https://gowharin.ir/gowhar/77212
به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کردم من این تشبیه بینیت چرا کردم چرا کردم صبا انداخت در دستم شی زلف چو چوگانش چه گویم کآن نقس با او چه کردم چه کردم چو دیدم قبله روی تو صد ساله نماز خود به محراب دو ابرویت نضا کردم قضا کردم رفییت تربیت فرمود یکبارم به دشنامی من از شادی دوبار او را دعا کردم دعا کردم دل خود را که از ریش کهن شد نو به نو خسته به داروخانه دردت دوا کردم دوا کردم نوشتم کز تو نگریزم به خون خود خطی و آنگه دو چشمت را بر این معنی گوا کردم گوا کردم کمال ار اندکی زآن خط غباری داشت بر خاطر چو دیدم روی او با او صفا کردم صفا کردم کمال خجندی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۶۹۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77212