اشعار پارسی
2.25K subscribers
609 photos
223 videos
42 links
زیبایےِ اشعارِ من اے ماه تو هستے


با نورِ تو تلطیف شده قافیه ‌هایم...



#مجتبے_خوش زبان
Download Telegram
چنان یکی شده با جان من، که آینه حتی

بعید نیست مرا با غم اشتباه بگیرد..

#سجاد_رشیدی‌پور

چندان که نگاه میکنم هر سوئی
از سبزه بهشت است و ز کوثر جویی

صحرا چو بهشت شد ز دوزخ کم گوی
بنشین به بهشت با بهشتی رویی

خیام

چشمی به هم زدیم و دنیا گذشت
دنبال هم ، امروز و فردا گذشت

دل میگه باز فردا رو از نو بساز
ای دل غافل دیگه از ما گذشت

#بیژن‌سمندر

.
چشم‌ بُگشا ،باز مرا جان صدا کن
ای معنی حسرت
ای دلهره آور
ای معنی عشقم
که آن عمق نگاهت، دلهره آورترین آغاز کلام است
چشم بُگشا  باز مرا جان صدا کن
که من از طرز نگاهت شاعر بشوم
تب بکنم
هزار بار بمیرم‌


#پریناز_ارشد


@asharparsiii🤍
چیست این سقفِ بلندِ سادهٔ بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

این چه استغناست یارب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست


#حافظ

چه هَراسی که اگر با تو به زندان باشم
من به عشق تو اگر حَبس شوم آزادم

بی تو ناجور ترین وَصله ی دنیا هستم
نسل شیرینم و باید که شَوی فرهادم


#مینا_مدیر_صانعی

چشـم مست تــو داغ تـريـن
برکه ی اين آباديست...

#علیرضا_آذر




@asharparsiii🤍
چون نقطه اگر ساکنِ یک‌ جای شوی
چون دایره گر محیط‌پیمای شوی

از قسمتِ خویش دست بیرون ناری
گر چون سرِ پرگار همه پای شوی


#خواجه_نصیرالدین_طوسی

چون دل و جانم به کلی راز عشق تو گرفت
من چرا این راز را از خلق پنهان می‌کنم

#عطار

.چه کردی با جهانم که به دور از یادِ تو
قلبم؛ نمی‌لرزد، نمی‌کوبد، نمی‌خندد، نمی‌رقصد...

- مجتبی خوش زبان

چو مغرورانِ بی منطق، نڪَو از عشـق بیـزارم

ڪه ناڪَه می‌زند بر دل، شڪَردِ او شبیخون است


#صائب‌تبريزے

🌸🍃

چرا بیهوده می‌کوشی که بگریزی ز آغوشم
ازین سوزنده‌تر هرگز نخواهی یافت آغوشی

فروغ فرخزاد



عصرتون_ دلنواز

@asharparsiii
چشم تو را اگر چه خمار، آفریده اند
آمیزه ای ز شور و شرار، آفریده اند

از سرخی لبان تو ای خون آتشین
نار آفریده اند، انار آفریده اند

دستم نمی‌رسد به تو ای باغ دور دست
از بس حصار پشت حصار، آفریده اند

#سعید_بیابانکی

🌸🍃

چه دل‌ها بردی ای ساقی به ساق فتنه‌انگیزت•••

#سعدی

چه فرقی می‌کند پیمانه با تسبیح، وقتی‌ که

غرض از هر دو یک‌ چیز است: تمرینِ فراموشی...

#زیبا_پالیزبان

چنان موافق طَبع مَنی و در دلٍ من

نشسته ای که گمان می بَرم در آغوشی

#سعدی

چه برد؟ تابِ مَرا برد تابِ گیسویش

چه بود جُرمِ تو؟ سرگشتگی، پریشانی

#سجاد_سامانی 🍃

چه جان‌سوز است برآتش، چه آتش؟ آتش مِحنَت


چه محنت؟ محنت دوری، چه دوری؟ دوری جانان ...

#شاطرعباس‌صبوحی🍃

چشمانت رازِ آتش است
و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست
هنگامی ڪه به جنگِ تقدیر می‌شتابد
و آغوشت
اندڪ جایی برای زیستن
اندڪ جایی برای مُردن
و گریزِ از شهر
ڪه با هزار انگشت ، به وقاحت
پاڪیِ آسمان را متهم می‌ڪُند.


#احمد_شاملو🍃

چه حسّی بهتر از وقتی در آغوشت خزیدن را
به قلبم می‌دهی با بودنت اذنِ تپیدن را

نفس درسینه حبس وُ خیره درچشمت مداوم لابلا‌ ےِ حرفهایت دوستت دارم ، شنیدن را...!!


#جواد_کریمی🍃