https://gowharin.ir/gowhar/77609
چون لبت از مصر کی خیزد نبات کز نباتت می چکد آب حیات دوستانت زاب حیوان بی نصیب تشنگان جان داده نزدیک فرات صانع از روی تو شمعی بر فروخت دفع ظلمت را میان کاینات پیش نقش رویت ایمان آورند بت پرستان زمین سومنات بود در خوبان نظر کردن حرام حسنت آمد کرد محو سیئات از کمند زلف جان آویز تو جان ندارد هر که می جوید نجات صبر فرمایی مرا در عاشقی چون نمایم بر سر آتش ثبات گر کند چشمت به درویشان نظر مایه حسن تو را باشد زکات زندگانی را ز سر گیرد همام گر به خاکش بگذری بعداز وفات همام تبریزی : غزلیات : شمارهٔ ۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77609