https://gowharin.ir/gowhar/92575
در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست درمان درد عشق به دست طبیب نیست ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد کز خون دیده چهره ی زردم خضیب نیست در شرع واجبست زکاتی زهر نصاب لیک از نصاب حسن تو ما را نصیب نیست گر من زعشق روی تو افغان کنم رواست گل بی فغان و مشغله ی عندلیب نیست درد دلم ز لعل تو درمان پذیر شد آری ز لعل منفعت دل عجیب نیست ساقی بیار باده که بر رغم دشمنان با دوست همنشینم و ترس از رقیب نیست ابن یمین بپات در افکند سر ز مهر گفتش خرد که در خور پای حبیب نیست ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92575