https://gowharin.ir/gowhar/96217
به رنج از ناله ای کردم کسی که بی سبب نالد مکن منع دلم از ناله کین بلبل عجب نالد رخش چون بینم از زلف سیاهش می کنم شکوه چو بیماری که در روز از درازی های شب نالد مگر ابرست چشم من که وقت خرّمی گرید مگر چنگ است چشم من که هنگام طرب نالد به هجرم می کند تهدید و دل در تاب از استغنا تبم از مرگ بگرفتست و این مسکین زتب نالد ابوالحسن فراهانی : دیوان اشعار : غزلیات ناتمام : غزلیات ناتمام : شمارهٔ ۱۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/96217