https://gowharin.ir/gowhar/77134
دارم من از جهان غم باری همین و بس در سر خیال روی نگاری همین و بس ما از بنان موی میان شکر دهان بوسی طمع کنیم و کناری همین و بس سودای هر کسی زر و سیم است و آن ما سودای بار سیم عذاری همین و بس بی او به هر چه حکم کند بار می کنیم صبری نمی کنیم و فراری همین و بس زینسان که خاک راه شدیم از گذار تو میکن به خاک راه گذاری همین و بس لشکر به قصد ملک دل ما چه می کشی زین سو روانه ساز سواری همین و بس گر میکنی غبار ز چشم کمال دور از خاک پا فرست غباری همین و بس کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۶۱۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77134