https://gowharin.ir/gowhar/76092
گل از پیراهنت بونی شنیدست گریبان از برای آن دریده ست چو دید اندر چمن دامن کشانت ز حسن و لطف خود دامن کشیده است به نو بر فلک کم مینماید مگر از دور ابروی تو دیدهست حدیثی از لبت هر کس که بنوشت زکلکش بر ورق سرخی چکیده ست از چندین تیر کاندر ترکش تست دل مجروح را تیری رسیده است ندیدست آن دهان هیچ آفریده به حکم آنکه از امید کشتن از کمال از غصه خود را کشت گوئی هیچ آفریده ست نیفت بریده ست کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76092