زبان BLI
474 subscribers
351 photos
16 videos
1 link
اموزشگاه زبان های خارجی BLI

آسان و سریع

انگلیسی آلمانی فرانسه روسی ترکی عربی چینی

حضوری - آنلاین

Best at BLI


@BLI_Centerr ادمین


نشانی :تهران ، میدان ابوذر ، پلاک 10

تلفن : 55763239
Download Telegram
زمانی که فردی به دلیل خوردن چیزی یا تماشای صحنه‌ی مهوعی یا ... دچار دل‌به‌هم‌خوردگی می‌شود و به اصطلاح عُق می‌زند آن را با فعل to gag نشان می‌دهیم.
در کنار معادل عق زدن و دل‌آشوبه شدن، متناسب با جمله می‌توان از معادل‌های بسط‌یافته‌ای همچون «نزدیک بود بالا بیاورد» یا «نزدیک بود بالا بیاورم» و از این دست هم استفاده کرد.

👈 دقت کنید که to gag استفراغ کردن نیست بلکه صرفاً انقباض عضلانی شدید و سریعی است که در معده و نای و گلو ایجاد می‌شود و یک مرحله قبل از استفراغ محسوب می‌شود.
در فایل گیفِ بالا این حالت به خوبی نشان داده می‌شود.

⭕️ گوشت آنقدر چرب بود که داشتم عق می‌زدم. / ... نزدیک بود بالا بیاورم.
The meat was so fatty I gagged on it.

⭕️ دقت کنید که حرف اضافه‌ی on را بعد از فعل gag و قبل از آن چیزی که موجب دل‌آشوبه شده است می‌آوریم.

⭕️ برخی از هم‌کلاس‌هایش با استشمام این بو نزدیک بود بالا بیاورند.
Some of her classmates gagged on the smell.


⭕️ با اولین گازی که به سیب زد عق زد.
She gagged on her first bite of the apple.

👈 به‌کمک قیدهایی مثل almost و nearly می‌توانیم نشان دهیم که - مثلاً - «کم مانده بود که» یا «نزدیک بود» عق بزنیم.

⭕️ با استشمام دود کم مانده بود عق بزند.
She nearly gagged on the smoke.


برای اینکه نشان دهیم چیزی «موجب» عق زدن شده است از فعل to make استفاده می‌کنیم.

⭕️ بوی تهوع‌آور باعث عق زدنش شد. / بو چنان تهوع‌آور بود که نزدیک بود بالا بیاورد.
The foul smell made her gag.


👈 دقت کنید که بعد از فعل to make فعل gag بدون علامت مصدری to به‌کار می‌رود.

⭕️ بدون عق زدن تقریباً نتوانستم ماهی را بخورم.
I could hardly eat the fish without gagging.


⭕️ سعی کرد قورتش بدهد ولی عق زد.
He tried to swallow it but gagged.


⭕️ صدای عق زدن و سرفه کردنش را می‌شنیدم.
I heard him gagging and coughing.


برای اینکه نشان دهیم فرد به‌سبب «دیدنِ» چیزی دچار عق شده است از ترکیب at the sight of استفاده می‌کنیم.

⭕️ با دیدن اجساد مُثله‌شده نزدیک بود بالا بیاورد.
She gagged at the sight of the mutilated corpses.


@BLI_center
بیان علاقمندی به چیزی در انگلیسی

I like…
I love…
I enjoy…
I adore…
I‘m crazy about…
I’m mad about…
I’m keen on…
I'm fond of…


نکته : اگر بعد از عبارات بالا فعل بیاید بصورت ing دار است.

@BLI_center
My gut says

حسم بهم میگه!

My gut says that you can be a good person for the company.

حسم ‌‌بهم میگه تو میتونی فرد خوبی برای شرکت باشی.

@BLI_center
انواع آزمون به انگلیسی

🔶Test امتحان، تست
🔶Exam امتحان مهم
🔶Quiz کویز، امتحان کوتاه
🔶Finals امتحان نهایی
🔶Midterm امتحان میان ترم
🔶Oral exam امتحان شفاهی
🔶Written exam امتحان کتبی
🔶Practical exam امتحان عملی
🔶Mock exam آزمون آزمایشی

@BLI_center
#vocab

هنگام آشپزی نیاز هست که «به مقدار لازم نمک و فلفل و ...» به غذا‌ی در حال پخت اضافه کنیم.
این ترکیب را در انگلیسی با season to taste بیان می‌کنیم.

⭕️ کلمه‌ی season را تا الان عمدتاً در حالت اسمی و به معنای فصل می‌شناختیم.
ولی در حالت فعلی هم به کار می‌رود و در آشپزی به معنای افزودن طعم‌دهنده‌ها، از قبیل نمک و ادویه‌جات، به غذاست.

🔸قارچ‌ها را اضافه کنید و نمک و فلفل و ... هم به مقدار لازم.
Add the mushrooms, and season to taste.

🟧 زمانی که می‌گوییم season to taste معمولاً منظور اضافه کردنِ فلفل (pepper) و نمک (salt) به مقدار لازم به غذاست؛ یعنی آن مقداری که ذائقه‌ی ما دوست دارد.

ولی برای تاکید (به هر دلیلی) می‌توانیم نمک و فلفل را هم اسم ببریم.

Season the soup to taste with salt and pepper.

🔶 به کاربرد حرف اضافه‌ی with در مثال بالا دقت کنید.

🔶 دقت کنید که چاشنی منحصر به فلفل و نمک و ... نیست.

گوشت بره را با سیر چاشنی بزنید.
Season the lamb with garlic.


⭕️ فعل season در حالت مجهول هم ممکن است به‌کار رود.

این غذای دریایی را با ادویه‌جات طبخ می‌کنند.
This seafood dish is seasoned with spices.

⭕️ با افزودن قید well قبل از season نشان می‌دهیم که از آن طعم‌دهنده زیاد به غذا اضافه شده است.

این غذا را حسابی فلفل زده‌اند.
This dish has been well seasoned with pepper.


غذاهای پُرادویه
highly seasoned dishes

⭕️ از قید heavily هم می‌توانیم استفاده کنیم تا نشان دهیم غذا بسیار پرادویه است.

این غذاها سرشار از ادویه‌جات محلی‌اند.
These dishes are seasoned heavily with local spices.

⭕️ برای اینکه نشان دهیم فلان غذا یا خوردنی را خیلی کم از بهمان ادویه زده‌اند می‌توانیم از قید lightly استفاده کنیم.



@BLI_center
#اصطلاح

have a hunch

گمان بردن، حدس زدن، حس درونی

⭕️ I had a hunch that I'd see you here again.

حدس میزدم که تورو دوباره اینجا میبینم

⭕️ I have a hunch that we’re going to be good partners for each other.

یه حسی بهم میگه (حدس میزنم) که ما قرار همکارای خوبی برای همدیگه باشیم.

⭕️ My hunch is that she’s his mother.
حدس من اینه که اون مادرشه

⭕️ I had a hunch that something like this would happen.

یه حسی بهم میگفت که همچین اتفاقی میافته

@BLI_center
شايد زخمتان ناشی از اشتباه شما نباشد اما مسئوليت التيامش بر عهده شماست.

@BLI_center
تعریف و تمجید کردن
Anonymous Quiz
16%
compiexity
26%
competitive
17%
complain
41%
compliment
به من بی احترامی نکن
Anonymous Quiz
16%
Don't miss me
6%
Don't kiss me
66%
Don't diss me
11%
Don't let me
بلندتر صحبت کن
Anonymous Quiz
10%
Speak on
4%
Speak in
86%
Speak up


1. ASAP – as soon as possible

در اولین فرصت ممکن

2. B/C – because
زیرا

3. BRB – be right back

الان برمیگردم

4. BTW – by the way
راستی

5. CYE – check your email

ایمیلت را چک کن

6. FYI – for your information

واسه اطلاع شما

7. GM – good morning
صبح بخیر

8. GN – good night
شب خوش

9. HTH – hope this helps

امیدوارم این کمک کند

10. IDK – I don’t know
نمی دانم

11. IIRC – if I remember correctly
اگر درست خاطرم باشد

12. IMHO – in my honest opinion
صادقانه بگم

13. J/K – just kidding
شوخی کردم

14. ROFL – rolling on the floor laughing
از خنده رو زمین غلط زدن

15. LMK – let me know
خبرم کن

16. LOL – laugh out loud
با صدای بلند خندیدن - قهقهه زدن

17. N/A – not available
خارج از دسترس

18. NC – no comment
بدون شرح - نظری ندارم

19. OMG – oh my God
اوه خدای من

20. PMB – private message box
صندوق پیام شخصی (صفحه شخصی)

21. PPL – people
مردم

22. RSVP – answer please

لطفا جواب بده

23. THX – thanks
متشکرم

24. TTYL – talk to you later

بعدا با شما حرف میزنم

25. TY – thank you
سپاسگزارم

26. YW – you 're welcome
خواهش می کنم

@BLI_center
دست به یقه

Hand to ......
Anonymous Quiz
13%
Face
35%
Collar
37%
Clothes
15%
Hand
#vocab

کلمه think کاربردهای دیگری نیز دارد؛ یکی از دیگر کاربردهای این کلمه معنی ‘به یاد آوردن’ را بیان می کند که کلمه think برای این کاربرد با کلمه remember هم معنی است.

⭕️ مثال:

🔷I was trying to think what I wanted to tell my brother.
داشتم سعی می کردم به یاد بیارم که چی می خواستم به برادرم بگم.



🔷I can’t think what her name was.
یادم نمیاد اسمش چی بود.


@BLI_center
کلاس های مکالمه و گرامر مقدماتی انگلیسی در حال تشکیل است
لطفا جهت کسب اطلاعات بیشتر
با آموزشگاه تماس بگیرید
02155763239

09211404522

@BLI_center