زبان BLI
474 subscribers
351 photos
16 videos
1 link
اموزشگاه زبان های خارجی BLI

آسان و سریع

انگلیسی آلمانی فرانسه روسی ترکی عربی چینی

حضوری - آنلاین

Best at BLI


@BLI_Centerr ادمین


نشانی :تهران ، میدان ابوذر ، پلاک 10

تلفن : 55763239
Download Telegram
⭕️The difference between "world's end" & " the end of the world"

👈عبارت "end of the world" به معنی آخر دنیا یا آخرالزمان است.

🧑‍🦳It is not the end of the world. We'll find a way out.

👈 عبارت "world's end" به معنی دورترین نقطه جهان است.

🧑‍🦰Some people will make journey to the world's end to achieve what they seek.

#vocab
@BLI_center
🌲🌳🌴کلمات مربوط به طبیعت
#vocab
#Nature


⭕️ field 🐛زمین
⭕️ footbridge 🐛پیاده روی
⭕️ environment 🐛محیط
⭕️ waterfall 🐛آبشار
⭕️ river 🐛رودخانه
⭕️ mountain 🐛کوه
⭕️ forest 🐛جنگل
⭕️ village 🐛دهکده
⭕️ coast 🐛ساحل
⭕️ reef 🐛صخره
⭕️ lake 🐛دریاچه
⭕️ Valley 🐛دره
⭕️ hill 🐛تپه
⭕️ cliff 🐛صخره
⭕️ island 🐛جزیره
⭕️ peninsula 🐛شبه جزیره
⭕️ earthquake 🐛زمین لرزه
⭕️ avalanche 🐛بهمن
⭕️ tornado 🐛گردباد
⭕️ typhoon 🐛طوفان
⭕️ desertification 🐛بیابان زایی
⭕️ volcano 🐛آتشفشان
⭕️ disaster 🐛فاجعه
⭕️ catastrophe 🐛فاجعه
⭕️ erosion 🐛فرسایش
⭕️ landslides 🐛رانش زمین
⭕️ storm 🐛طوفان
⭕️ flood 🐛سیل
⭕️ hurricane 🐛طوفان شدید
⭕️ pond 🐛حوضچه
⭕️ jungle 🐛جنگل
⭕️ oasis🐛مرغزار
⭕️ dam 🐛سد
⭕️ canyon🐛تنگه ، دره عمیق و باریک


@BLI_center
#vocab

یکی از کاربردهای کلمه mean:

کلمه mean یکی از کلمات بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی است و حتما با برخی از کاربردهای این کلمه آشنا هستید؛ جالب است بدانید یکی از کاربردهای این کلمه به عنوان یک صفت معنی ‘خسیس’ را بیان می کند (شخصی که کمتر از حدی که نیاز باشد پول خرج می کند).


به چند مثال برای این کاربرد mean توجه کنید:


He’s too mean to buy a present for his wife.

او بیش از اون حدی خسیسه که برای همسرش هدیه ای بخره.


She’s very mean with her money.

او در مورد پولش خیلی خسیسه (یعنی خیلی پول خرج نمی کنه).


James is mean, he never gives a tip to anyone.

جیمز خسیسه، او هیچوقت به کسی انعام نمیده.


نکته: برای این کاربرد، کلمه mean با کلمه stingy هم معنی است.


@BLI_center
#vocab

نکته ای در مورد کلمه sunscreen:

همانطور که می دانید یکی از کاربردهای کلمه sunscreen معنی ‘کرم ضد آفتاب’ را بیان می کند؛ اگر بخواهیم در زبان انگلیسی مفهوم ‘ضد آفتاب زدن’ را بیان کنیم (یعنی اینکه کلمه sunscreen به همراه یک فعل استفاده شود)، می توانیم از کلمه wear قبل از آن استفاده کنیم.
پس wear sunscreen به معنی ‘کرم ضد آفتاب زدن’ است. کلمه wear وقتی که با لباس ها استفاده می شود به معنی ‘پوشیدن’ است.

به دو مثال توجه کنید:

You need to wear sunscreen to protect your skin against the sun.

شما برای محافظت از پوست تان در برابر نور خورشید باید کرم ضد آفتاب بزنید.


How often do you wear sunscreen?

هر چند وقت یکبار کرم ضد آفتاب میزنی؟


*در مثال اول کلمه against یعنی ‘در برابر’، و کلمه sun نیز به معنی ‘نور خورشید’ است.


@BLI_center
#vocab

تفاوت Rob و Steal

‏rob یعنی چیزی را از کسی یا مکانی دزدیدن اما steal به معنای چیزی را دزدیدن است. مثلا وقتی می‎گوییم Rob a bank یعنی دزدیدن پول از بانک یا وقتی می‎گوییم Rob an old man یعنی چیزهای با ارزش را از پیرمرد دزدیدند، نه اینکه خود پیرمرد را دزدیده باشند. اما در مورد steal مکان یا فرد مورد سرقت واقع شده اهمیتی ندارد.

‏steal: زمان حال ساده stole: زمان گذشته ساده stolen: قسمت سوم فعل p.p

مثال: I stole candy when I was a child

“وقتی بچه بودم آبنبات دزدیدم.”



‏Theft

همانطور که توضیح داده شده steal فعل است. اسم این فعل Theft است که به معنی دزدی یا سرقت است. thief به معنی “سارق یا دزد” اسمی است برای تعریف کسی که چیزی را دزدیده است.

‏Arson: آتش افروزی (آنش زدن عمدی جایی به منظور آسیب زدن یا از بین بردن)

‏Arsonist: آتش افروز (کسی که از روی عمد جایی را آتش می‎زند.)

‏Bank robbery: یک اسم به معنای دزدین پول از بانک است.

‏Bank robber: شخصی که از بانک دزدی می‎کند.

‏Burglary: یک اسم به معنی دزدی کردن از خانه یا ساختمانی

‏Burglar: کسی که از ساختمان دزدی می‎کند.

‏Burgle: (فعل)

‏Murder: (اسم) به معنی کشتن شخصی یا قتل

‏Murderer: قاتل

‏Murder: (فعل)

‏Mugging: (اسم) زورگیری یا حمله کردن به فردی در یک مکان عمومی برای دزدی از او

‏Mugger: کسی که زورگیری می‎کند.

‏Mug: (فعل)

‏Shoplifting: (اسم) دزدی از مغازه و فروشگاه طوری که صاحب مغازه متوجه نشود.

‏Shoplifter: کسی که از فروشگاه دزدی می‎کند.

‏Shoplift: (فعل)

‏Smuggling: (اسم) قاچاق، خارج کردن یا وارد کردن اجناس یا انسان از مکانی یا کشوری به مکانی یا کشوری به صورت غیرقانونی

‏Smuggler: کسی که قاچاق می‎کند.

‏Smuggle: (فعل)

‏Pickpocketing: (اسم) جیب بری، دزدی کردن از جیب یا کیف مردم در مکان های عمومی

‏Pickpocket: جیب بر، کسی که این دزدی را انجام می‌‎دهد.

‏Pickpocket: (فعل)

‏Victim: قربانی، کسی که جرم در مورد او انجام شده است.

‏Witness: شاهد جرم و جنایت

#vocab
@BLI_center
نکته
در مورد کلمه sunscreen :

همانطور که می دانید یکی از کاربردهای کلمه "sunscreen" معنی "کرم ضد آفتاب" را بیان می کند؛ اگر بخواهیم در زبان انگلیسی مفهوم "ضد آفتاب زدن" را بیان کنیم یعنی اینکه کلمه "sunscreen" به همراه یک فعل استفاده شود، می توانیم از کلمه "wear" قبل از آن استفاده کنیم.
پس "wear sunscreen" به معنی "کرم ضد آفتاب زدن" است. کلمه "wear" وقتی که با لباس ها استفاده می شود به معنی "پوشیدن" است.

👈به دو مثال زیر توجه کنید:

You need to wear sunscreen to protect your skin against the sun.
شما برای محافظت از پوست تان در برابر نور خورشید باید کرم ضد آفتاب بزنید.

How often do you wear sunscreen?
هر چند وقت یکبار کرم ضد آفتاب میزنی؟

‼️در مثال اول کلمه "against" یعنی "در برابر" و کلمه "sun" نیز به معنی "نور خورشید" است.

#vocab
@BLI_center
‍‍ ‍ #زبان_انگلیسی


📚 Fellow collocation

📚 عبارات کاربردی همراه با Fellow

Fellow citizen هم شهری

Fellow countryman هم وطن

Fellow passenger هم سفر

Fellow traveller هم سفر

Fellow player هم بازی

Fellow student هم شاگردی

Fellow worker همکار


#vocab
@BLI_center
📚 کلمات مشابه

Host = میزبان
Hostel = هتل ارزان
Hostility = خصومت
Hospitality = مهمان نوازی


Generous = سخاوتمند
Genius = نابغه
Genuine = اصلی–خالص
Gorgeous = زیبا


Suppose = گمان کردن
Oppose = مخالفت کردن
Depose = خلع کردن
Impose = تحمیل کردن
Dispose = خلاص شدن
Expose = نمایش دادن_در معرض قرار دادن
Compose = نوشتن_سرودن


#vocab
@BLI_center
⭕️آشنایی با نسبتهای فامیلی

🔻از کلمات زیر میتوانید برای بیان نسبت خانوادگی و فامیلی خود با شخص دیگری استفاده کنید:

👴👵 grandparents
به پدربزرگ و مادربزرگ با هم, گفته میشود. معادل فارسی ندارد.

🔸- Children always enjoy visiting their grandparents.
- بچه ها همیشه از رفتن پیش پدربزرگ و مادر بزرگ هایشان لذت میبرند.

👴grandfather
پدربزرگ پدری یا مادری
👵grandmother
مادربزرگ پدری یا مادری
👴great grandfather
پدربزرگ پدر یا مادر
👵great grandmother
مادربزرگ پدر یا مادر
👨 uncle
عمو یا دایی
👩 aunt
عمه یا خاله
👦 cousin
فرزند عمو / دایی / خاله / عمه
👴 father-in-law
پدر همسر
👵 mother-in-law
مادر همسر
👦 brother-in-law
برادر همسر
👩 sister-in-law
خواهر همسر
👩👨 nephew
برادرزاده یا خواهرزاده مذکر
👩👨 niece
برادرزاده یا خواهرزاده مونث
👶granchildren
نوه
👶grandson
نوه مذکر
👸 granddaughter
نوه مونث

👈نکته: برای بیان نسبتی از سمت پدر, از کلمه "paternal" و از سمت مادر از کلمه "maternal" استفاده میشود:

👴My maternal grandfather
- پدربزرگ مادری من
👩👨stepparent
* ناپدری یا نامادری در حالت کلی

👴 stepfather
ناپدری
👧stepmother
نامادری

👶 step-child
فرزند همسر (مثلا شما با کسی ازدواج میکنید که قبلا فرزند داشته است)

👦 stepson
فرزند همسر مذکر
👴 stepdaughter
فرزند همسر مونث
👫 sibling
برادر یا خواهر

🔸 I have three siblings.
- من سه برادر و خواهر دارم

💂 spouse
زوج
👷 ex-husband
شوهر سابق
👱ex-wife
زن سابق


#vocab
@BLI_center
rush hour

👈عبارت "rush hour" به معنی "ساعت شلوغی، ساعت پر رفت و آمد" است یعنی زمانی که تعداد خودروهایی که در خیابان ها تردد می کنند بسیار زیاد است – مثل زمان تعطیل شدن ادارات و مدارس

👨‍🦰Mike doesn’t like to drive during rush hours.
👨‍🦰مایک دوست ندارد در طول ساعت های پر رفت و آمد رانندگی کند.

‼️نکته: متضاد "rush hour" عبارت "off-peak hour" است یعنی ساعتی که کمترین میزان رفت و آمد وجود دارد).

🧑‍🦳Let’s go to the airport during off-peak hours.
🧑‍🦳بیا در طول ساعت های کم رفت و آمد به فرودگاه برویم.

#vocab
@BLI_center
#vocab

📚📚📚📚


shop
دکان/ مغازه

Store
فروشگاه

فرق بین Shop و Store چیست ?

Shop :
مغازه ی کوچکتر/معمولا" فروش و ارائه خدمات، معمولا" از یک نوع کالا یا خدمات، صورت میگیرد.

Store :
فروشگاه بزرگتر/معمولا" فروش انواع مختلفی از کالا خواه مرتبط به هم یا نامرتبط در اینجا موجود است.


🌿🌿🌿🌿

baker's/ Bakery

نانوایی/ مغازه فروش نان

butcher's/butcher shop
قصابی

florist's /Flower shop
گل فروشی

department store

فروشگاه بزرگ که قسمت قسمت است

dry cleaner's
خشکشویی

grocery shop / grocery store

خوارو بار فروشی/ سوپری سر محل

fishmonger's/fish-shop

ماهی فروشی

greengrocer's/grocer's/ Grocery store/

فروشگاه فروش سبزیجات و میوه

ironmongery store
مصالح فروشی

hardware store
ابزار فروشی

stationery store
لوازم التحریری

sweet shop

شکلات و آبنبات فروشی و شیرینی بعضی وقتها

tobacconist's
توتون/ سیگار فروشی

pharmacy / Drug store

داروخانه

bookshop
کتابفروشی

gift shop
هدیه فروشی

pet shop

فروشگاه حیوانات اهلی و لوازم مربوطه

shoe shop
کفش فروشی

Clothes shop
لباس فروشی


#vocab
@BLI_center
#vocab


🔶Very fat 〰️ obese

🔷Very afraid 〰️ terrified

🔶Very accurate 〰️ exact

🔷Very often 〰️ frequently

🔶Very smelly 〰️ pungent

🔷Very rainy 〰️ pouring

🔶Very exciting 〰️ exhilarating


@BLI_center
#vocab

Superstitious
(Adj)


🔵 Believing in or having superstitions.
🔵 Having or showing a belief in superstitions.
🔴 خرافاتی، موهوم پرست، کژ باورانه، خرافی!!
.
.
.
مثال‌ها:
A superstitious person:
یک فرد خرافاتی!!
.
.
The idea that walking under a ladder brings bad luck is a superstitious myth.
این ایده که راه رفتن زیر نردبان بدشانسی می‌آورد، یک افسانه‌ی خرافاتی است!!
.
.
A superstitious old woman:
یک پیر زن خرافاتی


#vocab
@BLI_center
#vocab
کلمات مشابه

✈️ Plane /ˈpleɪn/ هواپیما

🏞 Plain /ˈpleɪn/ ساده - دشت و جلگه

🗓 Plan /ˈplæn/ طرح ، نقشه، برنامه

🌲Plant /ˈplænt/ گیاه ، نهال

🪐Planet /ˈplænət/ سیاره

🍽 Plate /ˈpleɪt/ بشقاب ، لوح

🪵 Plank /ˈplæŋk/ تخته ، الوار

👄Palate /ˈpælət/سقف دهان ، طعم و ذائقه

🏰 Palace /ˈpæləs/ کاخ ، قصر

🏝Place /ˈpleɪs/ جایگاه ، مکان

#vocab
@BLI_center
#vocab

💢 تیتراژ فیلمها به انگلیسی


🔸Director کارگردان
🔸written نویسنده
🔸produced تهیه کننده
🔸executive producerسرمایه گذار
🔸cinematograph فیلمبردار
🔸production designerطراح تولید
🔸edited تدوین
🔸picture editor تدوینگر تصویر
🔸sound editor تدوینگر صدا
🔸studio teacher منشی صحنه
🔸caterer تدارکات
🔸gaffer نور پرداز
🔸music موسیقی
🔸costume designerطراح لباس
🔸co producer همکار تهیه کننده
🔸unite production واحد تولید
🔸cast بازیگران
🔸set designer صحنه آرا
🔸stuntman بدلکار
🔸boom operator صدابردار
🔸make_up artist چهره پرداز
🔸casting agent بازیگردان
🔸grip تنظیم کننده صدا و نور
🔸Director of photograph مدیر فیلمبرداری


@BLI_center
#vocab

هنگام آشپزی نیاز هست که «به مقدار لازم نمک و فلفل و ...» به غذا‌ی در حال پخت اضافه کنیم.
این ترکیب را در انگلیسی با season to taste بیان می‌کنیم.

⭕️ کلمه‌ی season را تا الان عمدتاً در حالت اسمی و به معنای فصل می‌شناختیم.
ولی در حالت فعلی هم به کار می‌رود و در آشپزی به معنای افزودن طعم‌دهنده‌ها، از قبیل نمک و ادویه‌جات، به غذاست.

🔸قارچ‌ها را اضافه کنید و نمک و فلفل و ... هم به مقدار لازم.
Add the mushrooms, and season to taste.

🟧 زمانی که می‌گوییم season to taste معمولاً منظور اضافه کردنِ فلفل (pepper) و نمک (salt) به مقدار لازم به غذاست؛ یعنی آن مقداری که ذائقه‌ی ما دوست دارد.

ولی برای تاکید (به هر دلیلی) می‌توانیم نمک و فلفل را هم اسم ببریم.

Season the soup to taste with salt and pepper.

🔶 به کاربرد حرف اضافه‌ی with در مثال بالا دقت کنید.

🔶 دقت کنید که چاشنی منحصر به فلفل و نمک و ... نیست.

گوشت بره را با سیر چاشنی بزنید.
Season the lamb with garlic.


⭕️ فعل season در حالت مجهول هم ممکن است به‌کار رود.

این غذای دریایی را با ادویه‌جات طبخ می‌کنند.
This seafood dish is seasoned with spices.

⭕️ با افزودن قید well قبل از season نشان می‌دهیم که از آن طعم‌دهنده زیاد به غذا اضافه شده است.

این غذا را حسابی فلفل زده‌اند.
This dish has been well seasoned with pepper.


غذاهای پُرادویه
highly seasoned dishes

⭕️ از قید heavily هم می‌توانیم استفاده کنیم تا نشان دهیم غذا بسیار پرادویه است.

این غذاها سرشار از ادویه‌جات محلی‌اند.
These dishes are seasoned heavily with local spices.

⭕️ برای اینکه نشان دهیم فلان غذا یا خوردنی را خیلی کم از بهمان ادویه زده‌اند می‌توانیم از قید lightly استفاده کنیم.



@BLI_center
#vocab

کلمه think کاربردهای دیگری نیز دارد؛ یکی از دیگر کاربردهای این کلمه معنی ‘به یاد آوردن’ را بیان می کند که کلمه think برای این کاربرد با کلمه remember هم معنی است.

⭕️ مثال:

🔷I was trying to think what I wanted to tell my brother.
داشتم سعی می کردم به یاد بیارم که چی می خواستم به برادرم بگم.



🔷I can’t think what her name was.
یادم نمیاد اسمش چی بود.


@BLI_center
#vocab

تفاوت بین کلمات Target , Aim و Goal چیست؟

🔸 همه آنها با هم مترادف و همه آنها
به معنی « هدف » هستند.

🔹کلمه Target به معنی نتیجه دقیقی که میخوای بهش برسی یا « دقیقا هدف مطلوب »

🔸کلمه Aim هدفی است که میخوای به آن دست بیابی ولی اندازه Target دقیق نیست یکی از معانی دیگر Aim اگر به شکل فعل باشد « قصد داشتن » است.

🔹کلمه Goal هدفی است که ممکن است طول بکشد تا به آن برسی.

⭕️ مثالها:

They will see you as a target.

آنها تو را بعنوان هدف خواهند دید.

I aim to make you happy.

من قصد دارم تورا خوشحال کنم

My goal is to be perfect, wise and demure.

هدفم اینه که کامل ، عاقل و متین باشم.


@BLI_center
#vocab

JOBS

🔶baker
🔷نانوا
🔶Butcher
🔷قصاب
🔶Doctor
🔷دکتر
🔶Nurse
🔷پرستار
🔶Librarian
🔷کتابدار
🔶Accountant
🔷حسابدار
🔶Teacher
🔷معلم
🔶 Leader
🔷 رهبر
🔶President
🔷رئیس جمهور
🔶 Operator
🔷 تلفنچی
🔶 Merchant
🔷 تاجر
🔶 Psychologist
🔷 روانشناس
🔶 Reporter
🔷 گزارشگر
🔶 Calligrapher
🔷 خطاط
🔶 Retired
🔷 بازنشسته
🔶 Forester
🔷 جنگلبان
🔶 Park ranger
🔷 مامور پارک
🔶 Sculptor
🔷 مجسمه ساز
🔶 Sergeant
🔷 گروهبان
🔶 Engineer
🔷 مهندس
🔶Worker
🔷کارگر
🔶 Surgeon
🔷 جراح
🔶 Driver
🔷 راننده
🔶 Shopkeeper
🔷 مغازه دار
🔶Singer
🔷 خواننده
🔶 Soldier
🔷 سرباز
🔶Potter
🔷 سفالگر

@BLI_center
#vocab

👋Other Ways to Say
"Goodbye"👋

👋Ciao!
👋Later!
👋Ta-ta!
👋Cheers!
👋So long!
👋Cheerio!
👋Goodbye.
👋Take care!
👋Bon voyage!
👋Bye for now!
👋See you later!
👋Gotta get going!
👋I must be going!
👋Catch you later!
👋Have a nice day!
👋Talk to you later!
👋Have a good day!


@BLI_center