https://gowharin.ir/gowhar/84386
کس نزد پای بگویت که نه سر داد آنجا روید از خاک مگر خنجر بیداد آنجا زلفت ار گرد برانگیخت زشهری چه عجب خاک یکسلسله دل آمده بر باد آنجا بهوای گل رویت چمنی باز نماند که نیامد دل شوریده بفریاد آنجا چه فتاده است در آنکوی که نگذشت بر او باری از قافله دل که نیفتاد آنجا خوشمقامیست فرح بخش خرابات مغان بود از مغبچه کان تا ابدآباد آنجا گر بصحرای جنون بگذری ای باد صبا می بیار از دل زنجیری ما باد آنجا نیرا بادیه عشق عجب دامگهی است که رود سر زده صید از پی صیاد آنجا نیر تبریزی : غزلیات : شمارهٔ ۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/84386