https://gowharin.ir/gowhar/77188
ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل لعل لب تو غنچه را کرده به خنده منفعل تا نگرفت از رخت نسخة مصور صبا صورت گل به هو ورق بر نکشه از آب و گل من به هوای قامتت عمر دراز یافتم زانکه همیشه کرده ام کسب هوای معتدل بر درت آتش دلم رفت و بر گرفت دان گر نرود به گرد آن آب دو دیده متصل چشم تو چون کشد مرا نو به حلى طلب کنی گر نکشد دوبارهام نیست به دوستی به حل چون نرسیده رشته عمر به دور وصل تو منت او چه میکشم گو اجلش ز هم گسل دی به کمال گفته دل بر ما بیار و جان سوی خودم نما رمی تا بروم به جان و دل کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۶۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77188