https://gowharin.ir/gowhar/92549
گر از روی تو افتد عکس بر آب شود جانرا مصور چهره در آب ترا تا دیدم از جمع لطیفان نیاید هیچ در چشمم مگر آب ز مهر عارضت چشمم پر آبست بلی خورشید آرد در نظر آب شد آب از شرم رویت شمع از آنسان که تا پایش گرفت از فرق سر آب مگر وصف لبت در مصر گفتند که در نی شد ز شرم آن شکر آب مشو از چشم من دور ار چه باشد مرا در چشم دائم بر گذر آب بعهد ترکتاز چشمت ار چه نماند ابن یمین را در جگر آب ولی دارد ز فیض هندوی چشم هنوز از جمله اشیا بیشتر آب ابن یمین فَرومَدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/92549