با اون سمت میشه صفر ! دیگه هیچی اون سمت برام مهم نیست!
به مریم نگاه کرد و گفت
- تو هم حق نداری بری دیگه!
مریم سریع گفت
- عمرا برم!
مهین خانم گفت
- خواهرت فردا داره میاد اینجا! کژال! تو بگی صفر اونا که ولت نمیکنن. دیگه عقد کردی! باید یه کار درست حسابی کنی!
رو کرد به شهروز و گفت
- قبل ماهرخ خودتون خبر بدید ازدواج کردید!
هر دو سریع گفتن نه!
سوالی نگاهم بین هر دو چرخید و شهروز گفت
- ماهرخ حالا حالا ها به والا خان نمیگه! اون هنوز نه خبر داره ما ازدواج کردیم نه از ما نا امید شده!
شهریار سر تکون داد و رو به شهروز گفت
- زمین های پدری برات مهمه!؟
شهروز سر تکون داد و گفت
- لنگش نیستم! اما دوست ندارم حیف شه، میدونی چی میگم!؟
شهریار سر تکون داد آره و پرسیدم
- الان بچه ماهرخ کجاست!؟
همه به هم نگاه کردن و مریم گفت
- خونه مادرش! عملا ماهرخ همش خونه مادرشه!
مریم رو کرد به شهریار و گفت
- خاله کژال بیاد هم نمیخوای بگی عقد کردی دایی!؟
شهریار گردنش رو دست کشید و مهین خانم گفت
- کژال بفهمه کل طایفه میفهمه!
شهریار سر تکون داد و گفت
- نمیدونم واقعا... بذاریم ماهرخ بره جلو . خودش هر کاری خواست بکنه! ما وارد بازی نشیم.
به شهروز نگاه کرد و گفت
- بذاریم به والا بگه! اگر گفت بیاید باهاش ازدواج کنید میگیم مجرد نیستی! اونم شاید براش مهم نبود و گذشت!
مریم عصبی خندید و گفت
- دایی! دیوونه شدی! اونا تشنه این اتفاقاتن تا بیان به بقیه بپیچند!
شهریار با اخم به مریم نگاه کرد و گفت
- قضیه ماهرخ رو نمیگم! قضیه ازدواج ما رو میگم!
شهروز کلافه بلند شد و گفت
- بحث بی خوده من الان خودم یه حرف میزنم بعد به حرف خودم شک میکنم. این طایفه تصمیماتش معلوم نیست
به شهریار نگاه کرد و گفت
- یه تلاش بکن. این چند روز ماهرخ اینجاست بخشی از زمین هارو هم بفروشیم خوبه!فایل کامل این رمان موجوده دوستان.
فایل کامل بیش از ۵۵۰ پارت و ۲۰۰۰ صفحه است.
کافیه از اینجا اپلیکیشن باغ استور نصب کنی 👇👇
https://t.me/BaghStore_app/898
فایل کامل همه رمان هام اونجا هست.
هر جای دیگه این رمان رو دیدی دزدی و بدون رضایت منه
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید 👇👇👇
https://t.me/BaghStore_app/709
بچه ها دشت میخک های وحشی امروز آپدیت شد
بزنید روی این لینک و وارد برنامه بشید و بخونید👇❤️

https://t.me/BaghStore_app/898

رمان از صفحه ۱۵۰۰ گذشته😘
دوستان انتهاج رو رایگان اینجا بخونید👇 پارت ۳۱۶ گذاشتم 👇👇
https://www.instagram.com/reel/C6boxjUKSik/?igsh=MXBxaTN5ejE5ZDBicg==

اگر هم فایل کامل رو خواستید که بیش از ۶۰۰ پارت و ۲۲۰۰ صفحه است از اینجا بخرید👇👇💜

https://baghstore.net/roman/2023/رمان-انتهاج
Forwarded from دستیار گسترده
چندثانیه بیشترنگذشت که داغیه #لباشو روی #لبام حس کردم
دستمو دور #گردنش قفل کردم و پر#حرارت ترازخودش مشغول لباش شدم
دستشو روی کمرم گذاشتو بیشتربه خودش فشردم
ازلبام جداشدو منوتوی #بغلش نشوند
تکیه داد به لبه قایق
همه جاتاریک بودو فقط لامپای کمی باعث میشدن صورت
کریسوچشای #خمارشو ببینم
دستمو روی #سینش کشیدم و نفسمو توی گردنش رها
کردم
سرانگشتامو روی پوست گردنش کشیدم ودکمهای
لباسشویکی یکی باز کردم
پیرهنشو بیرون اوردم
همه چیو حدس میزدم جزاینکه
روی یه قایق وسط دریاچه مشغول #عشق بازی باشیم
لبموروی چونه و گردنش کشیدم و بالاتربردم
لباشو شکارکردم
دستای کریس روی پام نشستو بالاتررفتن
جایی که نشسته بودم اثار#تحریک شدنشو به خوبی حس میکردم
#تمایلات_جنسی_متفاوت #ممنوعه
اگه میخوای فایل کامل این رمان رو بخونی بیااینجا👇🏻
https://t.me/mynovelsell/652
بچه ها نغمه شب تو پیچ رایگان داره تموم میشه
بیاید اونجا و رایگان ادامه رمان بخونید👇👇👇

https://instagram.com/aram.rzvi


اگر اینستاگرام ندارید
یا دوست ندارید تو اینستاگرام بخونید
یا هر دلیل دیگه ای تمایل ندارید بیاید رایگان اونجا بقیه رو بخونید

میتونید از طریق اپلیکیشن باغ استور فایل کامل رو بخرید و مطالعه کنید 😘👇💜
https://t.me/BaghStore_app/986
بچه ها اگر میخواید رمان جدیدم به اسم #نامستور با پارتگذاری رایگان بخونید
عضو پیج اینستاگرامش بشید
اونجا تا آخر رایگان پارت میذارم
فعلا پیج عمومی هست راحت عضو شید
بعد به حالت پرایویت تغییر میکنه و هر کسی نمیتونه عضو شه
پس زودتر اقدام کنید
مرسی 😘
https://www.instagram.com/adabiyat_dastani
بچه ها نغمه شب تو پیچ رایگان داره تموم میشه
بیاید اونجا و رایگان ادامه رمان بخونید👇👇👇

https://instagram.com/aram.rzvi


اگر اینستاگرام ندارید
یا دوست ندارید تو اینستاگرام بخونید
یا هر دلیل دیگه ای تمایل ندارید بیاید رایگان اونجا بقیه رو بخونید

میتونید از طریق اپلیکیشن باغ استور فایل کامل رو بخرید و مطالعه کنید 😘👇💜
https://t.me/BaghStore_app/986
BaghStore.23Ordibehesht1403.apk
24.4 MB
جدیدترین نسخه اپلیکیشن باغ استور

سیستم عامل : اندروید (Android)
تاریخ انتشار : 23 اردیبهشت 1403
مختص موبایل های سامسونگ،شیائومی،هوآوی و ...

*

لزوما نیازی به حذف برنامه قبلی نیست، بصورت عادی می توان این فایل را دانلود و با کلیک بر روی آن شروع به بروزرسانی کنید.

*

سوابق کتابخانۀ شما محفوظ است و با پاک شدن برنامه یا حتی صدمه به موبایل شما، اتفاقی برای کتاب های خریداری شده نخواهد افتاد؛ شما کافیست سیمکارت ثبت نامی را داشته باشید.
(سیمکارتی که با آن وارد می شوید باید حتما روی همان موبایلی باشد که برنامه را نصب می کنید)

*

حتما برای دریافت اطلاعیه های ضروری و آموزش های مهم در کانال تلگرام ما عضو بشوید : @BaghStore_APP

*

اکانت مخصوص پشتیبانی مشکلات نصب :
@BaghStore_Admin

برای مشکلات غیر از نصب، مثل پرداخت ها و ... به پشتیبان داخل اپلیکیشن پیام بدهید. (آدرس: پایین برنامه سمت چپ، صفحه بیشتر، بخش پشتیبانی باغ استور)

*

دانلود برنامه از وبسایت باغ استور : www.BaghStore.net/app
بچه ها نغمه شب تو پیچ رایگان داره تموم میشه
بیاید اونجا و رایگان ادامه رمان بخونید👇👇👇

https://instagram.com/aram.rzvi


اگر اینستاگرام ندارید
یا دوست ندارید تو اینستاگرام بخونید
یا هر دلیل دیگه ای تمایل ندارید بیاید رایگان اونجا بقیه رو بخونید

میتونید از طریق اپلیکیشن باغ استور فایل کامل رو بخرید و مطالعه کنید 😘👇💜
https://t.me/BaghStore_app/986
پیج لیزر و هدایای تبلیغاتی سانیا

سفارش تک و عمده

https://www.instagram.com/saniagrouplaser