https://gowharin.ir/gowhar/99307
گر تیغ زند یار نخواهیم حذر کرد کز دوست به تیغی نتوان قطع نظر کرد هر تیر بلایی که رسید از طرف یار جان پیش ستاد و همه را سینه سپر کرد گر یارِ مرا باز هوای دگری نیست بی جرم چرا از من بیچاره دگر کرد تا گشت مقیم حرم دل غم عشقت جان از وطن خویش روان عزم سفر کرد عمری شد و هرگز نشنیدم که خیالی بی غصّه شبی را به خیال تو سحر کرد خیالی بخارایی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/99307