مجله‌یِ هُنریِ اُردی‌بهشت💜
6.98K subscribers
3.47K photos
535 videos
1 file
5.5K links
✾؛﷽✾

خوش اومدین🌱♥️
.
.
.

🛑راضی به کپی مطالب کانال نیستیم 🛑
ما در هیچ اپ دیگری شعبه نداریم🦋🩵
Download Telegram
💜@OfficialOrdibehesht


تو میتوانستی بمانی،
نخواستی
میتوانستی دوستم داشته باشی،
نخواستی
میتوانستی نوازش هایت را تا ابدیت
کش بدهی،
نخواستی
میتوانستی عاشق ترین آدمِ زمین باشی
و من را خوشبخترین حوایِ دنیا کنی
ولی نخواستی....
همه چیز از همین نخواستن ها
شروع میشود
همه اشک ها
همه بغض هایِ تو گلو مانده
همه بی فروغی چشم ها
همه پس زدن ها
همه بیزار شدن ها
تا انتهایِ دنیا از عشق.
همه چیز
از همین نخواستن ها
شروع میشود
نشدن ها
بهانه آدمهایی شبیه توست
که کسانی شبیه من را نمیخواهند...


#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

تا ابد یکه تازی میکند
خیالت توی رویاهایم...
تا ابد با هر که از راه برسد
مقایسه میشوی و
همیشه هم برنده ای...
تا ابد دوستت دارم گفتن های
همه عقب میماند
از دوستت دارم های تو...
تا ابد صندلی رو به رویم جای توست،
به هیچ کس هم نمیدهمش...
تا ابد این موها همانطوری که
تو دوست داری حالت میگیرد...
تا ابد لبخندم همان رنگی است که
میخواستی...
تا ابد این لب ها به قربان صدقه
تو باز میشود
وقت هایی هم که نیستی،
قربان جای خالیت که پر نمیشود
میروم...
تا ابد
تو تکرار نشدنی ترین،
ناب ترین
و حسرت بار ترین
خواسته یِ
نداشته ی
منی :)

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

با دیگران که نه،
ولی با خودم که میتوانم صادق باشم...
دلم برای یک آغوش امن عجیب تنگ شده،
از آن آغوش هایی که یک جور در برم بگیرد
که تکه های شکسته ام بچسبد به هم...
دلم برای یک دست که اشک هایم را پاک کند
و محکم بزند روی شانه ام که
یعنی من هستم پر میکشد...
دلم برای دو گوش شنوا تنگ است،
بگویم،
بگویم،
بگویم
و نترسم که همان کلمات
پتکِ سرزنش شود و فرو بیاید توی سرم...
دلم برای یک نفر که بنشیند رو به رویم
کل حسم را از چشم هایم بخواند
عجیب تنگ است....
برای روزی که بدانم قرار است
پاهایم از راه رفتن زیاد تاول بزند....
برای شب سردی که با پالتو و عطر تن
یکی گرم شود...
دلم برای یکی که نه،
برای آغوش و گوش شنوا و
دستهای حامی و عطر تن هم نه،
دلم برای تو تنگ شده :)

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

"من دوستش داشتم"
فقط سه تا کلمه نیست، یا یه جمله معنی دار
یا حتی یه حقیقتِ تلخ،خیلی تلخ...
"من دوستش داشتم" بزرگترین حسرتِ
حسرتِ من و تویی که دوباره ما نمیشه،
حسرتِ دستایی که برای اسیر کردنت تو یه آغوش باز نمیشه،
حسرتِ اسمت
حسرتِ اسمت که میمِ مالکیت نمیچسبه بهش از زبونِ یکی...
"من دوستش داشتم"
بزرگترین دلیلِ برایِ بغل کردنِ زانوهات و دیگه دل نبستن به هیچکی،
بزرگ ترین دلیلِ برای شب تا صبح بیدار موندنا،
بزرگ ترین دلیلِ برای رد کردنِ یه سری آهنگا
و بزرگ ترین دلیل برای حالت تهوع موقع خوردن بوی یه سری غذا ها به مشامت...ِ
"من دوستش داشتم"
بزرگ ترین غمِ دنیاست،
غمِ شبایی که سر شده برای باور اینکه دوستت نداشته که رفته،
غمِ بودنایی که یک ثانیه هم جبران نکرده نبودنش رو،
غمِ احساسی که ریخته شده به پای کسی که نخواسته حستو بفهمه...
"من دوستش داشتم"
یه جمله نیست،
تارهای سفید روی سرمونه،
دیوارهایِ دورمونه که از ترسِ نزدیک شدنِ دوباره آدمها و تکرار دوباره همه کابوسا کشیدیم دورمون،
"من دوستش داشتم"
اسمِ دومِ مرگه حتماً :)

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

وقتی میبینی عادت کرده بی شب بخیر بخوابه
باید بزنی زیرِ همه چی.
وقتی میبینی دلتنگ نمیشه،یا میشه و نمیگه
باید بزنی زیرِ همه چی.
وقتی میبینی برای همه کارا،همه اطرافیانش وقت داره الا تو
باید بزنی زیرِ همه چی.
وقتی میبینی اونقدر دوستت نداره که قلبت پر شه از حسِ اطمینان دوست داشته شدن
باید بزنی زیرِ همه چی.
وقتی اشکات وقتی هست بیشتر از خنده هاته
باید بزنی زیرِ همه چی.
وقتی ده بار تو اول پیام میدی و زنگ میزنی
باید بزنی زیرِ همه چی.
وقتی دوبار حالت بد بود و فهمید و نپرسید چرا بدی،نپرسید بگو خب چی حالتو خوب میکنه همونکارو کنم
باید بزنی زیرِ همه چی.
همون روزی که حس کردی همونقدری که داری حس میدی
حس نمیگیری
باید بزنی زیرِ همه چی.
اون روز که بهت گفت دوستت دارم و پایِ ثابت کردنش لنگید
باید بزنی زیرِ همه چی.
میدونی
هرجا دلت حس کرد نمیخوادت
باید بزنی زیرِ همه چی.
حماقتو کش که بدی
بد تاوان میدی
همین حالا حس کردی که دوستت نداره؟؟؟؟
بزن زیرِ همه چی....

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

میشود بغلم کنی؟؟
محکم،
از آنهایی که سرم چفت شود
روی قلبت و
حتی هوا هم بینمان نباشد...
میشود بغلم کنی؟؟
دلم تنگ است
برای بوی تنت،
برای دستانت که
دورم گره شود
و برای حس امنیتی
که آغوشت دارد...
میشود بغلم کنی؟؟
هیچ نگویی،
فقط روی موهایم 
بوسه بکاری
و بگذاری گریه کنم...
و آرام در گوشم بگویی
مگر من نباشم
که اینجور گریه کنی
میشود بغلم کنی؟؟
تمام شهر میدانند
از تو هم پنهان نیست،
همین روزهاست که دلتنگی
کاری دستم دهد
و در حسرت لمس
دوباره ی آغوشت
برای همیشه بمانم...
میشود بغلم کنی؟؟

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

بغض ولی چاره درد نیست،
یک سری دردها را فقط مرگ حل میکند،
مثلِ
نبودنت،
نبودنت،
نبودنت...

#فاطمه_جوادی

🥺🖤🚬
💜@OfficialOrdibehesht

ما آدم ها استادِ قضاوت کردنِ دیگرانیم...
جواب ندادنِ پیام را مغرور بودنشان تلقی میکنیم
و زود جواب دادن ها را هم میگذاریم به پایِ بیکار بودن...
به کسی که با همه گرم میگیرد انگِ بیش از حد آزاد بودن میزنیم،
و کسی که حریمش را حفظ میکند متهم میکنیم به گوشه گیر بودن...
کسی که تار مویش یا مچ دستش معلوم است را بی بند و بار میدانیم
و با حجاب ها را خشکِ مذهب...
به کسی که از خودش زیاد عکس میگذارد لقبِ خود شیفته میدهیم
و وقتی کسی عکسی از خودش نگذارد میگوییم لابد خیلی زشت است...
عکس از بیرون رفتن و خوش گذرانی بگذاریم اسمش میشود شو آف
و تفریح هایمان را برای خودمان نگه داریم میشویم
بیچاره و افسرده است...
زیاد که بخندیم میشویم بی غم
و ناراحتیمان را که بروز بدهیم میشویم تو هم که همیشه حالت بد است...
عکسِ چشم و ابرو بگذاریم میگویند لابد هنوز نرفته زیر دست جراح
و عکس از صورت میگذاریم میگویند لابد هیکلش نتراشیده است...
آهنگ خارجی گوش بدهیم میشویم متظاهر
و آهنگ فارسی که پخش کنیم بی کلاس...
ازدواج که نکنیم میشویم لابد عیب و ایرادی داشته
و بله که بدهیم میشویم عجله داشت انگار...
ما آدمها تکلیفمان با خودمان معلوم نیست
اصلا ملاک برای خوب و بد بودن آدم ها نداریم انگار...
بعد با همین ملاک های نصفه نیمه که هر روز هم عوضشان میکنیم
می افتیم به جان آدمها و اندازه گیری و برچسب زدن بهشان...

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

من دلم میخواست به تو برسم
که بعد از آن همه ترس
برایِ از دست دادنت
یک شب بی وهم از رفتن و
تا ابد نبودنت چشم رویِ هم بگذارم...
من دلم میخواست به تو برسم
که وقتی پر از تشویشم
تنِ دردناکم را تکان دهم
و صورتم را برگردانم
و نگاهت کنم
بعد آرامش
مهمان تمامِ ثانیه هایم بشود...
من دلم میخواست به تو برسم
که خیلی حس ها را با تو تجربه کنم
که دستهایم صورتت را از بر شود
و لبهایت خنده هایم را از حفظ
که عطرِ تنت
با عطرِ نفس هایم یکی شود
و شانه هایت خانه ام....
من میخواستم به تو برسم
که مزهِ دهانم
به شوریِ اشک هایِ رویِ
گونه هایم نباشد
که بوسه هایم رویِ لبهایم نماند
و از دهان نیوفتد
که دوستت دارم هایم بیات نشود
و نوازش هایم رویِ سر انگشتانم
خشک نشوند، نمیرند....
من با تک تک سلول هایم میخواستم
بعد از آن همه نشدن ها
و قسمت نبودن ها
و نرسیدن ها
به یکی که تو باشی برسم ؛)

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

حالا نه
آنوقتی که دلت تنگ است و کسی نیست پایِ حرفهایت بنشیند و از بغضت گریه کند یادِ من می افتی...
امروز نه
آنشبی که دلت دیوانگی میخواهد و کسی را پیدا نمیکنی که تا صبح پا به پایت خیابان را گز کند و وسطِ زمستان با گلویِ گرفته کنارت بستنی بخورد
یادِ من می افتی...
به همین زودی نه
تویِ سالهایِ دور ،وقتی زل میزنی به قاب عکست و هر چه بیشتر میگردی کمتر ردِ خوشبختی را تویِ چشمهایت پیدا میکنی
یادِ من می افتی...
این روزا که دورت تا دلت بخواهد شلوغ است که نه
آنوقتی که دست دراز میکنی و گرمی دستی را حس نمیکنی
که سرانگشتان کسی خیسی گونه هایت را لمس نمیکند
یاد من می افتی؛
یادِ کسی که غمت غمش بود،
یادِ کسی که شانه به شانه ات تا ته دنیا هم می آمد،
یادِ کسی که دلیلِ تمام خوشی و خوشبختی هایت بود...
حالا نه
یک روز ولی یاد منی می افتی که همیشه کنارت بودم
حتی وقتهایی که هیچکسی نمیخواست که باشد...

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

آمده بودم که بمانم،
اثاثه ام را به قصد ماندن آورده بودم،
دوست داشتم تا ابد
صاحب خانه قلبت باشم
و صاحب خودت...
خواستم تا ابد صاحبخانه بمانم،
نمیخواستم هیچ کس به خانه ام
حتی نگاه چپ کند،
نمیخواستم هیچ کس
هیچ آزاری برساند به خانه ام،
به قلبت...
نمیخواستم اشک بیاید
تو چشمهای کسی که صاحبش من بودم،
نمیخواستم اخم بیاید
به پیشانی کسی که صاحبش من بودم...
من فکر میکردم صاحب خانه ام
و صاحب تو...
ولی،
آدمها انگار زیاد اشتباه میکنند،
آدمها انگار زیاد
دچار سوء تفاهم میشوند
آخ گه این سوء تفاهم ها
جان آدم را میگیرد...
آنجایی که نگاهت میکنند
و میگویند من منظور خاصی نداشتم
حتی از دوستت دارم گفتنم...
سوء تفاهم بود،
صاحب خانه که هیچ
من حتی مستاجرِ تو
و قلبت هم نبودم
چه برسد به صاحب خانه...

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

مادرم مدرک پزشکی ندارد؛
ولی دستهایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند...
شماره نظام مهندسی ندارد؛
ولی از منِ ویرانه با حرف هایش یک آدم نو می سازد...
نقاش نیست؛
ولی با یک کلام لبخندی روی لبهایم میکشد که هزار نقاش از پسش بر نمی آیند...
ندیده ام توی استدیو ضبط صدا وقت بگذراند،
ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نواز تر است...
مادرم سر آشپز و رستوران دار نیست؛
ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند...
بهشت را زیر پایش ندیدم،
ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست
بهشت نعمتِ وجودش است...

#فاطمه_جوادی

👵🏻🤍
💜@OfficialOrdibehesht

اون وقتایی که داشتمت،
وقتی بغض میومد و گلومو میچسبید
میشستی کنارم،
از پشت گوشی بغلم میکردی و حرف میزدی
نمیگفتی گریه نکن،نمیگفتی همش درست میشه
فقط حرف میزدی؛
حرف میزدی و من فکر میکردم تا وقتی تورو دارم دلیلی نداره چشمام اشکی باشه،
حرف میزدی و میفهمیدم درسته همه چی که کنارمی،
که صدات تو گوشِ من میپیچه و فقط منو از پشت گوشی سفت بغل میگیری،
یه جوری که حتی از این فاصله ام نفسم بند میاد...
میخوام بگم اوضاع بدجور بد شد،یه جور که اشک حتی نیست
بیا باز از پشت گوشی بغلم کن یه جور که نفسم نیاد بالا،
حرف بزن برام
حرف بزن  برام و بذار باور کنم اوضاع بد نیست چون تو هنوز هستی...

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

تو میتوانستی بمانی،
نخواستی
میتوانستی دوستم داشته باشی،
نخواستی
میتوانستی نوازش هایت
را تا ابدیت کش بدهی،
نخواستی
میتوانستی عاشق ترین آدمِ زمین باشی
و من را خوشبخترین حوایِ دنیا کنی
ولی نخواستی....
همه چیز
از همین نخواستن ها شروع میشود
همه اشک ها
همه بغض هایِ تو گلو مانده
همه بی فروغی چشم ها
همه پس زدن ها
همه بیزار شدن ها تا انتهایِ دنیا از عشق.
همه چیز
از همین نخواستن ها شروع میشود
نشدن ها
بهانه آدمهایی شبیه توست
که کسانی شبیه من را نمیخواهند...

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

زنگ بزن،
هیچ نگو،
حتی سلام هم نده،
فقط بگذارد نفس هایت را بشنوم...
نفس اول یعنی سلام،
و نفس های بعدی یکی در میان یعنی دوستت دارم و قد دنیا دلتنگم...
اصلا حتی اگر نخواستی هم زنگ نزن،
خودم دست به تلفن میشوم،
بوق اول معنیش این است که جایم بدجور توی دنیایت خالیست،
فقط نگذار به بوق آخر برسد،
بوق آخر یعنی،
تو واقعا دیگر مالِ من نیستی...

#فاطمه_جوادی

☎️♥️
💜@OfficialOrdibehesht

دستهایِ من را که ببینی
میفهمی من دیگر ناامید شدم از دوست داشته شدن
دستهای بی سرخی و سیاهیم که چفتِ هیچ دستانی نخواهد بود
دستمال های مچاله شده با سیاهی را که تویِ جیب هایم ببینی
میفهمی من از پاک شدن اشکهایم با دستانِ داغِ و امنِ کسی ناامیدم
از آنقدر خودم بودن با کسی که تنهایی هایم را بی هراس رویِ دوشش بگذارم
به چشم هایم که نگاه کنی
تا چشم کار میکند کِدری میبینی
عوض برقِ دوست داشتن یا دوست داشته شدن.
آدم از یک جا به بعد
اعضای بدنش خسته از هر چیز بودن را جیغ میزنند
پاهایش نخواستن برای هم قدم شدن با کسی
لبهایِ صورتی کمرنگ مایل به سفیدش
بی میل بودن به بوسیدن و بوسیده شدن
آغوشش زار زدن و گشاد و تنگ بودن برایِ قد و قواره ی هر آغوشی.
میدانی
من با تمامِ قوا و اعضا
و هرچه کلمه توی دنیا هست
و هرچه واژه بعدا به لغت نامه اضافه
خواهد شد
یک چیز را فریاد میزنم:
من از دوست داشته شدن ناامیدم
از دوست داشتن دلگیر
و از
هرچیزی که سه حرفی عشق را
تویِ خودش جا داده
بیزار...

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

ما حتی خودمان هم
نسبتمان را باهم نمیدانیم...
نه منی که از هزاران کیلومتر اینورتر
لبخندش کنار دیگری را میبوسم،
نه اویی که بغض
به هنگام بوسیدن کسی را
قورت میدهد...
ما نسبت هایمان را نمیدانیم؛
دل هایمان سند خورده به اسم همدیگر،
ولی خودمان کنار دیگری،
بی تاب آغوش همیم...
این بی تابی را حتی
به زبان هم نمی آوریم...
هر شب دوستت دارم است
که به عکس های هم میگویم
ولی تاحالا گوشهایمان
دوستت دارم نشنیده از یکدیگر،
لب هایمان رنگ دوستت دارم گفتن
به خودش ندیده...
به گمانم ما هیج نسبتی نداری باهم...
میشد داشته باشم؛
اگر این غرور لعنتی اجازه میداد،
که نداد :)

#فاطمه_جوادی
💜@OfficialOrdibehesht

بی‌محلی می‌کنید تا بیشتر قدرتان را بدانند؟
فاصله میگیرید که تشنه ی بودنتان و داشتنتان بمانند؟
زنگ نمی‌زنید،
جواب پیام را یکی در میان می‌دهید که
فکر کنند آن‌قدرها هم دست یافتنی نیستید؟
اشتباه قضیه را متوجه شدید...
بی محلی کردن شاید اولش جواب بدهد،
ولی بعد نتیجه اش دلسرد شدن است
دلسرد شدن از شما و علاقه‌اش...
فاصله گرفتن شاید کمی باعث نزدیکتر شدنش باشد،
ولی بعد فاصله‌ای بینتان ایجاد می‌کند که با
هیچ‌چیز پر نمی‌شود...
زنگ نزدن و جواب پیام ندادن شاید اوایل کارآمد باشد،
ولی بعد نتیجه هر یک پیامش می‌شود پشیمانی
می‌شود سرزنش کردن خودش و احساسش،
می‌شود پیام های تایپ شده ولی ارسال نشده...
هیچ رابطه‌ی پایداری،
هیچ عشق ماندگاری،
هیچ دوست داشتنِ همیشگی
با کم محلی و فاصله گرفتن
پیش نرفته،
چه برسد به اینکه به سرانجام رسیده باشد.

#فاطمه_جوادی

🙂👌🏻
💜@OfficialOrdibehesht

دستهایِ من را که ببینی
میفهمی من دیگر ناامید شدم از دوست داشته شدن
دستهای بی سرخی و سیاهیم که چفتِ هیچ دستانی نخواهد بود
دستمال های مچاله شده با سیاهی را که تویِ جیب هایم ببینی
میفهمی من از پاک شدن اشکهایم با دستانِ داغِ و امنِ کسی ناامیدم
از آنقدر خودم بودن با کسی که تنهایی هایم را بی هراس رویِ دوشش بگذارم
به چشم هایم که نگاه کنی
تا چشم کار میکند کِدری میبینی
عوض برقِ دوست داشتن یا دوست داشته شدن.
آدم از یک جا به بعد
اعضای بدنش خسته از هر چیز بودن را جیغ میزنند
پاهایش نخواستن برای هم قدم شدن با کسی
لبهایِ صورتی کمرنگ مایل به سفیدش
بی میل بودن به بوسیدن و بوسیده شدن
آغوشش زار زدن و گشاد و تنگ بودن برایِ قد و قواره ی هر آغوشی.
میدانی
من با تمامِ قوا و اعضا
و هرچه کلمه توی دنیا هست
و هرچه واژه بعدا به لغت نامه اضافه
خواهد شد
یک چیز را فریاد میزنم:
من از دوست داشته شدن ناامیدم
از دوست داشتن دلگیر
و از
هرچیزی که سه حرفی عشق را
تویِ خودش جا داده
بیزار...

#فاطمه_جوادی


🪴💔
💜@OfficialOrdibehesht

یک حرف هایی هست نمیشود فراموش کرد؛
حتی وقتی توی تاکسی از سرما به خودت میلرزی،
حتی وقتی رو به روی کسی که اسمش همسر است نشستی،
حتی وقتی کابوس میبینی و از خواب میپری،
یک حرف هایی هست فراموش نمیشود؛
فراموش نمیشود چون توی حافظه ات ذخیره نشده،
توی قلبت ذخیره شده...
چون کسی آن حرف را زده که یک روزی همه چیزت بوده...
یک حرفهایی هست امیدت به زندگی بوده،
دلیل ادامه دادن و علت تمام خنده های از ته دل و اشک هایت شوقت بوده...
یک حرف هایی که  حالا شده دلیل تک تک آه های از ته دل و بغض های نیمه شب و دلتنگی هایت مداومت...


#فاطمه_جوادی