https://gowharin.ir/gowhar/82631
نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم سخن به نشئه نشد تا نفس به خون نزدم گرفته است سبوی مرا به سنگ چرا؟ گلی به شیشهٔ این چرخ آبگون نزدم به نزد شعبده بازان پیاده فرزین است منم که نقش دغل با سپهر دون نزدم سبک سران پی کلکم روند و افسوس است که نعل رخش سخن را چرا نگون نزدم؟ چو سلک نظم جگر پاره ها گسسته حزین گره به رشته این اشک لاله گون نزدم حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۷۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82631