مُنتظرم ..
یک نفر بیاید..
در حیاط خیالِ من ..
یک نفر که ...
یک نفر نیست،
یک دُنیا ست ...
#دلتنگتم_پدر_مهربان_من💔
#امام_زمانم
@arameshbayadekhoda
یک نفر بیاید..
در حیاط خیالِ من ..
یک نفر که ...
یک نفر نیست،
یک دُنیا ست ...
#دلتنگتم_پدر_مهربان_من💔
#امام_زمانم
@arameshbayadekhoda
چای دم كن با محبت ميهمانت ميشوم
من همان قند دو پهلوی لبانت ميشوم
در دل تنگم عجب جا كرده ای جانان من
گر بخواهی در دل تنگ تو جانت ميشوم
يك اشاره از تو بنيادِ دلم را ميكٓند
گر تو خواهی بهتر از جان جهانت ميشوم
ناز كم كن من كه گفتم ميخرم ناز تو را
آنقدر ميخواهمت آهو ، شبانت ميشوم
شب شدی تو ماه تابم ، روز خورشيد منی
مهربانی ديدم از تو ، مهربانت ميشوم
چشمهء عشقی كه ميجوشی درون سينه ام
حكم دريايیّ و من آب روانت ميشوم
گفته بودی دوست داری يك نفر مهمان كنی
چای دم كن با محبت ميهمانت میشوم☕
#صبحتون_پرانرژی_و_عالی😁✋
@arameshbayadekhoda🍃🌺
من همان قند دو پهلوی لبانت ميشوم
در دل تنگم عجب جا كرده ای جانان من
گر بخواهی در دل تنگ تو جانت ميشوم
يك اشاره از تو بنيادِ دلم را ميكٓند
گر تو خواهی بهتر از جان جهانت ميشوم
ناز كم كن من كه گفتم ميخرم ناز تو را
آنقدر ميخواهمت آهو ، شبانت ميشوم
شب شدی تو ماه تابم ، روز خورشيد منی
مهربانی ديدم از تو ، مهربانت ميشوم
چشمهء عشقی كه ميجوشی درون سينه ام
حكم دريايیّ و من آب روانت ميشوم
گفته بودی دوست داری يك نفر مهمان كنی
چای دم كن با محبت ميهمانت میشوم☕
#صبحتون_پرانرژی_و_عالی😁✋
@arameshbayadekhoda🍃🌺
هان مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند - جای گرفته
عالم ربّانی آیت الله کوهستانی:
« خدا یک علی داشت الحمدلله آن هم امام ما شد.»
شکرانه ی نعمت غدیر...شادی و یادآوری آن تا چندین روز است...
بیعتی دوباره با
#پدر_مهربان_ما
#امام_زمانم
@arameshbayadekhoda
عالم ربّانی آیت الله کوهستانی:
« خدا یک علی داشت الحمدلله آن هم امام ما شد.»
شکرانه ی نعمت غدیر...شادی و یادآوری آن تا چندین روز است...
بیعتی دوباره با
#پدر_مهربان_ما
#امام_زمانم
@arameshbayadekhoda
به چه می انديشی ؟
نگرانی بيجاست ...!
عشق اينجا و خدا هم اينجاست !
#سهراب_سپهری
چای متفاوت آوردم براتون...
چای گرم رو توی سیب خالی شده بریزید و بهش چند تکه لیموی تازه و دارچین اضافه کنید😋
نگرانی بيجاست ...!
عشق اينجا و خدا هم اينجاست !
#سهراب_سپهری
چای متفاوت آوردم براتون...
چای گرم رو توی سیب خالی شده بریزید و بهش چند تکه لیموی تازه و دارچین اضافه کنید😋
زنان عشق را، #رمان میخواهند
مردان، #داستان_کوتاه!
ولی عشق كوتاه است وُ
فراموشى
چقدر طولانى...
👤 پابلو نرودا
دوست داشتن که به حرف نیست فقط..به توجهه...
بهش توجه کن...
مردان، #داستان_کوتاه!
ولی عشق كوتاه است وُ
فراموشى
چقدر طولانى...
👤 پابلو نرودا
دوست داشتن که به حرف نیست فقط..به توجهه...
بهش توجه کن...
آهو ندیده ای که بدانی فرار چیست
صحرا نبوده ای که بفهمی شکار چیست
باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد
دریا نرفته ای بچشی آبشار چیست
پیش من از مزاحمت بادها نگو
طوفان نخورده ای که بفهمی قرار چیست
هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد
یک بار هم سوال نکردی بهار چیست
در خلوتت به عاقبتم فکر کرده ای؟
خُب...کیفر صنوبرِ بی برگ و بار چیست؟
روزی قرار شد برسیم آخرش به هم
حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟
مهدی فرجی
آرامش با یاد خدا
@arameshbayadekhoda
صحرا نبوده ای که بفهمی شکار چیست
باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد
دریا نرفته ای بچشی آبشار چیست
پیش من از مزاحمت بادها نگو
طوفان نخورده ای که بفهمی قرار چیست
هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد
یک بار هم سوال نکردی بهار چیست
در خلوتت به عاقبتم فکر کرده ای؟
خُب...کیفر صنوبرِ بی برگ و بار چیست؟
روزی قرار شد برسیم آخرش به هم
حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟
مهدی فرجی
آرامش با یاد خدا
@arameshbayadekhoda
گفت: پیلی را آوردند بر سر چشمهای که آب خورد.
خود را در آب میدید و میرمید. او میپنداشت که از دیگری میرمد. نمیدانست که از خود میرمد!
همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر، چون در توست، نمیرنجی؛ چون آن را در دیگری میبینی، میرمی و میرنجی!
👤حضرت مولانا
📚فیه ما فیه
بیرونتان را مرتب نکنید، درونتان را مرتب کنید.
و سپس خواهید دید که بیرونتان نیز مرتب خواهد شد.
آشفتگی بیرونی انعکاس آشفتگی درونتان است.
خود را در آب میدید و میرمید. او میپنداشت که از دیگری میرمد. نمیدانست که از خود میرمد!
همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر، چون در توست، نمیرنجی؛ چون آن را در دیگری میبینی، میرمی و میرنجی!
👤حضرت مولانا
📚فیه ما فیه
بیرونتان را مرتب نکنید، درونتان را مرتب کنید.
و سپس خواهید دید که بیرونتان نیز مرتب خواهد شد.
آشفتگی بیرونی انعکاس آشفتگی درونتان است.
☘❤️ آرامش با یاد خدا ❤️☘
Photo
چقدر من دیدنت را دوست دارم ...
در خواب ،
در غروب ،
در همیشه یِ هرجا ...
هرجا که بتوان تو را دید ،
صدا کرد ،
و از انعکاس نامت کِیف کرد ...
چقدر من دیدنِ تو را دوست دارم
#افشین_صالحی
غروب جمعه و یاد یار مهربان
#بیادت_هستیم_پدر_مهربان_عالم
#امام_زمانم
آمدنت و بودنت ضرورت زندگیِ ماست.
@arameshbayadekhoda
در خواب ،
در غروب ،
در همیشه یِ هرجا ...
هرجا که بتوان تو را دید ،
صدا کرد ،
و از انعکاس نامت کِیف کرد ...
چقدر من دیدنِ تو را دوست دارم
#افشین_صالحی
غروب جمعه و یاد یار مهربان
#بیادت_هستیم_پدر_مهربان_عالم
#امام_زمانم
آمدنت و بودنت ضرورت زندگیِ ماست.
@arameshbayadekhoda
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️ از خدا زیاد بخواهیم
جول استین: خداوند همیشه دوست دارد ما زیاد بخواهیم و زیاد هم به دست آوریم.
خدایا ما مهدی موعود را میخواهیم
جول استین: خداوند همیشه دوست دارد ما زیاد بخواهیم و زیاد هم به دست آوریم.
خدایا ما مهدی موعود را میخواهیم
مثل خرمشهرِ سالِ شصت و یک هستم
که بعد از سالها حفظ کرده در دلش،
شیرینیِ یک #سوم_خرداد را...😍
#سونیا_نوری
برایم وطن باش
برایت شهید می شوم ...❤
#سالروز_آزادی_خرمشهر_مبارک❤
#عاشقانه
@arameshbayadekhoda
که بعد از سالها حفظ کرده در دلش،
شیرینیِ یک #سوم_خرداد را...😍
#سونیا_نوری
برایم وطن باش
برایت شهید می شوم ...❤
#سالروز_آزادی_خرمشهر_مبارک❤
#عاشقانه
@arameshbayadekhoda
🍃🍃🍃🍂🍂🍂
الیف شافاک مینویسد: «راستش را بخواهید برای همه، بدون استثنا، لحظهای میرسد که میتوانند یکی را بکشند، اما این را اکثر آدمها نمیدانند. نمیخواهند بپذیرند. تا وقتی حادثهای غیرمنتظره باعث میشود خون جلو چشمشان را بگیرد. چقدر هم مطمئنند که دستشان هیچوقت به خون آلوده نمیشود و جان کسی را نمیگیرند. حال آنکه همهچیز به تصادفی بند است. گاهی حرکت چشم و ابرو کافی است تا خون کسی به جوش بیاید. از کاه، کوهی بسازد و سر هیچوپوچ دعوا و کتککاری راه بیندازد. راستش حتی در زمان و مکان اشتباه بودن کافی است برای آنکه حیوان درون آدمهای پاک و تمیز و باشرف یکدفعه آشکار شود. همه میتوانند آدم بکشند».
◾️فارغ از "کارِ خودشونه"گفتنها،
اینکه حقش بود یا نه؟
باید اعدام بشود یا نه؟
چرا خونسرد چای مینوشد و بعد مثل یک بازدید اداری از کلانتری دست میدهد؟
چرا لبخند میزند و جوری مقابل دوربین درمورد فاجعه حرف میزند که انگار گزارش افتتاح یک پل را میدهد؟
اینکه آلت قتاله دست خبرنگار تلویزیون چه میکند
و آیا پخش اعتراف قانونی است یا نه؟
همهی اینها به کنار، بگذاریم به حساب دادگاه و محکمه و اولیای دم.
فقط یادمان نرود که هرکدام از ما میتوانیم آدم بکشیم. با گلوله، با کلمههایمان. حتی ما که موقع راه رفتن مراقب هستیم روی مورچهها پا نگذاریم.
فقط خدا کند لحظهاش نرسد. ثانیهاش نرسد.
و اینکه از رنج و درد دیگران شادی نکنیم،
تسویهحساب سیاسی نکنیم
و یادمان باشد که هرکس به زخم دیگری خندید، روزگار کنار اسمش تیک زد و یکروز، یکوقت و یکجا به او زخمی زد تا دیگران بخندند. به دردش. به رنجش.
▪️میترا استاد حالا در سردخانه خوابیده.
توی همان کیسههایی که زیپش را میکشند و هُلت میدهند داخل یک کشوی کوچک.
آنقدر تنگ است که نمیتوانی سلفی بگیری.
این پایان قصهی زنی شد که میگفت او و نجفی عاشق هم هستند و دیگران حسودی میکنند.
حالا آسوده از قضاوتها خوابیده است،
خبرها را نمیخواند،
نگران به هم ریختن آشپزخانهاش نیست،
و البته هیچ زنی به او حسودی نمیکند.
◾️دارم با صدای بلند شجریان گوش میدهم:
جهان پیر است و بی بنیاد
از این فرهادکُش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش
ملول از جان شیرینم
◾️به عکس و لبخندها و سلفیهای سرخوشانهی دیگران حسادت نکنیم، خیلی هم باورشان نکنیم، فقط دعا کنیم خدا کند آن لحظهی شوم را نرساند، لحظهای که خشم، ارباب مغزت میشود.
@arameshbayadekhoda
الیف شافاک مینویسد: «راستش را بخواهید برای همه، بدون استثنا، لحظهای میرسد که میتوانند یکی را بکشند، اما این را اکثر آدمها نمیدانند. نمیخواهند بپذیرند. تا وقتی حادثهای غیرمنتظره باعث میشود خون جلو چشمشان را بگیرد. چقدر هم مطمئنند که دستشان هیچوقت به خون آلوده نمیشود و جان کسی را نمیگیرند. حال آنکه همهچیز به تصادفی بند است. گاهی حرکت چشم و ابرو کافی است تا خون کسی به جوش بیاید. از کاه، کوهی بسازد و سر هیچوپوچ دعوا و کتککاری راه بیندازد. راستش حتی در زمان و مکان اشتباه بودن کافی است برای آنکه حیوان درون آدمهای پاک و تمیز و باشرف یکدفعه آشکار شود. همه میتوانند آدم بکشند».
◾️فارغ از "کارِ خودشونه"گفتنها،
اینکه حقش بود یا نه؟
باید اعدام بشود یا نه؟
چرا خونسرد چای مینوشد و بعد مثل یک بازدید اداری از کلانتری دست میدهد؟
چرا لبخند میزند و جوری مقابل دوربین درمورد فاجعه حرف میزند که انگار گزارش افتتاح یک پل را میدهد؟
اینکه آلت قتاله دست خبرنگار تلویزیون چه میکند
و آیا پخش اعتراف قانونی است یا نه؟
همهی اینها به کنار، بگذاریم به حساب دادگاه و محکمه و اولیای دم.
فقط یادمان نرود که هرکدام از ما میتوانیم آدم بکشیم. با گلوله، با کلمههایمان. حتی ما که موقع راه رفتن مراقب هستیم روی مورچهها پا نگذاریم.
فقط خدا کند لحظهاش نرسد. ثانیهاش نرسد.
و اینکه از رنج و درد دیگران شادی نکنیم،
تسویهحساب سیاسی نکنیم
و یادمان باشد که هرکس به زخم دیگری خندید، روزگار کنار اسمش تیک زد و یکروز، یکوقت و یکجا به او زخمی زد تا دیگران بخندند. به دردش. به رنجش.
▪️میترا استاد حالا در سردخانه خوابیده.
توی همان کیسههایی که زیپش را میکشند و هُلت میدهند داخل یک کشوی کوچک.
آنقدر تنگ است که نمیتوانی سلفی بگیری.
این پایان قصهی زنی شد که میگفت او و نجفی عاشق هم هستند و دیگران حسودی میکنند.
حالا آسوده از قضاوتها خوابیده است،
خبرها را نمیخواند،
نگران به هم ریختن آشپزخانهاش نیست،
و البته هیچ زنی به او حسودی نمیکند.
◾️دارم با صدای بلند شجریان گوش میدهم:
جهان پیر است و بی بنیاد
از این فرهادکُش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش
ملول از جان شیرینم
◾️به عکس و لبخندها و سلفیهای سرخوشانهی دیگران حسادت نکنیم، خیلی هم باورشان نکنیم، فقط دعا کنیم خدا کند آن لحظهی شوم را نرساند، لحظهای که خشم، ارباب مغزت میشود.
@arameshbayadekhoda