زمانی که فردی به دلیل خوردن چیزی یا تماشای صحنهی مهوعی یا ... دچار دلبههمخوردگی میشود و به اصطلاح عُق میزند آن را با فعل to gag نشان میدهیم.
در کنار معادل عق زدن و دلآشوبه شدن، متناسب با جمله میتوان از معادلهای بسطیافتهای همچون «نزدیک بود بالا بیاورد» یا «نزدیک بود بالا بیاورم» و از این دست هم استفاده کرد.
👈 دقت کنید که to gag استفراغ کردن نیست بلکه صرفاً انقباض عضلانی شدید و سریعی است که در معده و نای و گلو ایجاد میشود و یک مرحله قبل از استفراغ محسوب میشود.
در فایل گیفِ بالا این حالت به خوبی نشان داده میشود.
⭕️ گوشت آنقدر چرب بود که داشتم عق میزدم. / ... نزدیک بود بالا بیاورم.
The meat was so fatty I gagged on it.
⭕️ دقت کنید که حرف اضافهی on را بعد از فعل gag و قبل از آن چیزی که موجب دلآشوبه شده است میآوریم.
⭕️ برخی از همکلاسهایش با استشمام این بو نزدیک بود بالا بیاورند.
Some of her classmates gagged on the smell.
⭕️ با اولین گازی که به سیب زد عق زد.
She gagged on her first bite of the apple.
👈 بهکمک قیدهایی مثل almost و nearly میتوانیم نشان دهیم که - مثلاً - «کم مانده بود که» یا «نزدیک بود» عق بزنیم.
⭕️ با استشمام دود کم مانده بود عق بزند.
She nearly gagged on the smoke.
✅ برای اینکه نشان دهیم چیزی «موجب» عق زدن شده است از فعل to make استفاده میکنیم.
⭕️ بوی تهوعآور باعث عق زدنش شد. / بو چنان تهوعآور بود که نزدیک بود بالا بیاورد.
The foul smell made her gag.
👈 دقت کنید که بعد از فعل to make فعل gag بدون علامت مصدری to بهکار میرود.
⭕️ بدون عق زدن تقریباً نتوانستم ماهی را بخورم.
I could hardly eat the fish without gagging.
⭕️ سعی کرد قورتش بدهد ولی عق زد.
He tried to swallow it but gagged.
⭕️ صدای عق زدن و سرفه کردنش را میشنیدم.
I heard him gagging and coughing.
✅ برای اینکه نشان دهیم فرد بهسبب «دیدنِ» چیزی دچار عق شده است از ترکیب at the sight of استفاده میکنیم.
⭕️ با دیدن اجساد مُثلهشده نزدیک بود بالا بیاورد.
She gagged at the sight of the mutilated corpses.
@BLI_center
در کنار معادل عق زدن و دلآشوبه شدن، متناسب با جمله میتوان از معادلهای بسطیافتهای همچون «نزدیک بود بالا بیاورد» یا «نزدیک بود بالا بیاورم» و از این دست هم استفاده کرد.
👈 دقت کنید که to gag استفراغ کردن نیست بلکه صرفاً انقباض عضلانی شدید و سریعی است که در معده و نای و گلو ایجاد میشود و یک مرحله قبل از استفراغ محسوب میشود.
در فایل گیفِ بالا این حالت به خوبی نشان داده میشود.
⭕️ گوشت آنقدر چرب بود که داشتم عق میزدم. / ... نزدیک بود بالا بیاورم.
The meat was so fatty I gagged on it.
⭕️ دقت کنید که حرف اضافهی on را بعد از فعل gag و قبل از آن چیزی که موجب دلآشوبه شده است میآوریم.
⭕️ برخی از همکلاسهایش با استشمام این بو نزدیک بود بالا بیاورند.
Some of her classmates gagged on the smell.
⭕️ با اولین گازی که به سیب زد عق زد.
She gagged on her first bite of the apple.
👈 بهکمک قیدهایی مثل almost و nearly میتوانیم نشان دهیم که - مثلاً - «کم مانده بود که» یا «نزدیک بود» عق بزنیم.
⭕️ با استشمام دود کم مانده بود عق بزند.
She nearly gagged on the smoke.
✅ برای اینکه نشان دهیم چیزی «موجب» عق زدن شده است از فعل to make استفاده میکنیم.
⭕️ بوی تهوعآور باعث عق زدنش شد. / بو چنان تهوعآور بود که نزدیک بود بالا بیاورد.
The foul smell made her gag.
👈 دقت کنید که بعد از فعل to make فعل gag بدون علامت مصدری to بهکار میرود.
⭕️ بدون عق زدن تقریباً نتوانستم ماهی را بخورم.
I could hardly eat the fish without gagging.
⭕️ سعی کرد قورتش بدهد ولی عق زد.
He tried to swallow it but gagged.
⭕️ صدای عق زدن و سرفه کردنش را میشنیدم.
I heard him gagging and coughing.
✅ برای اینکه نشان دهیم فرد بهسبب «دیدنِ» چیزی دچار عق شده است از ترکیب at the sight of استفاده میکنیم.
⭕️ با دیدن اجساد مُثلهشده نزدیک بود بالا بیاورد.
She gagged at the sight of the mutilated corpses.
@BLI_center
✅ بیان علاقمندی به چیزی در انگلیسی
I like…
I love…
I enjoy…
I adore…
I‘m crazy about…
I’m mad about…
I’m keen on…
I'm fond of…
نکته : اگر بعد از عبارات بالا فعل بیاید بصورت ing دار است.
@BLI_center
I like…
I love…
I enjoy…
I adore…
I‘m crazy about…
I’m mad about…
I’m keen on…
I'm fond of…
نکته : اگر بعد از عبارات بالا فعل بیاید بصورت ing دار است.
@BLI_center
✅ My gut says
حسم بهم میگه!
My gut says that you can be a good person for the company.
حسم بهم میگه تو میتونی فرد خوبی برای شرکت باشی.
@BLI_center
حسم بهم میگه!
My gut says that you can be a good person for the company.
حسم بهم میگه تو میتونی فرد خوبی برای شرکت باشی.
@BLI_center
✅ انواع آزمون به انگلیسی
🔶Test امتحان، تست
🔶Exam امتحان مهم
🔶Quiz کویز، امتحان کوتاه
🔶Finals امتحان نهایی
🔶Midterm امتحان میان ترم
🔶Oral exam امتحان شفاهی
🔶Written exam امتحان کتبی
🔶Practical exam امتحان عملی
🔶Mock exam آزمون آزمایشی
@BLI_center
🔶Test امتحان، تست
🔶Exam امتحان مهم
🔶Quiz کویز، امتحان کوتاه
🔶Finals امتحان نهایی
🔶Midterm امتحان میان ترم
🔶Oral exam امتحان شفاهی
🔶Written exam امتحان کتبی
🔶Practical exam امتحان عملی
🔶Mock exam آزمون آزمایشی
@BLI_center
فقط لب تر کن !
Anonymous Quiz
47%
Just say the word
26%
Just pick a word
12%
Just choose the word
14%
Just want the word
#vocab
✅ هنگام آشپزی نیاز هست که «به مقدار لازم نمک و فلفل و ...» به غذای در حال پخت اضافه کنیم.
این ترکیب را در انگلیسی با season to taste بیان میکنیم.
⭕️ کلمهی season را تا الان عمدتاً در حالت اسمی و به معنای فصل میشناختیم.
ولی در حالت فعلی هم به کار میرود و در آشپزی به معنای افزودن طعمدهندهها، از قبیل نمک و ادویهجات، به غذاست.
🔸قارچها را اضافه کنید و نمک و فلفل و ... هم به مقدار لازم.
Add the mushrooms, and season to taste.
🟧 زمانی که میگوییم season to taste معمولاً منظور اضافه کردنِ فلفل (pepper) و نمک (salt) به مقدار لازم به غذاست؛ یعنی آن مقداری که ذائقهی ما دوست دارد.
ولی برای تاکید (به هر دلیلی) میتوانیم نمک و فلفل را هم اسم ببریم.
Season the soup to taste with salt and pepper.
🔶 به کاربرد حرف اضافهی with در مثال بالا دقت کنید.
🔶 دقت کنید که چاشنی منحصر به فلفل و نمک و ... نیست.
گوشت بره را با سیر چاشنی بزنید.
Season the lamb with garlic.
⭕️ فعل season در حالت مجهول هم ممکن است بهکار رود.
این غذای دریایی را با ادویهجات طبخ میکنند.
This seafood dish is seasoned with spices.
⭕️ با افزودن قید well قبل از season نشان میدهیم که از آن طعمدهنده زیاد به غذا اضافه شده است.
این غذا را حسابی فلفل زدهاند.
This dish has been well seasoned with pepper.
غذاهای پُرادویه
highly seasoned dishes
⭕️ از قید heavily هم میتوانیم استفاده کنیم تا نشان دهیم غذا بسیار پرادویه است.
این غذاها سرشار از ادویهجات محلیاند.
These dishes are seasoned heavily with local spices.
⭕️ برای اینکه نشان دهیم فلان غذا یا خوردنی را خیلی کم از بهمان ادویه زدهاند میتوانیم از قید lightly استفاده کنیم.
@BLI_center
✅ هنگام آشپزی نیاز هست که «به مقدار لازم نمک و فلفل و ...» به غذای در حال پخت اضافه کنیم.
این ترکیب را در انگلیسی با season to taste بیان میکنیم.
⭕️ کلمهی season را تا الان عمدتاً در حالت اسمی و به معنای فصل میشناختیم.
ولی در حالت فعلی هم به کار میرود و در آشپزی به معنای افزودن طعمدهندهها، از قبیل نمک و ادویهجات، به غذاست.
🔸قارچها را اضافه کنید و نمک و فلفل و ... هم به مقدار لازم.
Add the mushrooms, and season to taste.
🟧 زمانی که میگوییم season to taste معمولاً منظور اضافه کردنِ فلفل (pepper) و نمک (salt) به مقدار لازم به غذاست؛ یعنی آن مقداری که ذائقهی ما دوست دارد.
ولی برای تاکید (به هر دلیلی) میتوانیم نمک و فلفل را هم اسم ببریم.
Season the soup to taste with salt and pepper.
🔶 به کاربرد حرف اضافهی with در مثال بالا دقت کنید.
🔶 دقت کنید که چاشنی منحصر به فلفل و نمک و ... نیست.
گوشت بره را با سیر چاشنی بزنید.
Season the lamb with garlic.
⭕️ فعل season در حالت مجهول هم ممکن است بهکار رود.
این غذای دریایی را با ادویهجات طبخ میکنند.
This seafood dish is seasoned with spices.
⭕️ با افزودن قید well قبل از season نشان میدهیم که از آن طعمدهنده زیاد به غذا اضافه شده است.
این غذا را حسابی فلفل زدهاند.
This dish has been well seasoned with pepper.
غذاهای پُرادویه
highly seasoned dishes
⭕️ از قید heavily هم میتوانیم استفاده کنیم تا نشان دهیم غذا بسیار پرادویه است.
این غذاها سرشار از ادویهجات محلیاند.
These dishes are seasoned heavily with local spices.
⭕️ برای اینکه نشان دهیم فلان غذا یا خوردنی را خیلی کم از بهمان ادویه زدهاند میتوانیم از قید lightly استفاده کنیم.
@BLI_center
#اصطلاح
✅ have a hunch
گمان بردن، حدس زدن، حس درونی
⭕️ I had a hunch that I'd see you here again.
حدس میزدم که تورو دوباره اینجا میبینم
⭕️ I have a hunch that we’re going to be good partners for each other.
یه حسی بهم میگه (حدس میزنم) که ما قرار همکارای خوبی برای همدیگه باشیم.
⭕️ My hunch is that she’s his mother.
حدس من اینه که اون مادرشه
⭕️ I had a hunch that something like this would happen.
یه حسی بهم میگفت که همچین اتفاقی میافته
@BLI_center
✅ have a hunch
گمان بردن، حدس زدن، حس درونی
⭕️ I had a hunch that I'd see you here again.
حدس میزدم که تورو دوباره اینجا میبینم
⭕️ I have a hunch that we’re going to be good partners for each other.
یه حسی بهم میگه (حدس میزنم) که ما قرار همکارای خوبی برای همدیگه باشیم.
⭕️ My hunch is that she’s his mother.
حدس من اینه که اون مادرشه
⭕️ I had a hunch that something like this would happen.
یه حسی بهم میگفت که همچین اتفاقی میافته
@BLI_center
میشه پیام بزارم?
Anonymous Quiz
27%
Can I hold a message?
53%
Can I leave a message?
20%
Can I lend a message?
به من بی احترامی نکن
Anonymous Quiz
16%
Don't miss me
6%
Don't kiss me
66%
Don't diss me
11%
Don't let me
✅ ✅ ✅ ✅
1. ASAP – as soon as possible
در اولین فرصت ممکن
2. B/C – because
زیرا
3. BRB – be right back
الان برمیگردم
4. BTW – by the way
راستی
5. CYE – check your email
ایمیلت را چک کن
6. FYI – for your information
واسه اطلاع شما
7. GM – good morning
صبح بخیر
8. GN – good night
شب خوش
9. HTH – hope this helps
امیدوارم این کمک کند
10. IDK – I don’t know
نمی دانم
11. IIRC – if I remember correctly
اگر درست خاطرم باشد
12. IMHO – in my honest opinion
صادقانه بگم
13. J/K – just kidding
شوخی کردم
14. ROFL – rolling on the floor laughing
از خنده رو زمین غلط زدن
15. LMK – let me know
خبرم کن
16. LOL – laugh out loud
با صدای بلند خندیدن - قهقهه زدن
17. N/A – not available
خارج از دسترس
18. NC – no comment
بدون شرح - نظری ندارم
19. OMG – oh my God
اوه خدای من
20. PMB – private message box
صندوق پیام شخصی (صفحه شخصی)
21. PPL – people
مردم
22. RSVP – answer please
لطفا جواب بده
23. THX – thanks
متشکرم
24. TTYL – talk to you later
بعدا با شما حرف میزنم
25. TY – thank you
سپاسگزارم
26. YW – you 're welcome
خواهش می کنم
@BLI_center
1. ASAP – as soon as possible
در اولین فرصت ممکن
2. B/C – because
زیرا
3. BRB – be right back
الان برمیگردم
4. BTW – by the way
راستی
5. CYE – check your email
ایمیلت را چک کن
6. FYI – for your information
واسه اطلاع شما
7. GM – good morning
صبح بخیر
8. GN – good night
شب خوش
9. HTH – hope this helps
امیدوارم این کمک کند
10. IDK – I don’t know
نمی دانم
11. IIRC – if I remember correctly
اگر درست خاطرم باشد
12. IMHO – in my honest opinion
صادقانه بگم
13. J/K – just kidding
شوخی کردم
14. ROFL – rolling on the floor laughing
از خنده رو زمین غلط زدن
15. LMK – let me know
خبرم کن
16. LOL – laugh out loud
با صدای بلند خندیدن - قهقهه زدن
17. N/A – not available
خارج از دسترس
18. NC – no comment
بدون شرح - نظری ندارم
19. OMG – oh my God
اوه خدای من
20. PMB – private message box
صندوق پیام شخصی (صفحه شخصی)
21. PPL – people
مردم
22. RSVP – answer please
لطفا جواب بده
23. THX – thanks
متشکرم
24. TTYL – talk to you later
بعدا با شما حرف میزنم
25. TY – thank you
سپاسگزارم
26. YW – you 're welcome
خواهش می کنم
@BLI_center
#vocab
✅ کلمه think کاربردهای دیگری نیز دارد؛ یکی از دیگر کاربردهای این کلمه معنی ‘به یاد آوردن’ را بیان می کند که کلمه think برای این کاربرد با کلمه remember هم معنی است.
⭕️ مثال:
🔷I was trying to think what I wanted to tell my brother.
داشتم سعی می کردم به یاد بیارم که چی می خواستم به برادرم بگم.
🔷I can’t think what her name was.
یادم نمیاد اسمش چی بود.
@BLI_center
✅ کلمه think کاربردهای دیگری نیز دارد؛ یکی از دیگر کاربردهای این کلمه معنی ‘به یاد آوردن’ را بیان می کند که کلمه think برای این کاربرد با کلمه remember هم معنی است.
⭕️ مثال:
🔷I was trying to think what I wanted to tell my brother.
داشتم سعی می کردم به یاد بیارم که چی می خواستم به برادرم بگم.
🔷I can’t think what her name was.
یادم نمیاد اسمش چی بود.
@BLI_center
بعد از English کدام را ترجیح می دهید?
Anonymous Quiz
35%
فرانسوی
18%
آلمانی
14%
ترکی استانبولی
16%
عربی
5%
روسی
5%
چینی
7%
ایتالیایی
کلاس های مکالمه و گرامر مقدماتی انگلیسی در حال تشکیل است
لطفا جهت کسب اطلاعات بیشتر
با آموزشگاه تماس بگیرید
02155763239
09211404522
@BLI_center
لطفا جهت کسب اطلاعات بیشتر
با آموزشگاه تماس بگیرید
02155763239
09211404522
@BLI_center