نشرموج
472 subscribers
531 photos
33 videos
39 files
150 links
📚رمان هاي فانتزي و تخيلي 📚

وبسایت :
WWW.MOWJBOOK.COM
تلفن :
02188980374
09124126731
خ انقلاب خ ۱۲ فروردین خ نظری غربی کوچه جاوید ۱ پلاک ۶ واحد ۱
Download Telegram
تخت و تاج با دشنه به دست می آید نه نوشته.
خون بریز نه جوهر .

#آتش_و_خون🔥
#برشی_از_کتاب

@mowjpub
نشرموج
#معرفی_کتاب #کارناوال_وحشت آدم ها موجودات عجیبی هستند. پشت ظاهر صاف و ساده آدمها از کار عجیبی وجود داره. هیچ‌کدوم نمی‌دونیم در مواقع سخت آدم‌هایی که دوست مون هستند برای زنده موندن حاضرم دست به چه کاری بزنند. اگه توی این شرایط باشی... جایی که پوسته تر…
#برشی_از_کتاب :

دلقک گفت : خودتو معرفی میکنی؟
"جوانا مک کین"
+ خب جوانا گردونه رو میتونی یه بار بچرخونی هرچی برات بیاد باید بی چون و چرا اجرا بشه بریم ببینیم شانست چیه .
دختر با قدرت گردونه رو چرخوند همه شروع به تشویق کردند.چشماش به جمعیت خیره بود و برق پیروزی توی چشمهاش می‌درخشید انگار قرار بود برنده صندوقچه طلا بشه.صفحه ی گردونه با سرعت زیادی می چرخید، همه با جیغ و تشویق منتظرِ ایستادنِ صفحه گردونه بودن. حسی از اضطراب و دلشوره به وجودم چنگ انداخت، اضطرابی که رفته رفته بیشتر و بیشتر میشد و دلیل خاصی واسش نداشتم.اما چیزی درونم گواه بد میداد چرا حس میکردم یه چیزی این وسط درست نیست؟ چرا حس میکردم این شادی و هیجان کاذب قرار نیست دوام
زیادی داشته باشه؟
بی حرف به گردونه چشم دوختم که کند و کندتر می‌شد عقربه ی قرمز رنگ روی خونه های رنگی می چرخید و می چرخید.کم کم سرعت پایین اومد و بلاخره از حرکت ایستاد دلقک با نشاط گفت:
" جوانا لطف میکنی گزینه رو بلند برای همه بخونی؟"
جوانا به سمت گردونه چرخید،چشم هام تار بود؟درست میدیدم یا اشتباه میکردم؟جوانا باتته پته و رنگی پریده چیزی رو مثل زمزمه به زبون اورد. دلقک گفت:
"چی ؟ صداتو نشنیدم؟"
صدایی از جوانا درنیومد دلقک کمی به جلو خم شد. با صدای بلند قهقهه زد :
"چه شانسی!ببین چی نوشته!سرتو از دست دادی!تو از مرحله حذف شدی جوانا،متاسفانه اونقدارا هم خوش شانس نبودی!"
جوانا اخم کرد معلوم بود که این شوخی چندان به مذاقش خوش نیومده. به سمت در غرفه حرکت کرد، اما قبل از اینکه بتونه خارج بشه در با صدای بلند بسته شد. همه چیز در یک آن اتفاق افتاد ...
اونقدر سریع که هیچکس واقعا نفهمید چه اتفاقی افتاده. برق صفحه ای فلزی از وسط اتاق گذشت و خون سرخی روی دیواره های اتاقک پاشیده شد ...
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
کتاب و خوندین؟
نظرتون چی بوده؟😎
@mowjpub
#آرتمیس(رویایی به وسعت دریا)
#برشی_از_کتاب

@mowjpub
#برشی_از_کتاب

انگاه بانگ زنی برخاست ، همو که روزی جهانی را فراخوانده بود :
"می تازیم و سر می بازیم و نمی گذاریم که آنچه نیک می شماریم و نیک میداریم در چنگ خداوندگار دوزخ ویران و نابود شود . نمی گذاریم و هرگز نخواهیم گذاشت که آب و خاک این کشور تباهی گیرد و ناممان پایان پذیرد و آتش هزاران ساله مان خاموش گردد."

#نبرد_خدایان
#جلدپنجم
@mowjpub
+ : من... من که می مانم ...
من که خواهم ایستاد و تنها ایستادگی است که خواهد ماند ، من که می مانم تا واپسین رزمِ من، افسانه هزار چرخ و لالایی گردد.
من که خواهم ایستاد اگر همه ی روزگار بنشیند ،من که خواهم بود اگر همه ی روزگار مرا سنگسار کند و به زبانه و اتش و دهانه ی زبانه کَش بسپارد ، من که این خاک رابرتر از همه ی زرهای جهان داشته ام ...
من که این خاک را به دیده سرمه کرده ام و به سینه به مهر پرورده ام و بر پیشانی به مهربانی به داغ آورده‌ام ...
من که جان خواهم داد و خاک نخواهم داد...
من که تاج خواهم داد و خاک نخواهم داد...
من که نام خواهم داد و خاک نخواهم داد...
من که دیده و روشنای دیده خواهم داد و خاک نخواهم داد ...
من که گلو به تیغ و دل به دریغ و سینه به تیر و کمر به شمشیر و پا به زنجیر خواهم سپرد و آتش خواهم خورد و خواهم مرد و خاک نخواهم فروخت و خاک نخواهم گذاشت و خاک نخواهم داد ...
#نبرد_خدایان
#جلدپنجم
#برشی_از_کتاب

@mowjpub
بریم باهم یه #برشی_از_کتاب رو بخونیم و لذت ببریم 😁 :

بزرگترین و اساسی‌ترین منبع برای نوشتن ، میدانی چیست؟
" تو زندگی می‌کنی" در همان هنگام به آنچه باید نوشته شود می‌اندیشی؛ همین!
زندگی خود به تو خواهد گفت که چه چیز باید نوشته شود.
آن وقت آستین بالا می‌زنی و به نوشتن آنچه یافته‌ای_ و نه آنچه که بافته‌ای!_ مشغول می‌شوی .
@mowjpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اَشوَزدَنگهِه به معنی درست‌کردار و جویندهٔ راه حق است.
داستان کتاب ازونجایی شروع میشه که این دوست عزیزمون 😅
به طور اتفاقی معجونی رو مینوشه که باعث میشه عمر جاودان پیدا کنه !
او که بهترین شاگرد مدرسهٔ مُغان باستانیِ سیَلک است، همراه با دو مُغ سیاه و شرور به نام‌های شاماش شوموکین و هومبانیگاش، با داروی جاودانگی استاد کُوارسمَنَ، عمری دراز پیدا میکنند !
اما به یک سری دلایل که داخل کتاب میخونین اشوزدنگهه تصمیم میگیره راه حلی پیدا کنه تا ازین عمر جاودانی که نصیبش شده خلاص بشه!
حالا شما در عین اینکه یه کتاب فانتزی میخونین با ایشون دوره های مختلف تاریخی ایران رو هم طی میکنین😌
و کلی چیزای جذاب یاد میگیرین🤗
هرکی نخونده از دستش رفته🤭

#برشی_از_کتاب:
آدمی را چرا اینگونه بی پروا زیستن؟
انگاه که تمامی ما را لحظه‌ای است سایه وار از سرانجامی غریب از ابهامی برق به سوی سرنوشت ای عجیب آدمیزاد را چرا بیندیش نوشته اند حال آنکه خداوند تنها مانده است درست همانگونه که در ازل بود ...
#اشوزدنگهه


برای سفارش کتاب میتونین به ایدی زیر پیام بدین🤗❤️
@Mowjpub_1

@mowjpub