Parssea.org پ
110 subscribers
2.18K photos
331 videos
193 files
968 links
موسسه حقوقی فرهنگی نوین پارس . ش ثبت 5214 www.parssea.org
Download Telegram
از پنجاه هزار سال قبل مردمانی در کوهپایه های زاگرس و دشتهای اطراف آن زندگی می کردند تا حدود پنج هزار سال قبل تمام این مناطق مملو از انواع حیوانات و گیاهان و جنگل بوده است مردم در زمستان به دشتهای اطراف بویژه اطراف رودهای رافدین می رفتند و در تابستان به کوهپایه های زاگرس و غارها بر می گشتند در تمدن زاگرس رافدین مردمان الهه ها یا ایزدان متعددی داشتند یکی از این ایزدان گاو سفید ،گاو نر سپید یا گوسپید گاوی بوده که نماد آن سر ستونهای تخت جمشید است که سقف ها بر روی شاخ گوسپید(گومیش) بوده است که نماد قدرت است برای هر پدیده ای مانند فاجعه ها ،خوشبختی ها، مرگ ،تولد و ... ایزدان وجود داشته است یاهو ایزد خشم بوده است .زلزله ،خورشید گرفتگی و مصیبتها به یاهو مربوط بوده و برای جلوگیری از خشم یاهو انسان بویژه کودکان را قربانی می کردند سنت قربانی انسان در دوره ابراهیم ع بر افتاد.
گیلگومیش کهن ترین اسطوره تمدن زاگرس است نماد آن مجسمه گاوبالدار با سر انسان است . هور ، بهرام ، رام ، کهرام، نورام(نارا) از دیگر ایزدان تمدن زاگرس رافدین بوده که نمادهایی از آنها در شکل مجسمه و تندیس کشف شده است.

به نقل از مجله دریای پارس
ایده ایرانشهر در آثار جغرافی دانانی که از آغاز آن رشته به زبان عربی قلم می زدند وجود دارد بسیاری از این جغرافی دانان ایرانی بودند. استخری از ولایت فارس چنان که از نامش پیداست در اواخر قرن چهارم هـ .ق در دوره آل بویه از ایرانشهر سخن میگوید:

معمورترین، زیباترین حاصل خیزترین و به لحاظ سیاسی باثبات ترین جای جهان مملکت ایرانشهر است و نیز گوید هیچ ملک آبادان تر و تمامتر و خوشتر از ممالک ایرانشهر نیست، و قطب این اقلیم بابل بود و آن مملکت پارس است ، و حد این مملکت در روزگار پارسیان معلوم بود

🟠ایرانشهر را در آن زمان شامل جنوب عراق، موسوم به بابل در این منابع می دانستند و می توان تصور کرد که وحدت غرب ایران با جنوب عراق در عصر آل بویه مشوقی برای این واحد جغرافیایی باستان بوده است.صورت اغراق شده ی دعوی خصلت بهشت آسای ایرانشهر، آمیخته با تعصب قومی نامطبوعی که در اثر مشهور كتاب البدء و التاريخ مطهر ابن طاهر مقدسی، از مؤلفان رسمی سامانی در حوالی ۳۵۵ هـ . ق (۹۶۶ میلادی) می بینیم، تا حدی غیر منتظره است:
می گویند معتدل ترین و دلگشاترین اقلیم جهان ایرانشهر، اقلیم بابل، بین رود بلخ تا فرات در طول و بین دریای خزر تا دریای پارس و یمن سپس تا مکران و کابل و تخارستان و حدود آذربایجان است اینجا به سبب اعتدال طبیعی رنگ وروی مردم و خصوصیات جسمانی آنان و سلامت عقلشان ممتازترین جای عالم است مردمان آن از سرخ فامی رومیان و خشونت ترکان و نابرازندگی چینیان و قامت کوتاه قوم يأجوج و مأجوج و سیاهی حبشیان و بلاهت زنگباری ها فارغ
اند و برای همین هم ایران نامیده می شود که به معنی قلب سرزمین ها است زیرا ایران در زبان بابلی باستان به معنی «قلب» بود ایران سرزمین فرزانگان و فرهیختگان و کانون لطف و شفقت بصیرت و درک هوشمندانه و همچنین هر خصلت ارزشمندی است که فقدانش مشخصه ی دیگر مردمان عالم است... آشنایی با این سرزمینها برای هر کسی کفایت میکند بنابراین هر کس که آنجا را یک بار میبیند از هر کجا که باشد در دل آرزو میکند که بدانجا بازگردد چرا که سرزمینهای خودشان به هیچ روی مانند اینجا نیست.
تعریف بسیار وسیع تری از ایرانشهر را مؤلف میانه قرن دهم ابو منصور محمد ابن عبدالرزاق طوسی میدهد که به گفته ی محقق بزرگ ایرانی محمد قزوینی یکی از قدیم ترین متون به جامانده را به نثر فارسی جدید نوشته است.توسی در مقدمه اش بر شاهنامه ای گم شده مینویسد ایرانشهر از رود آمویست تا رود مصره.جای تعجب نیست که هوشمندانه ترین تعریف از ایرانشهر را مردی تقریباً قیاس ناپذیر یعنی ابوریحان بیرونی میدهد که به نظر میرسد در سال ۴۲۲ ه (۱۰۵۰ (میلادی) در گذشته است. او در تحدید نهاية الاماکن می نویسد:
نخست میگویم که به دلایل سیاسی و تثبیت خطوط مرزی بین ممالک جهان مسکون به هفت بخش مدوّر همچون شش دایره تقسیم میشد که دایره ی هفتم را (مماساً) احاطه میکردند و همه مساوی بودند. دلیل این تقسیم آن است که پادشاهان بزرگ اهل ایرانشهر بودند که شامل عراق فارس ،جبال و خراسان میشود.... این تقسیم بندی ربطی به وضعیت اقلیمی یا پدیده های نجومی ندارد بر اساس ممالکی که به دلایل مختلفی با هم فرق دارند خصوصیات مختلف مردمشان و عادات اخلاقی و آداب و رسومشان انجام می گیرد.


📚منبع
📘ادموند هرتسیگ و سارا استوارت، ایران در نخستین سده های اسلامی،۱۹۰ تا۱۹۲/
کاظم قاضی یا کازیم کازی

مسجد کازیمکازی یا انطور که در تلفظ محلی و نوشته بصورت کیزیمکازی می نویسند و انرا به اشتباه ریشه یابی می کنند درست آن همان کازیم کازی است طبق کتیبه محراب، در سال ۵۰۰ق (بیش از ۹۴۰ سال پیش) ساخته شده است. این نوع طراحی سه پره ای در محراب (بر اساس مشاهده) بعدها در برخی مساجد تانزانیا و کنیا، توسط اقوام شیرازی، بلوچ، شوشتری، کازرونی و عُمانی استفاده شده است از جمله مسجد شوشتریها در زنگبار و یا مسجد بلوچها در کائوله.

پس از مسجد جزیره کیلوا در تانزانیا، مسجد کیزیمکازی قدیمی‌ترین مسجدی است که توسط شیرازیها در آفریقا ساخته شده و هنوز مورد استفاده نمازگزاران قرار میگیرد، همچنین هرساله گردشگران بسیاری از آن دیدن میکنند.

دیوید وایتهاوس (1941- 2013م) باستان شناس بریتانیایی که چند فصل کاوش در ایران و آفریقا داشته است، کتیبه کوفیِ مسجد کیزیمکازی را مشابه کتیبه‌های بندر سیراف در ایران میداند.

مسجد کازم کازی «کیزیمکازی » تقریبا در نزدیکی روستای ماکوندوچی است که همهٔ اهالی، خود را شیرازی مینامند و مراسم نوروز (نیروزی) را در مرداد ماه و تقریبا همزمان با مراسم نوروز دریایی (صیادی) در ایران برگزار میکنند.
کاظم قاضی یا کازیم کازی

مسجد کازیمکازی یا آنطور که در تلفظ محلی و نوشته بصورت کیزیمکازی می نویسند و انرا به اشتباه ریشه یابی می کنند درست آن همان کازیم کازی است.
طبق کتیبه محراب، در سال ۵۰۰ق (بیش از ۹۴۰ سال پیش) ساخته شده است. این نوع طراحی سه پره ای در محراب بعدها در برخی مساجد تانزانیا و کنیا، توسط اقوام شیرازی، بلوچ، شوشتری، کازرونی و عُمانی (اومانی)استفاده شده است از جمله مسجد شوشتریها در زنگبار و یا مسجد بلوچها در کائوله.

پس از مسجد جزیره کیلوا در تانزانیا، مسجد کیزیمکازی قدیمی‌ترین مسجدی است که توسط شیرازیها در آفریقا ساخته شده و هنوز مورد استفاده نمازگزاران قرار میگیرد، همچنین هرساله گردشگران بسیاری از آن دیدن میکنند.

دیوید وایتهاوس (1941- 2013م) باستان شناس بریتانیایی که چند فصل کاوش در ایران و آفریقا داشته است، کتیبه کوفیِ مسجد کیزیمکازی را مشابه کتیبه‌های بندر سیراف در ایران میداند.

مسجد کازم کازی «کیزیمکازی » تقریبا در نزدیکی روستای ماکوندوچی است که همهٔ اهالی، خود را شیرازی مینامند و مراسم نوروز (نیروزی) را در مرداد ماه و تقریبا همزمان با مراسم نوروز دریایی در ایران برگزار میکنند.
زبان یک پدیده ی فرهنگی همبودگاهی است ناچار مانند دیگر بخش های فرهنگی رشد ، تکامل وبالنده گی می یابد، تغییر می پذیرد ، واژه های جدید در آن افزود می شود ، واژه های آن نابود می شوند ، واژه های بیگانه وارد آن می شوند و این همه تغییرات وتحولات در زبان به گونه ی گیتایی پدیدار می شود همانگونه که انسانها در تغییر وتکامل هستند ، زبان نیز مانند انسان تغییر وتکامل می یابد، زیرا انسان با زبانش ، خردش را بازتاب می دهد.زبان ایستایی و سکون را نمی پذیرد، زبان های جهان مانند دیگر بخش های دانشی در صد سال اخیر بسیار رشد وتکامل پذیرفته اند ، می گویند ، که گاهی در یکسال نزدیک به سیزده هزار واژه جدید به زبان انگلیسی افزود می شود وایدون (اکنون) تعداد واژه های انگلیسی به یک ملیون واژه می رسد، این درحالی است ، که مجموعه ای واژه های زبان فارسی که در فرهنگ ها جابجا شده است به هشتاد هزار واژه می رسد. .زبان امروزی انگلیسی برای نویسنده گان صد سال پیش قابل فهم نیست.

این تغییر ، تکامل ، رشد ، بالنده گی ، نابودی تنها در نظام واژه گانی یا لغت های زبان نیست بلکه در اغلب بخش ها وعرصه های زبان پدیدار است ، از ساختار فرازی ، یا جمله گرفته تا ساختار های حروف ربط یا ربطیه ها ، قید ها فعل ها وغیره همه در حال تغییر وتکامل هستند.

زمانی نویسنده گان ما تنها با زبان عربی یا تازی تماس داشتند ، سبب شد تا قالب ها عبارتی یا عبارت های قالبی تازی ترجمه وار یا برگردانوار وارد زبان ما وسپس همه گیر شوند ، ایدون که زبان در بست در گرو زبانهای اروپایی قرار دارد، واژه ها ، عبارت ها وفراز های اروپایی وارد زبان فارسی می شوند.زیرا بسیاری از مفاهیمی اند ، که برای بیان قالب زبان ویژه خود را می طلبد، این قالب ها یا چوکات ها ناگزیر از زبانی به زبان دیگر می کوچند .

واما در بخش واژه سازی ونظام واژه گانی زبان فارسی:

در این بخش به سه پدیده بر می خوریم:

نخست : باز کاربردی واژه گان های قدیمی به جای واژه های بیگانه . مانند کاربرد واژه بستاخی که از پنجصد سال تا ایدون از کاربرد افتاده است به جای تصاعد وانبساط تازی ، *کاربرد واژه ایدون واکنون به جای واژه حالا ،
کاربرد واژه نبیک اوستایی به جای واژه کتاب ،
*شیله به جای واژه مکر ، واژه رزم به جای مخاصمه ،
آزرم به جای حیآ ،پهنا به جای عرض ، درازا به جای طول ، بلندا به جای ارتفاع ،گود به جای عمیق ،پیماننامه به جای قرارداد، بزه به جای جرم بزه کار به جای مجرم گنهنما به جای اتهام ، چکیده به جای خلاصه ، کیش وآیین به جای مذهب ودین ( دین واژه فارسی قدیم است ) زادروز به جای میلاد ویا روز تولد.
پیمان شکن به جای وعده خلاف ، ورجاوند(warjawand) و ساسان به جای مقدس ومحترم .
نیایش به جای عبادت ودعا .
کمینه به جای حداقل وبیشینه به جای حداکثر ، آبستن و اوستا به جای حامله ، آرش وچم به جای معنی یا معنا ، تندیس به جای مجسمه ویا بت ، واژ یا واج به جای حرف یا حروف ، سروده یا چامه به جای شعر ویا غزل ،وچامه سرا به جای شاعر. درود به جای سلام ، دبیره به جای رسم الخط ویا Font ، رایزنی به جای مشوره ، گرانیگاه به جای مرکز ثقل ، بخشودگی به جای معافیت ، درودگر به جای نجار ، پیاپی به جای متوالی ترکش ، یا پکیدن ویا پکش به جای انفجار ، شهروندی به جای تابعیت ، شناسنامه به جای تذکره ، گشایش به جای افتتاح ،زبانزد به جای ضرب المثل ویا متل ، ابگیر به جای برکه یا (حوض .حوز .هوز. به اشتباه عربی معرفی شده است)، بسامد به جای متواتر ، منش به جای شخصیت ، آتشدان به جای منقل ، استوار نامه به جای اعتبار نامه ، دستینه به جای امضآ ، راهبردی به جای سوق الجیشی، (سوق عربی نیست)افشره یا شیرازه به جای عصاره ، پرشمارگان به جای کثیر الانتشار، گیتی به جای دنیا ،زایش به جای تولد انگ به جای تهمت ، گوژ به جای قوز(قوز معرب شده از گوژ است) ،فرارود به جای ماوراالنهر ، اهریمن به جای شیطان ، آرمانشهر به جای مدینه فاضله ، پرستش به جای عبادت ،دلگیری به جای کدورت، آبخست به جای جزیره .بانو به جای خانم ترکی ،(در اینکه خان و خانوم و بیگ و بیگوم ترکی باشد تردید هست بلکه ریشه سانسکریت دارد)

دوم: کاربرد واژه های موجود به جای واژه های که کاربرد آنها نظام واژه گانی را به دشواری روبرو می سازد ، مانند : صواب وثواب ، ویا هدیره ، حضیره که اغلب نویسنده گان زبان فارسی ، در کاربرد آنها به دشواری روبرو هستند ، اگر به جای صواب ، نیکو کاری ،به جای ثواب پاداش را به کار ببریم ویا به جای هدیره ، یا حضیره ویا حتا بار بار دیده شده است حظیره نیز نوشته اند ، واژه آرامگاه را به کار ببریم ، خوانش ونوشتن زبان را ساده واسان می سازد. ویا دیده شده است ، که نام زلیخا را برخی ها حتا در کتابها ذلیخا نوشته اند واین دو گونه نویسی به دشواری زبان افزوده است
سوم : واژه سازی در نظام واژه گانی زبان: واژه سازی مساله ی است موردی که نظام واژه گانی زبان فارسی را به دشواری جدی روبرو ساخته است . در این بخش حکم های کلی ویا دگماتیک وجود دارد

یکم: برخی ها به این باور اند ، که می توان وباید در برابر هر واژه خارجی یک واژه فارسی پیدا کرد ، جابجا کرد ویا آفرید. که این حکمی است در بعضی واژگان بین المللی نادرست وناشد.
حکم دگم دیگر می گوید به هیچوجه نباید واژه ساخت وواژه های خارجی را به همان صورت باید پذیرفت ، نیز حکمی است نادرست وناشد ونه پذیرفتنی ، زیرا زبان را نابود می سازد . چنانی که زبان تازی یا عربی زبانهای فنیقی، قبطی ، سوریانی ، نستوری ودیگر زبانهای شرق میانه را نابود کرد.

سه دگر :‌تصور اینکه در برابر هروامواژه بیگانه تلاش شود تا واژه های معادل فارسی آن را پیدا کرد وبکار برد. واگر پیدانشد ونتوان ساخت همان وامواژه را جز نظام واژه گانی زبان پذیرفت وبکار برد وحتا می توان برای یک واژه بیگانه چند واژه هم معنی فارسی آن را پیداکرد . این راهیست پسندیده ، ساده ودرست ، که این گفتمان به این بخش می پردازد.

واژه های که در زبان ما وجود دارند ویا پذیرفته شده اند اما کمتر ویا هیچ بکار نمی روند :

نخست در برابر واژه های اروپایی :
نماد ونمادین به جای سمبول و سمبولیک . مکنده به جای پمپ . شگرد به جای تکنیک . خودکار به جای اتوماتیک . نامزد به جای کاندید. مهار به جای کنترول .رایانه به جای کمپیوتر. نماهنگ به جای کلپپ .بسامد به جای فرکانس .تارنگار به جای وبلاگ .ریزنگاری به جای میناتوری. مردمسالاری به جای دموکراتیک .دورنگار به جای فکس. بارانداز به جای اسکلیت. ایوان به جای بالکن وتراس .پالایه به جای فلتر .نورافگن به جای پروجکتور. هم اندیشی به جای سمینار . آبشویه به جای سیفون . بخت به جای شانس نوین وامروزین به جای مدرن .نگارخانه به جای گالری .همه پرسی به جای رفرندم . راهبردی به جای استراتیژی .آرمانگرا به جای ایدالیست .راز به جای سر. چند رسانه یی به جای مولتی میدیا . نرم افزار به جای سافتور.تراشه به جایChep چپ. دنبالک ویا پیوند به جای لینک . پذیره به جای لایک ، گذرواژه به جای پاسورد . گپسرا به جای چات روم. بایگانی به جای آرشیف .تارنما به جای ویبسایت . رونوشت به جای کاپی .

دوم :دربرابر واژه های تازی یا عربی : نخست به جای اول ونخستین به جای ابتدا ، آغازین به جای ابتدایی ، میانیگن به جای متوسطه . فرازین به جای عالی . آغاز به جای شروع .پیروزی به جای ظفر.بازگشت به جای مراجعت . پگاه به جای صبح زود. چاشت ویا پیشین به جای ظهر . دیگر ویا بیگاه به جای عصر. شام به جای مغرب ، خفتن به جای عشآ. نیم شب به جای نصف لیل. سرانجام به جای عاقبت.سخنران به جای خطیب .سازش وآشتی به جای صلح.دیدن به جای مشاهده .شست وشو به جای غسل .پیمان به جای عهد.پرسش به جای سوال پاسخ به جای جواب .رهسپار به جای عازم( زیرا عازم به معنی بازگشت است، نه رهسپار) پند واندرز به جای نصیحت . سترگ به جای عظیم .گزینش به جای انتخاب .پایداری به جای مقاومت .میان به جای بین . فراکرد ویا اروین به جای تجربه .بها ونرخ به جای قیمت .هماورد به جای رقیب ویا حریف .خاموش به جای ساکت. به تازگی به جای جدیدآ ویا اخیرآ..جهان به جای دنیا. سرانجام به جای بالاخره . بی گمان به جای بدون شک. پهنا به جای عرض .درازا به جای طول .بلندا به جای ارتفاع .گود به جای عمق. ‌آسیب به جای صدمه .ستمگر وستم به جای ظالم وظلم .جنبش به جای تحرک . رهایی به جای خلاصی. پیمان نامه به جای قرار داد.فرستادن به جای ارسال کردن .گریز به جای فرار . نشانه به جای علامت .پدافند. به جای دفاع .خشمگین به جای عصبانی .همگی ـ (گفتاری ) به جای عموم. برآورد به جای تخمین ، شادباش وشاباش به جای تبریک ، دشوار به جای مشکل .پیکر به جای جسد، آیین نیایش وفاتحه خوانی به جای فاتحه گیری ، گمان به جای حدس ، پایداری به جای مقاومت، چکیده به جای خلاصه ، گنجایش به جای ظرفیت، پیمان شکن به جای وعده خلاف، دلیری به جای شجاعت، پروا به جای توجه ، برابر به جای مساوات ، خوکردن به جای عادت ، ویژه گی به جای خاصیت، بینش به جای بصیرت، ریزبین ویا ژرفنگر به جای دقیق ودقت ، آموزه به جای درس ،آموزه نخست به جای درس اول ، شیفته به جای مجذوب ، گمان به جای ظن ، ستیزه جو به جای لجباز.
هنگامیکه کمپانی هند شرقی ناچار بود سکه به زبان فارسی ضرب کند . در آن زمان فارسی از آناطولی (تورکیه) تا بنگال شرقی (بنگلادش) زبان اداری بود

کمپانی هند شرقی بریتانیا (در هند)، نخستین دانشکده را در سال ۱۷۸۱ و دومی را در سال ۱۸۰۰ برای فراگیری «زبان پارسی» در هند ایجاد کرد

🔴 سپس، فراگیری زبان پارسی به «بریتانیا» می‌رسد و دو دانشکده دیگر در سال ۱۸۰۶ در هیلیبری و در سال ۱۸۰۹ در ادیس کومب برای زبان پارسی ایجاد می‌شود.

چاپ کتاب پارسی در بریتانیا مصادف با ضرب سکه پارسی در بریتانیا می‌باشد که مرزهای زبان پارسی را به برمنگهام می‌رساند و کارخانه ریخته‌گری «سوهو» در چند دهه، بیش از ۲۲۰ ملیون سکه به خط پارسی (در پشت آن) برای شرکت هند شرقی چاپ و به هند ارسال می‌کند

🔴 تا دهه ۱۸۴۰ یا ۱۸۵۰، چاپ متون پارسی در لندن و کلکته بیش از هر جای دیگری در دنیا بوده است . و حتی کتابهای ایران در کلکته چاپ و به ایران ارسال میشد و البته مقداری از کتابهای فارسی در استانبول آناطولی چاپ میشد
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالۀ کار خویش گیرم


منت خدای را ....
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است چون برمی اید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب از دست و زبان که براید                   که از عهده ی شکرش به دراید

گلستان سعدی

بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالۀ کار خویش گیرم


از دستنویس کتابخانۀ برلین آلمان
تاریخ کتابت 706 قمری
15 سال پس از مرگ سعدی
کاتب: ابوسلیمان ملقب بفخر البناکتی
محرم المبارک 706 هجری
همه ی باورها از جنسِ
فکر هستند.
فکر ممکن است انگشتی باشد که
به ماه اشاره می کند، اما هرگز
خودِ ماه نیست.
فکر کردن درباره ی حقیقت
نمی تواند
خودِ حقیقت باشد.
موضع ذهنیِ تو نسبت به باورهاست
که باورها را انسانی و مطبوع یا
غیر انسانی و نامطبوع می کند.

باور در خدمتِ ایگو ، احساس خطرناکِ
برتر بودن را می آفریند.
همین احساس است که خصومت
ایجاد می کند و به آتش جنگ
دامن می زند.

اکهارت تله

 
The owner of this channel has been inactive for the last 11 months. If they remain inactive for the next 30 days, they may lose their account and admin rights in this channel. The contents of the channel will remain accessible for all users.
قبل از اینکه دیگران را قضاوت کنی
خودت را بشناس ...
وقتی یکی از دانشجویان از "مارگارت مید" پرسید نخستین نشانه‌ی تمدن در یک فرهنگ چیست؟ دانشجو انتظار داشت تا "مید" درباره‌ی سفال یا سنگ آسیاب حرف بزند، ولی "مید" گفت نخستین نشانه‌ی تمدن در یک فرهنگِ باستانی استخوان رانی بوده که شکسته شده و دوباره جوش خورده. "مید" توضیح داد که چنانچه پای شما در یک قلمروی حیوانی بشکند، شما می‌میرید. نمی‌توانید از خطر فرار کنید، برای نوشیدن به رودخانه بزنید یا برای غذا شکار کنید. شما خوراکی هستید برای جانوران پرسه‌زن. هیچ حیوانی با پای شکسته آنقدر دوام نمی‌آورد تا استخوانش جوش بخورد. استخوان شکسته‌ی رانی که جوش خورده است گواهی‌ست بر اینکه کسی زمان صرف کرده تا با شخص پاشکسته همراهی کند. محل جراحت را بسته، شخص را نگهداری و تیمار کرده تا سلامت و بهبودی پیدا کند. "مید" گفت: کمک به دیگری در عین دشواری، همان‌ جایی‌ست که تمدن آغاز می‌شود. ما وقتی در اوج شکوفایی خود هستیم که به دیگران یاری می‌رسانیم.

پ.ن:
مارگارت مید استاد برجسته‌ی انسان‌شناس آمریکایی‌ست که در حوزه‌ی تخصصش کتاب‌های مطرح و ماندگاری دارد.

📚